eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
919 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
202 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت شصت ودوم 🔸 #ما_تو_را_دوست_داریم پاییز سال ۱۳۶۱بود بار
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت شصت وسوم 🔸 آذرماه ۱۳۶۱بود معمولا هرجا میرفت با روی باز از او استقبال میکردند بسیاری از فرماندهان شجاعت ودلاوری های او را شنیده بودند یکبار به گردان ما آمد وباهم صحبت میکردیم صحبت ما به درازا کشید وقتی برگشتم فرمانده پرسید کجا بودی ؟ گفتم یکی از رفقا آمده بود با من کار داشت پرسید اسمش چیه ؟ گفتم ... یکدفعه گفت😳 میگن همینه اینکه از قدیمی های جنگه چطور باهاش رفیق شدی ؟ با غرور خاصی گفتم خُب بچه محل ماست برگشت وگفت یکبار بیارش اینجا برای بچه ها صحبت کنه منم کلاس😎 گذاشتم گفتم سرش شلوغه ببینم چی میشه روز بعد رفتم ببینمش موقع برگشت گفت صبر کن برسونمت وبا فرمانده تون صحبت کنم در مسیر باید از یک آبراه رد میشدیم گفتم آقا برو بالاتر با سرعت بیا از اینجا گیر میکنی گفت وقتش رو ندارم تو دلم خندیدم😁 گفتم چطور میخواد رد بشه چه حالی میده اگه گیر کنه یه الله اکبر بلند گفت ویه بسم الله وبا دنده یک رد شد وگفت ماهنوز قدرت الله اکبر را نمیدانیم.. گردان برای عملیات آماده میشد برخلاف همیشه با لباس نظامی واسلحه وسربند آمد از او پرسیدم خندید😆 و گفت است بعد چند کیلومتر راه در تاریکی شب به مواضع دشمن رسیدیم من آرپیجی زن بودم بخاطر همین جلو تر بودم ما از داخل یک باریکه با شیپ کم به سمت نوک تپه حرکت میکردیم هنوز به نوک تپه نرسیده بودیم که منوری شلیک شد انگار عراقی ها میدانستند ومنتظر ما بودند وبعد هم از سه طرف آتش وگلوله میریختند آب دهنم را قورت دادم مرگ رو با چشمام می دیدم در همین حال یکی سینه خیز پایم را گرفت باورم نمیشد بود بلافاصله آرپیجی رو از من گرفت وجلو رفت وبا صدای الله اکبر آرپیجی رو شلیک کرد سنگری که بیشترین تیر اندازی را میکرد منهدم شد از جا بلند شد وفریاد زد بچه ها هم روحیه گرفتند منم با الله اکبر بلند شدم همه شلیک میکردند همه عراقی ها فرار کردند چند لحظه بعد دیدم نوک تپه ایستاده کار تصرف تپه خیلی سریع انجام شد بعد عملیات، گردانها به عقب برگشتند اما یک گردان بود مجروحین وشهدای خودشان را جا گذاشتند وقتی با فرمانده شان صحبت میکرد داد میزد تابه حال او را اینطور عصبانی😡 ندیده بودم میگفت شما که میخواستید برگردید نیرو وتجهیزات هم داشتید چرا مجروحین🤕 وشهدا را جا گذاشتید چرااااا با مسئول محور صحبت کرده بود وبه همراه جواد افراسیابی وچند نفر از رفقا طی چند شب ۱۸مجروح و۹شهید را به عقب انتقال دادند حتی پیکر یک شهید را از ده متری مواضع دشمن با شگرد خاصی به عقب آورده بودند بعد این عملیات کمی کسالت پیدا کرد وبا هم به تهران آمده بودیم ودر تهران به فعالیت فرهنگی مذهبی را ادامه داد. https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