eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
720 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
728 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💢چطور در فضای مجازی شایعه را از واقعیت تشخیص دهیم؟ 🔹سه عنصر ، و را در محتواهای رسانه‌ای بررسی کنید. 🔹فراموش نکنیم هرگاه موضوعی باشد و درباره آن وجود داشته باشد، احتمال ساخت و انتشار شایعه را افزایش می دهد.
⭕️ چگونه در زمین دشمن (شبکه‌های خارجی) کار مفید انجام دهیم؟ کار مفید در زمین دشمن انجام عملیات است، همان‌طور که در جنگ فیزیکی هدف تعیین می‌شود و سربازانی با تجهیزات و برنامه‌ریزی کامل به زمین دشمن وارد می‌شوند و عملیات را انجام داده و باز می‌گردند؛ دقیقاً برای انجام عملیات در زمین دشمن در جنگ مجازی هم باید همین نکات رعایت شود. متأسفانه در سال‌های گذشته مدیران کج فهم، بدلیل نداشتن درک درست از زمین دشمن نه‌تنها نتوانسته‌اند اقدام جدی علیه دشمن انجام دهند، بلکه بالعکس دختران و پسران معصوم زیادی را بدون تجهیزات به قتلگاه مجازی سرازیر کرده و آنها را در برابر انواع بمب‌های اعتقادی و اخلاقی، بی‌دفاع رها کرده‌اند و حتی با هویت اصلی، اطلاعات شخصی آنها را به دشمن تقدیم کرده‌اند. نکات ابتدایی امنیتی برای انجام عملیات: 1️⃣ عدم وجود اطلاعات شخصی بر روی گوشی (عکس، فیلم، مخاطبین، پیامک و...) 2️⃣ اختلال در بخش‌های ورودی گوشی (ضبط صدا، دوربین، GPS و...) 3️⃣ استفاده از پروکسی ها و دیگر نرم‌افزارهای مشابه با طی روال قانونی 4️⃣ استفاده از سیمکارت‌ها و شماره‌هایی که هیچ‌کسی آن را با نام شما ذخیره نکرده باشد. 5️⃣ استفاده از ایمیل‌ها و مشخصات جعلی برای ناشناس بودن و ایجاد هویت جعلی. ❌ بدانید دشمنانی همچون منافقین با نکات امنیتی بسیار بالاتری از موارد فوق و با هزاران هویت جعلی در این عرصه وارد شده‌اند. یکی از اهداف اصلی باید نجات مردم عادی از زیر بمباران باشد. هدف بعدی هم رساندن حرف حق برای بیداری دل‌های مردم در سراسر جهان با زبان خودشان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻عملیاتی کردن مفاهیم دینی، علت اصلی غربت عجیب امیرالمؤمنین(ع) بود
4_6044343162544063987.mp3
2.7M
🔊 | توصیه امام خمینی به خواندن ♨️ خاطره نوه امام از ماجرای عصبانیت ایشان
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | آرزویی عجیب در قیامت ⁉️ شهدا چه جایگاهی نزد خدا دارند؟ ________________
AUD-20210309-WA0061.mp3
4.2M
📲 فایل صوتی ۱۹۱۷ 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 احسان کردن به پدر و مادر 🔖
باهم تا بهشت.mp3
3.62M
💠پیامبر اکرم از حضرت علی ع پرسیدند: حضرت زهرا را چگونه دیدی⁉️ 🔹کمک برای بندگی خدا 💠پیامبر اکرم از حضرت زهرا س، پرسیدند: حضرت علی ع را چگونه دیدی⁉️ 🔹بهترین شوهر 🔹کمک بدیم همدیگه رو برای قرب الی الله 🔹 مصادیقی از بهشتی کردن همدیگر را بشنویم [ حجت الاسلام عالی ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا مهدی انس عجیبی با دعا و اذکار داشت. برش اول: 24 اسفند بود بود و قرار بود فردا به طرف اتوبان العماره بصره حرکت کنیم و در مسیر پلی را تصرف کرده و منفجرش کنیم. مهدی داشت پیش ااز غروب نصیحت هایش را می کرد. می گفت: یادتان نرود. یادم افتاد قبل از عملیات برگه هایی را آماده کرده بود. نوشته بود د رزمان حرکت «لا حول و لا قوة الا بالله» بخوانیم و د رزمان درگیری «الله اکبر» و «لا اله الا الله». و حالا داشت یاد آوری می کرد. برش دوم: پشت سیل بند بودیم بدون هیچ جان پناه و سنگری و بدون مهمات. از زمین و هوا آتش می بارید. حتی یک هواپیمای بزرگ آمد بالای سر ما. فکر کردیم مسافربری است؛ اما توپولف روشی بود. بشکه های بمب بر سر ما می انداخت. در این گیر و دار آقا مهدی کناری نشسته بود و زانوهایش را بغل کرده بود و لبانش می جنبید. رفتم پیشش. گفتم: چه کار کنیم آقا مهدی؟ گفت: ما که اینجا چیزی نداریم. فقط خدا را داریم. پس صداش کن. برش سوم: دم دمای شهادت هم آیه ای را که موقع سخنرانی می خواند را می گفت و شلیک می کرد:« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه» که یک دفعه تیر خورد و افتاد. وقتی هم گذاشتیمش روی قایق که برش گردانیم عقب. دستهایش را به حالت دعا گرفته بود بالا و ذکر می گفت: یک چیزی مثل «الله الله الحمد لله» که موشک آرپی جی کل قایق را فرستاد هوا و آقا مهدی را رساند به خدا. ؛ کتاب مهدی باکری، نوشته فرهاد خضری، نشر روایت فتح، صفحات 27، 31، 53 و 71.
وقتی کاظم می آمد، کنارش می نشستم و گرم صحبت می شدیم. من از دوستانم و او از دوستانش. نسبت به دوستان شهیدش و نزاکت خاصی را رعایت می کرد. دو زانو می نشست. انگار که او حضور دارد و در حضورش قدرت تکلم ندارد. از خلق و خوی شان می گفت و لحظه شهادت شان و سلام بر سید الشهدای آخرشان و بی رودر بایستی می کرد. با خودم فکر می کردم که کاظم با آنها به حدی زیسته که فقط یاد آنها آرامش می کند. صحبتش که تمام می شد به جمع دو نفره خودمان بر می گشت و راحت می نشست و پایش را دراز می کرد و یا لم می داد. راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید، نویسنده: نجمه طرماح، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵ ؛ صفحات ۱۰۷.
[قبل از آشنایی مان با علی آقا]رفتم بیمارستان برای عیادت علی آقا. سه چهار تا از نیروهای امداد که خانم بودند بالای سرش بودند. می خواستند زخم هایش را پانسمان کنند؛اما اجازه نداد. خواهش کرد که پرستار مرد برایش بیاورند. خانم ها هم از فرصت استفاده کرده بودند و پای ایشان نشسته بودند. کتاب نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛ علی تجلایی به روایت همسر شهید، نویسنده: راضیه کریمی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۸-۱۷.