#درسهای_یک_فتنه 56
بخش پنجاه و ششم
✅ پس راه درست چی شد؟ اینکه همیشه در همه وقایع از بالا نگاه کنیم.
⭕️ مثلا میبینی یه دفعه ای یه کلیپ پخش میشه که یه پلیس داره یه خانم رو میزنه.
اونوقت انقدر برخی از مردم سطحی نگر شدن که با دیدن یه دونه کلیپ از نظام متنفر میشن! 😒
بابا اون کلیپ اولا شاید تقطیع شده باشه که اکثر وقتا تقطیع میشه.
ثانیا اصلا قبول که چنین اتفاقی افتاده. خب اون پلیس اشتباه کرده و باید مجازات بشه.
👈🏼 اما اینکه شما اشتباه یک نفر رو به کل نظام ربط بدی دیگه درست نیست. این یه کار خلاف عقل هست.
⭕️ و جالبه دشمن ما هم دقیقا همین رو میخواد. میاد چند تا اشکال کوچک رو نشون میده و سریع نتیجه میگیره که نظام باید عوض بشه!
🔺 ای نامرد. تمدن غرب میلیون ها اشکال داره اما نمیگی که آمریکا باید از بین بره ولی توی ایران اگه چند تا اشکال وجود داشت اصل نظام رو میخوای از بین ببری؟!
پس نگاه از بالا موجب میشه که ما درگیر جزئیات نشیم. کسی که درگیر جزئیات بشه حتما تحلیلهای غلطی خواهد داشت...
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
🔔🔔🔔🔔🔔🔔
#ثبت_نام_دوره_های
#خانواده_متعالی
اساتید👇👇
📍استاد آقایان⤵️
🎓استاد محمد شجاعی
📍استاد بانوان⤵️
صالحه کشاورز معتمدی🎓
📌هم مجازی🔅
📌هم حضوری🔅
📌گروه پرسش و پاسخ🔅
⌛️آخرین مهلت ثبت نام : آخر مهر ۱۴۰۱
شروع دوره ها : اول آبان ۱۴۰۱⏳
🔍ثبت نام در ایتا و پیامک⤵️⤵️
↪️ 09335208183📨
🆔 @Admiin114 💬
🇮🇷@tanhamasiraaramesh
📣📣📣📣
ثبت نام دوره های کاربردی
#خانواده_متعالی📝
🖇 ویژه برادران
📑 #دوره_مرد_فردا
↩️همه پسران بالای ۱۶ سال
📑 #دوره_مرد_زندگی
↩️مختص همه آقایان متأهل
📑#دوره_مردان_ثروت_ساز_برکت_آفرین
↩️ ویژه همه پسران و آقایان
📌به صورت👇👇
🔍حضوری و مجازی🔎
با تدریس👇👇
🎓استاد محمد شجاعی🎓
♻️ #مهلت ثبت نام : ۳۰ مهر ۱۴۰۱
#شروع دوره : ۱ آبان ۱۴۰۱💯
جهت ثبت نام به شماره زیر در ایتا یا پیامک مراجعه کنید👇👇
📲 09335208183 📨
🆔 @Admiin114 💬
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
📣📣📣📣
ثبت نام دوره های کاربردی
#خانواده_متعالی📝
🖇 ویژه بانوان
📚 #دوره_شایسته_شو
🔖همه دختران بالای ۱۵ سال
📚 #دوره_سیاستهای_زنانه
🔖مختص همه بانوان متأهل
📚 #دوره_زنان_ثروت_ساز_برکت_آفرین
🔖ویژه همه دختران و بانوان
📌به صورت👇👇
🔍حضوری و مجازی🔎
با تدریس👇👇
🎓صالحه کشاورز معتمدی🎓
♻️ #مهلت ثبت نام : ۳۰ مهر ۱۴۰۱
#شروع دوره : ۱ آبان ۱۴۰۱💯
جهت ثبت نام به شماره زیر در ایتا یا پیامک مراجعه کنید👇👇
📲 09335208183 📨
🆔 @Admiin114 💬
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
بزرگواران دقت کنید هر ۶ دوره آموزشی
۳ دوره خانمها
و
۳ دوره آقایون
با شهریه در حد وسع شما ثبت نام میشه
تا دیگه کسی ت کانال من نباشه که بگه من وسعم کم بود نتونستم دوره شرکت کنم
این کار از دست ما بر میاد
ازتون میخوام
به خصوص دانشجوهای قدیمیم همگی خوب تبلیغ کنید این دو سه روز باقی مونده همه خبردار بشن و ثبت نام کنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اغتشاشگری که در آتش خود گرفتار شد
🔸️ براساس فیلمهای ثبت شده از دوربینهای مدار بسته بجنورد، فردی که قصد داشت پرچم اباعبدالله حسین (ع) را مورد تعرض قرار دهد، گرفتار آتشی شد که خود افروخته بود....
