eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
874 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
201 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خودمون تصمیم میگیرم جزء کدام عده باشیم... ❕❕ #مسیر_عاشقی_را_انتخاب_کنیم🕊 #پیشنهاد_ویژه👌 #نشرحداکثری👍 محفلی به یاد هادی دلها شهید ابراهیم هادی به پا شده شما نیز دعوتین👇👇👇 #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
وقت غسل جمعه تا چه وقت است؟ https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار #پای_درس_استاد #ان_معي_ربي 🔴 هنوز موسای انقلاب عصایش را بر نیل نکوبیده است. اندکی صبر سحر نزدیک است... #انقلاب۹۷ #عصای_موسی #ظهور_نزدیک_است #چند_دقیقه_تامل #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
#گزارش_کار #سلام_بر_ابراهیم برگزاری هم زمان مسابقه کتابخوانی در هیئت عاشقان آل طاها و جلسه قران ح
با سلام و شب بخیر گزارشی از عزیز دلمون آقا بهروز از برگزاری مسابقه کتابخوانی سلام بر ابراهیم در شهر همدان خداقوت پهلووون خسته نباشی دلاور ان شاءالله شهید دستگیرشون باشه. وقتی این روحیه بسیجی رو آدم میبینه خستگی از تنش میره. ممنون اخوی
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت چهل ونهم 🔸 آخرای روزهای سال ۱۳۶۰ بود که دستور رسید قرار است عملیاتی در جنوب کشور انجام شود. گروه اندرزگو هم باید به جنوب کوچ میکرد لذا تمام تجهیزات را باید تحویل میدادیم روزهای آخر از طرف سپاه کرمانشاه خبر آمد که ابراهیم یک قبضه اسلحه کلت کمری گرفته اما هنوز تحویل نداده ابراهیم به ذهنش آمد که کلت را تحویل گرفته و به محمد داده که تحویل دهد ولی او تحویل نداد سراغ محمد را گرفتند اما او یک هفته قبل به تهران برگشته بود به همراه ابراهیم آمدیم تهران ، گفتند او به روستای خودشان کوهپایه در مسیر اصفهان به یزد برگشته نا چاراً به طرف اصفهان حرکت کردیم وقتی به روستا رسیدیم سراغ محمد را گرفتیم پیرزنی را دیدیم که مادر بزرگ محمد بود خیلی ما را تحویل گرفت وما را به خانه دعوت کرد وصبحانه مفصلی داد وگفت شما رزمندگان اسلامید باید بخورید تا قوی باشید ابراهیم گفت نوه شما کاری کرده که ما از جبهه به اینجا بیاییم . پیرزن با تعجب گفت مگه چیکار کرده؟؟!!! ابراهیم گفت اسلحه من را گرفته وقبل اینکه تحویل بده با خود به اینجا آورده پیرزن گفت محمد به شهر رفته وتا شب بر نمیگرده پیرزن به صندوقی اشاره کرد که محمد وسایلش را داخل آن صندوق می گذاشت وگفت احتمال دارد که داخل صندوق باشد اما در صندوق قفل بود پیرزن گفت باید باز کنید ابراهیم گفت بدونه اجازه سر وسایل کسی رفتن درست نیست پیرزن گفت اگر میتوانستم خودم بازش میکردم ورفت پیچ گوشتی آورد وما با اهرم کردن در صندوقچه را باز کردیم اسلحه با پارچه سفیدی پیچیده بود اسلحه را گرفتیم واز پیرزن خدا حافظی کردیم موقع برگشت ابراهیم از پیرزن سوال کرد چرا به ما اعتماد کردی پیرزن جواب داد سربازاسلام_دروغ نمیگه شما با این چهره نورانی مگه میشه دروغ بگید از آنجا راه افتادیم به سمت تهران در مسیر چشممان به پادگان توپخانه ارتش افتاد گفتم آقا ابراهیم یادته سر پل ذهاب ؛ آقایی فرمانده توپخانه ارتش بود وخیلی هم تو عملیات کمکمون میکرد ابراهیم گفت الانم شاید اینجا باشه رفتیم جلوی پادگان و از دژبانی سوال کردیم آقای مداح(آقایی)اینجا هستند ما از رفقایشان هستیم وخود را معرفی کردیم دقایقی بعد دو جیپ از دفتر فرماندهی آمد سرهنگ مداح تا ما رو دید