هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
خشکسالی شدهست؟ باران شو
مرهم زخمهای گلدان شو
رود را اشتیاق ماندن نیست
باز جریان بساز و جریان شو
ای غمی که همیشه بوده و هست
لااقل پشت خنده پنهان شو
آنچه که سالها گمش کردیم
آنچه که آرزو شده، آن شو
روستا روستا به خود برگرد
با گل رازقی چراغان شو
صادقانه بجوش با مردم
راهی کوچه و خیابان شو
زاهدان و اراک و مشهد و رشت
قم و تبریز و شوش و کرمان شو
یار دیرینهٔ دبستانی
یار و همسنگر شهیدان شو
دست من! تیر در کمان بگذار
رأی من! ساز و برگ ایران شو
#فاطمه_عارفنژاد
#انتخابات
#ایران
🇮🇷
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از کانال عاطفه خرّمی
سرو ریشه دار
تو ریشه دار ترین سرو در حوالی مایی
پناه محکم تنهایی اهالی مایی
چه آفتاب بلندی که در پگاه تو سر زد
چقدر لاله در این دشت از نگاه تو سر زد
دلت شکسته مبادا! سرت همیشه سلامت
بلند قامت ما! پرچم سه رنگ اصالت!
بخوان سرود جدیدی در این سکوت نفس گیر
تو روی بام جهانی، در این هبوط نفس گیر
چگونه رد شده ای از میان آنهمه طوفان!
چه گرم مانده دل تو به رغم آنهمه بوران!
چقدر خاطره داری،چقدر حرف نگفته...
چه بغض های عمیقی که در گلو نشکفته...
غرور زخمی کوهی که با شکوه و صبوری
میان اینهمه یلدا تو آن درخشش نوری
گلوله گرچه گلوی تو را نشانه گرفته
شهیدهای تو را عشق روی شانه گرفته
اگر چه روی تنت رد تازیانه نشسته
و روی صورت ماهت غم زمانه نشسته
ولی به شوق رسیدن ،هنوز در جرَیانی
مباد موج خروشان! میان برکه بمانی
برقص پرچم محبوب! در زمین و زمانه
در این هزاره حیران،فقط تویی تو نشانه!
#عاطفه_خرّمی
#ایران من
@atefe_khorrami
هان چه میخواهید از کوه، استواری بیش از این؟
در نگاه آفتاب امیدواری بیش از این؟
خط به خط انا فتحناییم ما را خوانده اید؟
فاتح خیبر امام ماست... یاری بیش از این؟
دانه دانه سر برآوردیم از خاک غدیر
ما سپیداریم آیا ریشه داری بیش از این؟
ما باذن الله سیلابیم، سیلابی عظیم
بیش از این ها مرد طغیانیم آری بیش از این
جز روی تابوتمان پرچم نمی آید زمین
نقش قبر ما: "شهادت" ماندگاری بیش از این؟
در مسیر عاشقی اسپند روی آتشیم
موج گردابیم آری بی قراری بیش از این؟
پیش از اینها منتظر بودیم صبح نصر را
نصّ قرآنیم ما !چشم انتظاری بیش از این؟
#طاهره_سادات_ملکی
#مقاومت | #ایران
#باِذن_الله
@tahere_sadat_maleki
بسماللهالرحمنالرحیم
روز پنجم جنگ
روایت ما و آنها
ما
دلمان گرم است به اصالت، خاکمان پر است از دلخوشی، مستیم از عطر بهارنارنج...
ما امید داریم سرخی شکوفههای انار سرشاخه ها را ببینیم...
مرزهایمان باز است، جلوی راه را نگرفتهایم، سنتمان سنت حسین علیه السلام است که گفت هرکه میخواهد بماند و هرکه نمیخواهد خدا به همراهش...
برگ برندهی ما اصالت است، ما در خاکمان ریشه دواندهایم، رهایش نمیکنیم...
آنها
خونِ نشسته در رگهایشان هرجایی است، دزدهای خاکاند، مثل گربهای که آهسته آهسته چنگ میزند به شاخهای که گنجشکها رویش نشستهاند، چنگ انداختهاند به آشیانه با اصالت گنجشکها
حالا مرزهایشان را بستهاند تا فرار نکنند، دزد فرار میکند اما...
