eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
947 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚الاغی که شیخی گریاند از شخصیت بزرگی شنیدم که روزی آیت ‏الله‏ شیخ جعفر شوشتری (ره) با جمعی از تجار و مؤمنین، در کاروانسرایی نشسته بودند. مردم مسائل مذهبی را از ایشان می‌‏پرسیدند و شیخ پاسخ می‌‏داد. ناگاه دیدند به یک باره حال شیخ دگرگون شده، شروع به گریستن کرد. همه حاضران تعجب کردند که گریه ایشان برای چیست. سرانجام یک نفر پرسید: آقا گریه شما برای چیست؟ ایشان با دست به گوشه‏‌ای اشاره کرد که در آنجا الاغی بود و تازه بار آن را به زمین گذاشته بود. سپس گفت: این الاغ را ببینید! من او را نگاه می‌‏کردم؛ دیدم پس از بارگیری به من نگاه می‌‏کند و با نگاه خود به می‏‌گوید:‌ ای شیخ!‌ ای عالم و‌ ای انسان! دیدی من چگونه بارم را به سلامت به منزل رساندم، آیا تو هم بار خویش را، یعنی بار امانت را سالم به منزل رسانیدی؟ گریه‏‌ام برای این است که یک حیوان چگونه می‏‌تواند با سربلندی بارش را به منزل برساند؛ اما من که انسان هستم، نتوانم و در نتیجه، پیش مولایم سرشکسته هستم. 📚برگرفته از کتاب اخلاق اسلامی، امینیان 🍃 🦋🍃 @takhooda
🔴کار شیطان چیست؟ یکی از کارهای شیطان این است که را برای انسان زینت میدهد! گناه را قشنگ و لذیذ جلوه میدهد قرآن به این هنر اشاره دارد. «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُم‏»؛  کسانى که  بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است. سوره مبارکه محمد آیه 26 دشمن مکاری داریم 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚تشکر از مخلوق، تشکر از خالق است ناصر‌ سبزیان‌پور: سه ماهی بود که پدربزرگم در بستر بیماری بود و به همین دلیل امکان اصلاح موهایش وجود نداشت. بعد از طی دوران بیماری همراه با هم به آرایشگاه رفتیم. بعد از اینکه کار اصلاح موهایش تمام شد، با چنان صمیمیت و صفایی از جناب آرایشگر تشکر می کرد که حد ندارد. انواع جملات ستایش‌گرانه را نثار آرایشگر کرد، اینکه چقدر زحمت کشیدی شما، واقعا لطف کردی، از صمیم قلب ممنون شما هستم و.. اینقدر که حال آقای آرایشگر هم خیلی بهتر شده بود و احساس ارزشمندی خوبی را تجربه می‌کرد و چهره عبوسش باز شد و لبخند رضایت بر لبانش آمد. وقتی پدربزرگم به آرایشگر می‌گفت واقعا لطف کردی از ذهنم گذشت یک جوری می‌گوید لطف کردی که انگار طرف مجانی و برای رضای خدا موهایش را اصلاح کرده، فکر کردم بر اثر بیماری و کهولت سن هوش و حواسش را از دست داده و این شخص را با دوستی اشتباه گرفته، اما در همان حین دست در جیبش فرو برد تا هزینه اصلاح را بپردازد. اینجا بود که با خود فکر کردم قدیمی‌ها به کاسبی به چشم ما نگاه نمی‌کردند، آن‌ها تا این حد مانند ما بی‌اعتماد به یکدیگر نبودند بلکه قدر زحمت‌های انسان‌ها را می‌دانستند از عمق وجود درک می‌کردند که این فرد واقعا چه خدمت بزرگی به او کرده است. که موهای ژولیده و نامرتبش را اصلاح کرده، توجه کردم که من هم از لفظ ممنونم و تشکر زیاد استفاده می‌کنم ولی حقیقتا آن عمق لازم را ندارد و از صمیم قلب ممنون آن فرد نیستم بلکه ممنون پولی هستم که می پردازم. با خود می‌اندیشم چقدر امروزه از انسان‌ها دور هستیم و به پول نزدیکیم. اینجا بود که این بینش برایم روشن شد که برکت از زمانی از زندگی ما رفته است که پول وظیفه یکدیگر را می‌پردازیم نه پول خدمت و لطفی که دیگر انسان‌ها هریک در حق ما روا می‌دارند. من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق؛ هرکس از مخلوق خدا تشکر نکند، شکر خداوند را نیز به جای نیاورده است. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚سنگِ وجودمان را بشکافیم تا مهر خدا را ببینیم چوپانی عادت داشت در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه با استفاده از آن‌ها آتش درست می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگ‌ها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگ‌ها مادامی که آتش روشن است، سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست. چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگ‌ها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد، سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود، شکر کرد و گفت: خدایا،‌ ای مهربان، تو که برای کِرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی، پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمضان رفت الهی برکاتش نرود. فرصت خوب دعاو صلواتش نرود. ماه پرفیض خدا میل به رفتن دارد. ای خداکاش زدستم حسناتش نرود. 💖 الهی در انتظار رحمتت نشسته ام بدهی کریمی ، ندهی حکیمی الهی احوالم چنانست که می دانی؟ و اعمالم چنین است که می بینی.؟ نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز، یا ارحم الراحمین بحق کبریایی خود بحق رسالت محمد "ص" بحق ولایت علی "ع بحق طهارت زهرا ."س" ،بهترینها را در این روز های پایانی ماه مبارک رمضان برای همه نزدیکان و دوستانم مقدرفرما. یا رب العالمین.. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا