#کنترل_ذهن برای تقرب 44
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام محضر مبارکتان
روزتون متبرک به نور مولا
ان شاءالله که حال دلتون خوبه خب باشه 👌😊
🔷 گفتیم که خیلی از برنامه های دین برای اصلاح ذهن و فکر انسان قرار داده شده.
💢 اگه دین یه برنامه ای بود که فقط رفتارهای ظاهری ما رو درست میکرد و کاری به کنترل ذهن نداشت، واقعا ناقص بود!
برای انسان، #ذهن موضوع بسیار مهم و اثر گذاری هست.
✅ اصلا آدمیزاد هست و اتفاقاتی که توی ذهنش رقم میخوره...
انسانه و اون چیزایی که توی ذهنش مرور میکنه.
✔️💥 اکثر وجود انسان در روحش و در بخش اندیشه و ذهنش متجلی میشه.
ما واقعا همه وجودمون، جسممون نیست.
به خاطر همین طبیعیه که دین برنامه های بزرگی برای رفتارهای درونی ما داشته باشه.
💢شروع هر گناهی اول توی ذهن رقم میخوره
✅ همه رفتارهایی خوب هم اول اونجا شکل میگیره.
کسی که کنترل ذهنش رو نداشته باشه واقعا یه آدم مریض هست.
⭕️ توی جسم هم اگه کسی کنترل برخی از اعضای خودش رو نداشته باشه میگن فلانی مریضه.
مثلا کسی کنترل آب دهانش رو نداشته باشه یا کنترل دست و پاش رو نداشته باشه
چنین آدمی رو زود میبرن جراحی میکنن تا اصلاح بشه. درسته؟
💢 چقدر بده که آدم کنترل اعضای بدنش رو نداشته باشه؟
- خیییلی!
حالا از اون بد تر اینه که آدم کنترل ذهنش رو نداشته باشه! درسته؟
- والا چی بگم حاج آقا! اممم، شاید!🤔
نشد دیگه!
✅ مگه نگفتیم ذهن انسان خیلی مهم تر از دست و پاش هست؟
پس کسی که کنترل ذهنش رو نداشته باشه خیلی داغون تر از کسی هست که کنترل دست و پاش رو نداره!👌
- بله راست میگید. این خیلی بدتره.😅
آفرین. خب بریم جلو!😊
طبیعتا چون دین یه برنامه جامع برای تربیت انسان هست، باید به ذهن و کنترل اون خیلی اهمیت داده باشه.
✅ دین نمیتونه نسبت به این موضوع مهم بی توجه باشه.
👈 نه تنها بی توجه نیست، بلکه "اصلی ترین برنامه خودش" رو که نمازه
اصلی ترین هدف تربیتی نماز رو گذاشته برا کنترل ذهن👌
روزی 5 مرتبه نماز!
انصافا خیلییه!😊
آدم روزانه که خمس نمیده، زکات نمیده و... خیلی از کارا رو روزانه انجام نمیدیم
✔️ ولی برای نماز فرمودن 5 مرتبه حد اقل! حالا نماز های نافله که دیگه بماند.
چقدر تاکید میشه که توی نماز، آدم توجهش رو از دست نده
🔶 انقدر که میفرماید توی نماز هر مقدار که توجه داری قبول میشه پیش خدا..
حالا که ما هر روز 5 مرتبه نماز میخونیم
✅ خب سعی کنیم هر وعده یه ذره هم که شده توجه خودمون رو از سایر کارایی که داریم به سمت خدا جلب کنیم.
👈 حتما موضوع مهمیه که خدا انقدر روش تاکید کرده دیگه!👌
حتما خیلی از گره های زندگیمون با توجه در نماز باز میشه...
امتحان کنیم...😌❤️
پاینده و سربلند باشید زیر نگاه مهربان پروردگار
🌹اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
(حاج آقا حسینی)
💥 انتخابات واقعی
🔶 یه نکته بسیار مهم که همه باید بهش توجه کنند اینه که اصل وجود انتخابات "برای انتخاب بین بد و خوب نیست" بلکه برای انتخاب بین "خوب و خوب تر" هست.
