eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑سگت رو از خطر مرگ نجات میدی یا همسایه ت رو؟ 📽ببینید جواب سگ دوستان رو، که سگ رو از انسان ها برتر میدونن! 🚩 @saritanhamasir
💢34 سال زندان برای دانشجوی زن عربستانی به دلیل فعالیت در توئیتر! 🔹«سلمه الشهاب» زن دانشجوی سعودی، به دلیل انتشار توییت‌هایی مرتبط با آزادی و حقوق زنان از جمله حق رانندگی آنها در عربستان در توییتر به 34 سال زندان محکوم شد. 🔹 مزدورخبرنگارهای سعودی اینتراشرار نظری ندارن؟ یا فقط بلد درباره حقوق زنان تو ایران حرف مفت بزنند؟ 🚩 @saritanhamasir
⭕️ پیامک «سلام ریحان» کلاهبرداری رمزارز است 🔸پلیس فتا: 🔹در صورت ورود به وب‌سایت جعلی usdtpky. com و اقدام به برداشت بخشی از تتر موجود در حسابتان، ممکن است موجودی شما توسط مهاجم، سرقت شود. 🔹این روش کلاهبرداری در بین کاربران ایرانی زیاد شده و مهاجمان با ارسال پیام‌های مشابه در پیام‌رسان‌های مختلف، قصد سرقت موجودی رمزارز شما را دارند. 🚩 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انتشار نخستین بار و اعترافات تاریخی نخست وزیر شاه نتایج ۲۵ سال حکومت فاسد و ضد ملی پهلوی از زبان شاپور بختیار آخرین نخست وزیر پهلوی در ۱۵ دی ‌۱۳۵۷ 🔺کشور دچار یک آشفتگی بزرگ و گسترده است ، خزانه دولت خالی شده ، اعتصابات و اعتراضات تمام کشور را فراگرفته 🔺 جامعه ما (نسبت به اصلاح امور کشور و بهبود وضعیت) ناامید شده 🔺فقر ، فساد و فاصله طبقاتی ، بی‌سابقه و روزافزون گسترش پیدا کرده 🔺 کشاورزی مملکت نابود شده و صنعت کشور بر خلاف اصول اقتصادی کاملاً انحصاری ، مونتاژی و وابسته است 🔺مبالغ هنگفتی بدون ضرورت به کشور های دیگر داده شده 🔺 سرمایه گذاری های کلان در کشور حیف و میل شده است 🔺 برنامه های آموزشی و فرهنگی ما بدست افرادی بی دانش و بی ایمان همه ساله در حال تغییر است اینا رو اونایی که از شاه تعریف و حمایت میکنن میتونن انکار کنن؟ 🚩 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 120 بچه ها دا
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 121 با تعجب پرسیدم: «می خواهید بخوابید؟! هنوز سر شب است. بگذارید شام درست کنم.» گفت: «گرسنه نیستم. خیلی خوابم می آید. جای من و برادرت را بینداز، بخوابیم.» بچه ها دایی شان را دوره کرده بودند. احوال شینا را از او پرسیدم. جواب درست و حسابی نداد. توی دلم گفتم: «نکند برای شینا اتفاقی افتاده.» برادرم را قسم دادم. گفتم: «جان حاج آقا راست بگو، شینا چیزی شده؟!» امین هم مثل پدرشوهرم کلافه بود، گفت: «به والله طوری نشده، حالش خوب است. می خواهی بروم فردا بیاورمش، خیالت راحت شود؟!» دیگر چیزی نگفتم و رفتم جای پدرشوهرم را انداختم. او که رفت بخوابد، من هم بچه ها را به برادرم سپردم و رفتم خانه خانم دارابی. جریان را