eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
718 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7هزار ویدیو
725 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊 ره می نویسد: از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به و مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند . مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن شوند و ثواب آن را به روح ، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه موقوف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (14) علیه السلام روانشناس ها، خصوصاً کسانی که بیوگرافی می‏نویسند، کوشش می‌کنند برای روحیه‏ها یک کلید شخصیت پیدا کنند. می‌گویند شخصیت هرکس یک کلید معین دارد؛ اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می‌توانید توجیه کنید. البته به دست آوردن کلید شخصیت افراد خیلی مشکل است، خصوصاً شخصیتهای خیلی بزرگ. ...‏ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی یا حسین بن علی را به دست آورده‌ام، انصافاً ادعای گزافی است و من جرأت نمی‌کنم چنین سخنی بگویم، اما این قدر می‌توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخچه زندگی او را خوانده‌ام و سخنان او را به دست آورده‌ام، و در حدودی که تاریخ عاشورا را مطالعه کرده و خطابه‏ها و نصایح و را به دست آورده‌ام، می‌توانم این‏طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق پرستی است. سخنانی که از حسین بن علی علیه السلام نقل شده نادر است ؛ ولی همان مقداری که هست از همین روح حکایت می‌کند. ▪️از حسین بن علی پرسیدند: شما سخنی را که با گوش خودت از پیغمبر شنیده باشی، برای ما نقل کن. ببینید انتخاب حسین از سخنان پیغمبر چگونه است! از همین جا شما می‌توانید مقدار شخصیت او را به دست آورید. حسین علیه السلام گفت: آنچه که من از پیغمبر شنیده‌ام این است: «انَّ اللهَ تَعالی‏ یحِبُّ مَعالِی الْامورِ وَ اشْرافَها وَ یکرِهُ سَفْسافَها» خدا کارهای بزرگ و مرتفع را دوست می‏دارد، از چیزهای پست بدش می‌آید. رفعت و عظمت را ببینید که وقتی می‌خواهد سخنی از پیغمبر نقل کند اینچنین سخنی را انتخاب می‌کند؛ درواقع دارد خودش را نشان می‌دهد. از حسین علیه السلام اشعاری هم به دست ما رسیده است که باز همین روح در آن متجلّی است. ▪️سخن دیگر از او این است: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مردن با عزت و شرافت، از زندگی با ذلت بهتر است. ▪️در بین راه كه به كربلا می روند، بعضی ها با او صحبت می كنند كه نرو خطر دارد، و حسین علیه السلام در جواب، این شعرها را می خواند: سَاَمْضی وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَی الْفَتی اِذا ما نَوی حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً وَ واسَی الرِّجالَ الصّالِحین بِنَفْسِهِ وَ فارَقَ مَثْبوراً وَ خالَفَ مُجْرِماً اُقَدِّمُ نَفسی لا اُریدُ بَقاءَهالِتَلْقی خَمیساً فِی الْهَیاجِ عَرَمْرَماًفَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْكَفی بِكَ ذُلاًّ اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَما به من می گویید نرو، ولی خواهم رفت. می گویید كشته می شوم؛ مگر مردن برای یك جوان مرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است كه انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست كشته بشود كه می گویند به هدفش نرسید، اما برای آن كسی كه برای اعلای كلمه ی حق و در راه حق كشته می شود كه ننگ نیست چرا كه در راهی قدم برمی دارد كه صالحین و شایستگان بندگان خدا قدم برداشته اند. پس چون در راهی قدم برمی دارد كه با یك آدم هلاك شده ی بدبخت و گناهكار مثل یزید مخالفت می كند، بگذار كشته بشود. شما می گویید كشته می شوم؛ یكی از این دو بیشتر نیست: یا زنده می مانم یا كشته می شوم. «فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ» اگر زنده ماندم كسی نمی گوید تو چرا زنده ماندی «وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ» و اگر در این راه كشته بشوم احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد كرد اگر بداند كه من در چه راهی رفتم. «كَفی بِكَ ذُلاًّ اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَما» برای بدبختی و ذلت تو كافی است كه زندگی بكنی اما دماغت را به خاك بمالند. باز می بینید كه حماسه است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 39-36.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب آه 8.mp3
