eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ خلاصه کلام اینکه👇 به هر علاقه فکر نکن، آروم آروم ضعیف میشه. خیالت راااااحت... به هر علاقه فکر کن! قوی میشه... مطمئن باش.... @saritanhamasir ┄┅┅✵❁•••🇮🇷•••❁✵┅┅┄
👆 درس امشب مهم ترین حرفای زندگیتون بود نمیدونم حواستون بود یا نه.👌 ولی حتما جملات مهمش رو بنویسید و مدام مرور کنید. 🛍 این حرفا توی هیچ کلاسی، توی هیچ دانشگاهی توی هیچ حوزه علمیه ای گفته نمیشه، در حالی که مهم ترین حرفای زندگی انسان هاست... ✅ از این لحظاتی که برای اولین بار براتون شکل گرفته نهایت استفاده رو ببرید... با احترام ...🌹 @saritanhamasir ┄┅┅✵❁•••🇮🇷•••❁✵┅┅┄
فواید صدقه ‏امام علی علیه السلام‏ 🛑إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ. 🔰هر گاه فقیر و بی‌چیز شدید، از طریق صدقه دادن باخدا معامله کنید. 📚نهج البلاغه، حکمت ۲۵۸ @saritanhamasir
✅ منگشت ، یکی از کوهستان‌های شهرستان‌ های ایذه ، باغملک و لردگان در استان خوزستان و چهارمحال 🌸@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم بارک لمولاناصاحب الزمان عج❣ 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 ❣از گرونی ها ناراحتی؟ ❣فشار زندگی خستت کرده؟!! ❣دخل و خرجت جور در نمیاد؟!! ❣دیگه بریدی؟ 🚫اینقدر که از وضعیت گرونی ها و مشکلات موجود اقتصادی، ناراضی هستی و هرجا میری بحث می کنی و چند نفرم مث خودت ناامید میکنی!!!! ❌👈( با توجه به اینکه بارها گفتیم👈 این فشارها و سختی ها همه بخاطر غربالگری انسان ها در آخرالزمان هست....و نویدبخش ظهور...)👉❌ ‼️ بگو ببینم !! ⁉️چقدر به روزی دهنده ات که مهربانترین رازق هست ، اعتقاد و اعتماد کامل داشتی؟!! ⁉️ چقدر به فکر امام زمانت بودی؟!! ⁉️چقدر خالصانه و با اطمینان با مولات نجوا کردی ؟!! 👇👇👇👇👇👇 🍃 هنوزم دیر نشده این کلیپ فوق العاده رو حتما ببین و برای ما هم دعا کن ، 👆👆 ان شاءالله با انجام دستورالعملش ، مشکلت حل میشه، فقط کافیه ایمان داشته باشی که رزق دهنده ما کیست ....!! و بدانی که ما صاحب داریم...💔 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂 پدرم بهم گفت قوی باش، یه مقطعی از زندگی هست که مجبوری سختی و مصیبت بکشی.💪💪 گفتم کدوم مقطع پدر؟😊😳 گفت از تولد تا مرگت👻🤣😜 به نام خدای خالق زیباییها سلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا كسى كه مصيبت هاى كوچك را بزرگ شمارد خدا او را به مصيبت هاى بزرگ مبتلا خواهد كرد. نهج البلاغه حکمت 448 زندگى اين جهان خالى از مصائب نيست منتها هر كسى به يك شكل گرفتار مصيبت مى شود. شكست در ازدواج، بيمارى فرزندان، مشكلات كسب و كار، از دست دادن عزيزان، عوارض ناشى از خشكسالى ها و مشکلات مدیریتی که در اختیار انسان نیست و مانند آن، مصائبى است كه هركس به يك يا چند مورد از آن گرفتار است. این مشکلات. گاه آزمايش و امتحان است، گاه كفاره گناهان، گاه زنگ بيدارباش و گاه در ظاهر مصيبت است و در باطن رحمت و به طور دقيق نمى توان تعيين كرد كه هر مصيبتى از كجا سرچشمه گرفته هرچند در بعضى از موارد قرائنى براى شناخت سرچشمه وجود دارد. یادمان باشد چه بسا خداوند رحيم مصيبت كوچك ترى را براى جلوگيرى از مصيبت بزرگ ترى براى بنده اش فرستاده است. در هر حال آن ها كه در برابر مصيبت هاى كوچك جزع و فزع و بى تابى مى كنند و زبان به شكايت مى گشايند با اين كار خود، مستحق مصيبت هاى بزرگترى مى شوند و به عكس اگر شكر الهى را به جا آورند و حتى آن را به عنوان موهبتى از ناحيه او پذيرا شوند چه بسا خداوند مواهب مهمى نصيب آن ها كند كه آن مصيبت در برابر آن كوچك و ناچيز است. @saritanhamasir ——————————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی «سلام فرمانده» در استانبول 🔹همخوانی سرود حماسی توسط گروهی از کودکان و نوجوانان در مسجد امام زین‌العابدین(ع) استانبول ترکیه اجرا شد.👏 🌷@saritanhamasir
4_5823646877924461082.mp3
39.74M
🎧 در آخر بشنوید| سخنرانی جنجالی علی‌اکبر رائفی‌‌‌پور در پاسخ به حواشی اخیر پیرامون سلبریتی‌ها 🔸️ از انتقاد به فيلم موهن عنکبوت مقدس تا بحث افشاگری‌ بازیگران زن بابت تجاوز برخی از مردان این صنف ۱۴۰۱/۰۳/۱۲ 🌹 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴 تحلیل یک طلبه کشمیری از گسترش سلام فرمانده در کشمیر و هند و... در اقتصاد مفهومی هست به نام هزینه فرصت؛ یعنی هزینه جایگزینی یک انتخاب مشخص با انتخاب‌های دیگر. یعنی اگر الان در جاهای مختلفی از جهان تشیع یک ترانه مذهبی و فارسی را اجرا می‌کنند، برای اینکه قدر این اتفاق را به منطق اقتصادی بفهمی نگاه کن ببین آمریکا چقدر باید خرج می‌کرد که همین بچه‌ها بجای سلام فرمانده، یک ترانه آمریکایی بخوانند؟ یعنی مثلا هزینه‌های یو‌اس‌اید USAid را در همین گلگت و بلتستانی که این بچه‌ها دارند فارسی زمزمه می‌کنند جمع بزنید و ببینید که چقدر می‌شود و اگر قرار بود به همین موقعیت فرهنگی تمدنی که ایران دارد برسند چقدر دیگر باید خرج می‌کردند؟ ما البته برای رسیدن به اینجایی که هستیم خیلی هزینه دادیم که نمی‌شود به آنها اتیکت قیمت دلار و ریال زد اما بعضی وقت‌ها خوب است برای دانستن قدر داشته‌هایمان خودمان را جای رقبا و دشمنان‌مان بگذاریم. شهید دکتر نقوی، شهید رحیمی، شهید عارف حسینی و ... اینان جان دادند تا چنین عمق راهبردی‌ای ایجاد بشود. بکشید بیرون از دعواهای سیاسی داخلی و کمی افق‌های‌تان را بلند کنید رفقا؛ بلند به بلندای کوه‌های گلگت و بلتستان. 🔹@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 30 اخم کردم. کتش را درآورد و نشست. گفت: «اگر تو ناراحت باشی، نمی روم. ا
‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 31 گفتم: «یک هفته است بچه ات به دنیا آمده. حالا هم نمی آمدی. مگر نگفتم نرو. گفتی خودم را می رسانم. ناسلامتی اولین بچه مان است. نباید پیشم می ماندی؟!» چیزی نگفت. بلند شد و رفت طرف ساکش. زیپ آن را باز کرد و گفت: «هر چه بگویی قبول. اما ببین برایت چه آورده ام. نمی دانی با چه سختی پیدایش کردم. ببین همین است.» پتوی کاموایی را گرفت توی هوا و جلوی چشم هایم تکان تکانش داد. صورتی نبود؛ آبی بود، با ریشه های سفید. همان بود که می خواستم. چهارگوش بود و روی یکی از گوشه هایش گلدوزی شده بود، با کاموای سرمه ای و آبی و سفید. پتو را گرفتم و گذاشتم کنار گهواره. با شوق و ذوق گفت: «نمی دانی با چه سختی این پتو را خریدیم. با دو تا از دوست هایم رفتیم. آن ها را نشاندم ترک موتور و راه گرفتیم توی خیابان ها. یکی این طرف خیابان را نگاه می کرد و آن یکی آن طرف را. آخر سر هم خودم پیدایش کردم. پشت ویترین یک مغازه آویزان شده بود.» آهسته گفتم: «دستت درد نکند.» دستم را دوباره گرفت و فشار داد و گفت: «دست تو درد نکند. می دانم خیلی درد کشیدی. کاش بودم. من را ببخش. قدم! من گناهکارم می دانم. اگر مرا نبخشی، چه کار کنم!» بعد خم شد و دستم را بوسید و آن را گذاشت روی چشمش . دستم خیس شد. گفت: «دخترم را بده ببینم.» گفتم: «من حالم خوب نیست. خودت بردار.» گفت: «نه.. اگر زحمتی نیست، خودت بگذارش بغلم. بچه را از تو بگیرم، یک لذت دیگری دارد.» هنوز شکم و کمرم درد می کرد، با این حال به سختی خم شدم و بچه را از توی گهواره برداشتم و گذاشتم توی بغلش. بچه را بوسید و گفت: «خدایا صد هزار مرتبه شکر. چه بچه خوشگل و نازی.» همان شب صمد مهمانی گرفت و پدرم اسم اولین بچه مان را گذاشت، خدیجه. بعد از مهمانی، که آب ها از آسیاب افتاد، پرسیدم: «چند روز می مانی؟!» گفت: «تا دلت بخواهد، ده پانزده روز.» گفتم: «پس کارت چی؟!» گفت: «ساختمان را تحویل دادیم. تمام شد. دو سه هفته دیگر می روم دنبال کار جدید.» اسمش این بود که آمده بود پیش ما. نبود، یا همدان بود یا رزن، یا دمق. من سرم به بچه داری و خانه داری گرم بود. یک شب سفره را انداخته بودم، داشتم بشقاب ها را توی سفره می چیدم. صمد هم مثل همیشه رادیویش را روشن کرده بود و چسبانده بود به گوشش. ادامه دارد...✒ 💞 @saritanhamasir 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا