eitaa logo
𝗣𝗼𝗹𝗶𝘁𝗶𝗰𝗮𝗹 | تحلیل‌سیاسی
8.1هزار دنبال‌کننده
66.5هزار عکس
76.2هزار ویدیو
752 فایل
🔥 کانال تحلیلی سیاسی فرهیختگان با حضور بیش از ۶۰۰۰ استاد حوزه و دانشگاه 🔗 عضویت: https://eitaa.com/joinchat/3832938513C10428c852e ارتباط با ما: @aboozar58 @ansar_mgh @zareir @aliakbari20 عضویت در کانال‌ سخنرانی سیاسی: @PS1400
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• سری به روی نیزه ها بلنده.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سری به روی نیزه ها بلنده کاشکی رقیه چشمِ شو ببنده اینجوری که سر رو زدن به نیزه افتادنِش فقط به مویی بنده مرکبای تازه نفس آوردن یکی یکی نعلای تازه خوردن چیزی که از تن حسین نمونده همونیم که مونده بود رو بردن دیگه تموم کار میبینه زینب وسط غبار به روی پیکرش تو قتلگاه میدوه ده سوار شلوغ قتلگاه دیگه تمومه کار از خیمه زینب خودِشُ رسونده درستش اینه خودشُ کِشونده رسید به قتلگاه حسینُ نشناخت آخه نِشونی از تنش نمونده نیزه و سنگ و تیرارُ که برداشت دید که نه جسمی داره و نه سر داشت داداش تو زیر و رو شدی برا چی خنجر از اون بوسه مگه خبر داشت ای سرِ روی نی این بلا اومده سر تو کی میخوان که زینبُ جدا کنن از تو با کعبِ نی میبینی وضعمُ ای سر روی نی امشب ناموس حسین تکُ تنهاست .. ان شاءالله با ناموسِت آواره نشی .. چهار ساله بود روشنایی ها رو کم میکرد باباش علی .. میگفت نمیخوام چشمی قد و بالایِ زینبُ ببینه ..کجا بودی یا امیرالمومنین امروز .. گفت وقتی حمله کردن سمت خیمه ها دیدن زینب جلو خیمه ایستاده بود نمیزاشت میگفت اینا بچه هستن اینا میترسن.. اینقدر با تازیانه زینبُ جلو خیمه زدن .. حسین ... بچه ها امشب تو بیابون داد میزدن.. یکی میگفت عمه گوشم درد میکنه.. یکی میگفت عمه استخوان هام درد میکنه .. یکی میگفت عمه بابام کجاست میخواست برام آب بیارِ .. وقتی اومدن خیمه ها رو آتش زدن زینب کبری زودی اومد مقابل زین العابدینِ عرض کرد عزیز برادرم چی دستور میدی؟.. گفت عمه جان بگو همه فرار کنن.. والا این زن و بچه ها تو خیمه میسوزن اینا رحم ندارن .. هرکی به یه سمتی میدوید .. میگه یه مرتبه دیدم زینب جلوی خیمه داره بال بال میزنه .. گفتن همه فرار کردن تو چرا اینجا ایستادی .. فرمود من تو این خیمه یه بیمار دارم .. همه توی این بیابونا هی میگفتن وا حسینا .. وا حسینا .. همه جویای حسین بودن تا عاقبت همه اومدن تو گودال زینب اومد تو گودال .. کاری کردن دختر اومد باباشو دید نشناخت .. هی میگفت عمه بلند شو بریم سراغ بابام .. عمه این کیه ؟.. این رگای بریده برا چیه؟.. گفت عزیزم این باباتِ .. آی حسین .. دونه دونه بچه ها رو شروع کرد جمع کردن .. همه رو دونه دونه شمرد .. دید یدونه شون کمه .. یکی از نازدانه ها نیست .. اومد اطراف خیمه رو گشت دید پشت یه بوته ای دو تا پایِ کوچولو .. همچین که بوته رو کنار زد ، دید دخترِ مسلم زیر دست و پا جون داده .. شام غریبونه پَرا میسوزه دامن کل دخترا میسوزه این بوی سوختگی خیمه ها نیست موی سرا با معجرا میسوزه خولی و شمر موندن و خنده هاشون به خیمه ها وا شده دیگه پاشون من نمیگم سر گوشا چی اومد پر شده از گوشواره کیسه هاشون همچین دید زمین کربلا میلرزه آسمان رنگ خون به خودش گرفته زینب اومد خدمت زین العابدین، عزیز برادرم چرا آسمون این جوری شده زمین میلرزه گفت عمه جان الان ساعتیِ که کارِ بابامُ یه سره کردن .. هرکی میخواد غنیمت خودش رو ببره میخوان سر ببرن جایزه بگیرن .. هرکی میره بالاسرِ یه عزیزی سرش رو ببره .. یه وقت دیدن یه نانجیبی پشت خیمه ها میگرده .. یه نیزه ای رو هی تو زمین فرو میکنه عاقبت دید یه بدنه شیرخواره ..