eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
955 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
201 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
#توجه #توجه همراهان ارجمند امشب پرسش و پاسخ طب اسلامی با حضور کارشناس محترم حجت الاسلام میر صالحی
با سلام مجدد خدمت همراهان گرام طبق قرار از الان تا ساعت 20 عزیزان سوالات خودشونو مطرح می کنند و از ساعت 20 به بعد ان شاءالله استاد جواب سوالات رو خواهند داد. لطفا از گذاشتن پست های غیر مرتبط خودداری بفرمایید🌹 بسم الله...
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت سی وهشتم 🔸 #دوست خیلی بی تاب بود ناراحتی در چهره اش موج
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ 🔸قسمت سی ونهم 🔸 قبل اذان صبح برگشت ،پیکر شهید هم روی دوشش بود خستگی در چهره اش موج میزد . صبح برگه مرخصی را گرفت وبا شهید حرکت کردیم ماه قبل که در ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم فقط همین شهید مانده بود که ابراهیم او را آورده بود همه در تهران منتظر شهید بودند تشیع با شکوهی کردند 🔸با ابراهیم وچند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم مشغول صحبت بودیم که پیرمردی جلو آمد من او را میشناختم پدر همان شهید بود همه ساکت بودند انگار میخواست چیزی بگوید . لحظاتی بعد سکوتش را شکست و گفت آقا ابراهیم ممنونم، اما پسرم مکثی کرد وگفت پسرم از شما ناراحت است . لبخند از چهره ابراهیم رفت وبا تعجب گفت آخر چرا؟ بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود و با چشمان خیس اشک گفت : دیشب پسرم را خواب دیدم گفت در مدتی که ما گمنام بودیم مادر سادات حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیه به ما سر میزد اما الان خبری نیست پسرم گفت شهدای گمنام مهمان ویژه حضرت صدیقه هستند به ابراهیم نگاه کردم دانه های درشت اشک از گوشه چشمش غلط میخورد میتوانستم فکرش را بخوانم گمشده اش را پیدا کرده بود گمنامی بعد این ماجرا نگاه ورفتار به کلی تغییر کرده بود و میگفت شک ندارم شهدای ما چیزی از اصحاب رسول خدا و امیر المومنین کم ندارند و مقامشان خیلی بالاست در همان مقر اندرز گو معمولا دو سه ساعت اول شب می خوابید وبعد بیرون میرفت بعد برای خواب به آشپز خانه میرفت که بعد پرس جو متوجه شدیم همه بچه های آشپزخانه اهل نمازشب بودند ابراهیم برای همین آنجا میرفت تا از نماز شبش کسی متوجه نشود واین حرکاتش مرا به یاد حدیثی از امام علی علیه السلام می انداخت که فرمودند 🌷شیعه من کسانی هستند که عابدان_درشب و شیران_درروز باشند 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 https://eitaa.com/vaqf_hadi
سلام صبحتون بخیر ان شاءالله از امروز مطالب خوبی تو کانال خواهیم گذاشت لطفا همراهی بفرماید.😉 کلیپ های کوتاه اخلاقی بیان یک مسئله شرعی بیان سجایای اخلاقی شهدا بیان یک حدیث و داستان اخلاقی https://eitaa.com/vaqf_hadi
