#خاطره_معلمی #همستر 🐭بحث همستر از بحث امتحانات هم بیشتر بود... حاجی ایران دوبی میشه...👍👌 گفتم: برای شماها خوبه، چون...😳😄👍 💸۱۰۰ میلیارد دلار...💰 🔒حلال یا حروم؟؟!! باید منتظر موند...احتیاط خوبه... ⚠️ راستی حواست باشه... پ.ن۱: مقدار بودجه رو حدودی گفتم... پ.ن۲: بحث تربیتی همستر مفصله، و چند ساحتی ، این صحبت تو این کلیپ شوخی بود ولی حق‌‌‌... @takhteh_siah

#خاطره_معلمی ❤️وقتی آقا معلم بغض می‌کند... اگه نگم بهترین دانش‌آموزمه، یکی از بهترین‌هاس ( از نظر اخلاق و تدین و معرفت ). دیشب زنگ‌ زد که حاجی فردا می‌خوام ببینمت. نگفت چی کار داره. (با خودم گفتم جوون و احتمالا می‌خواد درددل کنه) ☘قرار گذاشتیم پارک، (اولش حرم ولی بعد دیدم بچه‌م می‌خواد بره پارک گفتم بیا پارک، هم اون بازی کنه هم ما صحبت) اومد. یه کم درباره‌ی امتحانا صحبت کردیم. بعد یهو گفت: حاجی یادته گفتی: میخوای بری مشهد و تا بعد عاشورا نمیایی قم؟؟!! گفتم: آره، چطور ؟؟!! 🌹گفت: برات یه هدیه آوردم، یه تسبیح بهم داد که براش خیلی عزیز بود. گفت: دوس داشتم همون روز تولدت بهت بدم که خب گفتی قم نیستی ...( تاریخ تولدم رو می‌دونست ) از این حد معرفت و محبت بغضم گرفت ولی خب خودم رو کنترل کردم. ( بزرگ شدم دیگه ) از شیرین‌ترین هدایایی بود که تو عمرم گرفتم. دمش گرم واقعا شرمنده‌م کرد... دوس داره شهید بشه و به بالاترین مقامات آخرتی برسه... ان شاءالله بحق همین امام باقری که امروز براش مشکی پوشیده بود، برسه و ما رو هم شفاعت کنه... معلمی به ایناش قشنگه. به روابط عاطفی و صمیمیت بین معلم و دانش‌آموز...❤️ @Takhteh_siah

#خاطره_معلمی #میزنوشت بزرگترین اقیانوس جهان آرام است پس تو هم آرام باش تا بزرگ باشی بده ۶ 😂😂 دلم‌ برا فضای مدرسه و برخی از دانش‌آموزام‌ تنگ شده... @Takhteh_siah

#خاطره_معلمی #خاطره‌_معاونی تو این هفته که بیشتر یا بهتر بگم فقط ناظم بودم تا معاون‌ پرورشی...😰😤 یه کار اصلیم هم توزیع کتاب و توضیح چرایی نیامدن کتاب به تعداد همه دانش‌آموزان بود... ۱۲ تا کلاس ، بیش از ۴۰۰ تا دانش‌آموز بدون معاون آموزشی و اجرایی.‌‌.. باز خدا پدر معاون پرورشی سال قبل رو بیامرزه که همین جور فی سبیل الله هر روز دارن میان مدرسه کمک... @Takhteh_siah

#قانون_مدرسه #خاطره_معلمی یه درسی داریم در سال دهم بنام تفکر و سواد رسانه‌ای، درسیه با مطالب خوب و البته تخصصی که متاسفانه دبیر ویژه نداره و معمولا یا یکی از معاونین رو میزارن برا تدریسش که خب عملا تق و لق میشه یا یکی از دبیرهای درس‌های مهم مثل فیزیک و ریاضی که عملا این کلاس میشه جبرانی و تقویتی اون درس... اون روز رفتم به مدیر گفتم که برای این درس مهم و کاربردی یکی از بچه‌های دوازدهمی هست که تخصص داره و عرضه کلاس داری، اگر اجازه بدید این درس رو ایشون بره تدریس کنه. گفتن: این پیشنهاد خلاف قانونه و برای اینکه کسی بتونه در کلاس تدریس کنه باید مجوز داشته باشه و فلان... جالبش این بود که معاون و دبیری که تخصصی در این درس نداره مجوز داره ولی متخصص متعهدش نه... آخ از دست این قانون‌های مانع پیشرفت و کارآمدی... پیشنهادم اینه که اختیارات مدیر مدرسه رو افزایش بدن و ازش خروجی خوب بخواهند. بنظرم اینجوری بهتره... البته شنیدم دولت قبل یه همچین طرح‌هایی داشت نمیدونم بکجا رسید. پ.ن: از این کتاب‌ها و قانون‌ها زیاد داریم متاسفانه... @Takhteh_siah

#خاطره_معلمی پس گردنش رو گرفتم، از کلاس انداختمش بیرون... وارد کلاسشون شدم برا تدریس درس تفکر و سواد رسانه‌ای. ( یه درس خوب و مهم که متاسفانه اصلا جدی گرفته نمیشه ). تا من رو دیدن شروع کردن به مسخره صلوات فرستادن و کف زدن. یکیشون یه حرکات مسخره هم از خودش درمیاورد. متأسفانه متوجه نبودن که حاج اقا زنگ تفریح اهل شوخی و خنده و صمیمیت هست ولی سر کلاس باید با جدیت درس بده و کلاس آروم باشه و حرمت‌ها حفظ بشه. ( البته دهم هستن و هنوز تو هوای متوسطه اول ). دیدم اگر همین جلسه اول شل بیام بخوام رو بدم تا آخر سال نمیتونم جمعش کنم. ( توصیه با تجربه‌‌ها اینه که جلسات اول سفت بگیرید ) خلاصه با کمی عذاب وجدان و تردید همون دانش آموز شلوغ‌تر رو خواستم، گفت: من صلوات فرستادم،(خیلی راحت دروغ میگن متاسفانه ) گفتم: بیخود فرستادی‌،کردمش بیرون و عذرخواهی‌هاش توجه نکردم. ولی خب وقتی معاون آوردش دم در کلاس چیزی نگفتم و گفتم برو بشین... پ.ن: واقعا اینجور وقت‌ها در ادامه دادن مسیر معلمی با لباس روحانیت شک می‌کنم...😞 ازم دلخور شد، ولی خب منم ازشون دلخورم. @Takhteh_siah

#خاطره_معلمی #خاطره_معاونی #گزینش #نیروی_انتظامی مدیر صدام زد و یه عکس نشونم داد و گفت: این دانش‌آموز رو یادتونه؟؟ آشنا بود، دو سال پیش از مدرسه ما رفته بود، اولش یادم نیومد, بعدش یادم اومد، یه دو تا خاطره ازش یادم اومد... مدیر توضیح داد که این اقا (اشاره به آقای جوان کنارش که یه پرونده دستش بود) از نیروی انتظامی آمدن برا تحقیق پیرامون این دانش آموز سابق ما. بعد گفتن: از این مدرسه که رفته، رفته بزرگسالان دیپلمش رو گرفته میخواد بره تو نیروی انتظامی... دانش آموز متاسفانه خوبی نبود، البته نه اینکه بخوام‌ بگم بد و آسیب ‌زا و فلان بود، ولی خب بنظر من طراز نیروی انتظامی نبود. هر چی میدونستم _که البته خیلی نبود _ رو صادقانه گفتم. پ.ن: متاسفانه معمولا بچه‌هایی دارن برای جذب نظام شدن اقدام می‌کنن که خودشون خیلی مثبت نبودن... دو سه مورد دیدم تا حالا. به این آقای نیروی انتطامی امروز گفتم : داداش پلیس باید شیوه جذبش رو عوض کنه و بشه مثل سپاه که خودش میره نیروش رو انتخاب می‌کنه، جای حساسیه و نمیشه اینطور عمومی نیرو براش جذب کرد. @Takhteh_siah

#ارسالی_از_مخاطب همه دیگه این رو میدونن ولی جرات تغییر رو نداریم و مدرک برامون مهم‌تر مهارته... #خاطره_معلمی #خاطره_معاونی #درس‌های_اضافی پ.ن: امروزم هم‌با بچه‌های خوب و مثبت مدرسه که بعد از تمییز کردن کلاس‌ها و حیات مدرسه داشتم حرف می‌زدم اونا هم می‌گفتن خیلی از درس‌ها رو اصلا فائده‌ش رو نمیفهمن و اصلا بدردبخور نمیدونن... آخر بحث تقریبا به این نتیجه رسیدن که تو آموزش و پرورش هدف تعلیم علم مفید و تربیت نیست بلکه حقوق دادن به معلماس...😞 @Takhteh_siah

⁉️ نسل Z یا نسل طلایی بعد از سه چهار سال کار مستمر در جمع دانش‌آموزان مدارس دولتی... به جرأت میگم: بدهای این نسل از بدهای زمان ما بدتر نیستن... خوب‌های این نسل بهتر از خوب‌های دوران ما هستند... #خاطره_معلمی #راهیان_نور... تازه تو سفر راهیان نور امسال که به عنوان سرپرست کاروان رفته بودم، فهمیدم: 🔶ما دانش‌آموزانی داریم که مقید به خواندن هر روزه‌ی زیارت عاشورا هستند، اونم بی‌سرصدا و مخفیانه. 🔷ما دانش‌آموزانی داریم که اهل نماز شبند.😳 🔶دانش‌آموزانی داریم فوق العاده سریع التاثیر در معنویات، با سه دقیقه صحبت پا میشن میرن نماز مستحبی میخونن. 🔷دانش‌آموزانی که به کمتر از یک ربعِ ساعت از فضای شوخی و خنده و مسخره بازی وارد فضای جدی معنوی ارتباط با خدا و اهلبیت میشن و گریه می‌کنن. 🔶دانش‌آموزانی که بی‌ریا و بدون دستور خودشون با احساس مسئولیت خودشون خدمت می‌کردن‌.👌 البته منکر وجود دانش‌آموزان خلاف‌کار نیستم. اما با وجود این همه توسعه ابزار گناه و فساد در جامعه این‌ها خیلی غیر منتظره نیست. غیر منتظره وجود دانش‌آموزانی با این حد از معنویت و اخلاص است‌. 🥇واقعا گاهی حس می‌کنم اگر بطور جدی روی این نسل کار فرهنگی و دینی بشه، اینا میتونن نسل طلایی قبل از ظهور باشن. خدا کوتاهی‌های ما رو در حق این بچه‌ها ببخشه‌. حالا برا این که خیلی هم فکر نکنید دارم فضایی حرف می‌زنم ، در پست بعد گزارش یه افطاری رو میزارم. البته برای اینکه خیلی بهشون افراطی خوشبین نشین یه درددل هم بعدش میزارم. یک طلبه معلم @Takhteh_siah

افطاری در مدرسه در ماه رجب... برآوردم از کل مدرسه حدود ۵۰ نفر بود، کلاس به کلاس رفتم و دو دقیقه‌ای درباره‌ی فضیلت روزه‌ی ماه رجب صحبت کردم. غیر منتطرانه دیدم ۵۰ نفر از ۶ تا کلاس پر شد. از ۸ تا کلاس دهم و یازدهم حدود ۷۵ نفر نوشتن. اصلا دوازدهمی‌ها رو نرفتم دیگه. آش جور شد با قیمت باور نکردنی ۱۱۰۰ برا ۸۰ نفر.🍵 روز افطاری همونطور که قابل پیشبینی بود همون حدود ۵۰_۶۰ نفر اومدن. تازه بعصیاشون روز قبل رو هم که روز مبعث بود روزه داشتن. الحمدلله تجربه خوبی بود (فقط یکی دوتا اشکال توش بود که خب قابل رفعه). ان شاءالله تو ماه شعبان هم تکرارش کنیم. به شما همکاران گرامی هم توصیه میکنم تو مدرسه‌تون اجرا کنید. #خاطره_معاونی #خاطره_معلمی #تجربه_موفق @Takhteh_siah

#نسل_z واقعا کجا داره میره این نسل؟؟!!🤔 یازدهمیه.دیشب زنگ‌ زده بهم میگه: حاجاقا این دعایی که تو سجده‌ی آخر نماز نافله مغرب هست رو یادم رفت بخونم، میشه بعد نماز سجده کنم و تو سجده بخونمش؟؟!!😳😳 پرسیدم: کدوم دعا؟؟ گفت: همون که با اللهم انی اسالک باسم العظیم شروع میشه... بلد نبودم... بهش گفتم: مستحب تو مستحبه، عمدا هم‌ نخونی اشکال نداره، البته اگه میخوای بخونی، معنیش رو بدون و بخون. بعد دعا رو براش معنی کردم. گفتم این دعاها رو آدم باید باحال بخونه... حتی میشه فارسی دعا کرد و همینا رو با زبان مادری از خدا خواست... گفت:جدا؟؟؟ نمیدونستم... گفت: اگر تو نماز گریه‌م بگیره، نماز باطل میشه؟؟؟ گفتم: گریه بابت چی؟؟ گفت: گناهام...🥺😞 گفتم: نه ... خیلی هم خوبه...گریه‌ت گرفت من رو هم‌ دعا کن... .... اون روز یکی دیگه‌شون از ۳۱۳ نفر پرسید و از سائر اصحاب حضرت و بعد با یه حال ملتمسانه‌ای گفت: حاجی جدی دعا کن از اون ۳۱۳ تا بشم...جدی ... خجالت کشیدم...😓 ...... واقعا این نسل کجا داره میره؟؟؟!!! داره خیلیا رو جا میزاره... #خاطره_معلمی یک طلبه معلم رو در ایتا دنبال کنید 🔻 @Takhteh_siah

این هم‌وطن بیشعور ما احتمالا از همون دانش‌آموزانی بوده که تو مدرسه هم رو میز صندلی شعر و فحش مینوشته و نقاشی می‌کشیده... #خاطره_معلمی اتفاقا دیروز سر یه کلاسی دیدم یه دانش‌آموز زرنگ مدرسه داره با غلط‌گیر رو صندلیش چیزی می‌نویسه، وقتی بهش تذکر دادم خیلی متکبرانه جواب داد. جالب که دوروبریاشم حمایتش کردن و وقتی گفتم اینا از بودجه مدرسه‌س و مال همه‌ی دانش‌آموزان گفتن آقا ما راضی هستیم ( یه کم شخصیت کاریزماتیک داره ). بعدش باز یه جور دیگه اذیت کرد که کلا بیرونش کردم. امروز هم دیدم بعد مدرسه دارن جلو در مدرسه شلوغ می‌کنن... حیفه این استعداد رو با عجب و غرور خراب کنه... اینم بگم که اهل نماز و بعضا زیارت عاشورا خوندن هم هستن این تیم و در مجموع جز بچه‌های خوبن نه آسیب‌زا... این کلیپ رو دیدم یاد اون دانش آموز افتادم. راستی چرا برا این بناهای تاریخی یه محافظی چیزی نمیزارن که جلو این بی‌شعورا را بگیرن؟؟!!🤔 خاطرات یک طلبه معلم معمولی رو در کانال زیر دنبال کنید 🔻🔻 @Takhteh_siah