6.66M
فصل هشتم/ورود امام حسين (ع) به سرزمين كربلا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅مقتل حضرت علی اکبر (علیه السلام) بر اساس نقل شیخ مفید 📚منبع: الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦، مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨، إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤ ولَم يَزَل يَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ فَيُقتَلُ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام إلّا أهلُ بَيتِهِ خاصَّةً. فَتَقَدَّمَ ابنُهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وكانَ مِن أصبَحِ النّاسِ وَجهاً، ولَهُ يَومَئِذٍ بِضعَ عَشرَةَ سَنَةً، فَشَدَّ عَلَى النّاسِ، وهُوَ يَقولُ: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ نَحنُ وبَيتِ اللّه ِ أولى بِالنَّبِيّ تَاللّه ِ لا يَحكُمُ فينَا ابنُ الدَّعِيّ أضرِبُ بِالسَّيفِ اُحامي عَن أبي ضَربَ غُلامٍ هاشِمِيٍّ قُرَشِيّ فَفَعَلَ ذلِكَ مِراراً وأهلُ الكوفَةِ يَتَّقونَ قَتلَهُ، فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ، فَقالَ: عَلَيَّ آثامُ العَرَبِ ، إن مَرَّ بي يَفعَلُ مِثلَ ذلِكَ إن لَم اُثكِلهُ أباهُ، فَمَرَّ يَشتَدُّ عَلَى النّاسِ كَما مَرَّ فِي الأَوَّلِ، فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ، فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ، وَاحتَواهُ القَومُ فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم. فَجاءَ الحُسَينُ عليه السلام حَتّى وَقَفَ عَلَيهِ، فَقالَ: قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوكَ يا بُنَيَّ ، ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ، ثُمَّ قالَ: عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ. وخَرَجَت زَينَبُ اُختُ الحُسَينِ مُسرِعَةً تُنادي: يا اُخَيّاه وَابنَ اُخَيّاه، وجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ، وأمَرَ فِتيانَهُ فَقالَ: اِحمِلوا أخاكُم، فَحَمَلوهُ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ. ترجمه: ياران امام حسين عليه السلام يكى يكى پيش مى‌آمدند و مى جنگيدند و كُشته مى‌شدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند. آن گاه پسرش على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد. او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند: من على پسر حسين بن على ام به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم. و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمى‌تواند بر ما حكم براند. با شمشير مى‌زنم و از پدرم حمايت مى كنم؛ شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى. او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مى‌كردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت: گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند و من پدرش را به عزايش ننشانم! على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند. امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود: «خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم ! چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» . سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !». زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد: اى برادرم و فرزند برادرم! آن گاه آمد تا خود را بر روى [پيكر] على اكبر عليه السلام انداخت. امام حسين عليه السلام سر او را گرفت و [ او را بلند كرد و ] به خيمه اش باز گرداند و به جوانان [ خاندان ]خود فرمان داد و فرمود: «برادرتان را ببريد!» . آنان او را بُردند و در خيمه اى گذاشتند كه جلوى آن مى جنگيدند.
