تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_سیزدهم ۱ #عاطفه_میرود
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_سیزدهم ۲
#عاطفه_میرود
سرش پایین بود
_چی می مونه؟
+فقط می مونه مسعود...
یک لحظه صداش رو نشنیدم پرسیدم چی؟
نگاهم کرد ، حال نگاهشو درک نمی کردم
_مسعود ؟ مسعود چی؟
حالت ماده ببری رو داشتم که آماده ی حمله شده .
مسعود چی ؟
چه چیزی از مسعود به عاطفه مربوط بود که می خواست با من مطرح کند؟
منتظر هر حرفی بودم به جز حرفی که از عاطفه شنیدم...
در حالی که اشک می ریخت گفت :
_ خودتون می دونید که وابستگی من به مسعود و ریحانه و شما خیلی بیشتر از رابطه فامیلیه ، شماها برای من از برادرام نزدیک ترید.
دلم نمی خواست این حقیقت رو از زبان عاطفه می شنیدم با این که اشک می ریخت اما بیشتر حس پرخاشگری بهم دست داده بود تا #همدلی.
در جوابش چیزی نگفتم.
+ازتون می خوام ...
یعنی پیشنهاد میدم که شما یا مسعود یکی دو ماه با من بیاید هلند و شرایط زندگی اونجا رو ببینید ، تو این سفر هایی که رفتم و اومدم ایده ی یه بیزینس خوب به ذهنم رسیده خب کی بهتر از شما؟
حالم ازش بهم می خورد از زنی که جلوم اشک می ریخت ، با سیاست وارد زندگیم شد و ۵ سال از بهترین روزهای من و همسرم را خراب کرده بود و حالا که وقت رفتنش بود #وقیحانه پیشنهاد می داد که مسعود را با خودش ببرد .
چند لحظه ای سکوت کردم ، افکار زیادی در سرم می چرخید ، باید از خودم حرکتی نشان می دادم تا برای همیشه حساب کار دستش بیاید.
_ببین عاطفه جان نه من و نه مسعود قصد ترک ایرانو نداریم ، اصلا هم مایل نیستیم که پیشنهاد شما رو بشنویم .
همین که شما بری و موفق بشی برای ما کافیه ، پس نمی خوام به هیچ عنوان مسعود از این پیشنهاد چیزی بفهمه.
تند و #محکم حرف زدم ، می خواستم قضیه همان جا تمام شود.
عاطفه آرام فقط سری تکان داد.
+باشه هرچند قبلا مادرم به مسعود ندا داده اما...
خب خیلی خوب می شد که اونجا هم همکار می شدیم
_نه من اینجوری راحت ترم ...
لحن حرف زدنم کاملا بی ادبانه بود
اما عاطفه عکس العملی نشان نداد.
بدون این که عاطفه را بدرقه کنم خداحافظی کرد و رفت ، #زنگ خطر محکمی در گوشم به صدا در آمد.
می دانستم عاطفه کسی نبود که به این راحتی پیشنهادی بدهد ...
می شناختمش ...
دقیق
باهوش
و حساب شده حرف می زد .
صحبت امروز #قطعا مقدمه ای بود که باید منتظر #عواقب بعدیش می بودم .
باید با مسعود صحبت می کردم
حس می کردم طوفانی در راه است...
اصلا نمی توانستم نظر مسعود را پیش بینی کنم.
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
═══••••••○○✿ saritanhamasir
13.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کمتر از 3 فرزند فکر نکنید!
@fatemeh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
به کمتر از 3 فرزند فکر نکنید! @fatemeh
سلام به والدین محترم😊✋
💠یک نکته خیلی فنی درون این پیام نهفته هست، اینکه پدران و مادرانی که همیشه عادت کرده اند که با تُن صدای بالا و قاطعیت در منزل صحبت میکنند، این باعث میشود که فرزندان در سنین بزرگتر دچار مشکلات روانی مانند: عدم اعتماد به نفس و اضطراب و استرس شوند.
