#روابط_خارجی
#مرزبندی_با_دشمن
#تحلیل_کننده
#آمریکا
#منطقه #افغانستان
#ویتنام
✅ از سندروم سایگون تا سندروم کابل
🔶 این روزها بازار همسانسازی «سایگون» و «کابل» در رسانههای غرب بسیار داغ است. تحلیلگران آمریکایی و اروپایی معتقدند آنچه در جریان فرار نیروهای آمریکایی از افغاستان روی داد، تا حد زیادی مشابه شکست واشنگتن در ویتنام بود. این مقایسه تا حدودی درست به نظر میرسد اما تفاوتهایی نیز در این باره وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت!
🔸 جنگ ویتنام نبردی بود بین دولت کمونیستی ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی و متحد اصلی آن، ایالاتمتحده آمریکا. جنگ ویتنام، جنگی طولانی و پرهزینه برای آمریکا بود که ۲۰ سال طول کشید.
🔸 عبارت «سقوط سایگون»، به تصرف سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی توسط نیروهای کمونیستی ارتش خلق ویتنام موسوم به «ویتکنگ» اشاره دارد. آمریکا سال ۱۹۷۳، نیروهای خود را از ویتنام جنوبی خارج کرد. جنگ ویتنام منجر به هلاکت ۵۸ هزار نیروی آمریکایی و تحمیل میلیاردها دلار هزینه نظامی به رؤسایجمهور دموکرات و جمهوریخواه شد.
🔸 حضور ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان، فرار هزاران آمریکایی از پایگاه بگرام و فرودگاه کابل و رها شدن مزدوران و همکاران نیروهای اشغالگر آمریکایی در افغانستان، جملگی شبیهسازی سایگون و کابل را به یکدیگر ممکن میسازد اما باید توجه داشت دامنه و عمق شکست واشنگتن در کابل، بهمراتب بیشتر از سایگون است؛ فراموش نکنیم شکست مطلق کاخ سفید در افغانستان، نخستین شکست سنگین ایالاتمتحده در قرن بیستویکم و هزاره سوم محسوب میشود.
🔸 بدونشک در آینده نزدیک، اصطلاحی به نام «سندروم کابل» نیز در بین افکار عمومی آمریکا رایج خواهد شد. اما سندروم کابل چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
🔸 پس از خروج ارتش ایالات متحده از ویتنام و شکست آن در سایگون، اصطلاح «سندروم سایگون» در آمریکا رایج شد که بیانکننده عدم تمایل شهروندان آمریکایی به مداخله نظامی این کشور در خارج از مرزهایش است.
اکنون ما با شکلگیری پدیدهای به نام «سندروم کابل» در بین آمریکاییها مواجه هستیم که به مراتب نسبت به «سندروم سایگون» شایعتر است.
خمیرمایه این سندروم فراگیر را این گزاره مهم تشکیل میدهد: «محصول جنگافروزی، تحمیل دموکراسی آمریکایی و مداخله نظامی ایالات متحده در کشورهای دیگر در نهایت چیزی جز شکست و تباهی نخواهد بود؛ شکستی که شهروندان و سیاستمداران آمریکایی و متحدان این کشور، ناچارند هزینههای آن را سالیان دراز تحمل کنند.»
🔸 در این میان، سیاستمداران آمریکایی بهرغم میل ذاتی خود به توحش و مداخلهگرایی، در نهایت ناچار خواهند شد میان ۲ گزینه «احیای دکترینهای بازدارنده» یا «خلق دکترینهای جدید بر مبنای عدم مداخلهگرایی» دست به انتخاب بزنند.
🔸 یکی از چارچوبهای مفهومی و عملیاتیای که ممکن است استراتژیستهای آمریکایی جهت نجات جان نظام سرمایهداری سراغ آن بروند، دکترین «مونروئه» است. این دکترین توسط «جیمز مونروئه» رئیسجمهور وقت آمریکا در دوم دسامبر ۱۸۲۳ اعلام شد. براساس این دکترین، آمریکا از دخالت در امور خارج از نیمکره غربی منع میشود و همزمان اجازه نمیدهد قدرتهای اروپایی در امور این قاره دخالت کنند.
🔸 جریانهای ملیگرا، انزواطلب و جنبشهای ضد جهانی شدن و ضد بینالمللگرایی در زمره طرفداران این دکترین هستند.
🔸 این افراد بر کاهش سریع حضور بینالمللی آمریکا و تخصیص بودجههای نظامی- امنیتی به بازسازی زیرساختهای فرسوده آمریکا و تقویت قدرت ملی در عرصههای اقتصادی تأکید دارند.
🔸 البته در این میان نکتهای وجود دارد که نمیتوان در شناخت و تحلیل انگارههای استراتژیک سیاست خارجی آمریکا آنها را نادیده انگاشت؛ بازگشت آمریکا به دکترین مونروئه یا احیای آن (با استناد به شرایط داخلی و بینالمللی امروز آمریکا)، محصول یک انتخاب آگاهانه نیست، بلکه منبعث از نوعی استیصال و سردرگمی استراتژیک و راهبردی در نظام بینالملل است. تمرکز ناخواسته سیاستمداران آمریکایی بر داخل این کشور و بسته شدن دست و پای این کشور در حوزه روابط بینالملل، یکی از خروجیهای طبیعی شکست ایالاتمتحده در افغانستان محسوب میشود.
قطعا شیوع سندروم کابل در بین شهروندان آمریکایی و افکار عمومی دنیا، جایی برای تحقق رویاپردازیهای خام و متوهمانه صاحبان ستم و تزویر در کاخ سفید باقی نخواهد گذاشت.
🔸 #به_قلم_اساتید: دکتر حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین الملل
⚡️ #شتاب بگیرید
🆔 @masale_shetab
#عزت_ملی
#استقلال_و_آزادی
✅ نسل چهل و پنجاه؛ داستان نسلهای ایرانی
🔶 #نسل_چهل برخلاف نسل سی که با موج سهمگین کودتا و ساواک منفعل شده بود؛ خود را بازیابی کرد و در مقابل پهلوی همان اول دهه در 15خرداد42 دست به قیام زد. اما آنچنان #سرکوب شدند که به گفتۀ شهید مهدی عراقی از نزدیکان نواب صفوی و همراهان امام خمینی دیگر کسی امیدی به حرکت و پیروزی نداشت و امریکا تسلطش بر ایران چنان شده بود که یکسال بعد از قیام 15خرداد 42، سرمستانه در ایران قانون #کاپیتالاسیون را برای اتباع خود به تصویب رسانید.
🔶 #نسل_پنجاه امتداد فعالیت نسل چهل بود. پهلوی در این دهه به ساواک، #کمیته_مشترک_ضدخرابکاری را هم به عنوان ابزار جدید سرکوب اضافه کرده بود. از سوی دیگر هم در بخشی از مبارزین یا سرخوردگی از موفقیت مبارزه بهوجود آمده بود یا مسیر مبارزه را از مسیر اسلام موفق نمیدیدند؛ آنچنان که عدهای از جوانهای مبارز در بیانیهای اعلام کردند که هر چقدر «پوستین کهنهی اسلام را وصلههای علمی زدیم، از جای دیگر پاره شد.» و ناظر به این حرفها تغییر ایدئولوژی دادند و از اسلام روی گردانیدند و مارکسیست شدند. در حالیکه درست سه سال بعد از این اتفاق، انقلاب اسلامی توانست پهلوی را #سرنگون و کودتای امریکایی را زمینگیر کند و #نفت و خیلی چیزهای دیگر را به ملت برگرداند.
🔶 در این دو دهه بود که #ارتش_پهلوی در #ویتنام به کمک ارتش امریکا رفت، وارد #بلندیهای جولان شد تا #اسرائیل بتواند اشغال آن منطقه را برای خود حفظ کند و در #ظفار_عمان ایرانی کشته داد تا منافع امریکا در آنجا حفظ بشود و... در همین سالها بود که این نسل به چشم خود دید که #بحرین از ایران جدا شد. در کنار همۀ این تلخیها اما در نهایت، این #نسل_چهل و #نسل_پنجاه بودند که آن زمستان سرد #اشغال و #کودتا را به بهار تبدیل کردند.
🔸 #به_قلم_اساتید:کمیل خجسته
🆔 @tahlil_shjr