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
⭕️ برخی از دوستان میگن فلان بازیگر یا فوتبالیست حرفای خوبی در حمایت از جمهوری اسلامی زده که باید منتشر کنید
🔶 ببینید به نظر بنده ما باید به سمتی بریم که حداقل در رسانه های انقلابی هیچ خبر خوب یا بدی از سلبریتی ها منتشر نکنیم.
💢 واقعا روی این قشر هیچ حسابی نیست. امروز چهار تا حرف خوب میزنه فردا یه فتنه ای چیزی بشه همینا شروع میکنن علیه نظام حرف زدن.
✅ ما فقط باید مواضع کسانی رو منتشر کنیم که سالها در همه فتنه ها محکم پای انقلاب ایستادن و استوار باقی موندن.
⭕️ یادمه چند سال پیش همین آقای مهران مدیری حرفای خوبی در حمایت از مردم زده بود که رسانه های انقلابی با شور و شوق زیادی منتشر میکردن ولی بعد دیدیم که چطور همه چیز برعکس شد.
💢 خصوصا بهتره کلیپ های افرادی مثل علی علیزاده یا امید دانا و سایر خارج نشین هایی که حرفای خوب و انقلابی میزنند رو هم منتشر نکنیم.
روی این آدما هیچ حسابی نیست و چون مبنای دینی عمیق و سالمی ندارند حتما در چرخش روزگار تغییر خواهند کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از بغض تا تغییر لهجه؛ روایتهایی از دیدار نخبگان با رهبر انقلاب
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_بیست_و_یکم +نکن امیر ..
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_بیست_و_دوم
آرام شدم...
آرامم کردند...
قلبم در دستان مهمترین مردان عالم بود.
عشق به امام زمان دلتنگیهای مرا برای مرتضی بهروز کمتر و دلگرمی به زندگیم را روزبهروز افزون می کرد.
سال ۱۳۷۳ برای بار دوم باردار شدم اما تفاوت این بارداری با دفعه اول احوالات من و امیر بود .
هر دو چله گرفتیم ، امیر نماز اول وقت و من هر آنچه که در کتابها خوانده بودم.
معصومه خانوم و عمه فاطمه همهجوره هوایم را داشتند.
بارداریام با مراقبتهای امیر بهآرامی گذشت.
در دوران حاملگی به پابوسی امام رضا علیه السلام رفتیم و آنجا فرزندم را نذر صاحبالزمان (عج) کردم.
در تمام بارداری حس میکردم یکی از یاران حضرت و شهدا را حمل میکنم ، گفتوگوی من با پسرم همه حول محور امام زمان بود.
دورادور و در بین صحبتهای معصومه خانم و عمه فاطمه شنیدم که مرتضی برای تفحص شهدا به مناطق جنوب میرود و همزمان در دانشگاه هم رشته حقوق تحصیل میکند.
نام مرتضی هنوز هم مرا منقلب میکرد اما اصلا به شدت قبل نبود در آن زمان زندگی بدون مرتضی برایم مقدور شده بود .