📌 کمال خوش رفاقتی 🌞 روزی امیرالمومنین علیه السلام با یک مرد مسیحی همسفر گردید. 🔹آن مرد از امام پرسید: ای بنده خدا به کجا می روی؟ 💠 امام در پاسخ فرمود: به کوفه می روم. اما چون آن مرد به راه دیگری می رفت، امام قدری او را همراهی کرد. 🔹آن مرد مسیحی از امام پرسید: مگر نگفتی به کوفه می روی؟ پس چرا راه کوفه را رها کرده و همراه من شدی؟ 💠 امام فرمودند: از کمال خوش رفاقتی آن است که انسان رفیق و همراه خود را هنگام جدایی چند قدمی بدرقه کند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین دستوری به ما داده است. 📚 کافی، ج۲، ص۶۷۰. https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️سوال اگر پزشک نامحرم ما را لمس کند چه حکمی دارد؟ مثلاً در دندان پزشکی و یا برای تزریق. ــــــــــــــــــــــ ✅پاسخ اگر مراجعه به پزشک همجنس ممکن باشد رجوع به نامحرم حرام است ، مگر اینکه پزشک همجنس نباشد و اضطرار باشد که به مقدار ضرورت اشکال ندارد. https://eitaa.com/vaqf_hadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 من نمیتونم مثل عرفا نماز شب بخونم و دائم در حال عبادت باشم! پس برا چی خودم اذیت کنم؟!!! ما دیگه ول معطلیم! 🔸کسی که مایوس بشه نشون بی معرفتیشه به خدا!!! https://eitaa.com/vaqf_hadi
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت سی ونهم 🔸 #گمنامی قبل اذان صبح برگشت ،پیکر شهید هم روی
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔸قسمت چهلم 🔸 رفته بودم دیدن دوستم که در منطقه غرب مجروح شده بود به محض اینکه مرا دید خوشحال شد وشروع کرد به تشکر کردن گفت : سید خیلی زحمت کشیدی اگه تو من رو نمی آوردی من اسیر میشدم گفتم معلوم هست چی میگی؟؟ من زود تر از بقیه با خودرو مهمات اومدم عقب دوستم با تعجب گفت نه بابا خودت بودی زخمم رو بستی اما من هرچی میگفتم فایده ای نداشت مدتی گذشت به حرفهای دوستم فکر میکردم یکدفعه چیزی به ذهنم رسید کسی که هم قد وهیکلم باشه وبتونه مجروحی رو هشت کیلومتر رو دوشش بزاره بیاره کسی نیست جز ... رفتم دنبالش که هنوز مرخصی بود با همدیگه رفتیم پیش دوستم گفتم اونی که باید ازش تشکر کنی اینه اما ابراهیم چیزی نمیگفت به ابراهیم گفتم به جدم قسم اگر حرف نزنی از تو ناراحت میشم ابراهیم گفت چی بگم.. من دست خالی بود می اومدم ایشان هم در گوشه ای افتاده بود پشت سر من هم کسی نبود با بند پوتینم زخمش را بستم وحرکت کردیم ودر راه به من میگفت سید من هم متوجه شدم از دوستان شماست و من چیزی نگفتم تا رسیدیم به بچه های امداد گر بعد از این قضیه تا یه مدتی با من حرف نمیزد او همیشه میگفت 🔸به همراه گروه شناسایی وارد مواضع دشمن شدیم متوجه یه گله گوسفند شدیم چوپان گله جلو آمد وسلام کردو پرسید شما سربازان خمینی هستید ؟ ابراهیم جلو آمد وسلام کرد وگفت ما بنده های خدا هستیم وبعد مقداری خرما ونان از آذوقه خودمان جمع کرد وبه چوپان داد وگفت اینها هدیه امام خمینی به شماست چوپان خوشحال شد ودعا کرد وبعد از آنجا دور شدیم بعضی از بچه ها اعتراض کردند که ما باید یک هفته در این منطقه باشیم شما آذوقه مارو به پیرمرد دادید ابراهیم گفت اولا معلوم نیست یک هفته اینجا باشیم در ثانی مطمعن باشید این پیرمرد دیگر با ما دشمنی نمیکند شما مطمعن باشید در آن شناسایی کار ما خیلی زود تمام شد وآذوقه اضافه آوردیم .... https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 راننده اش یک سرباز بود. سر موضوعی جلو بعضی ها بهش گفت «دروغ می گی. » راست هم می گفت، ولی فردا جلو همان ها ازش عذرخواهی کرد و خواست تا ببخشدش. می گفت «تحقیر کردنش جلو بقیه اشتباه بود. » 📚 یادگاران، ج۱۳، ص ۳۸ https://eitaa.com/vaqf_hadi