حسین.... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم.. و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم هنگام معصیت به یاد تو نبودم تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر وقتی که انقدر از شما دور است راهم با این همه وضع بدم مثل تو آقا گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم *از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..* جان ها فدای خواهری که ناله میزد ای کشته افتاده در قتلگاهم آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم کل حرم غارت شده چشم تو روشن همراه دخترهات در بند سپاهم ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود : حاج علی انسانی *وقتی امروز ریختن سمت خیمه ها،وقتی خیمه ها رو آتیش زدن،دیدن همه دارن فرار می کنند، آخه زین العابدین فرموده بودن: "علیکنّ بالفرار " دستورِ امامِ همه دارن فرار میکنن،اما دیدن یه خانومی هی میزنه به دلِ آتیش،گفتن: چرا این زن داره میره تو دلِ آتیشا؟گفتن: این خانوم زینبِ...آخه تو این خیمه عزیز برادرش تب داره... از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه... بی بی زینب سلام الله علیها اومدن همه رو سرشماری کردن،خیلی کار زینب امشب مشکلِ...همه رو که آروم کرد،دید از یه گوشه یه صدا ناله بلندشد،دید پشت خیمه ها یه صدایِ ناله میاد،اومد دید رباب رو خاکا نشسته...عزیزِ دلم اینجوری گریه نکن،میکُشی زینب رو... امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن،اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد،حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظه‌ی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه... پشت خیمه ها هم گفت: خانم جان! ببخشید دست خودم نیست قربونت برم یه جرعه آب بهم دادن حواسم نبود این آب رو خوردم ،تاحالا وقتی بچم تو بغلم بود، هی ناخن بهم میزد"اگر مادر شیر نداشته باشه به بچه بده... هی بچه ناخن میزنه" هنوز جای ناخناش هست ،یه جرعه آب خوردم حالا شیر دارم، اما علی ندارم.. گفت:* بس کن رباب حرمله بیدار میشود *امروز وقتی اون نانجیب گفت حسین هنوز زنده ای؟ ببین دارن میرن سمت خیمه ها... تکیه به نیزه شکسته داد بلند شد.. گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید... اول بیاید کار حسین رو تموم کنید، "گریه کنا هیچ موقع دشمن تو این چند روز حرف ابی‌عبدالله رو گوش نداد... هر وقت میومد حرف بزنه هلهله میکردن کسی نشنَوه..." تا گفت بیایید کار حسین رو تموم کنید، شمر گفت: راست میگه برگردید ،همه اومدن تو گودال، همه اومدن تو گودال، یکی با نیزه میزنه، اینا که حریص بودن زودتر برن سمت خیمه ها زودتر کارو تموم کنن.... یکی با شمشیر میزنه...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•سقاي دشت كربلا... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *امشب به يادِ همه اونايي كه به ما سينه زدن و نوحه خوندن رو ياد دادن، به ياد همه ي پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها،اسفند دود مي كردن، قربوني مي زدن زمين، تا بخواد دسته اي رد بشه،بيادِ همه شون ميخوام يه چيزي بخونم،بياد پيرغلاما،نوكرايِ امام حسين، كه اونا كنار ارباب مارو ياد كن:* سقايِ دشتِ كربلا، اباالفضل دستش شده از تن جدا، اباالفضل *اگه بخوام روضه بخونم آي مردم! روضه همينِ، از قديم به ما گفتن: اباالفضل قد رشيدي داشته...