ماه هفتم بارداریام بود که امیر برای یک کار تجاری عازم ژاپن شد قرار بود بعد از یک ماه بازگردد.
در نبود امیر پدربزرگم به رحمت خدا رفت.
من پشت فرمان نشستم و با معصومه خانم و بچهها به روستا رفتیم.
با وضعیت بارداری رانندگی حسابی برایم سخت بود ، از اینکه در این یکی دو سال گذشته به پدربزرگ و مادربزرگم نرسیده بودم احساس شرمندگی میکردم و خود را موظف میدانستم که حتما برای تدفین و مراسم حاضر باشم.
شکمم مشخص بود هرجور هم که چادرم را میگرفتم باز بارداریام مشخص میشد.
زیر تابوت بود که دیدمش ...
مرد کاملی که در نبود پدرم همه زحمات خاندان را برعهده گرفته بود ، به همه خدمات میداد و بار همه را به دوش میکشید ، مراسم را هم مدیریت میکرد.
فقط یک نظر نگاهش کردم از امامزمان خجالت کشیدم و سرم را پایین انداختم.
در دو سه روزیکه مراسم طول کشید همه کار کرد که با من رودررو نشود من هم از او فراری بودم .
شب آخر تقریباً همه میهمانها رفته بودند مادربزرگم بیتابی میکرد و عمه فاطمه و معصومه خانم درحال راضی کردنش بودهاند که بعد از چهلم به کرج بیاید و تنها نماند.
از وقتی به روستا رسیده بودم کمردرد داشتم آن شب درد کمرم بیشتر شده بود .
مرتضی خان نبود عمو را برده بود منجیل برساند و خریدهای مادربزرگ را هم انجام دهد.
روسریام را سرم کردم و به حیاط رفتم.
عمه فاطمه با چشمان نگران نگاهم میکرد :
_خوبی دخترم ؟
+ بله عمه جان نگران نباشید یهکم قدم بزنم بهتر میشم...
درحال قدم زدن بودم که طناب را کشید و وارد شد ، بهسرعت روسریام را روی شکمم کشیدم سلام کردم با تعجب نگاهم کرد و خیلی مسلط جواب داد :
_سلام اینجا چیکار میکنید ؟!
میکنید...
اولینبار بود که مرا جمع میبست ...
+همینجوری اومدم هوا بخورم
_باشه پس... با اجازه...
بهسرعت رفت داخل.
دو ساعت راه رفتم اما دردم کم نشد
تازه درد پاهایم هم اضافهشد.
عمه چندباری به سراغم آمد معصومه خانم چای نبات درست کرد .
از زور خستگی رویهمان سکوی همیشگی نشستم و نگاهم را به آسمان پرستاره دوختم خدایا چرا امشب ؟؟؟!!!
چرا اینجا ؟؟!!!
نگران پسرم بودم .
اما گویا همهچیز دستبهدست هم داد تا زندگی من و پسرم به مرتضی گره بخورد.
نیمههای شب بود از درد دستهایم را گاز میگرفتم با اولین تکان عمه فاطمه مثل فنر از خواب پرید .
من اشک میریختم.
_ نگران نباش گلم الان میریم بیمارستان وسایلتو بردار تا مرتضی رو صدا کنم.
دیدم که مرتضی با سرعت ماشین را روشن کرد نگران مسیر بودم به عمه اشاره کردم و یک ملحفه بزرگ برداشت .
معصومه خانوم با اشک و نگرانی در خانه ماند و ما راهی شدیم .
صندلی عقب دستهایم را از درد فشار میدادم و با خجالت جلوی نالههایم را میگرفتم.
متوجه بودم که در آیینه تمام حواسش به ما بود حدودا یک ساعت راه تا منجیل داشتیم از نیمههای راه ناله هایم بیشتر شد .
عمه برایم ذکر میگفت ، به مرتضی گفت بلندبلند نادعلی بخواند .
با صدای نگرانش شروع کرد به خواندن نادعلی...
چه مرگم بود ...