بغل کرد وما را به دفتر فرماندهی اتاق جلسات برد حدود بیست فرمانده نظامی آنجا بودند آقای مداح مسئول جلسه بود و گفت همه شما مرا میشناسید من در جنگ ۹ روزه اوایل جنگ وچه بعد از آن مدال شجاعت وترفیع گرفتم ودر سخت ترین عملیات ماموریتم را به نحو احسن انجام دادم وسخت ترین دوره را در داخل وخارج از کشور گذراندم اما کسانی هستند که تمام آموخته های من را زیر سوال بردند وچند مثال از عملیات های چریکی ما زد ابراهیم که سر به زیر انداخته بود گفت ما کاری نکردیم همه از لطف خدا بود آقای مداح گفت چیزی که ایشان به ما یاد دادند در جنگ تعداد مهمات وتعداد نفرات کار ساز نیست بلکه روحیه_نیرو هاست اینها بایک تکبیر چنان ترسی در دل دشمن می انداختند که از صدها توپ وتانک اثر بیشتری داشت وادامه داد اینها دوستی داشتند(اصغر وصالی) که در روزهای اول جنگ جلوی دشمن را گرفت وشهید شد ومن از این بچه های بااخلاص این آیه را فهمیدم 🌷اگر شما بیست نفر صابر واستوار باشید بر دویست نفر غلبه میکنید🌷 وبعد از ساعتی از جلسه بیرون آمدیم وبه طرف تهران حرکت کردیم وبه اسلحه_کمری پرماجرا واتفاقات امروز فکر میکردیم و ابراهیم اسلحه_کمری را تحویل داد ودوران ۱۴ماهه گیلان غرب با همه خاطرات تلخ وشیرین تمام شد دورانی که سه تیپ مکانیزه ارتش عراق زمین گیر حملات یک گروه چریکی کوچک بود... https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای ادای نذر حتما باید صیغه خونده بشه یا همینکه نیت نذر بشود کافیست؟ آیت اله مکارم ✅پاسخ نذر در صورتی صحيح است كه براي آن صيغه خوانده شود، خواه به عربي باشد يا به زبانهاي ديگر. بنابراين اگر بگويد چنانچه فلان حاجت من روا شود، براي خدا بر من است كه فلان مقدار مال را به فقير بدهم نذر او صحيح است، بلكه اگر بگويد نذر مي كنم براي خدا اگر فلان حاجت من روا شود، فلان كار خير را انجام دهم، كافي است. توضیح المسائل 16 مرجع مسأله 2641 https://eitaa.com/vaqf_hadi
@Darestani110++.mp3
5.37M
#فاطمیه_نزدیک_است #پیشنهاد_دانلود ■ #احـــــیا_فاطـــــمیه 🎤 اســـــتاد دارســـــتانی ✅ از هـــزار نفری ڪه مُحــرم عـــــزاداری میڪنند صــد نفــر #توفــیق ندارن برای حضـــرت زهــرا عـــزاداری ڪنن. ⏱ ۳ دقـــیقه و ۴۳ ثانـــیه 🌺 #نشــرپـیام‌صــدقه‌جـاریه‌است 👇👇 https://eitaa.com/vaqf_hadi
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
#فاطمیه_نزدیک_است #پیشنهاد_دانلود ■ #احـــــیا_فاطـــــمیه 🎤 اســـــتاد دارســـــتانی ✅ از هـــ
عن الامام علی علیه السلام: «شیعتنا المُتباذِلون فی وِلایتنا» شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما از خود بذل و بخشش نشان می دهند. سلام دوستان برا دور چهارم وقف، کتابی که انتخاب خواهد شد در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، لذا خواهشی که داریم اینه که کانال رو به دوستان و اطرافیان خودتون معرفی کنید، درسته الان ۱۴۷ نفر عضو هستن ولی عضو فعال که مطالب مارو بخونن به ۲۰ نفر نمیرسن... این دوره چون نزدیک ایام فاطمیه هستیم باید یه کم همت خودمون بیشتر کنیم و در راستای احیای فاطمیه یه گامی بر داریم. خیلیا هستن که از زندگی این خانم که جان عالمیان به فداش خبر ندارن و اطلاعات ناچیزی دارن، لذا از شما سروران میخواییم در این کار ما رو کمک کنید.🌹 نگاه حضرت نصیبتون پس: https://eitaa.com/vaqf_hadi