ما و آنها زمین تا آسمان فرق داریم...
#طاهره_سادات_ملکی
#مقاومت
#ایران
#وعده_صادق
@tahere_sadat_maleki
بسماللهالرحمنالرحیم
روز نمیدانم چندمِ جنگ
نور افتاده پشت پلکهایم، کورمال دست میکشم بالای سرم و گوشی را برمیدارم. با چشمهای نیمهباز، انگشت اشاره را سُر میدهم روی گوشی و قفل را باز میکنم. طبق عادت در روزهای جنگ، اول کانالهای خبری را چک میکنم: "یک خانه را توی سالاریه قم زدند و دو تا شهید داشته " این خبر صدر همه خبرهاست. غم توی دلم هوریز میکند.
بابا سید توی گروه خانوادگی نوشته: " آپارتمان عمو حسین بوده و بحمدلله اعضای خانوادهشان سالمند ".
دلم میریزد. دلم میگیرد.
عصر زنگ میزنم به زنعمو میگوید:
" خانهمان خراب شده"
زن عمو غصه دارد که خانهشان سقف و در و دیوارش ریخته اما خدا را شکر میکند، دلداریاش میدهم.
تلفن را قطع میکنم و به شاخهی درختهای شکسته شده در عکسها فکر میکنم، به خانههایی فکر میکنم که زیر سقفشان محبت زندگی میکرده، راه میرفته، چای میخورده و حالا فرو ریختهاند..
به خودمان در این روزها فکر میکنم. اینکه کجای زمان ایستادهایم؟
و باید چکار کنیم؟
جایی نوشته بود: "خودتان را به آب و آتش بزنید این روزها، غصهی آشیانه و باغ و بهار را نخورید."
حقیقت این است درخت دوباره کاشته میشود، خانه و آشیانههایمان دوباره ساخته میشود اما اگر شرف برود در تاریخها مینویسند. سخت هم مینویسند. شرف اگر برود با مرکب ترکمنچای و معاهدهی گلستان و تجزیه و ... نوشته میشود، طوری که دیگر پاک نشود.
باید این روزها به خانه فکر نکنیم، به تاریخِ خانه فکر کنیم.
ما خودمان را به آب و آتش میزنیم و این روزها را با جوهر شرف در تاریخ ثبت میکنیم...
پن: مقاومت میکنیم و صلح تحمیلی را زیر پا لِه میکنیم...
#طاهره_سادات_ملکی
#مقاومت
#ایران
@tahere_sadat_maleki
.
🪴
چه قشنگ گفت:
شما یادتون نمیاد، ما زمان جنگ همدیگه رو که میدیدم میگفتیم امروز کجا رو زدن؟
الان میپرسیم امروز کجا رو زدیم؟
الحمدلله
#ایران
#مقاومت
#وعده_صادق
@tahere_sadat_maleki
برای ایران
بخوان از ایمان میان میدان
زنی در انبوه لشکرم من
بخوان روایت بخوان رشادت
حماسه ی سرخ دیگرم من
غمت نباشد اگر که جنگ است
اگرکه دشمن هزار رنگ است
تو را که تنها نمیگذارم
برایت آرش می آورم من
اذان اذان شور خانه ها من
میان مشت جوانه ها من
امانت روی شانه ها تو
کنارت از آسمان سرم من
برایم آهنگ جاده ها تو
سواره ها تو پیاده ها تو
ارادهی ایستاده ها تو
خروش الله اکبرم من
منم همانی که رعد چشمش
قرق کند بغض ابرها را
شبیه طوفان زینب آری
میان این جنگ، حیدرم من
بلند بادا همیشه نامت
سه رنگ در اهتزاز بامت
شهید دادی؟ سرت سلامت
تو سر بخواه و ببین سرم من
پر از نویدم ادامه دارم
پر از امیدم ادامه دارم
زنی شهیدم ادامه دارم
میان این جبهه مادرم من
#طاهره_سادات_ملکی
#ایران
#مقاومت
#چهرهی_زنانهی_جنگ
@tahere_sadat_maleki