در آن همه درد درد قلبم را باز حس میکردم...
خدایا من که خوب شده بودم ...
چرا آتش زیر خاکسترم با دیدنش شعله میکشید؟!
به بیمارستان که رسیدیم سریع رفت و هماهنگ کرد معاینه شدم دکتر تشخیص داد همین امشب باید سزارین شوم.
موقع بردن من به اتاق عمل پرستار رو کرد به مرتضی گفت:
#ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇
✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀
🏖 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
⭕️ برخی از دوستان میگن فلان بازیگر یا فوتبالیست حرفای خوبی در حمایت از جمهوری اسلامی زده که باید منت
🔶 در مورد تصویر وزیر ورزش با ورزشکار کشف حجاب کرده خیلی سوال میپرسند.
🔺 ببینید اساسا یکی از دلایلی که ما روی خانواده ها خیلی تاکید میکنیم همینه که وقتی خانواده آدم سالم نباشه اون فرد از نظر روحی و روانی آدم ضعیفی خواهد بود.
اونوقت آدم ضعیف چه خصوصیتی پیدا میکنه؟
⭕️ به جای توجه به حرف خداوند متعال، حرف و نظر دیگران براش خیلی مهم میشه.
حالا اگه اون آدم واقعا حقیر باشه به جای جلب نظر آدم های خوب، سعی میکنه نظر آدم های بد رو جلب کنه! نظر آدم های بد براش خیلی مهم میشه.
💢 مثلا اگه هزارتا ورزشکار مومن و بانوان محجبه بیان و مدال طلا بگیرند هیچ وقت باهاشون عکس نمیگیره ولی اگه یه آدم بدحجاب بیاد میخواد از اون تقدیر کنه.
این نشون دهنده ضعف روحی و شخصیتی اون فرد هست که طبیعتا چنین آدمی واقعا حضورش در دولت انقلابی کار درستی نیست و ادامه تفکر لیبرالی خواهد بود...
اگرچه توجیهاتی برای این کارا دارند که واقعا پذیرفته نیست. حداقل نیاز به عکس گرفتن نبود.
✅ برای همین هست که خانواده ها باید فرزندان خودشون رو از نظر روحی بسیار قدرتمند تربیت کنند که فقط امر پروردگار براشون مهم باشه نه هیچ کس دیگه ای.
ان شالله نسل آینده مدیران همگی از خانواده های انقلابی و مومن و قدرتمند خواهند بود...
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
017.mp3
4.53M
#جهاد_تبیین 17
❇️ جهاد تبیین مقدمه قیام های بعدیست...
💥 سرود سلام فرمانده با همت بانوان بود که جهانی شد👌
🔸 استاد پناهیان
🔸تنهامسیری شوید 👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
🔹 سوژه سخن طنز🔹
😁 لطیفه 😁
کلیه وسایل خونه عمه م رو دزد برد بجز یه قالی ؟؟
پلیس اومد گفت : چرا قالی رو نبردن ؟؟
شوهرعمه م گفت : واسه اینکه یه شیری مثل من روش خوابیده بود 😐
پ.ن
پهلوی و قاجار و بقیه هم یه وقتایی مثل #شیر بالا سر مملکت بودند. ولی هر دزدی به ایران میزد دست خالی بر نمیگردوندند 😁
شکرگزار امنیتی باشیم که با خون #شهدای عزیزمون این روزها داره رقم میخوره و جلوی تجزیه و به تاراج رفتن ایران رو میگیره.
💠 پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«نِعمَتانِ مَکفُورَتانِ: الأمنُ والعافِیَةُ؛ دو نعمت است که شکر آنها گزارده نمیشود: امنیّت و سلامتی.» (خصال صدوق، ص۳۴)
—————————————————
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
سوار تاکسی شدم.
راننده ۵۰۰ تومن بدهکار شد
پول خرد نداشت گفت حلال کن.
گفتم حلال نمیکنم ؛
گفت به درک و رفت
بزرگوار خیلی به حلال وحروم معتقد بود😂😂
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#سوژه_سخن_طنز
تو بچگی شیطون گولم زد رفتم از جیب بابام 25 تومن
برداشتم رفتم خوراکی خریدم عصرش عذاب وجدان گرفتم،
رفتم از کیف مامانم 50 تومن برداشتم گذاشتم تو جیب
بابا😅
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
مراقب باشیم توی ایام فتنه شیطون گولمون نزنه. چون جبرانش به این راحتیا نیست.
خدا هم مثل بعضی از بزرگواران نیست که برای @تاج_زاده با اون همه جنایت و تپهی ندیده! فقط 8 سال زندانی ببُره که فقط 5 سالشو لازم باشه تحمل کنه. اونجا ممکنه به ازای هر یک جملهی بر علیه نظام الهی، سالها مجبور به تحمل عذاب بشیم.
«لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» ای فرزندان آدم، به فتنه گری شیطان و حیله های او فریفته نشوید تا شما را از حریم ولایت خدا و اولیای خدا خارج نسازد، همانطور که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.
————————————————————
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
دلتنگ آمدنت هستم
کاش آنگونہ باشم کہ تو مے خواهے...
#اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#سلام_علی_آل_یاسین
💞#سلام_امام_زمانم💞
#مولایمن!
چقدر دلمان برای جمعه تنگ می شود آقا
جمعه ای که با سلام به شما آغاز و
با دلتنگی پایان می یابد ...
کاش جمعه ای می آمد که می آمدی
می آمدی تا بمانی
می آمدی تا همسفرت باشیم
می آمدی تا دور و برت باشیم
می آمدی تا دیدن روی ماهت،
رزق و روزی ما شود
کاش می آمد آن جمعه
کاش کاش کاش...
#اللهمعجللولیکالفرج
♥️ @tanhamasiraaramesh ♥️
🔸جمهوری اسلامی بعد از ۴۰ سال
🔰شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقعبینانه است؛ تحلیل غربگراها و غربیها واقعبینانه است، و ما متوهّمیم؛ یا نه، تحلیل انقلاب واقعبینانه است، آنها متوهّمند. واقع قضیّه این است.
🔸 حرکت انقلاب حرکت محکمی است؛ شما جوانها یکی از بزرگترین نشانههایش هستید.
♨️امام خامنهای .
🔸عکس ویژه از دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی با حضرت آیتالله خامنهای .
#ایران
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
🌹داستان آموزنده
در جنگ یرموک، هر روز عده ای از سربازان مسلمین به جنگ میرفتند و پس از چند ساعت زد و خورد، بعضی سالم یا زخمی به پایگاههای خود بر میگشتند و بعضی کشتهها و مجروحان در میدان جا میماندند
(حذیفه عدوی) گوید: در یکی از روزها پسر عمویم با دیگر سربازان به میدان رفت، ولی پس از پایان پیکار برنگشت! ظرف آبی برداشتم و روانه رزمگاه شدم، به این امید اگر زنده باشد آبش بدهم.
پس از جستجو او را یافتم که هنوز رمقی در تن داشت. کنارش نشستم و گفتم: آب میخواهی؟ با اشاره گفت: آری.
در همین موقع سرباز دیگری که نزدیک او به زمین افتاده بود و صدای مرا میشنید آهی کشید و فهماند که او نیز تشنه است و آب میخواهد.
پسر عمومی به من اشاره کرد: که برو اول به او آب بده
پس پسر عمویم را گذاردم و به بالین دومی رفتم و او هشام بن عاص بود.
گفتم: آب میخواهی؟ به اشاره گفت: بلی؛ در این موقع صدای مجروح دیگری شنیده شد که آه گفت: هشام هم آب نخورد و به من اشاره کرد که به او آب بده! نزد سومی رفتم ولی در همان لحظه جان سپرد
برگشتم به بالین هشام، او نیز در این فاصله مرده بود. آمدم نزد پسر عمویم دیدم او هم از دنیا رفته است
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh