eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_2563306934.mp3
4.11M
بند ۱۲ استغفار امیرالمومنین.
🌷 بند ۱۲ استغفار🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ۱۲-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ نَسِيتُهُ فَأَحْصَيْتَهُ وَ تَهَاوَنْتُ بِهِ فَأَثْبَتَّهُ وَ جَاهَرْتُ بِهِ فَسَتَرْتَهُ عَلَيَّ وَ لَوْ تُبْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ لَغَفَرْتَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند ۱۲: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که آن را فراموش کرده ام ولی تو آنرا شمرده ای، و آن را سبک شمرده ام و تو آن را نوشته ای، و آشکارا آن را مرتکب شده ام و تو آنرا پوشانده ای و اگر از آن توبه میکردم حتماً می آمرزیدی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفقا تو مسیر فرات دو تا ماه رو همزمان دیدم.. یه ماه تو آسمون.. یه ماه داخل آب فرات.. یه ماه هم سراغ دارم که فرات سال هاست تو این حسرت مونده که اون ماه جرعه ای از آب فرات بچشه.. بهش میگفتن ماه بنی هاشم.. عباس سال هاست داره در رود فرات میدرخشه❤️ 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستانی که در دل شب از طریق العلما رفتن به سمت کربلا میدونن مسیر تاریکه.. سمت راستتون رود فرات هستش.. و سمت چپ نخلستان.. اینجا مسیری ست که اسراء رو از کربلا به کوفه آوردن.. که حضرت زینب می فرمود نگاهم مدام به آب می افتاد و جگرم میسوخت .. و هنوزم که هنوزه هوای غربت اهل بیت علیهم السلام در فضای این سرزمین جاری ست.. 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 : 🔺️ هرکاری می‌کنید توی این عالم، از فعلی و فکری جلوی دید و منظر ماست، دیوارها مانع ما نیست!! 🔺️ فرمود هر آن جلوی منظر ما هستید. فرمود: "هر روز نامه عملتون به ما عرضه می‌شه" و اصولا عرضه نامه عمل، غیر از دیدنه. 🔺️ اگه باور کنین که یه دوربینی لحظه به لحظه تون از شما فیلمبرداری می‌کنه، چطوری راه میری؟ چطوری می‌خندید؟ دست از پا خطا می کنید؟؟؟ 📚 مضمون روایت در کافی ج۱ ص۲۱۹ و بصائرالدرجات ص۴۴۷ 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 شهید آوینی: «چه روزگار شگفتی! چه روزگار شگفتی! پیروزی های ظاهری را رها كن كه فتح حقیقی اینجاست، اینجا كه حسین بن علی (ع) دل‌های جوانان را فتح كرده است، اینجا كه جوانان قلمرو نفس را فتح كرده‌اند و شیاطین درون خود را وا داشته‌اند كه اسلام بیاورند، آن هم در روزگاری كه تاریخ این آیه مباركه را تفسیر كرده است: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس.» •┈┈••••✾•🌿🌸🌿•✾•••┈┈• 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ چیز نمیتونه تو این دنیا مانع رسیدن به شما بشه ارباب خوبم❤️ میگن روز عاشورا لحظات آخر یه پیرمرد از دو پا فلج خودش رو سینه خیز میرسونه به آقا.. آقا بهش میفرمان برگرد به منزلت.. جهاد از تو برداشته ست.. اون پیرمرد به آقا عرض میکنه من نیومدم اینجا جهاد کنم.. اومدم برات بمیرم حسین جان ✋ 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مظلومی که جایگزین ندارد 📌 «چه کربلا نرفته‌ها، که کربلایی شدن...» بی قراری شهید فخری زاده برای سفر کربلا 💔 🔸 می‌دونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده، کربلا نرفته بود؟! ◇‌ ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود. ◇ یک بار به حاج قاسم گفته بود تو که اینقدر تو عراق نفوذ داری، امکانش هست برای من هم کاری کنی ، من تا حالا حرم امام حسین(ع) نرفتم، فقط یه بار برم و بیام؟ ◇ حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم. ◇‌ چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!! ◇ روایت حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده ... 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موکب مسیحیان ارامنه و آشوریان در پیرانشهر 🔸ادیک مجنونیانس بانی موکب: ما ایرانی‌ها هممون یک خانواده‌ایم، مسلمون‌ها این همه به ارامنه و آشوریان خدمت می‌کنند، من حالا یه آب میدم اینجا بیچاره آنکه عشق تو را در دل ندارد💔 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تهران آمادۀ برگزاری پیاده‌روی جاماندگان اربعین 🔹چهارشنبه همزمان با روز اربعین، مراسم پیاده‌روی جاماندگان اربعین در تهران ساعت ۷ صبح از میدان امام حسین (ع) آغاز و تا حرم عبدالعظیم (ع) ادامه می‌یابد. 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_دهم پشت یک وانت که کلی
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 با تمام علاقه‌ای که بین ما بود اما همیشه مراقب حریم‌ها بودیم . خود مرتضی پسر باتقوایی بود که بیشتر از من دقت داشت ، اما از این‌که به او نزدیک‌تر شوم یا کنارش بایستم حس خوبی داشتم و دلم می‌خواست که این لحظات تکرار شود ، هرجند بعدش عذاب وجدان میگرفتم. دو سه مرتبه وقتی‌که غرق نگاهش بودم یا زمانی‌که هر دو به یک موضوع می‌خندیدیم متوجه نگاهای متفکرانه‌ی پدرم شدم و خجالت کشیدم. روزهای سختی بود کمبود آب ، غذا ، جای استراحت، آدم‌های داغ‌دار ، خلاصه در آن ویرانه تاریک هیچ نقطه‌ی سپیدی به چشم نمی‌خورد به‌جز محبت من به مرتضی که لحظه به لحظه بیشتر می‌شد . بعد از نماز، سجده شکر طولانی داشتم بابت این روزها که کنار او گذر می‌شد . مادربزرگ و پدربزرگم شب زلزله تهران بودند اما از خانه آن‌ها چیزی نمانده بود ، خاطرات کودکی ما زیر خروارها خاک مدفون شد. بعدازظهر آن شب خاص هر سه از خستگی سه روز کار سخت تقریباً بیهوش شده بودیم ، گوشه خانه ویران‌شده مادربزرگ و پدربزرگ یکی دو ساعتی استراحت کردیم. بابا با تکه‌ای پارچه برای من جای خواب درست کرده بود که جلوی مرتضی معذب نباشم . بعد از سه روز اوضاع در روستای ما قدری آرام‌تر شده بود برای پخش شام و سرکشی رفتیم و بازگشتیم از شام ساده‌ای که پخش کرده بودیم مقداری مانده بود هر سه دور سفره نشستیم ، چراغ نفتی فضا را کمی روشن کرده بود. بابا شروع به صحبت کرد: _ مرتضی... طیبه ... من با شما دوتا چی‌کار کنم ؟؟؟؟ جرات نگاه کردن به کسی را نداشتم فقط سرم را پائین انداختم مرتضی با حیا گفت : + دایی جان چی شده مگه خطایی داشتیم خدای‌نکرده !!!؟؟؟ بابا با صبوری ادامه داد ، معلوم بود برای بابا هم آسون نیست : _ببینید بچه‌ها من آدم مقیدی هستم وقتی می‌بینم که شما بهم علاقه دارید و این کشش رو حس می‌کنم نمی‌تونم دست روی دست بگذارم و شاهد باشم درحالی‌که به ‌هم نامحرم هستید نگاه‌های ... مرتضی وسط حرف بابا پرید با خجالت تمام و صدایی که از ته چاه درمی‌آمد گفت : + دایی جان به خدا این‌جوری هم نیست من و طیبه همیشه مراقبیم _می‌دونم اما منم یه وظیفه‌ای دارم دیگه ، تصویر بابات از جلوی چشم‌هام رد