eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
10.5هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
006.mp3
1.87M
6 🔹 چرا ما نیاز به جهاد تبیین داریم؟ 🔶 دین دارای پیچیدگی هایی است که اگر تبیین نشود دشمن از این پیچیدگی ها استفاده کرده و ضربه میزند استاد پناهیان تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
یه سوال از شما بپرسم. ❇️ به نظرتون الان اینکه نظام جمهوری اسلامی بر حق هست موضوع روشنی هست یا نه؟ اینکه ما باید حرف خدا رو گوش بدیم حق هست یا نه؟ اینکه دین اسلام بهترین دینه روشن هست یا نه؟ بله؟ بله این روشن هست ولی بعد از جهاد تبیین. 👈🏼 اساسا دین یه موضوع پیچیده هست و به خاطر همین پیچیدگی لازمه که تبیین بشه. اگه دین ساده بود که همه میپذیرفتن. اما چون دین پیچیده هست نیاز به جهاد تبیین مشخص میشه. 🔸 وقتی جهاد تبیین نباشه آدم ها نسبت به دین هی دچار سوء تفاهم میشن
❇️ ما به لطف خدا برنامه داریم از این بحث یه مسابقه بذاریم. ببینیم کی بهتر گوش داده. و اینکه مطالب این دوره واقعا طلا هست. اگه بتونید خلاصه برداری هم کنید که خیلی بهتره. 🔶 هر قسمتی رو که گوش کردید میتونید نکات جذاب و مهمش رو به همراه استیکرگذاری مناسب و دسته بندی خوب برامون ارسال کنید تا همه در جریان فضای بحث قرار بگیرند
007.mp3
1.98M
7 🔶 سیستم خدا اینه که شرایط رو برای آدم ها پیچیده میکنه که امتحانشون کنه چند داستان جالب از زمان اهل بیت علیهم االسلام استاد پناهیان تنهامسیری شوید 👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🏖 ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_چهاردهم پدرم به‌همین
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 ساعت حدود ده صبح صدای دایره و ترانه‌خوانی کل خانه را پر کرده بود ... بچه‌ها با سرعت تمام در حال دویدن و شادی بودند. یکی از دایی‌هایم وسط حیاط درحال رقصیدن بود. من با مانتو و شلوار و کفش سفید چادرم را سر کردم تا به آرایشگاه بروم ، معصومه خانوم سرش را داخل اتاق کرد: _ طیبه بجنب ... یک لحظه نگاهش روی من خیره ماند: _ ماه شدی ... خندم گرفت : +هنوز که آرایشگاه نرفتیم ... معصومه خانم سعی کرد اشک‌هایش را پنهان کند _الان ماه شدی عزیز جانم ماشاءالله برات صدقه گذاشتم بیا برو بیچاره جلوی در کلی منتظرت موند... باعجله وسایلم رو جمع کردم: + باشه باشه الان میرم بگو یکی بیاد کمک کنه جعبه لباس عروس بزرگه ... ترکی شروع به صدا زدن برادرش کرد به برادرهای معصومه خانم هم دایی می‌گفتم یکی از آن‌ها آمد و کمک کرد و وسایل را به داخل ماشین برد . جلوی در ماشین ایستاده بود... درب را برایم باز کرد ... _سلام بر ملکه قلب من طیبه خانم ... زیر لب سلامی دادم و سریع جلوی ماشین نشستم. در طول راه بشکن می‌زد و پشت فرمان می‌رقصید تا مرا بخنداند اما دریغ از یک لبخند. جلوی در آرایشگاه دوید و در را برویم باز کرد. _عنق نشو دیگه عشقم ، مثلاً روز عروسی‌ مونه ها... زوری لبخندی زدم و پیاده شدم پشت سرم را هم نگاه نکردم ... _عشقم لباست ... با چهره‌ای درهم برگشتم و به‌ زور همه وسایلم را بردم داخل آرایشگاه ، تمام ساعاتی که آرایشگر روی سر و صورتم کار می‌کرد مشغول خواندن قرآن بودم . نزدیک ظهر زیارت امین‌الله خواندم و نماز اول وقتم را هم به‌جا آوردم هنوز آرایش چشمم تمام نشده بود سر نماز با تمام حسم اشک ریختم و شکایت زندگی‌ام را به خداوند کردم باورم نمی‌شد سرنوشت این‌همه بی‌رحم باشد . دلم برای خودم می‌سوخت... دلم بابایم را می‌خواست... دلم آغوش عمه فاطمه را می‌خواست ... عمه را شش ماه