تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#نهال_ولایت_در_نهادخانواده #جلسه_چهاردهم ✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔸درمورد دلسوزی بیش از حد بعضی
#نهال_ولایت_در_نهادخانواده
#صوت_پنجم
#جلسه_پانزدهم
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸چند دسته از افراد میتونن در ترویج و جا انداختن ضرورت احترام به والدین تأثیر گذار باشن
1⃣امام های جماعت مساجد
2⃣معلمین عزیز و دلسوز
3⃣فیلم سازان
💠فقط سعی کنند این موضوع رو که خداوند در قرآن، توحید خدا و احترام به والدین رو چهار مرتبه در کنار هم آورده
💠تشریح کنند و جا بندازن کفایت ميکنه👌
⚜کسی از رسول خدا پرسید چطور به پدر و مادرم احترام بذارم?
💥فرمود هیچ وقت اونها رو با اسم کوچیک صدا نزن
💥دارن راه میرن جلو تر از پدر و مادر نباید راه بری ، نباید از در بری بیرون
💥اومدن تو خونه قبل از بابا و مامان نشین
💥کاری نکنن که مردم پدرتو نفرین کنند و فحش بدن
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🔸این توصیه های عزیزترین عبد خدا وقتی با هدف بلند تمرین ولایت مداری انجام بشه 💖
خیلی زیبا و لذت بخش خواهد بود😊
🔺یک موضوع مهم دیگه در این رابطه عادی سازی و ریختن قبح بی احترامی به والدين
در سریال ها و فیلم هاست⚠️
🔹یه روایت داریم که میگه صداتو رو پدر و مادرت بلند نکن⛔️
🔸ولی متاسفانه فراوان دیدیم تو سریال ها و فیلم ها که بچه فرياد میزنه سر پدر و مادر⚠️
🔹وقتی این جریان نشون داده میشه تبدیل میشه به یک امر عادی بین افراد جامعه چون تکرار شده
❌⛔️❌⛔️❌
🌀وقتی بهشون اعتراض میکنیم که این نوع فیلم سازی مناسب نیست
جواب میدن میگن بد بودن رو باید اینجوری نشون بدیم ديگه
🌀واقعا بدی رو باید با بی ادبی نشون داد?
هنر واقعی اینه که بدون نشون دادن بی ادبی همه منظورتو بفهمن😏
یه روایت دیگه😊👇
اطاعت بکن و چه زنده باشن یا مرده باشن تو نیکی بکن👌
🔹اگه در مورد دادنت مال و اموالت بهت دستوری دادن اطاعت بکن
🔸اگه در ارتباط با خانودت بهت دستوری دادن بگو چشم
🌺🌾🌺🌾🌺🌾
🔅همه ی این روایات نشون دهنده ولایت پدر و مادر هستن
🔅بله ولایت دارن چون با قبول این ولایت یاد می گیری پای رکاب امام زمان چجوری ولایت پذیر باشي✅
🔅خدا ان شاءالله همه ما رو مؤدب به آداب نسبت به پدر و مادر قرار بده
✨💫✨💫✨💫
🔹وقتی ما از مقام پدر و مادر صحبت میکنیم اون عزیزانی که پدر و مادر از دست دادن خیلی سخته براشون و میگن
🔸کاش بودن و ما نوکريشون رو میکردیم
کاش بودن دعوامون میکردن، بد اخلاقی میکردن ولی فقط بودن
🌱یه دعا میکنم همه تو دلتون آمین بگین
ان شاءالله جای خالی پدر و مادر از دست رفتتون رو امام زمان (عج) پر کنه
🌸🍀🌸🍀🌸🍀
دوستان يتيم دیدید بهشون احترام بگذارید ،اینها یه خلأ دارن که به سختی پر ميشه
آیه داریم به يتيم تندخویی نکنيد
✅
🔻از يتيم نوازی امیرالمومنین شنیدیم ولی از يتيم نوازی امام حسین براتون بگم تا درس بگیرید
🔻دو روز بعد از عاشورا وقتی قبیله بنی اسد رسیدن کربلا تا ابدان مطهر رو به خاک بسپارن، نمی تونستن تشخیص بدند که هر پیکر مال کدوم یک از شهداست😭😭
⚡️با معجزه الهی و به اذن خدا امام زین العابدین از کاروان اسرا بیرون آمد
بنی اسد دیدن یک آقای ضعیف و نحیف و غبار آلودی داره میاد طرفشون 😭
⚡️وقتی اومد نزدیک فرمود شما حق دارید این بدن های بی سر رو نشناسید ولی من می شناسم
فهمیدن امام زین العابدین(ع) تشریف آوردن😭
💫یکی یکی بدن ها رو به خاک سپردن و رسیدن به بدن مطهر ابا عبدالله😭
فرمود یک بوریا بیارید تا بتونم بدن بابامو جمع کنم😭
💫بدن رو میخواستن داخل قبر بذارن گوشه ی کتف حضرت دیده شد
بنی اسد دیدن کتف حضرت پر از زخم های قدیمی و کهنه است😭
🔸زخم هایی که به بدن ابا عبدالله در کربلا زده بودن همه از روبرو بود😭
از امام زین العابدین پرسیدن این زخم ها مال کدوم جنگه?
🔹امام سجاد از قبر بیرون اومد و شروع به گریه کرد و فرمود اینها زخم جنگ نیست😭
پدرم برای يتيم ها نان و خرما میبرد و اینقدر به این کار مداومت داشت که کتفش زخم ميشد😭
🔹گریه ما برای اونجاست که وقتی يتيم امام حسن از بالای تل زینبیه دستشو از دست عمه بیرون کشید و اومد جلو تا آخرین سپر دفاعی عمو بشه 😔
🔹اون نامردهای خبیث دست طفل معصوم رو قطع کردن و بچه اینقدر پر پر زد که به شهادت رسید😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
InShot_۲۰۲۳۰۵۰۵_۱۸۴۴۵۷۸۴۰_۰۵۰۵۲۰۲۳.mp3
9.97M
#دعای_گنجشگ_پری۱ 🕌
༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد: آشنایی با وجود مقدس امام عصر علیه السلام
#داستان
#قصه
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
AUD-20220320-WA0016.mp3
1.82M
دعـای عــهــــد ،با صوت زیبای و دلنشین استاد فرهمند
سعی کنیم هر روز حتما دعای عهد را بخوانیم و با امام زمانمان عهد ببندیم که یاور او هستیم چه درزمان غیبت و چه در هنگام ظهور ان شاءالله
اللهّمَ عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
❤️ https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا ردای سَبزِ اِمامَت مُبارک
پوشیدَنِ لِباسِ خِلافَت مُبارَک
اِی آخَرین ذَخیرهِ زَهراییِ حَسَن
آغاز روزِگار اِمامَت مُبارَک...
🌸سالروز آغاز امامت پسر زهرا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد🌸💐
🌷#متن بند ۳۲ استغفار🌷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
۳۲-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ بِحِيلَةٍ تُدْنِي مِنْ غَضَبِكَ أَوِ اسْتَظْهَرْتُ بِنَيْلِهِ عَلَى أَهْلِ طَاعَتِكَ أَوِ اسْتَمَلْتُ بِهِ أَحَداً إِلَى مَعْصِيَتِكَ أَوْ رَائَيْتُ فِيهِ عِبَادَكَ أَوْ لَبَسْتُ عَلَيْهِمْ بِفِعَالِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۳۲: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به کمک نقشه ای که مرا به غضب تو نزدیک میکرد به آن دست یافتم، یا با آن بر اهل طاعتت غلبه کردم، یا کسی را با آن به معصیتت مایل نمودم، یا با آن خود را نزد بندگانت خوب نشان دادم، یا با کردارم خود را نزد آنها وارونه جلوه دادم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
34.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوران حـیـرت در آخـرالـزمـان👆
« حـمـلـهٔ شـیـطـان بـه بـاورِ مـسـلـمـیـن »
مراقب این رجاله ها وکذابهای بهائی باشید
میگفت:
رفته بودم حرم حضرتمعصومه، تاکسی سوار شدم از حرم به سمت بلوار امین. یه زن جلو و یه پیرزن عقب نشسته بودن. پیرزنه با ساق پاهای برهنه!