بعضي روضه ها گريه داره،اما بعضي از روضه ها داد داره، آقايِ رشيدي مثلِ اباالفضل، كي باورش ميشه، يه كاري كردن با بدنش، كه علامه ي بحرالعلوم وارد حرمِ اباالفضل شد، ديد كسي داره معماري ميكنه، اومد معمارِ حرم پايين، گفت: علامه! يه سئوالِ برام،چند وقتِ من تو حرمِ اباالفضل دارم كاشي كاري ميكنم، مگه:شما بزرگاي دين نفرموديد: اباالفضل قد رشيدي داشته،دستاي بلندی داشته؟پس چرا قبرش اينقدر كوچيكِ...ناله ي بحرالعلوم بلند شد،عمامه از سر برداشت،گفت: آخه يادت باشه اينقدر بدنِ عموم اباالفضل رو قطعه قطعه كردن،حسين.... سخترين لحظه برا اباالفضل كدوم لحظه است؟ اون لحظه اي كه سكينه اومد جلو عمو رو گرفت، عموجان! جانِ عمو! گفت:عمو جان! علي اصغر داره بيتابي ميكنه، علي اصغر يه جوري ناله ميزنه ما تشنگيِ خودمون يادمون رفته، مشكِ خالي رو داد دستِ عمو، يه عده از بچه ها هم از تشنگي شكم هاشون رو به خاكِ نمناك زده بودن... اومد خدمتِ ابي عبدالله،آقاجان! اجازه بده برم برا بچه ها آب بيارم، رفته بود براي گُل هاي حسين آب بياره،زن و بچه جلو خيمه منتظرن، يه وقت حسين ديد صدايِ تكبير داره مياد، با عجله خودش رو خواست برسونه سمتِ علقمه،رواي ميگه: ديدم حسين ايستاد، از ذوالجناح پايين اومد، يه چيزي از روي خاك ها برداشت هي مي بوسه،هي به چشمش ميكشه، گفتم: شايد پاره هايِ قرآنِ، خوب نگاه كرديم ديديم دستايِ بريده ي اباالفضلِ... با عجله اومد ديد بدنِ عباس رویِ زمينِ، هي بازوهاش رو رويِ اين خاك ها ميزنه،ميخواد جلو آقا بايسته، هر كي بخواد بلند شه دستش رو رويِ زمين ميگذاره بلند بشه، اما عباس هي بازوش رو رويِ زمين ميزد، تا حالا جايي نبوده حسين باشه و عباس دراز كشيده باشه،صورت متلاشي شده،تير به چشمش زدن،خدا برا هيچ كسي نياره، بياي بالا سر برادري اونم برادري مثلِ اباالفضل، دست گذاشت زيرِ كتف برادر،سرش رو بالا آوُرد،ديد اين لبهارو داره آروم آروم بهم ميزنه، همچين كه اين لبهارو بهم زد،خوب گوش داد ببينه چي ميگه، يه جمله اي گفت ناله ي حسين رو بلند كرد، گفت: داداش! ازم راضي هستي؟ آقاجان! اگه میشه مارو سمتِ خیمه ها نبر،آخه از سکینه خجالت میکشم... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•حالا که ميرى یه وقت... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● حالا که ميرى یه وقت دير نکنى جلوىِ خيمه، من و پير نکنى من به تو تکيه زدم، با رفتنت کوهِ من، من و زمين گير نکنى تا بشى و تا بشيم چه فايده؟! سير بشيم، تنها بشيم چه فايده؟! اگه صدتا صدتا مشک آب بيارى ولى بى سقا بشيم چه فايده؟! همه از دست تو آبرو ميخوان خاک پاهات و برا وضو ميخوان اگه آب نشد نشد، پاشو بيا بچه ها آب نميخوان عمو ميخوان يه تارِ موت و به دنيا نميدن چشمات و به صدتا دريا نميدن به تو قول ميدن تمومِ دخترام بميرن معجرِ به اينها نميدن به سرت عمودِ آهنين زدن تو حسين شدى برا همين زدن کمرِ تو کمرِ من و شکست تا زمين خوردى، من و زمين زدن اى علمدار! تو رو با عَلَم زدن قد و بالاىِ تو رو بهم زدن چهار هزار کمون بدستِ يکی يکى اومدن روى تنت قدم زدن صدامُ تا نشنيدن كاري بكن گِريَمُ تا نديدن كاري بكن صداي اسباشونو نميشنوي دَمِ خيمه رسيدن كاري بكن نزن اين نيزه ها رو با پات عقب خودتُ هي ميكشي چرا عقب تير تو چشمت بود و افتادي حالا از جلو درش بيارم يا عقب؟! به چشمش بود تیریُ چو با صورت زمین افتاد دوباره تیر با شدت به چشمِ او فرو می رفت *فقط همین قدر بگم: یه کاری کردن با سَرِ عباس، همه ی سرهارو وقتی بالا نیزه زدن،تنها سری که بالا نیزه بند نشد، سرِ عباس بود،ای حسین...