بود که ندیده بودم ... دلم مرتضی را... نه ... مرتضی... نه... آرایشگرم به زحمت پف چشم‌هایم را پشت خط چشم سیاه پررنگ پنهان کرد ، تاج و تور و لباس عروس همه‌چیز سر جای خودش بود . در آینه به چهره جدیدم نگاه کردم انصافاً زیبا شده بودم با آن‌همه طلای سنگین گران‌قیمت ساعت طلا و حلقه برلیان خودم را نمی‌شناختم. چشم‌هایم را بستم مرتضی را با لبخند زیبایش با چشم‌های سبزش و قامتی که مرا به یاد پدرم می‌انداخت تصور کردم. با صدای آرایشگر به خودم آمدم: _ عروس خانوم آقا داماد اومد ناز نکن ... فیلم‌بردار داخل شد و شروع به کار کرد . چادر سفید عروس را برداشتم محض احتیاط قرار بود دوتا چادر سر کند فیلم‌بردار گفت عروس خانوم وسط سالن آرایشگاه بایستید تا داماد وارد شود و دسته‌گل را تقدیم کند ... گوش کردم ... ایستادم ... در باز شد... داماد داخل شد... با لباس سرتاسر سفید ... شب عروسی داماد برازنده شده بود... پشت سرش خانواده وارد شدند ... نقل پاشیدند و قربان‌صدقه رفتند... امیر پیشانی‌ام را بوسید ... از آن شب جز خنده‌های مصنوعی و صدای رقص و آواز و هدایای فراوان چیزی به خاطرم نیست... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @saritanhamasir
رفتم در یک مغازه عتیقه فروشی در هلند. این کارت پستال ها به چشمم خورد. چهره ای از زنان مقدس زن در میان همه ملت ها چهره ای با وقار و متانت و پوشش داشته. این چهره برای همه ارزشمند بوده و به عنوان هدیه بر کارت پستال ها نقش می بسته. اما به مرور دستانی زن را به سمت بی پوششی و دوری از وقار و حیا سوق داده که عوارض آن حال بد دختران و زنان در غرب و شرق است که از آن برایتان خواهم نوشت... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران 🔸تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ تیغ کُند ضدانقلاب برای به خیابان آوردن مردم 🔹مشاهدات خبرنگاران تسنیم در خیابان های تهران در عصر امروز چهارشنبه (۲۰ مهر) حاکی از این است که برخی تجمعات با تعداد حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر (برای هر نقطه) در برخی مناطق نظیر خیابان لاله زار، خیابان کارگر، خیابان طالقانی، خیابان جمهوری و ... صورت گرفت که افراد حاضر در آن ابتدا شعارهای ساختارشکنانه سر دادند و در برخی تجمعات نیز به اموال عمومی مثل نرده های خیابان‎ها و سطل‌های زباله آسیب زده و آنها را آتش زدند. 🔹این تجمعات محدود که بدون همراهی عموم مردم برگزار شد، بعضاً موجب ایجاد خلل در کسب و کار مردم و شده و در برخی نقاط نیز ترافیک ایجاد کرد. 🔹در داخل دانشگاه تهران نیز تجمعاتی توسط دانشجویان شکل گرفت که موجب درگیری های پراکنده با دیگر دانشجویان این دانشگاه شد. 🔹یک مقام آگاه امنیتی در همین رابطه به تسنیم گفت: عمده این تجمعات توسط حدود پنج گروه شامل سه‌ تا چهار نفر موتورسوار صورت گرفت که برای ناامن کردن تهران با حضور در تقاطع‌های اصلی شهر و مناطق پرترافیک، سطل‌ آشغال‌ها را آتش زده و فرار می‌کردند که در یکی از موارد، مردم و کسبه، این موتوری‌ها را متوقف و تحویل پلیس دادند. 🔹برخی شبکه‎های ضد ایرانی از روزهای گذشته همه تلاش خود را برای ایجاد تجمعات سراسری در تهران بکار گرفتند که علی رغم حجم زیاد تبلیغات، تجمعات امروز نسبت به روزهای گذشته با همراهی بسیار کمتری مواجه شد به طوری که در برخی از نقاط حتی نیاز به ورود نیروهای انتظامی نیز نبود. 🔹هم اکنون وضعیت پایتخت در همه نقاط آرام است و هیچ درگیری و اغتشاشی در مراکز اصلی شهر تهران دیده نمی‎شود./تسنیم 🔸تنهامسیری شوید 👇 🇮🇷@tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از بازداشت عوامل موساد که قصد داشتند تاسیسات صنعتی اصفهان را منفجر کنند 🔸تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