برایش تعریف کردم و گفتم: «می خواهم زنگ بزنم سپاه و از صمد خبری بگیرم.» خانم دارابی که همیشه با دست و دل بازی تلفن را پیشم می گذاشت و خودش از اتاق بیرون می رفت تا من بدون رودربایستی تلفن بزنم، این بار نشست کنار تلفن و گفت: «بگذار من شماره بگیرم.» نشستم روبه رویش. هی شماره می گرفت و هی قطع می کرد. می گفت: «مشغول است، نمی گیرد. انگار خط ها خراب است.» نیم ساعت نشستم و به شماره گرفتنش نگاه کردم. انگار حواسش جای دیگری بود. زیر لب با خودش حرف می زد. هنوز یکی دو شماره نگرفته، قطع می کرد. گفتم: «اگر نمی گیرد، می روم دوباره می آیم. بچه ها پیش برادرم هستند. شامشان را می دهم و برمی گردم.» برگشتم خانه. برادرم پیش بچه ها نبود. رفته بود آن یکی اتاق پیش پدرشوهرم. داشتند با صدای آهسته با هم حرف می زدند، تا مرا دیدند ساکت شدند. دل شوره ام بیشتر شد. گفتم: « چرا نخوابیدید؟! طوری شده؟! تو را به روح ستار، اگر چیزی شده به من هم بگویید. دلم شور می زند.» پدرشوهرم رفت توی جایش دراز کشید و گفت: «نه عروس جان، چیزی نشده. داریم دو سه کلام حرف مردانه می زنیم. تعریف خانوادگی است. چی قرار است بشود. اگر اتفاقی افتاده بود که حتماً به تو هم می گفتیم.» برگشتم توی هال. باید برای شام چیزی درست می کردم. زهرا و سمیه و مهدی با هم بازی می کردند. خدیجه و معصومه هم مشق می نوشتند. از دل شوره داشتم می مردم. دل توی دلم نبود. از خیر شام درست کردن گذشتم. دوباره رفتم خانه خانم دارابی. گفتم: «تو را به خدا یک زنگی بزن به حاج آقایتان، احوال صمد را از او بپرس.» 💞 @saritanhamasir 💞
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 121 با تعجب پ
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 122 خانم دارابی بی معطلی گفت: «اتفاقاً همین چند دقیقه پیش با حاج آقا حرف می زدم. گفت حال حاج آقای شما خوبِ خوب است. گفت حاجی الان پیش ماست.» از خوشحالی می خواستم بال درآورم. گفتم: «الهی خیر ببینی. قربان دستت. پس بی زحمت دوباره شماره حاج آقایتان را بگیر. تا صمد نرفته با او حرف بزنم.» خانم دارابی اول این دست و آن دست کرد. بعد دوباره خودش تلفن را برداشت و هی شماره گرفت و هی قطع کرد. گفت: «تلفنشان مشغول است.» دست آخر هم گفت: «ای داد بی داد، انگار تلفن ها قطع شد.» از دست خانم دارابی کفری شدم. خداحافظی کردم و آمدم خانه خودمان. دیگر بدجوری به شک افتاده بودم. خانم دارابی مثل همیشه نبود. انگار اتفاقی افتاده بود و او هم خبردار بود. همین که به خانه رسیدم، دیدم پدرشوهر و برادرم نشسته اند توی هال و قرآنی را که روی طاقچه بود، برداشته اند و دارند وصیت نامه صمد را می خوانند. پدرشوهرم تا مرا دید، وصیت نامه را تا کرد و لای قرآن گذاشت و گفت: «خوابمان نمی آمد. آمدیم کمی قرآن بخوانیم.» لب گزیدم. از کارشان لجم گرفته بود. گفتم: «چی از من پنهان می کنید. اینکه صمد شهید شده.» قرآن را از پدرشوهرم گرفتم و روی سینه ام گذاشتم و گفتم: «صمد شهید شده. می دانم.» پدرشوهرم با تعجب نگاهم کرد و گفت: «کی گفته؟!» یک دفعه برادرم زد زیر گریه. من هم به گریه افتادم. قرآن را باز کردم. وصیت نامه را برداشتم. بوسیدم و گفتم: «صمد جان! بچه هایت هنوز کوچک اند، این چه وقت رفتن بود. بی معرفت، بدون خداحافظی. یعنی من ارزش یک خداحافظی را نداشتم.» دستم را روی قرآن گذاشتم و گفتم: «خدایا! تو را قسم به این قرآنت، همه چیز دروغ باشد. صمدم دوباره برگردد. ای خدا! صمدم را برگردان.» پدرشوهرم سرش را روی دیوار گذاشت. گریه می کرد و شانه هایش می لرزید. خدیجه و معصومه هم انگار فهمیده بودند چه اتفاقی افتاده. آمدند کنارم نشستند. طفلی ها پا به پای من گریه می کردند. سمیه روی پاهایم نشسته بود و اشک هایم را پاک می کرد. مهدی خیره خیره نگاهم می کرد. زهرا بغض کرده بود. پدرشوهرم لابه لای هق هق گریه هایش صمد و ستار را صدا می زد. مهدی را بغل کرد. او را بوسید و شعرهای ترکی سوزناکی برایش خواند؛ اما یک دفعه ساکت شد و گفت: «صمد توی وصیت نامه اش نوشته به همسرم بگویید زینب وار زندگی کند. نوشته بعد از من، مرد خانه ام مهدی است.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🎀 @saritanhamasir 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای مهربون تر از پدر و مادرم هستی مراقبم بی‌راهه نرم @saritanhamasir ┄┅┅┅┅❁❁┅┅┅┅┄
4_316096514810183770.mp3
1.82M
❇️ قرائت دعای "عهــــد" 🌹"روز بیست و ششم" 🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۴/۵
26 «مولای جذاب»💕 🔮و أَنْفِذْ أَمْرَه...؛ و فرمانش را نافذ کن... 💥منظور از «نفوذ امر او» اینه که آثار حقیقت او در آفاق و انفس ظاهر شود،‌‌‌‌‌ یعنی حضرت با ظهورش در اوضاع عالم تصرف کند زیرا که ظهور ایشان ، میزان و محک حقایق و اسرار خلایق هست. ☀️مثل آنکه نیکی نیکان و بدی بدان را ظاهر کند. هر چند در ظاهر ، نیکی نیکان قبل از ظهور، مخفی و بدی بدان مخفی بوده باشد. ⭕️ و البته در حین این درخواست باور داریم که زمام همه امور به دست خداوند است و تقدیر و تدبیر جهان هستی بر وفق حکمت مختص او است. ✅ همه امور به اذن اوست‌‌ و چیزی خارج از قدرت او نیست، اگر چه مخلوق در حد خود، قدرت و اختیاری داشته باشد‌ و البته همه‌ی این ها برای کسی است که استعداد و ظرفیت این همه خواسته‌ را دارد. 🌷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تنها روستای به شکل قلب در جهان، به نام "عامله" در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه 🌸 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#تنها_مسیر_آرامش.... 2 #درس چهل و چهارم 👇 💎 " لذّت بیشتر ...."