پرهیز از غضب 🍂🍀🌼🍀🍂🍀🌼🍀🍂🍀🌼🍀 🌻مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. 🌻سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده [و] مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. 🌻ناگاه اندرز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه [ضرر و زیان] مثل زخم و قتل... [که] از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. 🌻بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوارهستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند [و] آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید. 📚داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، 1377، ج 3، ص 277. ‼️متاسفانه ما امروزه در جامعه خودمون شاهد این هستیم که بخاطره چیزهای جزئی مثل جای پارک و تصادف ماشین و ....مردم نمیتونن خشم خودشونو کنترل کنن و باعث اتفاق های ناگواری میشه. سعی کنیم سعه صدر بیشتری از خودمون نشون بدیم . https://eitaa.com/vaqf_hadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار #پای_درس_استاد بعضی از اوقات آدم ها، با خوب رفتار کردن، دکّان باز می کنند برای خودشان... ما باید مواظب باشید.. #چند_دقیقه_تامل #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت چهل ونهم 🔸 #اسلحه_کمری آخرای روزهای سال ۱۳۶۰ بود که دست
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه 🔸 در خوزستان ابتدا به شهر شوش رفتیم زیارت حضرت دانیال نبی علیه السلام آنجا خبر دار شدیم کلیه نیروهای داوطلب به نام بسیجی در قالب گردان وتیپ ها تقسیم بندی میشدند در حین زیارت حاج علی فضلی را دیدیم وبا خوشحالی ما را به همراه خود به تیپ المهدی برد وبچه های اندرزگو را بین گردانها تقسیم کرد کار آمادگی نیروها خیلی سریع انجام شد وبعد شناسایی در اول فروردین ۱۳۶۱ عملیات با رمز سلام الله علیه آغاز شد عصر همان روز فرماندهان گردان را به منطقه عملیاتی بردند واز دور نحوه کار را توضیح دادند سخت ترین قسمت عملیات به عهده گردانهای تیپ المهدی بود بانزدیک شدن غروب عملیات شروع شد ساعت دو نیمه شب به جایی رسیدیم که در میان دشت بچه های گردان نشسته بودند ابراهیم گفت اینجا چکار میکنید شما باید به خط دشمن بزنید گفتند دستور فرمانده است ابراهیم جلو رفت وبه فرمانده گفت چرا اینجا نشسته اید فرمانده گفت جلو میدان مین است وما تخریبچی نداریم با قرار گاه تماس گرفتیم تخریبچی در راه است ابراهیم گفت نمیشه صبر کرد و رو به بچه ها کرد وگفت چند نفر داوطلب از جان گذشته میخواهیم 😳چند نفر همراه ابراهیم دویدند ابراهیم پایش را به زمین میکشید وجلو میرفت نفس در سینه ها حبس شد هر لحظه منتظر انفجار بودیم لحظات سختی میگذشت تا اینکه به انتهای مسیر رسیدند خدا را شکر این مسیر مین کار گذاشته نشد وبعد عبور از مین به مواضع دشمن حمله کردیم وبعد تصرف زیاد جلو نرفتیم نزدیک صبح ابراهیم بر اثر اصابت ترکش به عقب انتقال داده شد خواستند با هواپیما🚁 به یکی از شهر ها انتقال دهند که با اصرار از هوا پیما خارج شد وبرگشت بعد اون شب طرح بعدی عملیات به اطلاع فرماندهان رسید کار مهم این مرحله تصرف توپخانه دشمن بود وپیروزی این عملیات منوط به تصرف این توپخانه بود شب بعدی بچه ها به طرف توپخانه حرکت کردند اما هرچه جلو رفتیم به توپخانه نرسیدیم بعد شش کیلو متر پیاده روی به دشتی رسیدیم اینجا بچه ها خسته شده بودند گرچه گم شده بودیم اما آرامش عجیبی بین بچها بود وبچه ها نیم ساعتی را استراحت کردند بعد ها در مصاحبه اش گفت در آن دشت هرچه حرکت میکردیم چیزی نمیدیدیم لذا همانجا سجده رفتم