eitaa logo
تهذیب و تربیت مدرسه علمیه حقانی
453 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
286 ویدیو
86 فایل
کانال معاونت تهذیب و تربیت مدرسه علمیه حقانی ارتباط و ارسال نظرات: @omidhossini
مشاهده در ایتا
دانلود
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر روز با گناه دلت را شکستم ... دیگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط بیا...
هر روز با قرآن و عترت ✅ اقسام نفس ✏️2. نفس مطمئنه
🌺بمناسبت: درگذشت علامه محمد تقی جعفری، مفسر نهج البلاغه و فیلسوف مسلمان (1377 ه.ش) / قسمت اول🌺 زندگی نامه استاد استاد جعفری در این باره خود می گوید: من در مرداد ماه سال 1304 (ه . ش) در کانون گرم خانواده ای با صفا، اما پایین از نظر سطح اقتصادی متولد شدم . پدرم درس نخوانده بود . ولی از نظر وارستگی و تقوی و صدق نمونه بود . از پیرمردهای تبریز شنیدم که می گفتند: از پدرم دروغ نشنیده بودند . این را روزی از پدرم پرسیدم . ایشان گفت: بله یادم نمی آید از سن بلوغ به این سو دروغ گفته باشم . . . . مادرم از سادات علوی یکی از خاندان بزرگ تبریز به شمار می آمد . . . او، بر خلاف پدرم، با سواد بود نخستین بار وی قرآن را به من یاد داد . حدود شش ساله بودم که به مدرسه رفتم . تحصیلات ابتدایی را در دبستان اعتماد آغاز کردم و از آن جا که قبل از ورود به مدرسه نزد مادر مقداری درس خوانده بودم، آمادگی برای رفتن به کلاس بالاتر را داشتم . بنابراین، در کلاس اول امتحانی از من گرفتند و مرا به کلاس سوم فرستادند . کلاس چهارم و پنجم را نیز در همین مدرسه گذراندم . ولی پیش از ورود به کلاس ششم، مسائلی پیش آمد که مجبور شدم دبستان را رها کنم . (1) پس از رها کردن درس، گویا یک شب در خواب صحبت می کردم که پدرم بیدار بود و می شنود که من شعری خواندم که مضمون آن این بود: «مراد و هدف و مقصود ما را که علم بود، روزگار از دست ما گرفت » وقتی بیدار شدم . پدرم گفت: «در خواب چه می دیدی؟» گفتم: در خواب از این که از درس محروم شدم ناراحتی داشتم، پدرم گفت: با برادر بزرگت بروید درستان را ادامه بدهید . چون مدتی بود که از نظر روحی به دروس الهی و معنوی علاقه بیش تری پیدا کرده بودم، به مدرسه «طالبیه » رفتیم . در آن جا دروس سطح مقدماتی حوزه و ادبیات را در نزد استادان بزرگواری چون سید حسن شربیانی، میرزا علی اکبر اهری، میرزا ابوالفضل سرابی و . . . خواندم . در این ایام، هم کار می کردم، هم درس می خواندم . مدت ها تا ظهر کار می کردم وبعد از ظهرها به مدرسه طالبیه می رفتم . و گاهی به عکس، بعد از ظهر کار می کردم، صبح ها درس می خواندم . (2) پس از مدتی تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، علاقه عجیبی به هستی شناسی پیدا کردم و چون در تبریز به حد کافی نبود، به تهران آمدم . مقداری از متن رسائل و مکاسب مانده بود که در تهران خواندم . هم چنین در درس های مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد رضا تنکابنی و آقا میرزا مهدی آشتیانی، و . . . شرکت می کردم . (3) در سال 1320 (ه . ش) به اصرار آیت الله میرزا فتاح شهیدی رهسپار نجف می گردد در نجف، استاد علامه جعفری به مدرسه صدر وارد می شود و بار دیگر، جلد دوم کفایه آخوند خراسانی را مطالعه و بحث می کند و در درس های خارج آیات عظام شیخ محمد کاظم شیرازی، آیت الله خویی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله حکیم و آیت الله سید جمال گلپایگانی و آیت الله سید عبد الهادی شیرازی و آیت الله میلانی شرکت می کند و به موازات شرکت در درس های خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگی چون آقا شیخ صدرا قفقازی و آقا شیخ مرتضی طالقانی به فراگیری دروس فلسفی و عرفانی مشغول می شود . پس از سه سال تحصیل در نجف اشرف، در سن 23 سالگی موفق به دریافت درجه اجتهاد از سوی آیت الله شیخ کاظم شیرازی می شود (4) پی نوشت: 1 . ماهنامه رشد، ش 113، ص 5 . 2 . همان، ص 6 . 3 . همان، ص 6 . 4. آفاق مرزبانی، ص 43
🌺بمناسبت: درگذشت علامه محمد تقی جعفری، مفسر نهج البلاغه و فیلسوف مسلمان (1377 ه.ش) / قسمت دوم🌺 آثار علمی: علامه محمدتقی جعفری در کنار تدریس، به تألیف و تحقیق نیز همت داشت. وی آثار گران سنگی از خود به یادگار گذاشته است که در این بخش به برخی از آن ها اشاره می کنیم: 1 ـ الأمر بین الأمرین: این کتاب برگرفته از درس های آیة الله خوئی است که در سال 1371 هجری قمری در نجف به چاپ رسید. 2 ـ جبر اختیار: این کتاب در سال 1344 شمسی در ایران به زیور طبع آراسته شد. 3 ـ رضاع: این کتاب درس خارج فقه آیةالله عبدالهادی شیرازی است که در سال 1373 هجری قمری در نجف به چاپ رسید. 4 ـ ارتباط انسان و جهان: پایه این کتاب در نجف گذاشته شده، ولی در ایران نگارش یافت و در سال 1378 هجری چاپ شد. 5 ـ وجدان. 6 ـ آفرینش انسان. 7 ـ علم در خدمت انسان. 8 ـ اخلاق و مذهب. 9 ـ فیزیک و متافیزیک. 10 ـ رابطه علم و حقیقت. 11 ـ نیایش حسین در عرفات. 12 ـ منافع فقه. 13 ـ انسان از دیدگاه قرآن. 14 ـ نگاهی به امام علی (ع). 15 ـ ایده آل زندگی و زندگی ایده آل. 16 ـ مولوی و جهان بینی. 17 ـ فلسفه و هدف زندگی. 18 ـ تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی. 19 ـ تفسیر نهج البلاغه. نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیات چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
🔰هنوز جامعه و نسل جوان و جامعه ى فرهنگى و علمى ما، به دانستن همان مطالبى که آن بزرگوار از زبان و قلمش فیضان کرد و در اختیار امت اسلام گذاشت، محتاجند. 💬 ای 📚سخنرانی در‌جمع کثیری از‌کارگران و معلمان سراسر‌کشور ۱۳۷۰/۲/۱۱
موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی قسمت چهارم ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین🌷 ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین اجرای کامل قانون حضور و غیاب، براساس نظر توده طلاب جوان، گونه‏ای توهین و تحقیر تلقی می‏شود و در آن نوعی «بی‏اعتمادی» مشاهده می‏گردد. طلبه احساس می‏کند، پیش از هر جلسه غیبت یا پس از آن، یک بار باید به دفتر مدرسه مراجعه کند؛ در مقابل مدیر مدرسه قرار گیرد و توضیحی ارائه دهد. پیش از غیبت، چانه‏زنی کند و منتّی بکشد یا پس از غیبت بازخواست شود؛ مدارک معتبری تقدیم کند و پاسخ‌گو باشد! نفس این «احساس بی‏اعتمادی» فضای روابط را بر هم می‏زند؛ این در حالی است که محیط حوزه باید محیط اعتماد، محبّت و صداقت باشد. اجرای نظم نئوپانی شاید در محیط‌های غیردینی لازم باشد و موجب انتظام امور گردد، اما در فضای طلبگی که فضای برادری، صمیمیت، محبت و اعتماد است، زیبنده و شایسته نیست. در چنین فضایی باید اصل بر پاکی، درستی، صداقت و احساس مسئولیت قرار داده شود و اگر استثنایی مشاهده می‏شود، با حسن سلیقه تربیتی