📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (5)
🔰مکتب حسین (ع)
🔺حسین را یك روز كشتند و سر او را از بدن جدا كردند، اما حسین كه فقط این تن نیست، حسین كه مثل من و شما نیست؛ حسین یك #مكتب است و بعد از مرگش زنده تر می شود. دستگاه بنی امیه خیال كرد كه حسین را كشت و تمام شد، ولی بعد فهمید كه مرده ی حسین از زنده ی حسین مزاحم تر است، تربت حسین كعبه ی صاحب دلان است.
🔺#زینب هم به یزید همین را گفت، گفت: اشتباه كردی، «كِدْ كَیْدَكَ وَ اسْعَ سَعْیَكَ، ناصِبْ جَهْدَكَ، فَوَ اللّهِ لا تَمْحوا ذِكْرَنَا وَ لا تُمیتُ وَحْیَنا» هر نقشه ای كه داری به كار ببر ولی مطمئن باش تو نمی توانی برادر مرا بكشی و بمیرانی؛ برادر من زندگی اش طور دیگر است، او نمرد بلكه زنده تر شد.
🔺... دیدند عجب! قبر حسین هم مصیبتی برای ما شده است. تصمیم گرفتند كه قبرش را از بین ببرند. قبرش را خراب كردند، تمام آثار آن را محو كردند، پستی و بلندیهای زمین را یكسان كردند، به محل قبر آب انداختند به طوری كه احدی در آن سرزمین نفهمد كه قبر حسین در كدام نقطه بوده است. اما مگر شد؟ حتی روی آوردن مردم به آن بیشتر هم شد.
🔺خود متوكل یك سَر مغنّیه دارد. یك وقتی با او كار داشت و سراغ او را گرفت. گفتند نیست. گفت كجاست؟ گفتند به مسافرت رفته است.
بعد از مدتی كه آمد، متوكل از او سؤال كرد: كجا رفته بودی؟ جواب داد: برای زیارت به مكه رفته بودم. متوكل گفت: الآن كه وقت زیارت مكه نیست؛ نه ماه ذی الحجّه است كه وقت حج باشد و نه ماه رجب است كه وقت عمره باشد، و اصرار كرد كه باید بگویی كجا رفته بودی.
بالأخره معلوم شد این زن به زیارت حسین بن علی رفته بود، كه متوكل آتش گرفت، فهمید نام حسین را نمی شود فراموشاند.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 22-21.
#شهید_مرتضی_مطهری
#مکتب_حسین ع
.