سلام علیکم✋
دوستان گرامی و همراهان تنها مسیری
🌸🌼🌷
صوت دنیای مدیریت مومنانه
در جلسه بعد قسمتهای ۱. تا. ۵ یکجا بار گزاری
خواهد شد
🌹🌸🌷
چون قسمتها کوتاه هستند من بعد چند قسمت رو یکجا
خدمتتون ارائه خواهیم کرد
🌷🌸🍁🍀
موفق و سربلند باشید .
ان شاءالله🙏👌
🍀@saritanhamasir
🍀
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#به_اميد_يك_گوشه_چشمتان
🌺 @saritanhamasir
هر روز سردتر میشوند
لحظه ها...
دقیقه ها...
روزها ...
برگرد که جهان
محتاج گرمی دستان توست
#سلام_علی_آل_یاسین
#به_رهت_نشسته_بودم_که_نظر_كني_به_حالم
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
#پای_درس_شهید❣
آخرین نوشته شهید منا محسن حاجی حسنی در وبلاگش؛ قرآن، من شرمنده توام .
قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساختهام که هر وقت در کوچهمان آوازت بلند میشود، همه از من میپرسند چه کسی مرده است ؟
چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است...
شهید منا
🌷شهید محسن حاجی حسنی 🌷
"| شهیدانه |"
🍀@saritanhamasir
•┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈•
✍ #نکات_دعای_عهد 11
علاقه افتخارآمیز...💕
📖می خونیم؛ ...لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا
⚛ یعنی این عهد و پیمان به گردن من است و هرگز از اين عهد و بيعت برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم!
⚜کنایه از این هست که من این علاقه رو به عنوان مدال افتخار به گردن خودم آویزون می کنم
🔰 تا همه ببینن من چقددددر آقامو دوست دارم...چون ممکنه کسی علاقه داشته باشه ولی افتخار نکنه!
💠مولایمن ! با افتخار با شما پیمان می بندم و تا پای جانبا شما هستم...
🌷@saritanhamasir
#یکداستانیکپند
فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم.
✍بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی که خدا تو را میبیند، پس کافری. یا میبینی که تو را میبیند و گناه میکنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و کوچک میشماری.
پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیڪند.
╲╭┓
╭💚🍂🍃🖤🍂🍃
┗╯╲
@saritanhamasir
- حاج اسماعیل دولابی میگن: 🌱
پدری چهارتا بچه رو گذاشت تو اتاق و گفت اینجا رو مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده!
از اونجا به بچهها نگاه میکرد ...
میدید کی چیکار میکنه و مینوشت تو یك کاغذ که بعد حساب و کتاب کنه!
- یکی از بچهها که گیج بود حرف پدر یادش رفت! سر گرمِ بازی شد ..
- یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خونه رو بهم ریختن و داد و فریاد میکرد که من نمیزارم خونه رو تمیز کنید ..
- یکی که خنگ بود ترسید! نشست به گریه و جیغ و داد کردن که آقا بیا، بیا ببین نمیزاره خونه رو مرتب کنیم ..
اما اونکه زرنگ بود! نگاه کرد رد تن آقاش رو از پشت پرده دید ...
تند تند همه جا رو مرتب میکرد میدونست آقاش داره توی کاغذ مینویسه!
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید، دلش هم تنگ نمیشد میدانست که آقاش همینجاست
تویِ دلش هم میگفت اگر یك دقیقه دیر تر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم :)
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد ... او که زرنگ بود و خندیده بود کلی چیز گیرش آمد!
زرنگ باش، خنگ نباش، گیج نباش
شرور که نیستی الحمدلله :)
گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین؛ کارِ خوب کن
خانه را مرتب کن تا آقا بیاید :)
هدایت شده از تجربه ها
🔴 تطميع!
علی اکبر جوانفکر نوشت :
مينومحرز مقام مسئول در ستاد كرونا گفته: به داوطلبان واكسن ايراني جايزه داده مي شود و بيمه هستند و خداي ناكرده ديه ميگيرند!
🔸اول بايد بگويند برسر آن ٣٥٠٠ نفري كه داروهاي نوپديد را روي آنها آزمايش كردند، چه آمده و به كداميك از آنها چقدر ديه داده اند تا نوبت به واكسن برسد.