* تو مگه قرار نبود دير نکنى جلوى خيمه من و پير نکنى تو مگه قرار نبود با رفتنت کوهِ من! من و زمين گير نکنى؟ :علی اکبر لطیفیان *بی بی سکینه، جلو خیمه ها منتظر،می گفت: الان عموم میاد، حرفِ عمو نشد نداره، زینب زن و بچه هایِ دیگه رو دلداری میداد،همه دارن نگاه میکنن، عباس خودش فرمود: من رو سمت خیمه ها نبر، یه مرتبه به زن و بچه ها خبر رسید بابا داره میاد، عمو داره میاد، هر چی نگاه کردن دیدن حسین داره میاد، اما پشتِ سرش دیگه عمو نمیاد، اما این باری که حسین داره میاد با دفعات قبل فرق میکنه، یه دست به عنانِ ذوالجناح، یه دست به کمر گرفته، همه دارن گریه میکنن،مات و مبهوت موندن، از عمو چه خبر؟ چرا بابا با قدِ خمیده داره میاد، همه نگاه ها به حسینِ، می دونید چه کرد ابی عبدالله؟ اومد جلو خیمه ی عباس، عمودِ خیمه رو کشید، یعنی بدونید، دیگه این خیمه صاحب نداره، ناله ی زن و بچه بلند شد، داغِ اباالفضل یه کاری کرد دیدن حسین داره بلند بلند گریه میکنه، حسین داره داد میزنه، فقط یه جمله گفت:زینبم! برو گوشواره از گوشِ بچه ها در بیار، دیگه علمدارم رو کشتن...زن و مرد، پیر و جوان، شبِ اباالفضلِ، بلند صدا بزن:حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از همه جا رانده شدم... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● از همه جا رانده شدم، آمدم باز به تو، باز به تو رو زدم چشم سرم بسته و با پای دل همسفر قافله‌ٔ مشهدم ای همه‌ٔ دلخوشی ام، السلام سایه‌ٔ تو روی سرم مستدام دست مرا مثل همیشه بگیر عالی مقام ای جانم و جانانم و ای دردم و درمانم حاجت بدهی یا ندهی پای تو میمانم سلطانم سلطانم سلطانم ” السطان اباالحسن “ ــــــــــــــــــــــــ رو به روی گنبد تو جنتم نوکریِ خانه‌ٔ تو عزتم روز ازل دل به حرم داده‌ام تا به ابد بر سر آن بیعتم آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجا درماندگان، راهم بده ای یارم و دلدارم و ای ماه شب تارم تو محرم اسراری و من جز تو کرا دارم؟ ای یارم ای یارم ای یارم ” السطان اباالحسن “ ــــــــــــــــــــــــ جز نظرت مرهم هر غصه چیست؟ در همه جا جز تو مرا یار کیست؟ یاورم این بوده که جز لطف تو هر چه رسد، هر که رسد رفتنی‌ست من به کرم خانه‌ٔ تو دلخوشم منت دستان تو را می‌کشم ای همه‌ٔ آبرو و عزت و آرامشم آقایم و مأوایم و آن مرهم غم‌هایم هر جا بروم آخر سر سوی تو می‌آیم مولایم مولایم مولایم ” السطان اباالحسن “ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•زهر افتاده به جانِ جگرم... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● زهر افتاده به جانِ جگرم ، مهدی جان لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان به لب خشک پدر جرعه ی آب گوارا برسان که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک غم لبهای حسین زد شررم مهدی جان قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود واقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب ؟ خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان میدرخشید رخ ماه تو به یاد آوردم سر نورانی هجده قمرم مهدی جان *یابن الحسن! آقاجانم ..میخوام عرض کنم برا شما سخت بود تو سن خردسالی باباتون رو از دست دادید ..اما آقاجان باباتون رو کفن کردید ..شما سن وسالی نداشتید براشما سخت گذشت ..اما برا باباتون راحتر بود موقع جون‌دادن سرش رو‌پاهای شما بود ..