❇️ یک انتخابات سالم و موفق زمانی میتونه رخ بده که همه افرادی که شورای نگهبان اونها رو تایید میکنه کاملا به "منافع ملی، قانون اساسی و فرمایشات رهبری" پایبند باشند.
⭕️ این کار بسیار غلطی هست که شورای نگهبان بخواد افرادی که "مخالف منافع ملی عمل کردند" رو تایید کنه اونم فقط به خاطر اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات رو بالا ببره!
😒
اصلا فکر نکنید که انتخابات زمانی سالم هست که حتما چند تا غربگرا هم تایید بشن تا همه مردم شرکت کنند!
👈🏼 انتخابات فقط باید بین خوب ها باشه تا مردم با خیال راحت و با دقت، افرادی که نسبت به انقلاب و مردم دلسوزتر هستند رو انتخاب کنند.
✅ ما مردم ایران از شورای نگهبان مجدانه میخوایم که به هیچ وجه "حتی یک نفر از غربگرایان رو تایید صلاحیت نکنه".
✔️ همشون رو رد کنید و مطمئن باشید که همه مردم پشتیبان شما هستند و دیگه غربگرایان توانایی راه اندازی هیچ فتنه ای رو ندارند.
🔹 همه مردم ایران عمیقا منتظر تصمیم انقلابی عزیزانشون در شورای نگهبان هستند.
#انتشار_عمومی
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
🇮🇷 @saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃⁉️ رای من یک نفر چه اثری دارد؟🤔
#استوری
#انتخابات
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
🇮🇷 @saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
#شهیدانه🖇🌼🍃
╔ ✨✨ ═ 💥 ೋ•═╗
❤️ @saritanhamasir
╚═•ೋ💥 ═ ✨✨ ╝
✍️دکتر سعید محمد: هر فردی که بتواند مشکلات مردم را حل کند بالا خواهد آمد، زیرا این رای متعلق به مردم است و نمیتوان از الان گفت که چه کسی انتخاب خواهد شد، اما مهم این است که فردی بالا خواهد آمد که بهتر بتواند مشکلات مردم را حل کرده و برای آنها برنامه داشته باشد.
🇮🇷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مافیای خودروسازی را باید درهم بشکنیم
🔹دکتر سعید محمد: خودروسازی سختتر از ساخت تاسیسات اتمی و ساخت موشک نیست.
🇮🇷 @saritanhamasir
🔴نظرتان درباره آزادی بیان و آزادی مطبوعات چیست؟
🔹دکتر سعید محمد در مصاحبه با آناتولی:من فکر میکنم الان آزادی خیلی خوبی در کشور است. هر کسی بخواهد نقد و تحلیل کند، همه آزادند. اگر هم محدودیتی باشد ما سعی میکنیم برطرف کنیم.
🔰آیا در دولتتان وزیر زن خواهید داشت؟
🔹ما مبنا را بر شایسته سالاری گذاشتیم. قطعا در شایستهها بانوان هم وجود خواهند داشت.
🔰گروه دیگری که شاید احساس کنند کمتر دیده شدند، اقوام و اقلیتهای مذهبی و اهل تسنن هستند. شما چه نگاهی به این موضوع دارید؟
🔹حدود 120 هزار نفر از ادیان دیگر در ایران داریم. از افراد شایسته این ادیان باید در تمام سطوح استفاده شود. در بین اقوام ما گاهی مشکلاتی به وجود میآید که منشاء آن بیرون مرزها و برای تفرقه افکنی است ولی اقوام در کنار هم رابطه خوبی دارند و ما هم سعی میکنیم به جای امنیتی سازی از این تکثر حداکثر استفاده را بکنیم. در بحث بین شیعه و سنی برخی با بدسلیقگی با آن برخورد میکنند. اصلا بحث امنیتی نیست. عزیزان اهل سنت باید یک زندگی مسالمت آمیز در کنار اهل تشیع داشته باشند. از نظر من اهل سنت باید بتوانند بیایند و در جایگاههای مختلف براساس شایسته سالاری قرار بگیرند. ما مبنا را شایسته سالاری میگذاریم چرا که همه هموطنان ما هستند.
🇮🇷 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :69 شینا وقتی حا
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت 70
اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!»
از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد.
او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.»
خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.»
صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.»
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت:
«به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم
به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.»
لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.»
صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!»
معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.»
چهار پنج روزی قایش ماندیم.
روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی.
ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر.
با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود.
همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند.
مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید.
روز پنجم صمد گفت:
«وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.»
آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم.
گرد و خاک همه جا را گرفته بود.
تا عصر مشغول گردگیری و رُفت و روب شدم.
شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: «این هم کلید خانة خودمان.»
از خوشحالی کلید را بوسیدم. صمد نگاهم می کرد و می خندید.
گفت: «خانه آماده است. فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم.» فردا صبح رفتیم خانة خودمان.
کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانة قشنگی بود.
دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه.
دستشویی بیرون بود سر راه پله ها؛ جلوی در ورودی. امّا حمام توی هال بود. از شادی روی پایم بند نبودم.
موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم. جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن.
خانه تازه از دست کارگر و بنا درآمده بود و کثیف بود.
با کمک هم تا ظهر شیشه ها را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم.
عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند.
صمد رفت و با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیة مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال.
تا نصف شب وسایل را چیدیم.
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت 70 اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 71
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین
#دختر_شینا
این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود.
مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم. صمد گفت: «ناراحت نباش. فردا همة خانه را موکت می کنم.»
فردا صبح زود، بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن و مرتب کردن خانه. خانم آقا شمس الله هم کمکم بود.
تا عصر کارها تمام شده بود و همه چیز سر جایش چیده شده بود.
عصر سماور را روشن کردم. چای را دم کردم و با یک سینی چای رفتم توی حیاط.
صمد داشت حیاط را آب و جارو می کرد.
موکت کوچکی انداخته بودیم کنار باغچه.
بچه ها توی حیاط بازی می کردند. نشستیم به تعریف و چای خوردن.
کمی که گذشت، صمد بلند شد رفت توی اتاق لباس پوشید و آمد و گفت: «من دیگر باید بروم.» پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
با ناراحتی گفتم: «به این زودی.» خندید و گفت: «خانم! خوش گذشته.
یک هفته است آمده ام. من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم.
فقط به خاطر این خانه ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست.»
خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی؟!»
سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم.
اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها.»
داشت بند پوتین هایش را می بست.
مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید.
این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.»
تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود.
کوچه تاریک و سوت و کور بود.
کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش.
یک ماهی می شد رفته بود. من با خانة جدید و مهدی سرگرم بودم.
خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم.
آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند،
برای منزل مبارکی، که خدیجه آمد سراغم و گفت:
«مامان بیا عمو تلفن زده کارت دارد.»
مهدی را بغل گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان.
آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند. برادرشوهرم پشت تلفن بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان.
می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب بود.
هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شورة بدی گرفته بودم.
آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت.
یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.»
لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم.
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#خانواده_متعالی
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خداوند بر اهالی معرفت
روزتون متبرک به انوار الهی
ان شاءالله که حال شما و حال عزیزانتون عالی باشه
الحمدلله رب العالمین توفیق روزی ما شد که با درسی دیگر از درس
#خانواده_متعالی در خدمت شما سروران گرامی باشیم .
🌹🌸🌼🌺
گفتیم دختر داری مخلصانه تر هست💫
چرا❓❓
چون ⬅️ خانواده دخترداری کردن🌱 ،، دختر تربیت کردن 🌱
حالا دختر باید شوهر کنه بره💍 و به یکی دیگه خدمت کنه 💞
#تنهامسیرآرامش
@saritanhamasir