اصلاح و درمان شود. بر این اساس، روابط مدیر مدرسه با طلبه باید بر محور «اعتماد متقابل» بگردد. زیرا نفس در سازندگی شخصیت طلبه (و بلکه مطلق جوان) تأثیر فراوان دارد و فرایند قانون‏گذاری نباید ما را از این برکات فراوان تربیتی محروم سازد. گویا حد وسط میان «قانون موجود» و «اعتماد صد در صد به طلبه» که اکنون غیرعملی به نظر می‏رسد، ابراز اعتماد قانونی در دایره‏ای محدود باشد؛ چیزی شبیه امر بین الامرین که حد وسط میان جبر و تفویض است. در تأیید این فراز، از پیام پرنور نبوی (ص) بهره بگیریم: الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ.. . ؛[مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۲۲۲ ] فرزند 7 سال سید و سالار است و هفت سال برده و فرمان‌بردار و هفت سال وزیر و مشاور و یاور. در این حدیث، «سید» نماد موجودی است که نظراً و عملاً نسبت به بندگان خود استقلال و اختیار تام دارد و خود را در رأی و حکم صائب می‏بیند، نه با بندگان خود، در امور مشورت می‏کند و نه عمل خود را مطابق آرا و امیال آن‏ها تنظیم می‏کند و از آن‏ها دستور می‏گیرد. همیشه خود را نسبت به زیردستان برتر دیده و صاحب اختیار می‏داند؛ لذا انتظار اطاعت بی‏چون و چرای فوری از بندگان خویش دارد و هیچگونه تخلّف و سرپیچی را برنمی‏تابد. «عبد» سمبل انسانی است که نه در عمل استقلال دارد و نه رأی او صائب و مقبول است. از این جهت، هیچ‏گاه به صورت جدی طرف مشورت قرار نمی‏گیرد و تنها از او انتظار اطاعت و امتثال کامل می‏رود. عبد هر چه بیشتر مطیع و سربه‏راه باشد و فرمان برد، کامل‏تر است. او خود را در صورت نافرمانی، مستحق تنبیه و شایسته ملامت و مجازات می‏بیند و پذیرای تربیت مستقیم و امر و نهی صریح است. «وزیر» نماینده موجودی است که رأی او مسموع و نظر او مورد احترام و شایستة دقت است، اما استقلال عملی نداشته و حکم او نافذ نیست. وزیر خود را سزاوار مشاوره و نظرخواهی می‏داند و رأی مستقل می‏دهد و به هیچ روی، تحمّل پرخاش و بی‏احترامی را ندارد و امر و نهی صریح و مستقیم را برنمی‏تابد. در فرزانگی برای خود شخصیت و شأنی هم‏سنگ حاکم و امیر قائل است؛ گرچه نهایتاً تابع و مطیع اوامر او است. در این مرحله از زندگی که سنین 14 تا 21 سال را در برمی‏گیرد، نوجوان خود را ثقه و مورد اعتماد دیگران تصور می‏کند و فطرتاً انتظار دارد که دیگران به او اطمینان نموده و کارهایی خطیر را بر عهده او بگذارند و ابداً نمی‏پسندد که غلام فرمان‌برداری تلقی شود که دائماً تحت نظارت و کنترل باشد و وظیفه بله قربان‏گویی را اجرا کند. «وزیر»، گرچه تحت ولایت حاکم و تابع او است، اما مورد اعتماد و نماینده او محسوب می‏شود و دارای اختیارات زیادی است. «وزیر» هیچ‏گاه کنترل بیش از اندازه و صریح را تحمل نمی‏کند و انتظار ندارد که سلطان، دائماً در جزئیات اعمال او دخالت نموده، اظهار نظر نماید. او خود را در مقام و منزلت، تقریباً هم‏شأن حاکم می‏بیند و از اینکه حاکم را ناظر و مراقب دائمی خود بیابد، به ستوه می‏آید. نکته بسیار مهم در فرایند قانون‏گذاری برای طلاب مبتدی همین واقعیت است که طلبه، در سنین 14 تا 21 قرار گرفته و همه مقتضیات جوانی که در این حدیث به نحو اعجازآمیزی بیان شده، درباره او صادق است؛ آیا قانونی که برای چنین مخاطبی نوشته می‏شود، نباید با قوانین عمومی تفاوت جوهری و با مقتضیات سنی و روحی آن مخاطب تناسب کامل داشته باشد؟