از همون اول شروع کرد به غرغر که چقدر گرونیه.. نگاه کنید ۲۴۰ کیلو طلا رو گنبده! چرا برنمیدارن خرج فقرا کنن؟!😒 ⁉️
حضرت زهرا معلوم نیست قبرش کجاست، دارن با پول ما، براش حرم میسازن!؟!⁉️
پول ما را میبرن عراق، صحنها را بزرگ میکنن.. عراق آباد بشه‼️
زن جلویی سر تکون میداد و راننده هم هیزم تو آتیش میریخت که چقدررر گرونیه و قیمت لاستیک و صفحه کلاج و... 🔥
🔰 معمولا تو تاکسی وارد بحث نمیشم و سکوت میکنم.. ولی اسم اهلبیت (ع) رو که برد و دیدم زیارت رو نشونه گرفته، نتونستم سکوت کنم!
گفتم: خانم! برای حضرت زهرا (ع) حرم نمیسازن، اسم یه صحن تو حرم حضرت علی (ع) رو بنام ایشون گذاشتن..👌
کسی هم پول زور از هیچکس نمیگیره صحن و حرم بسازن، هر کی بخواد با نذر و عشق کمک میکنه❤️
اون حرمها هم مال عراق نیست، مال کل شیعه و ملت اسلامه. مگه حرم امام رضا (ع) مال کل شیعیان نیست؟!
اما این طلاهای گنبد اینا را بردارن خرج فقرا کنن؟! اینا رو خود فقرا دادن که صحن و سرای اهلبیت (ع) آباد باشه..
❌ برگشت و گفت: بهایی از مسلمون بهتره، اونا به هم کمک میکنن، اگه فقیر بینشون باشه بهش میرسن‼ ‼️
(اینجا معلوم شد پیرزن مکار، بهاییه)🤮
✅ گفتم: رو گنبد قبر بهاالله تو حیفا، اسرائیل، ۱۲ هزار آجر طلاس! چرا ورنمیدارین خرج فقرا کنین؟!! 🤔
❌ گفت: ما مظلومیم، حق تحصیل و حق کار و هیچی نداریم.. گناه مون چیه. جز اینکه مسلمون نیستیم؟! جز اینکه یه دین مدرن و بروز داریم ⁉️
✅ گفتم: گناه تون اینه که تشکیلات هستین. نه دین. تشکیلات میگه👈 با کی ازدواج کنین. با کی حرف بزنین، به چی فکر کنین، از بچگی جاسوس و خائن بار میاین.. از قحطی ساختگی انگلیسیا زمان قاجار تا جلادهای ساواک همه جا شما با چنگالهاتون مردم شیعه ایران رو آزار دادین، حتی اسرائیل هم شما رو میشناسه و حق ندارین بیش از ۱۰ روز تو فلسطین اشغالی باشین.. اونا هم میدونن شما چقدر خائن و بدطینت هستین!!! 😒
اما، تو کدوم دین به قبر یه آدم نماز میخونن و سجده میکنن؟! که شما به قبر بها سجده میکنین. 😕
تو کدوم دین میگن یه آدم، خداست معاذالله‼️
که بها میگه من خدا هستم ‼️
شما دم از حقوق_زن و مدرنیته میزنین؟! عجیبه! زن بهایی حتی ارث شوهرشو نمیبره.😉 و همه ارث رو باید بدین تشکیلات ‼️ تشکیلات استالین انقدر دیکتاتوری نبود، که تشکیلات شما هست!
اونقدر عقب مونده هستید که مرد میتونه با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج کنه، بجز زن پدر! 😐 چون بها میخواست دست پسراش به زنش نرسه، ازدواج با زن پدرو ممنوع کرد فقط 😶 با مادر آره، با زن پدر نه ! 😑🤣
پیرزن بهایی بهت زده و عصبی نگاه میکرد.. گفت آقا نگه دار پیاده میشم 🤣😂
😎آفرین به این دشمن شناسی😎
❤️ https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبکه زیتون (قسمت اول)
شبکه زیتون چگونه در جمهوری اسلامی نفوذ کرده و چه اهدافی را دنبال میکند؟؟؟
#شبکهزیتون
#نفوذ
#منافق
#یهود
#نخسا
❤️ https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
🔴روانشنایان غربی درمان اختلالات روانی را در حجاب یافته اند.
ویرن سوامی روانشناس از دانشگاه وست مینستر لندن می گوید: «دلایل حجاب زنان به طرز باورنکردنی پیچیده است . آنها را نمی توان در یک یا دو چیز خلاصه کرد.» او میگوید: «سه یا چهار مطالعه قبلی وجود داشت که نشان میداد لباسهای سادهتر با تصویر بدنی سالمتر مرتبط است. او پژوهش روی زنان مسلمان را با دوگروه باحجاب، بی حجاب شروع کردند. اما در تمام پارامترها، زنانی که حجاب داشتند، به طور متوسط دیدگاه مثبت تری نسبت به بدن خود داشتند. قدر بدنشان را بیشتر می دانستند. و آنها به اندازه ی زیادی تحت تأثیر پیام های رسانه ای در مورد استانداردهای زیبایی قرار نگرفتند.زنان محجبه زندگی شادتری نسبت به زنان بیحجاب دارند و کمتر تحت تاثیر قضاوتهای دیگران قرار میگیرند.
منبع:
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC6173384/
#اسلام_دینی_مبتنی_بر_عقلوفطرت
❤️ https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سی_و_دوم امیر بعد از ورشکستگی شرایط سخت
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_سی_و_سوم
محمد در کنار مرتضی به شدت تحت تاثیر رسول پسر دوم راحله بود
با اینکه ده سال فاصله سنی داشتند ولی وجود رسول برای محمد غنیمت بود
سال ۹۳
زمزمه های سفرهای مرتضی و رسول به گوش رسید
جمیله و راحله خیلی نگران بودند
جمیله برای تخصصش تلاش میکرد و هربار درباره خواستگارانش با هم صحبت میکردیم
برای مهدا تحلیل خواستگاران جمیله خیلی جذاب بود و من هم عامدانه برایش تحلیل میکردم تا دختری که در هیجانات نوجوانی هست مسیر برایش روشن شود و دنیا و جنس مخالف را بهتر بشناسد .
به دعوت جمیله به دیدن راحله رفتم
تازگیها بیماری پارکینسون او شدت پیدا کرده و ارتعاشاتش بیشتر بود .
_ طیبه جان چیکار کنم با آقا مرتضی و رسول ؟
این یه جنگه واقعیه
دیگه اردوی جهادی و تفحص نیست که کوتاه بیام
دل من هم آشوب بود ، نه صرفا برای مرتضی و رسول ، بلکه برای همه جوانهای کشورم ، مردم عراق و سوریه
+ آروم باش راحله جان ، تو که بی تابی کنی دیگه از بچه ها انتظاری نیست ، بسپارشون به خدا ...
آقا مهدی چی ؟ ایشون کاری نداره
مهدی پسر بزرگ راحله بود
_ نه خدا رو شکر مهدی سرش به زندگی خودش و همسر و بچش گرمه ، کارمنده
ولی این رسوله که با مرتضاس همش
همون موقع که رفت دانشگاه امام حسین لباس پاسداری رو برای خودش کنار گذاشت
هرچی آقا مرتضی ریخته این جمع کرده
+ چرا نمیگی هر چی پدر شهیدش ریخته؟
خون اون مرد بزرگ تو رگهاشه
انتظار نداشته باش بیخیال بمونه
دلتو بزرگ کن مهربون
بسپارشون به خدا
هر دفعه که مرتضی به سوریه و عراق میرفت بیقراریهای محمد شروع میشد...
محمد کله شق شده بود
_ منم باید برم سوریه
در جوابش می گفتم
+ نمیشه مامان جان تو که سپاهی نیستی
داری حقوق میخونی
مگه قرار نبود بری سراغ وکالت
_ مشکلی نداره ، صحبتهامو کردم
با همین مدرک هم میتونم ورود کنم
سخته ولی شدنیه
+ محمد حرفشم نزن بابات قبول نمیکنه
دق نده منو
_ مادر من ...
نمیتونم واقعا ...
هر دفعه آقا سید میره سوریه قلبم پر میزنه ...
شما نمیدونی چیا برامون تعریف میکنه
امتحان سختی بود
من توانش را نداشتم
همیشه از خدا خواسته بودم که به من رحم کند من ظرفیت امتحان شدن با بچه هایم ندارم
از طرفی امیر هم هیچ جوره کنار نمی آمد
+ محمدم یه راه دیگه واسه خدمت پیدا کن مادر
من توان مطرح کردن با پدرتو ندارم
سرش را پایین انداخت
_ باشه ...
خودم راهشو پیدا میکنم
بعدها متوجه شدم همان سال کار ورود به سپاه را انجام داده و من و پدرش بیخبر از همه جا فکر میکردیم پسرمان حقوق می خواند.
سال ۹۴ بود دو روز به سالگرد زلزله زده ها مانده بود ، امیر تماس گرفت و هماهنگ کرد تا فردا به روستا برویم .
پدرش سال قبل به رحمت خدا رفته بود
مادرش و معصومه خانم را برداشتیم و به روستا رفتیم ، هدا پیش مهدا ماند .
مهدا کنکور داشت و حسابی با درس مشغول بود.
محمد برای اردو رفته بود کرمان
عمه فاطمه و جمیله با آقا رسول و آقا مهدی و همسرش آمده بودند ، مرتضی طبق معمول نبود.
مراسم انجام شد
بعد از مراسم روستا کاروانی از ماشین به سمت منجیل به راه افتاد تا بر سر مزار عزیزانمان حاضر شویم .
به حرمت مادر امیر وقتی ایشان سوار ماشین ما بودند من عقب مینشستم .
امیر در پیچ و خمهای جاده زیبای روستا تند رانندگی میکرد تا زودتر سر مزار برسیم
لوازم پذیرایی صندوق عقب ماشین ما بود و به عمو اکبر قول داده بود به موقع برساند.
کل مسیر قربان صدقه مادرش میرفت
گاهی هم از آینه مرا می دید و با چشمهایش محبت میکرد.
یک موسیقی ترکی سوزناک در حال پخش بود که معصومه خانم آن را زمزمه میکرد.
گوشی را برداشتم و به مهدا زنگ زدم
انتهای صحبت بود که گفت
_ مامان جان بزار رو آیفون لطفا با بابام کار دارم
+ امیر جان مهدا کارت داره
گوشی را نزدیک صورت امیر گرفتم
_ نازلی قیزیم...
فداش بشم من ...
_ بابا جان ...
_ جانم بابایی ...
_ بابایی اومدنی از اون کلوچه پزی لوشان برامون کلوچه فومنی بخر لطفا ...
به مامان بگم باز یادش میره ...
میخوام برای استادم ببرم ...
یه کمی هم روغن زیتون براش بیارید
_ چشم بابا جان ...
ميگما مهدا ...
انگار دست اندازی بود نمی دانم ماشین روی هوا رفت و گوشی از دستم افتاد
سرم پایین بود و با معصومه خانم دنبال گوشی میگشتیم که ...
دیگر چیزی خاطرم نیست
فقط صدای یا حسین امیر و ناله های مادرش
و صدای فریادهای مهدا و هدا پشت گوشی :
_چی شده؟؟؟
مامان بابا چی شده ؟؟؟
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
❤️ https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh