تحلیل استراتژیک سینما
فیلم کتاب ایلای و دهها فیلم و رمان قرن معاصر گویای یک آخرالزمان حتمی هستند با محوریت مرگ تکنولوژی
فیلم کتاب ایلای تقلیدی دیالوگدار از فیلم آخرین نبرد ساختهی لوکبسون به سال ١٩٨٣ است که به نوعی از زندگی آخرالزمانی اشاره دارد دورانی که زندگی انسان از تکنولوژی خلع سلاح شده است البته به جبر جنگ اتمی در آخرالزمان
جامعهشناسان و آیندهپژوهان در قالب سناریوهای آخرالزمانی پیشبینی میکنند بشر تکنولوژی را تا حد رفع نیازهای بسیار سخت عقب خواهد راند و زندگی پیچیده شده با ماشینآلات را سادهسازی خواهد نمود
هماکنون نیز قبل از آخرین جنگ جهانی نمونهای از سبک زندگی بدون تکنولوژی توسط گردشگران در ایران مورد استقبال قرار گرفته است به نام بومگردی
زندگی چند روزه در قالب بومگردی مدلی از سبک زندگی بدون تکنولوژی است
بومگردی نوعی خلع سلاح ماشینآلات به بهانهی اشباع حس نوستالژی است
قطعاً در آینده انسان در ایجاد زندگی ایدهآل خود بدون آنکه جنگ اتمی و خونریزی راه بیاندازد شهرها و روستاهای کمتر فنآوریشده را جایگزین شهرهای فعلی خواهد کرد
اینکه ما و معاصرانمان در همهی کشورهای کره خاکی تحت پارادایم نوستالژی به اشیاء دوران کودکیمان سر میزنیم فقط یک پیام دارد
از این همه تکنولوژی خسته شدهایم
#کتاب_ایلای
#دنزل_واشنگتن
#آخرالزمان
#نقد_فیلم
#تحلیل_فیلم
#سینمای_آخرالزمانی
#بومگردی
#bookofeli
#denzelwashington
تحلیل استراتژیک سینما
یکی از بخش ها یا گونه های سینمای جهان و مخصوصاً سینمای هالیوود بر روی تمدن های کهن و اسرار نامکشوف این تمدنها تمرکز دارد آنچنان که این موضوع دستمایه فیلمهای متعددی در ژانر های علمی و تخیلی و رازآلود شده است
داستانپردازی پیرامون تمدنهایی همچون ماهایا و وایکینگ ها و یا تمدن های نهفته شده در قبایل آفریقایی عموماً ناشی از میل بشر امروزی است به کنار گذاشتن تکنولوژی و بازگشت به زندگی خانوادگی بدوی در کنار قبیله
واقعاً چرا انسان از زندگی انفرادی در جوامع بزرگ با این همه اسباب مدرن عیش و نوش خسته شده است
چرا انسان امروز زندگی را در پوسته تخم مرغ شکلی مانند خانواده در سبدی کوچک همچون قبیله را به حضوری تنها در شهرهای نورانی بزرگ و پرجمعیت ترجیح میدهد؟
این همه میل به بوم گردی در روستاها به جای اسکان در هتل های بزرگ از کجا ناشی شده است؟
آیا تمدن بشری آماده میشود که بازآوری یا ریسِت شود؟
وجود فیلم هایی مشابه همچون فیلم آواتارِدو راه آب و فیلم پلنگ سیاهِ دو واکاندا تا ابد که تکیه بر زندگی قبیله ای با شرایط بدوی و بدون وسایل انبوه و مزاحم تکنولوژی دارند نوید چه نوع زندگی را میدهد؟
جز این است که آرزوهای و درخواستهای ناخودآگاه جمعی بشر در آثار هنری منعکس می شود؟
از سوی دیگر ما شاهد فیلم هایی هستیم با عنوان فیلم های آخرالزمانی که زندگی بدوی گونه انسان ها را بعد از نابودی تکنولوژی و اتمام ذخایر انرژی به نمایش میگذارد
برخی افراد این نوع فیلم های آخرالزمانی را یک نوع هشدار تلقی میکنند ولی اگر با دقت بیشتری به این فیلمها نظر بیفکنیم شاهد این نوع امیدی جدید به ادامه زندگی سالمتر و بی تزاحم تر برای انسان های باقیمانده در آخرالزمانِ این فیلم ها خواهیم بود
از فیلمهای آخرالزمانی که در زیر ظاهر بیم آلودشان باطنی نویدبخش دارند میتوان به فیلم کتاب ایلای و فیلم وِسپِر اشاره کرد
کارگردان این فیلم ها به جای هشدار دارند آرزو میکند که کاش مرگ تکنولوژی فرا برسد و انسانها به دل قبایل و خانواده بازگردند
به راستی زندگی ایدهآل بشر بعد از نابودی تکنولوژی های مخرب برای طبیعت و بعد از مرگ مکاتب بردهداری صنعتی چگونه خواهد بود؟
آیا انسانها به قبایل بدوی بر می گردند یا همه با هم یک قبیله واحد خواهد شد؟
مدینه فاضله اسلام که همان دولت کریمه مهدوی است چگونه جامعه ای از انسانها خواهد ساخت؟
آیا همدلی و همبستگی زائران و خادمان پیاده روی عظیم اربعین ماکتی زنده و ملموس از دولت کریمه مهدوی نیست؟
#سینمای_آخرالزمانی
#آواتار
#پلنگ_سیاه
#کتاب_ایلای
#وسپر
#دولت_کریمه
#تحلیل_فیلم
#تحلیل_سینما
#نقد_فیلم
#آخرالزمان