❋تُن صدا پایین باشد و معمولی
❋کلمات و جملات را آرام و با فاصله بیان کنیم. بعضی آواهای کلمات را کمی بکشیم مانند: زینب خانوووووووم. بین جملات تنفس داشته باشیم (حتی در مواقع تنبیه).
کلمات و جملات سریع و پشت سر هم بیان نکنیم.
❋ چند کار همزمان از فرزندان نخواهیم. مثلا در یک جمله چندکار مختلف از او بخواهیم. این نیز باعث تشتت روحی و در بلند مدت باعث استرس و اضطراب فراگیر میشود
#همسرداری
#تربیت_فرزند
#مهندسی_کلام
#سلام_علی_آل_یاسین
هر روز سردتر میشوند
لحظه ها...
دقیقهها...
روزها... ✨
برگرد که جهان
محتاج گرمی دستان توست...🌿
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌺 @saritanhamasir
💗﷽💗
سلام و صد سلام و عرض ارادت بر شما خوبان😊🌺
صبح تون پر از روشنی و بندگی ان شاءالله🌺
امیدوارم که کانون خانواده تون پر از مهر و صفا و دوستی و عشق باشه ❤️
و عشق و محبت در دل هاتون موج بزنه💖
سبد، سبد، عشق و محبت را براتون آرزو داریم 💖
ایام به کام👌
ان شاءالله که از مطالب کانال استفاده میکنید و لذت میبرید💖
ما رو به دوستانتون که معرفی میفرمایید؟ درسته؟☺️
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 55 🔶🔹 یکی از ویژگی های زمان اینه که خیلی کوتاه هست. امیرالمومنین علی علیه السلام در خط
#مدیریت_زمان 56
🔹 بعد در ادامه میفرمایند:
الأوّلُ للأوسَطِ رائدٌ ، و الأوسَطُ للآخِرِ قائدٌ ، و كلٌّ لِكُلٍّ مُفارِقٌ
گذشتگان راهنمای افراد این دوران هستند و افراد فعلی راهنمای آیندگان..
و همه از هم جدا خواهند شد...
✅ چقدر زیبا و آسمانی صحبت میکنند آقا. واقعا چرا آدم باید انقدر حرص این دنیا رو بخوره؟ 😌
آقا تهش همه از هم جدا میشن و میرن دنبال سرنوشتشون... یه مدت کوتاهی یه نفر خانومت شده و بعد از مدت کوتاهی تموم میشه.
یه نفر یه مدت کوتاهی شوهرت شده و خیلی زود جدا میشه...
🔸🌷 این بچه ها چند روزی باهات هستند و بعدش هر کدوم راه خودشون رو میرن... ناراحت هیچی نباش... 🌹
و در ادامه خطبه همینجوری آقا یکی یکی ویژگی های زمان رو مطرح میکنند تا جایی که اشکای مبارکشون جاری میشه و این آیه مبارکه رو قرائت میفرمایند: وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحٰافِظِينَ
كِرٰاماً كٰاتِبِينَيَعْلَمُونَ مٰا تَفْعَلُونَ تازه در این ظرف کوتاه زمان، حساب و کتاب هم هست... فدای اشکای نازنین آقا بشم...🌷
#مدیریت_زمان 57
💢 همه ما آدم ها اسیر نگاه های خودمون هستیم. هر جایی که پیشرفت میکنیم به خاطر نگاه صحیحمون به واقعیت هاست و هر جایی دچار مشکل میشیم به خاطر نگاه غلطمون به مسائل هست.
⭕️ نگاه هامون میگه: مرغ همسایه غازه!
💢 نگاه هامون میگه: همه خوشبختن اما تو بدبختی!
💢 نگاه های ما میگه تو گرفتاری هات بیشتر از ظرفیتت هست!
💢 نگاه های غلط ماست که میگه تو نعمت هات خیلی کمه!
💢 نگاه های ماست که ما رو از زندگی ناراضی میکنه!...
ماها معمولا قدرت کنترل نگاه های خودمون رو نداریم. برای همین نگاهمون نسبت به زمان هم درست نیست...