✅ آفرین به نیروهای امنیتی کشورمون که جلوی این همه خرابکاری دشمن رو میگیرند. و عجیبه که هنوز برخی ها در داخل کشور میگن چرا فکر میکنید ما دشمن داریم! دشمنی از این واضح تر؟ اتفاقا اگه ملتی نخواد دشمنی ها رو ببینه محکوم به نابودی خواهد بود..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 خوشا صبحی کہ خیرَش را تو باشی ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی خوشا روزی کہ تا وقٺِ غروبش دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ چه بی‌خیال نشستیم، نه کوششی نه وفایی، فقط نشسته و گفتیم؛ خدا کند که بیایی... 🌺 @tanhamasiraaramesh 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام و با توکل به اسم اعظمت میگشاییم دفتر امروزمان را ان شاالله در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترمان باشد ┄┅─✵💝✵─┅┄ 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
🔺"خود پرست ها" مدام به "رساله ی دلشون" مراجعه میکنن 🔶 اما "خداپرست ها" مدام به "خدا" مراجعه میکنن و میگن : خدایا الان باید چیکار کنم؟ الان دستور چیه؟ 💖🌹💞🌷
🌺 یکی از خصوصیات مومن اینه که : "دوست داره دستور گوش بده" 🎴 مگه نمیبینید اونایی که بی قید و بند هستن مدام " دوست دارن حرف هوای نفسشون رو گوش بدن " 👿 🔞 مدام به همدیگه میگن دلت میخواد؟!خوشت میاد ؟ 🔹⭕️🔸⭕️🔹
🚨کسی که بخواد خودش برنامه مبارزه با نفس خودش رو بریزه هیچ سودی نمیکنه... ⚠️ مدام دور خودش چرخیده! ⚠️ ⛔️ هیچی دستش رو نمیگیره 🔴♦️🔴
📌مثل افرادی که رنج میکشن امّا اون رنج ها باعث رشدشون نمیشه✖️ ❇️ چون قاعدتاً "رنج" باعث 👈 نورانی شدن انسان میشه✨ ⭕️ تا رنج کشیدی امّا نورانی نشدی، بدون که بد رنج کشیدی.... 💢▪️💢
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم •══•◈• 🌹 •◈•══•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 سلام حاج آقا.... ضمن عرض خسته نباشید وخداقوت.... واروزی عاقبت بخیری برای شما وهمه دست‌اندرکار ان کانال تنها مسیر ارامش.... من مدت زمان زیادی نیست که عضو کانال شماهستم اما توی همین مدت کوتاه خیلی زیاد از مطالب کانالتون استفاده کردم ودر کنار دعای خیر برای بقیه هم بازگو کردم.... خواستم بگم من یک خانوم چادری هستم همسرم ازیکسال ونیم پیش بهم پیشنهاد دادن که بیا مانتوی بلند وروسری بلند بپوش ولی خدارو شاکرم که قبول نکردم وهر دفعه به ایشون گفتم من چون چادرم رو خودم واز ته قلبم انتخاب کردم پس از خودم جدانمیکنم اونو.... چندروز پیش توی همین ایام بهم ریختگی واغتشاشات باید برای جلسه ای میرفتم بیرون وقتی راننده اسنپ رسیدن به محل سوار کردن من صدای موزیک ماشینشون تا فاصله ی زیادی به گوش میرسید از بس که بلند بود... و متوجه شدم که بنده خدا فقط دنبال اینن که یک خانوم با تیپ روز سوار کنن... ولی تا بنده رو دیدن سریع صدای موزیکشون رو قط کردن واون لبخند معنی دارشون رو هم تموم کردن وبا دیدن حجاب من حتی به خودشون اجازه ندادن یک کلمه بیشتر ازنیاز صحبت کنن.... خواستم بگم باسن سی سال اگه حتی برای لحظه ای بخوام بدون چادر برم بیرون ارامش ندارم ومرتب قلبم میلرزه... ومن به جرأت میتونم بگم بیرون رفتن با چادر برام ازبیرون رفتم باسپرفلزی آرامش بخش تر ومطمئن تره.... امیدوارم روزی تمام زنان سر زمینم به این سپر قدرتمند مجهز بشوند... انشاالله 🔸تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh