eitaa logo
تلنگر دینی
111 دنبال‌کننده
4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✏️ روزی دست پسر بچه‌ای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت‌هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می‌کنم دستت بیرون می‌آید.» پسر گفت: «می‌دانم اما نمی‌توانم این کار را بکنم.» پدر که از این جواب پسرش شگفت‌زده شده بود پرسید: «چرا نمی‌توانی؟» پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکه‌ای که در مشتم است، بیرون می‌افتد.» : شاید به ساده‌لوحی این پسر بخندیم، اما واقعیت این است که کودک یا کسی که مثل کودک فکر می کند، گاهی حاضر می شود برای بدست آوردن چیزی پیش پا افتاده، خانواده اش سرمایه های با ارزشش را از دست بدهد.  @talangore_dini