🔰روضه حضرت علی اکبر (ع) 🔺از جوانان اهل بیت پیغمبر اول کسی که موفق شد از اباعبدالله کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بود که خود اباعبدالله درباره‌اش شهادت داده است که از نظر اندام و شمایل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبیه ترین فرد به پیغمبر بوده است. سخن که می‌گفت گویی پیغمبر است که سخن می‌گوید. آن قدر شبیه بود که خود اباعبدالله فرمود: خدایا خودت می‏‌دانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم. آیینه تمام نمای پیغمبر بود. 🔻این جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدرجان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسیاری از اصحاب، مخصوصاً جوانان، روایت شده که وقتی برای اجازه گرفتن نزد حضرت می‌آمدند، حضرت به نحوی تعلّل می‌کرد (مثل داستان قاسم که مکرر شنیده‌اید) ولی وقتی که علی اکبر می‌آید و اجازه میدان می‌خواهد، حضرت فقط سرشان را پایین می‌اندازند. جوان روانه میدان شد. 🔺نوشته‌اند اباعبدالله چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود: «ثُمَّ نَظَرَ الَیهِ نَظَرَ ائِسٍ» به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه می‌کند. ناامیدانه نگاهی به جوانش کرد، چند قدمی هم پشت سر او رفت. اینجا بود که گفت: خدایا! خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها می‌رود که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه‌‏تر است. جمله‌ای هم به عمر سعد گفت، فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید: «یابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللهُ رَحِمَک» خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی... . 🔻این‏ طور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با و از جان گذشتگی بی‌نظیری مبارزه کرد. بعد از آن که مقدار زیادی مبارزه کرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش- که این جزء است که مقصود چه بوده و برای چه آمده است؟ 🔺گفت: پدرجان‏ «الْعَطَش»! تشنگی دارد مرا می‌کشد، سنگینی این اسلحه مرا خیلی خسته کرده است، اگر جرعه‌‏ای آب به کام من برسد نیرو می‌گیرم و باز حمله می‌کنم. این سخن جان اباعبدالله را آتش می‌زند، می‌گوید: پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشک‌تر است، ولی من به تو وعده می‌دهم که از دست جدّت پیغمبر آب خواهی نوشید. این جوان می‌رود به میدان و باز مبارزه می‌کند. 🔺مردی است به نام حمید بن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است، مثل یک در صحرای کربلا بوده است. البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است. می‌گوید: کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می‌کرد، همه از جلوی او فرار می‌کردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم می‌خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. 🔻من به او گفتم: تو چه کار داری، بگذار بالأخره او را خواهند کشت. گفت: خیر. 🔻علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافل‌گیر کرد و با محکمی آن چنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمی‌توانست خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: «یا ابَتاه! هذا جَدّی رَسولُ الله» پدر جان! الآن دارم جدّ خودم را به چشم دل می‌بینم و شربت آب می‏‌نوشم. 🔺اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که درواقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم. اینجاست که جمله عجیبی نوشته‌اند: «فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الی‏ عَسْکرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً» . و لا حول و لا قوّة الّا بالله ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 326-325.
حضرت علی اکبر.mp3
6.02M