دستِ کوچیکتون رو صورت بابا بود، چون برا همه باباها سخته یه وقت زمین خوردن یا جون‌دادن بچه هاشون رو ببینن ..بابا برات دعا کرد یابن الحسن ..شما اومدی بالاسر بابا، اما کربلا به حسین‌ چی گذشت ..گاهی اومد کنار بدن علی اکبر صورت روی صورت علی گذاشت "ولدی..‌" یه جایی هم قنداق بچه اش رویِ دستش بود، یه وقت دید بچه اش داره رو دستش بال بال میزنه..‌‌. یابن الحسن! سر بابات روی زانوهات بود دست میکشیدی بابات آروم آروم باهات حرف میزد دلت رو آروم میکرد.. میگفت:عزیزم غصه نخور.. من دارم‌ میرم، بابا تو هم باید از چشمای نامحرمای زمانه دور بشی، یه روزی میاد تو‌ میای اولین کاری میکنی بابا انتقام سیلی مادرم رو بگیر پسرم ..تو‌کسی هستی که مادرم بین در ودیوار صدات زد .. میرسه روزی که تکیه به کعبه میدی صدا میزنی: من پسر حسینم .."انا بقیة الله" عزیزم انتقام‌حلقوم بریده جدت رو بگیر بابا... سر بابا تو بغلت بود آروم آروم باهات حرف میزد تا اینکه از دنیا رفت ..‌‌..من یه دختری سراغ دارم هرچی سر بریده رو بغل گرفت هی سر رو‌ میگردوند میگفت: بابا! تابه حال نشده باهات حرف بزنم‌جوابمو ندی ...* با لبت بازی کنم اما نه بازی چون یزید او به چوب خیزران و من با دست کوچکم حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بازهم تنها شدم... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَىُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمى وَ جُرْمى و إِسْرافى عَلى نَفْسى وَ أَتُوبُ إِلَیْه... "اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً" بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت *الان چند روزه ماه صفر تموم شده، خیلی دلم برا روضه ها تنگ شده...* بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم *قدیما بیشتر دلم برات تنگ میشد، الان اگه روزها و هفته ها و ماهها بگذره و این روضه ها نباشه دلم برات تنگ نمیشه، قربون غریبیت برم آقا ،یابن الحسن آقاجان...* بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت «دلم گرفته، دل من از عالم و آدم گرفته کدوم گناهم منو از تو و تو رو ازم گرفته» وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت *آقاجانم! هر جا اومدم گم بشم تو اومدی... بذار یه حرف دیگه بزنم.دیدی یه بچه گم میشه بیشتر از همه مادر غصه میخوره، اینجوری بگو:...* «گم شدی بنده ی گمراه، بگو: یا زهرا...» راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت خوش بر احوال گدایی که دَمِ جان دادنش یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت *میگه: شهید حسین زاده تسبیح دستش گرفته بود همینجور مدام ذکر میگفت، گفتم چی میگی؟ میگه: دیدم هر دونه که تسبیح که میندازه میگه: "السلام علیک یا ابا عبدالله" گفتم این چه ذکریه؟ گفت: اینقدر میگم تا دَمِ جون دادنم یه بار بهم اجازه بدن بگم: "السلام علیک یا اباعبدالله" میگه: لحظه ای که تیر خورد بالا سرش بودم دیدم با همون حالش، داره جون میده، این پاهاش رو آروم آروم جمع کرد دستای بی رمقش رو به سینه اش گذاشت، گوشم رو آوردم دَمِ دهنش ببینم لحظه ی آخر چی میگه ؟ دیدم داره آروم آروم زمزمه میکنه: "السلام علیک یا اباعبدالله" شهید مرتضی زارع از همین شهدای مدافع حرم، پدرش می‌گه: خوابش رو دیدم... مرتضی چه خبر؟ وقتی تیر خوردی دردی هم حس کردی یانه؟ میگه: یه نگاهی بهم کرد، گفت: درد چیه؟ همچین که زمین افتادم دیدم یکی آغوشش رو برام باز کرده تو بغل حسین افتادم... همه ی شهدا رو آقا سرشون رو بغل میکنه، اما قربون خودش برم ....این صورتش رو گذاشت رو خاک گرم کربلا، ای حسین....* از همان روزی که آمد مادرم در روضه ها با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن آه با نام حسن جان گونه هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت *امام صادق به یکی گفتن: کجا بودی چند روزه؟ عرضه داشت: آقاجان! تو خونم روضه ی حسین داشتم، فرمودند: ماهم خبر داشتیم مگه ندیدی ما رو دَمِ در خوش آمد می گفتیم؟ عرضه داشت: آقاجان! جای شما صدر جلسه است چرا دَمِ در؟ فرموده باشند، آخه برا ما زشته، مجلسی که مادرِ ما فاطمه میاد ما باید دَمِ در باشیم، به مادر خوش آمدی بگیم. امشب هم امام زمان دَمِ در ایستاده...* زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت «الهی بشکند دست مغیره میان کوچه ها بی مادرم کرد» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•سامرا ، باز با صفا... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرب و بلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد * تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیم‌خرابه، زند ان برام‌خیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو تو‌ی خانه میخونی.... همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ... اون شاعر متوکل تو‌تاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو‌...* همه‌دلخوشی ما این است لااقل یک‌حسن حرم دارد صبح وظهروغروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم‌،کَرَم دارد اهل بیتِ رسول این ایام به غم‌ و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه‌های علی این‌حَسن‌ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و با گریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد  زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست  بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد   عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با غلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد  محسنِ بی گناه را کشتند دادِ صدیقه را در آوردند فضه و جَدِّ ما به پشتِ در جسم ششماهه را دفن میکردند *تاریخ نوشته‌: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن .. "آجرک الله .."این‌خانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلو‌چشمام رو‌ گرفت بالگد به در زدم...* چند تایی زدن با پا در تاکه افتاد روی زهرا در همه کج رفتن‌حتی میخ همه لج‌کردن حتی در *فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم *میخوای بدونی این ایام چه‌خبر بود؟بگم و‌ رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•سلام بابایی! خوبی؟... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی *•ೋ ❁•༻༺❁ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ❁•༻↷◈↶༺❁ سلام بابایی! خوبی؟ چطوره حالت؟ نمی‌تونم پاشم واسه استقبالت من تویِ آسمون می‌گشتم دنبال تو ولی اینجایی راه گم کردی شاید باباجون! عجب رویایی خیلی خوش اومدی صفا آوردی راستی بگو منو به جا آوردی؟ منو می‌شناسی؟ خودت رو یک لحظه بذار جایِ من سه ساله رو با داغ تو پیر کردن منو می‌شناسی؟ مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟... بابایِ خوبم ــــــــــــــــــ کجاست آغوشت؟ دستات کجا جا مونده؟ همون دستایی که من رو می‌خوابونده تعریف کن تا کجاها رفتی نگفتی دختری هم داری؟ باید از روی شونه‌اش بارِ غمو برداری میگن تو بابای مَنی، بابایی! میشه باهام حرف بزنی، بابایی! بابای خوبم کی چشمای نازتو بسته بابا؟ کی دندون تو رو شکسته بابا؟ بابای خوبم مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟... بابایِ خوبم ــــــــــــــــــ سرم سنگینه، چشمام چه تار می‌بینه برام دیدار تو آخرین تسکینه من خاطرات تلخی دارم دیگه طاقتم از غم طاقه این راز بین ما دو تا باشه یه شب از ناقه… امون از اون شبِ سیاهِ صحرا الهی هیچ دختری نمونه تنها چه دردی دارم چشات نبینه روز بد، بابایی! هم سیلی میزد هم لگد، بابایی! چه دردی دارم مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟... بابایِ خوبم ــــــــــــــــــ *شروع کرد با بابا حرف زدن:" مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟" من که سنی نداشتم، چه کسی من رو یتیم کرد؟" مَن لِليَتيمَة حتّى تَكبُرَ؟ " دختر بچه ی یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چه کسی رو داره؟" مَن لِلنساء الحاسِرات ؟ " این زنهای بی پناه چه کسی رو دارن؟...* ما رو تا می‌شد از بین مَردم بردن ما رو از راه بازار شام آوردن ما رو با دست نشون می‌دادن به ماها ناسزا میگفتن داداشم از خجالت آب شد چها میگفتن! چشمِ عمو عباسمو دور دیدن به معجرایِ پاره‌مون خندیدن هزار بار مُردم نگاهاشون از سیلی سنگین‌تر بود مردن برای من از این بهتر بود هزار بار مُردم مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟... بابایِ خوبم •✠•اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج•✠• ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•عاشق که باشی وضع من را... / و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" عاشق که باشی وضع من را تازه می فهمی اینگونه‌ سرگردان شدن را تازه می فهمی پروانه را از نیمه شب زیرِنظر داری وقتی سحر شد، سوختن را تازه می فهمی وقتی گناهانِ تو را با گریه می بخشند آن‌ لحظه لطفِ پنج تن را تازه می فهمی *همه ی امیدم اینه که گریه کنِ حسین هستم، همه پشتوانه ی من اینه چند سفر اربعین کربلا رفتن، همه امیدم اینه شب های جمعه ای کربلا بودم، وقتی زائر حرکت میکنه میرسه به حرمِ ابی عبدالله، میان ملائک به استقبالش، میگن: مثل روزی که از مادر متولد شدی پاک شدی، عملت رو از سر بگیر، وقتی هم که زائر بر میگرده بدرقه اش میکنن، میان تا خونه اش... زائر ابی عبدالله وقتی مریض بشه میان تو هیئت بجاش گریه میکنن، میگن: اگر این بیمار نبود الان تویِ هیئت بود، وقتی هم که از دنیا میره همه میان تویِ تشییع جنازه اش، نوکرِ حسینِ، باید با عظمت تشییعِ جنازه بشه، آقاش تشییع نشد بسه، نوکرای حسین باید خوب تشییع جنازه بشن...* زهرا برای روضه ها ما را سوا کرده است ماه مُحرم حرف من را تازه می فهمی شور حسین از شَرِّ معصیت خلاصت کرد پس قدر این سینه زدن را تازه می فهمی محشر لباس مشکی ات وقتی شفیع ات شد خاصیّتِ این پیرُهن را تازه می فهمی *شبِ پنجمِ محرم، راهی نشونت بدم کسی نباشه چشمش گریون نشه، کسی نباشه برا ابی عبدالله اشک نریزه، یه راهش اینه، همین الان نیت کن، از اینجا که رفتی یتیمی که دیدی دستِ نوازش به سرش بکشی، دل رو آماده میکنه، زنگار از دل میکنه، چشمارو بهاری میکنه، امشب هم که شبِ یتیم نوازیِ، بریم دَرِ خونه ی امام حسنِ مجتبی، دَرِ خونه ی یتیمِ حسن، دست نوازش به سَرِ این یتیم بکشیم...