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌دوست﷽ گشاییم دفترصبح را به‌ فر عشق فروزان کنیم محفل را بسم الله النور روزمان را بانام زیبایت آغازمیکنیم دراین روز بما رحمت وبرکت ببخش وکمک‌مان کن تازیباترین روز را داشته باشیم سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 ┄┅─✵💝✵─┅┄ .... 2 چهل و پنجم 👇 💎 " مردی برای همه فصول"
🔹یه مدت تلاش کن که "اهلِ مبارزه با هوای نفس" بشی ؛ ☢ اگه اهلِ مبارزه با هوای نفس بشی از همه چیز لذت میبری....💞 ✅💖✅💖
🌷از سپیده دم ، از شعر از دریا ، از کوه و طبیعت آنچنان لذتی میبری 🌅📖🌊⛰🏕🏞 🎴که دیگران به هیچ وجه نمیبرن👌 💕 و از چیزایی لذت میبری که دیگران اصلاً فکرش رو هم نمیتونن بکنن!😌 🔹💓✔️
🔰واقعاً فقط کسانی به اوجِ لذّت ها دست پیدا میکنن که 👈🏼" اهلِ تنوع طلبی در لذّت نباشن " 🖇 و گاهی مقابلِ برخی از هواهای نفسانیشون ایستاده باشن...💪🏼 🏹👿
💎 "شهید چمران" خیلی اهلِ مبارزه با هوای نفس بودن✨ 🔮👆و برای همین از همه زندگیشون لذّت میبردن، حتی از دیدنِ گل ها.... 💖🌼🌺🌸🌷💖 👤 یکی از همرزمانشون میگفتن که توی جنگ قرار بود از یه جاده ای سریع رد بشیم که آتشِ دشمن ما رو نگیره ☄💣🔥⛔️
♻️ یه دفعه ای بین راه شهید چمران گفتن که ماشین رو نگه دار و بایست! ماشین رو نگه داشتم🚍 🔶 چمران از ماشین پیاده شد و رفت پیشِ یه گلی که کنارِ جاده بود 🛣🌹 🌱 برگ های لطیفِ گل رو نوازش کرد و آروم شد و اومد توی ماشین نشست.... 🌺🌱💞💕
🔹ما خیلی تعجب کرده بودیم!‼️ -- گفتیم این چه وقت گل دیدن بود؟!⁉️ 😳 🌷شهید چمران گفتن حیف نبود از کنار این گل بی تفاوت رد بشیم؟....😊 💯☑️
ببخشید این آدم از شهوترانی به اینجا رسیده؟🔞 ** یا از مبارزه با هوای نفس؟💪🏼🕊 ❓⁉️❓ 🌷شهید مطهری میفرمودن: ✨بعضی ها هیچوقت لذت سپیده دم رو درک نمیکنن....!✨ 💢⭕️💢
💎 حضرت امام(ره) وقتی یه نوزادی رو می آوردن براشون 👶 تا توی گوشش اذان بگن ✴️ یه حالتِ پر نشاط و لذّت بخشی رو پیدا میکردن💞 ➖ از امام(ره) میپرسیدن که آقا شما چرا با دیدن نوزاد به وجد میاید؟⁉️ ✨فرموده بودن : آخه این نوزاد تازه از عالمِ ملکوت اومده.... بوی خوشِ اونجا رو میده..... 🔹🔹🌺🔹
💢 واقعاً اونا از چه چیزایی لذت میبرن و ما اصلاً فکرش رو هم نمیتونیم بکنیم.... ⚠️👈 ما همش دنبال این هستیم که هزاران لذّت رو بیان دورمون بریزن و ما با بی میلی سراغ یکیشون بریم!✖️ 😒 🔴🔺🔴
🌺 مبارزه با نفس باعث میشه که 🌱 اراده انسان قوی بشه 🌱 و در همه ادوار زندگیش لذت ببره ؛ 💕💞 ✔️ در واقع باید گفت که انسان میشه "مردی برای تمام فصول...." 👌 ✅🖲➖🎨💖
🎗 آقا میخوای خوشحال تر باشی؟❓ ⬅️ باید برخی از جرعه های غضب و خشم رو بنوشی....🙂😊☺️ بعد کلاً آدم شادتری خواهی شد...👌✔️ 🔸🚥🔹 @saritanhamasir
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم •══•◈• 🌹 •◈•══•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تنها روستای به شکل قلب در جهان، به نام "عامله" در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه 🌸 @saritanhamasir
🔴بعد از ۴۳ سال که غربگرایان کلی هزینه روی دست مردم و انقلاب گذاشته‌اند و با نافرجام‌شان برای مردم نجیب ایران ساختند اما امروز به چیزی اعتراف می‌کنند که ۴۳ سال حامیان قوی شدن ایران رو تمسخر می‌کردند با القابی از جمله دلواپس و افراطی و ... اینکه امروز حامیان برجام روحانی این‌گونه اعتراف می‌کنند به یک مسئله عقلانی، خودش جای تأمل و تفکر برای مردمی است که توسط همین‌ها فریب خورده‌اند. 🌸⃟📚🔰჻ᭂ࿐✰ @saritanhamasir