وخدا را بحق سلام الله علیه وائمه معصومین قسم دادم وچیزی که به ذهن ما می رسید توسل بود کسی نفهمید آن شب چه اتفاقی در سجده افتاده بود اما دقایقی بعد ابراهیم به سمت چپ نیرو ها رفت وپس از طی حدود یک کیلومتر به خاکریزی میرسد که پشت آن تعداد زیادی از انواع توپ وسلاح های سنگین مشاهده میکند نیروهای عراقی در آرامش استراحت میکردند ابراهیم سریع برگشت وبا علی موحد درمیان گذاشت وبچه ها را پشت خاکریز بردند در بین راه به بچه ها میگفت تا نگفتیم شلیک نکنید تا میتواتید اسیر بگیرید آن شب بچه ها توانستند با کمترین درگیری وبا شعار و ندای یازهرا سلام الله علیه توپخانه ارتش عراق راتصرف کنند هم بعد گشت با یک عراقی که فکر نمیکرد توپخانه تصرف شده برگشت وگفت چون مسلح نبود با اون کشتی گرفته و به زمین زده واسیرش کرده وهمینطور دو تانکی که به سمت ما میآمدند ابراهیم با باز کردن برجک تانک اونها رو اسیر کرد هنوز هوا روشن نشده بود که به ابراهیم گفتم دقت کردی که ما از پشت به دشمن حمله کردیم با تعجب گفت نه چطور مگه؟! ادامه دادم دشمن از سمت جلو با نیروهای زیادی منتظرما بود ولی خدا خواست ما راه را گم کردیم واز راه دیگر آمدیم تا به آنها نخوریم وتوپخانه را به راحتی تصرف کنیم دشمن هم تا ساعت دو بامداد آماده باش بود وبعد آن مشغول به استراحت شدند واین تاخیر ما باعث شد به راحتی به آنها حمله کنیم این جمله را باید با ✨طلا نوشت وبر تک تک خیابانهای این شهر زد که چگونه در تنگنا ها ما پیروز شدیم 🌷خداوند میفرماید شما برای دین خدا حرکت کنید من را از آنجا که گمانش را نکنید به شما میرسانم https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ما به کسانی که اهل کار فرهنگی اند، می گوییم، به بعضی میکنیم، به بعضی میکنیم، بعضی را در اینجا میکنیم و به بعضی میدهیم که ... جواب کار فرهنگی ، کار فرهنگی است. دشمن را در پاسخ دهید. ...
🌷 🔴👈شهیدی که بدنش با هم از بین نرفت 🍃تولد : ۱۳۴۶/۸/۴ - قم 🍂شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۶ - زندان های بعثی 🌾رجعت پیکر مطهر : ۱۳۸۱/۵/۱۴ 🍁آرامگاه : قم - گلزار شهدای علی ابن جعفر 🔹اهتمام جدی به داشت 🔸دائماً با بود و مداومت بر داشت 🔹هیچ وقت را ترک نمی‌کرد. 🔸هر وقت در مجلس شرکت می کرد یا ما در سنگر مصیبت می خواندیم، همه با چفیه اشکهایشان را پاک می کردند . ولی محمدرضا اشکهایش را به سر و صورت و بدنش می مالید و گریه می کرد. ✅صدام دستور داره بود بدنش ۳ روز زیر باشد و روی پیکر مطهرش و بریزند، ولی پیکر شهید سالم ماند https://eitaa.com/vaqf_hadi
با سلام ضمن خیر مقدم خدمت دوستانی که به جمع ما ملحق میشن و تشکر از عزیزانی که از تبلیغ طرح مضایقه نمیکنند ، خواهشمندیم برای آشنایی بیشتر با طرح در کانال شناسنامه وقف هادی عضو بشین. اگه سوالی بود حقیر در خدمتم خادم کانال: @taha_00313 شناسنامه وقف هادی"👇 https://eitaa.com/Vaqf_hadi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار #درس_اخلاق 🔹 از کجا بفهمیم از چشم خدا افتادیم یا نه؟ #چند_دقیقه_تامل #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
با سلام برای دور چهارم وقف ؛ همون طور که قبلا خدمت عزیزان عرض کردم کتابی در راستای زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها رو تهیه خواهیم کرد که داخل گروه چندتا کتاب رو معرفی کردیم که بعد از تایید ان شاءالله برا گرفتن تخفیف و جمع آوری کمک های دوستان اقدام خواهیم کرد. در این دور اولویت با مناطق تلفیقی است، لذا دوستانی که در این مناطق هستند و توانایی برگزاری مسابقه کتابخوانی رو دارند، لطفا اطلاع بدن. @taha_00313
استفاده از اینترنت بدون کسب اجازه... نظر آیت الله خامنه ای https://eitaa.com/vaqf_hadi
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پنجاه 🔸 #فتح_المبین در خوزستان ابتدا به شهر شوش رفتیم ز
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه ویکم 🔸 همه گردانها از محور خودشان پیشروی کردند وما هم باید از مواضعمان پیشروی میکردیم اما با روشن شدن هوا کار بسیار سخت شد در قسمت پل رفائیه یک تیر بار عراقی از داخل سنگر بتنی شلیک میکرد واجازه حرکت نمیداد وما هم نمیتوانستیم سنگر بتنی را بزنیم را صدا زدم و سنگر بتنی را از دور به او نشان دادم گفت تنها چاره پرتاب نارنجک به داخل سنگر است بعد دوتا نارنجک از من گرفت وسینه خیز به سمت سنگر دشمن رفت من هم به دنبالش رفتم ودر یکی از سنگر ها موقعیت مناسبی پیدا کرد اما اتفاق عجیبی افتاد بسیجی کم سن سال حالت موج گرفتگی پیدا کرد اسلحه خود را روی سینه ابراهیم گذاشت وفریاد میزد میکشمت عراقی ابراهیم همانطور که نشسته بود دستش را بالا برد و هیچ حرفی نمیزد نفس در سینه ها حبس شده بود آهسته سینه خیز به سمت جلو رفتم یکدفعه ضربه ای به صورت بسیجی زد واسلحه را از دستش گرفت وبعد بسیجی را بغل کرد و تازه انگار بسیجی به خودش آمده بود گریه میکرد و بسیجی را به من داد وگفت تا بحال به صورت کسی نزدم اما الان لازم بود وبعد به طرف تیربارچی رفت نارنجک اول را پرتاب کرد اما فایده ای نداشت نارنجک بعدی را در حال حرکت پرتاب کرد و سنگر دشمن را منهدم کرد با فریاد الله اکبر بچها بلند شدند وبه جلو آمدند من هم خوشحال به بچه ها نگاه میکردم وبا اشاره یکی از بچه ها برگشتم رنگ از صورتم پرید وخنده برلبانم خشک شد در لحظات آخر پرتاب نارنجک یک تیر به صورت وداخل دهان وگلوله ای هم به پشت پای او اصابت کرد وغرق خون بود را به عقب وبه تهران منتقل کردند پزشک دزفول گفته بود گلوله ای که به صورتش خورده بود به طرز معجزه آسایی از گردنش خارج شده اما گلوله ای که به پایش خورده قدرت حرکت را از او گرفته در تهران چندین عمل جراحی روی شده بود وتا شش ماه از جبهه دور بود در مصاحبه با خبرنگار گفته بود در آن شب ما فقط راهپیمایی کردیم شعار مان یازهرا سلام الله علیه بود وآنجا هرچه بود نظر عنایت خود خانم بود ادامه داد در آن شب که بچه ها را به این طرف وآن طرف میبردیم خسته شده بودند سجده رفته بودم وتوسل به کردم وسر از سجده برداشتم آرامش عجیبی بین بچه ها بود نسیم خنکی می وزید به همان سمت رفتم چیز زیادی نرفتم که به خاکریز اطراف مقر توپخانه رسیدم در آخر خبر نگار پرسید آیا پیامی برای مردم دارید ؟ گفت ما شرمنده مردمی هستیم که از شام شب خود میزنند وبرای رزمندگان میفرستند خود من باید بدنم تکه تکه شود تا به این مردم ادای دین کنم 👉 https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌹در محضر شهدا زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار. صبوری به خرج داد. چند روز بعد صدای جماعت و تلاوت قرآن از بند، بلند بود! مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. می گفتند تو به اینها چه کار داشتی؟! از آن به بعد شکنجه حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یکبار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این‌که از سقف آویزانش می کردند. 🌷یادش با https://eitaa.com/vaqf_hadi