* در کفن و دفن یک مسلمان، خوب دقت کن فرق حصیری با کفن را تازه می فهمی گفتم "مُرَمَّل بِالدِّما"دادِ تو در آمد چون بعد از آن وضع بدن را تازه می فهمی آنجا که در تشخیصِ او زینب به مشکل خورد تاثیرِ سُم ها روی تن را تازه می فهمی یک مشت نامحرم که وقتی دوره ات کردند انگار حال چند زن را تازه می فهمی بردیا محمدی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•حسرتی ماند بر دلِ پدرم... / و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * از کجا شروع کنم، روضۀ امشب روضۀ سختیِ، گره خورده روضۀ امشب به گودالِ قتلگاه، ان شاءالله یه شب کنارِ گودالِ قتلگاه باشیم، اونجا روضه بخونیم... اربابِ من و تو از جنگیدن خسته شد" فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَال" خسته شد آقا"فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ " همین که ایستاده"إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِه" سنگی به پیشانیِ ابی عبدالله خورد"فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ"این پیراهن عربی رو بالا زد، خونِ پیشانی رو پاک کنه"فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِه" یه تیر سه شعبه به قلبِ مبارک خورد... حضرت فرمود:"بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّه"... اگه بخوام روضه امشب بخونم باید از اینجا شروع کنم...* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب … سرنگون گردید بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *هر کاری کرد ابی عبدالله تیر رو از جلو در بیاره نشد"ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ فَأَخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ" حالا این منظره رو زینب داره نگاه میکنه، هیچ خواهر شهیدی جان دادنِ برادر شهیدش رو ندیده، دست یتیمِ امام حسن هم تویِ دستِ زینبِ، بچه هنوز به سنِ بلوغ نرسیده، تا این منظره رو دید، دوید وسطِ میدان، ابی عبدالله تویِ اون حالت همه توانش رو جمع کرد، فریاد زد؟ نه، همه توانش رو جمع کرد، گفت: زینب! بچه رو نگه دار...* حسرتی ماند بر دل پدرم بین کوچه نشد سپر بشوم کار نیمه تمام او باید ختم با دست این پسر بشود ایستادیم غرقِ دلشوره من و عمه به سمت یک گودال چقدر ازدحامِ شمشیر است عمه گه گاه میرود از حال همه رفته اند و مانده ام تنها ماندم اینجا اسیرِ غصه و غم همه ی مردها شهید شدن همه حتی علیِ اصغر هم وقت تنگ است زودتر باید نزد بابام رو سفید شوم بروم در پناهِ آغوشش پیشِ پایِ عمو شهید شوم آی اهلِ سقیفه گوش کنید پسرِ فاتحِ جمل آمد مثل قاسم به کامِ من هم مرگ سهل و شیرین تراز عسل آمد آمدم تا که جان دهم پیشت ای پناهی که بی پناه شدی چه کسی گفته است تنهایی من نمردم که بی سپاه شدی به تلافیِ کوچه آمدم که برایت عمو سپر بشوم تا نبینم به خاک افتادی نکند باز بی پدر بشوم *رسید کنارِ بدنِ ابی عبدالله، تا رسید، دید حرمله شمشیر رو بالا برده، میخواد بر بدنِ ابی عبدالله فرود بیاره، صدا زد:" یابن خبیثه!" میخوای عمویِ من رو بِکُشی؟ دستش رو جلو آوُرد، نانجیب شمشیر رو فرو آوُرد...* دستم افتاد آخ افتادم یادِ دستِ شکسته ی زهرا من کنار توام اما آن روز مادرت بود بی کس و تنها بارش سنگ بر سرت ای وای خواهری در برابرت ای وای ضجه و آهِ مادرت ای وای خنجرِ کُند و حنجرت ای وای *چیزی نگذشت، ای کاش کسی بود جلویِ چشم زینب رو بگیره، یه وقت نگاه کنه...* سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب *صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا مَظلوم یَا أَبَاعَبْدِ اللَّه .. به نیابت ازهمه ی شهدامون با همۀ وجودت ناله بزن، بگو: یاحسین!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net