روضه شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) (مقتل)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 اشتیاق به لقاءالله ❛❛ عین‌صاد 📚 #️⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان تأمل انگیز شیخ عدنان عرعور از بزرگان وهابیت و مدافعان جدی داعش، درباره عزاداری برای علیه السلام: «هر کسی از شهادت حسین محزون نشود (نه خوشحالی کند)، گمراه، منافق و احتمالا کافر است؛ اما هرکسی خوشحال بشود، قطعا کافر است» ابن تیمیه بنیان گذار فکر وهابیت نیز تصریح می کند: وَأَمَّا مَنْ قَتَلَ " الْحُسَيْنَ " أَوْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِهِ أَوْ رَضِيَ بِذَلِكَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ؛ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلَا عَدْلًا. لعنت خدا و ملاَئکه و همه مردمان بر کسی که حسین را کشته یا کمکی بر قتل حسین کرده و یا به قتل حسین رضایت داده است. خداوند از چنین افرادی هیچ عملی را قبول نمی‌کند» (مجموع الفتاوي، ابن تيميه، ج4، کتاب مفصل الاعتقاد، ص487)
عزادارای دهه اول محرم.mp3
867.3K
🎙 🔹چرا از دهه اول محرم شروع به عزاداری می‌کنیم؟ 🔸علامت و محک ایمان چیست؟ 📌مصطفی امینی خواه
4_6023651285717222657.mp3
3.83M
* 🔻شنیدنی و جذاب 🎧 موضوع: اشک بر سیدالشهداء علیه السلام 🎙 حجت‌الاسلام و المسلمین ناصری ⏱ زمان: ۳ دقیقه ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️روی یک ساعت 🔺از اول سال ، هر بنشینند کتاب‌هاى آقاى مطهرى را شروع کنند به خواندن. 🔻این را بخوانند تمام کنند بعدیش را بخوانند، بخوانند بخوانند تا این پنجاه، شصت تا چقدر کتاب ایشان الان ازشان چاپ شده، همه اش را بخوانند. 🔺من خیال مى‌کنم هر کدام از اینها یک خواهند شد، البته به شرطى که پایه‌ سواد لازم و علمى لازم را داشته باشند. خیلى مطلب توى کتاب‌هاى ایشان هست انصافا، واقعا چقدر وجود ایشان بوده.» دیدار با اعضاى ستاد بزرگداشت دهمین سالگرد شهید مطهرى، ۱۳۶۸/۰۲/۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ خروج تاکتیکی یا شکست راهبردی 🔹 در خصوص تحولات اخیر در افغانستان، عده ای به گونه ای تحلیل می کنند که گویا ایالات متحده در یک بازی شطرنج حساب شده در حال پیش بردن تحولات افغانستان است. این افراد با برداشت ناصحیح از رویدادهای اخیر گمان می برند که تمامی امور و اقدامات طالبان و دولت مرکزی با هماهنگی کامل واشنگتن و در کنترل کاخ سفید رقم می خورد. درحالی که واقعیت به گونه ای دیگر است. ◀️ امریکا به چند دلیل با خفت تمام و با شکست همه جانبه در حال از دست دادن افغانستان است: 1️⃣ طی بیست سال حضور ایالات متحده در افغانستان، انزجار و نفرت افغان ها نسبت به امریکا روز به روز فزونی داشته است. در واقع افکار عمومی این کشور تحت هیچ شرایطی نه خواهان بیگانگان و نه خواهان دولت دست نشانده آنها هستند. البته این غیر از افکار عمومی خود امریکا و منطقه است. 2️⃣ هدف حضور آمریکا بعد از یازده سپتامبر در افغانستان در ظاهر مهار طالبان و در باطن کنترل ایران بود. شما بفرمائید کدام یک از این دو هدف تامین شد؟ آیا ایران نسبت به ۲۰سال گذشته در منطقه نفوذ کمتر دارد یا بیشتر؟ آیا طالبان قوی تر شده یا ضعیف تر؟ ایالات متحده آمریکا نسبت به ۲۰۰۱ قوی تر شده یا ضعیف تر؟ 3️⃣ در مدت حضور آمریکا در افغانستان حدود ۲/۲ تریلیون دلار و بیش از ۶۰۰۰نظامی ایالات متحده تلف شد. 🔹در مجموع با توجه به سه مورد بالا و نظر به بحران اقتصادی در امریکا و قدرت گرفتن رقبای ایالات متحده در جهان، واشنگتن ناگزیر به ایجاد تغییرات گسترده در نوع حضورش در منطقه شده است. 🔹بر اساس انچه نوشته شد، تغییر در نوع حضور امریکا در افغانستان، تنها یک تغییر تاکتیکی نیست بلکه یک شکست راهبردی و خفت بار برای آن کشور است که از قِبِل هزینه فراوان، هیچ سودی حاصل ننمود. ❌البته ناگفته نماند که آمریکاییها در تغییر جنبش های منطقه به نفع خود مهارت فوق العاده ای دارد و تا آخرین لحظه تلاش می کنند تا اگر از درب بیرون انداخته شده اند، از پنجره داخل شوند. به عبارتی حداکثر خواسته امریکا ،دولت دست نشانده و حداقل آن ایجاد بی ثباتی است. مثلا در برخی از کشورهای مصر، تونس، و ... توانستند بیداری اسلامی را به نفع خود مصادره کند ودر لیبی اقدام به ایجاد بی ثباتی کردند. بر همین اساس گمان می رود که واشنگتن با تاکتیک هایی بتواند این انحراف در جنبشها را در افغانستان نیز پیاده سازی نماید. و یا حداقل این کشور را به سمت بی ثباتی سوق دهد. اما رویکرد و صبغه طالبان در مذاکرات دوحه ، تفکر این گروه و نوع مواجهه آنان با دولت مرکزی در کابل نشان می دهد، امکان ایجاد انحراف در خواسته های طالبان برای واشنگتن بسیار دشوارتر و دور از انتظار خواهد بود. ✍️ علی محمدی