نمی‌شه ... بابایم با بغض ادامه داد : _مرتضی تو امانتی دست من ... طیبه هم که نور چشم‌هام و یادگار حسرت زندگیمه بغض بابا نرم ترکید اشک‌های گرم و داغ هر سه جاری بود ... چند ثانیه سکوت... بعد بابا سرش را بالا گرفت و گفت : _ یک سوال می‌پرسم و پاسخ واضح می‌خوام مرتضی تو قصد داری با طیبه ازدواج کنی ؟! بدون این‌که نگاه مرتضی کنم حس کردم که برگشت و رو به سمت من کرد همین‌طور که صورتش به سمت من بود با من و من گفت: + بله دایی جان این آرزوی منه ... بابا سریع از من پرسید : _تو چی تو دلت می‌خواد زن مرتضی بشی ؟! سرمو بالا آوردم : +یعنی چی بابا جان وسط این خرابه تو این شرایط بین این مرگ‌ومیر آخه این چه سؤالیه؟؟؟ بابا کمی تندتر و بلندتر پرسید: _ جواب من یک کلمه است تو هم دوست داری مرتضی رو یا نه ... هنوز سنگینی نگاه مرتضی روی صورتم بود زیر نور کم‌سوی چراغ‌نفتی صورت پدرم با آن چشم‌های زمردینش می‌درخشید ، اشک‌هایم را پاک کردم محکم و کمی عصبانی گفتم : + بله باباجان اگر این جواب تو این وضعیت کمکی می‌کنه بله منم بهش علاقه دارم ... مرتضی و بابام با هم‌ و همزمان نفس راحتی کشیدند ... خنده ام گرفت از این هماهنگی دایی و خواهرزاده ... چشم‌های بابام برق زد ... یهو از جا پرید: + خب بچه‌ها پاشید... پاشید ... یالا کارتون دارم پاشید ببینم... هاج‌وواج نگاهش کردیم و بلند شدیم : +این‌جا را جمع‌وجور کنید ... زود باشید ... خودش دست‌به‌کار شد... داشت اتاق را مرتب می‌کرد با خنده گفتم : +چی‌کار می‌کنی بابایی انگار نمی شنید... با مرتضی به کمکش رفتیم همین‌طور که تندتند جمع می‌کرد نفس‌نفس زنان گفت : _ می‌خوام این‌جا رو جمع کنم آخه عقدکنون دخترمه... هر دو به یک صدا گفتیم : عقد کنااااان !!!!؟؟؟؟؟؟ ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ تن شمش طلا به کشور وارد شد ان‌شاءالله اینها موجب تکمیل کامل خزانه و بودجه کشور بشوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اینها فقط بخشی از خدمات دولت به استان سیستان و بلوچستان طی شش ماهه اخیره 👆👆 🔸آقای عبدالحمید! لطفا بدون تحقیق ، صحبت نکنید 🏴🌹@tanhamasirearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#کنترل_ذهن قسمت هفتاد و هفتم 😊💐 ✅ گفتیم که دینداری باید ما رو آدم های قدرتمندی کنه. این قدرتی
قسمت هفتاد و هشتم 😊💐 🔹 گفته شد که دین واقعی باید به انسان "قدرت" بده وگرنه معلومه که دینداری فایده ای نداشته. 🌷همه ما از عاشقان امام حسین علیه السلام هستیم. یکی از علت های مهمش اینه که عاشورا صرفا یه حادثه و جنگ معمولی نبوده بلکه یه "حماسه" بوده. و حماسه هم یعنی .... 🔴 واقعا اگه روز عاشورا، امام حسین علیه السلام دستاشون رو برده بودن بالا و توی خیمه التماس دشمن رو میکردن اصلا یه دونه روضه هم توی تاریخ برگزار نمیشد! ✅ اما آقا خیلی شجاعانه و عزتمندانه قیام کرد و حماسه ساخت... بله اینجوریه که میبینید غوغا میشه در کربلا. انقدر عزت پیدا میکنه ابالفضل العباس علیه السلام...🌷 انقدر که امام سجاد علیه السلام اراده میکنن که برای ایشون یه حرم جداگانه درست بشه. 🔹 آقا دستور دادن که بدن های همه شهدا نزدیک امام حسین علیه السلام دفن بشه ولی فرمودن که بدن عباس علیه السلام با فاصله دفن بشه. 🌷 فرمود اون بدن رو بذارید باشه. من با اون بدن کار دارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا