🔮 مجموعه پیامهای مکتب عاشورا
♨️ اثر لقمهی حرام، قطع امید امام‼️
✅ لقمهی حرام کاری میکند که انسان، نه تنها امام زمانش را کنار بگذارد و در مقابل او بایستد، و نه تنها به سخنان امام زمانش گوش ندهد، بلکه حتّی اجازهی سخن گفتن هم، به امام زمان خود ندهد!
#شعور_عاشورایی
#نشر_حداکثری
🔺 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نام این بانوی ایرانی روی سیاره زهره حک شده است!
@saritanhamasir
♦️سلبریتی ها افرادی پولدارند که آلزایمر سیاسی و اجتماعی دارند/ باید سوادشان را بالا ببریم
روزنامه جوان با اشاره به حواشی ایجاد شده در باره پست علی کریمی در باره نذری نوشت:
🔹نکته عجیب ماجرا تناقضات بسیار میان رفتار و گفتار و حتی ابتلای آنان به آلزایمرهای اجتماعی و سیاسی است.
🔹بارها مشاهدهشده که روزی از خودرو، منزل و حتی قبض برق نجومی خود رونمایی کردهاند و فردا برای فقرای جامعه آه و ناله سر دادهاند.
🔹در انتخاباتی از نامزدی تمامعیار حمایت کردهاند و چند صباح بعد خود از مردم بهخاطر عملکرد همان نامزد طلبکار شدهاند.
🔹بهنظر میرسد این رفتار منفعتطلبانه متناقض و نازل سلبریتیها بیش از آنکه عمدی باشد، ناشی از کمعمقی و سطحی بودن آنهاست.
🔹یا باید سطح سواد و مطالعه آنان را افزایش داد یا آنکه انتظار مردم از رفتار و گفتار اینان را تنزل داد
خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩
☑️ @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دود غلیظ در اطراف حرم مطهر رضوی
🔹ویدیویی در فضای مجازی منتشر شده است که در آن دود غلیظی در ورودی حرم از سمت بست نواب به چشم میخورد، اینکه این دود مربوط به عملیاتهای عمرانی اطراف حرم است یا حادثهای پیش آمده مشخص نیست.
🔹ظاهراً تنها حادثه گزارش شده در اطراف حرم که از همین مکان هم بوده مربوط به تصادف است.
@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑سگت رو از خطر مرگ نجات میدی یا همسایه ت رو؟
📽ببینید جواب سگ دوستان رو، که سگ رو از انسان ها برتر میدونن!
#چهرهواقعیغرب
🚩 @saritanhamasir
💢34 سال زندان برای دانشجوی زن عربستانی به دلیل فعالیت در توئیتر!
🔹«سلمه الشهاب» زن دانشجوی سعودی، به دلیل انتشار توییتهایی مرتبط با آزادی و حقوق زنان از جمله حق رانندگی آنها در عربستان در توییتر به 34 سال زندان محکوم شد.
🔹 مزدورخبرنگارهای سعودی اینتراشرار نظری ندارن؟ یا فقط بلد درباره حقوق زنان تو ایران حرف مفت بزنند؟
🚩 @saritanhamasir
⭕️ پیامک «سلام ریحان» کلاهبرداری رمزارز است
🔸پلیس فتا:
🔹در صورت ورود به وبسایت جعلی usdtpky. com و اقدام به برداشت بخشی از تتر موجود در حسابتان، ممکن است موجودی شما توسط مهاجم، سرقت شود.
🔹این روش کلاهبرداری در بین کاربران ایرانی زیاد شده و مهاجمان با ارسال پیامهای مشابه در پیامرسانهای مختلف، قصد سرقت موجودی رمزارز شما را دارند.
#هوشیارباشیم
🚩 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انتشار نخستین بار و اعترافات تاریخی نخست وزیر شاه
نتایج ۲۵ سال حکومت فاسد و ضد ملی پهلوی از زبان شاپور بختیار آخرین نخست وزیر پهلوی در ۱۵ دی ۱۳۵۷
🔺کشور دچار یک آشفتگی بزرگ و گسترده است ، خزانه دولت خالی شده ، اعتصابات و اعتراضات تمام کشور را فراگرفته
🔺 جامعه ما (نسبت به اصلاح امور کشور و بهبود وضعیت) ناامید شده
🔺فقر ، فساد و فاصله طبقاتی ، بیسابقه و روزافزون گسترش پیدا کرده
🔺 کشاورزی مملکت نابود شده و صنعت کشور بر خلاف اصول اقتصادی کاملاً انحصاری ، مونتاژی و وابسته است
🔺مبالغ هنگفتی بدون ضرورت به کشور های دیگر داده شده
🔺 سرمایه گذاری های کلان در کشور حیف و میل شده است
🔺 برنامه های آموزشی و فرهنگی ما بدست افرادی بی دانش و بی ایمان همه ساله در حال تغییر است
اینا رو اونایی که از شاه تعریف و حمایت میکنن میتونن انکار کنن؟
#وضعیتتاسفبارایراندردورانپهلوی
🚩 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 120 بچه ها دا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 121
با تعجب پرسیدم: «می خواهید بخوابید؟!
هنوز سر شب است. بگذارید شام درست کنم.»
گفت: «گرسنه نیستم. خیلی خوابم می آید. جای من و برادرت را بینداز، بخوابیم.»
بچه ها دایی شان را دوره کرده بودند. احوال شینا را از او پرسیدم.
جواب درست و حسابی نداد.
توی دلم گفتم: «نکند برای شینا اتفاقی افتاده.»
برادرم را قسم دادم. گفتم: «جان حاج آقا راست بگو، شینا چیزی شده؟!»
امین هم مثل پدرشوهرم کلافه بود، گفت: «به والله طوری نشده، حالش خوب است. می خواهی بروم فردا بیاورمش، خیالت راحت شود؟!»
دیگر چیزی نگفتم و رفتم جای پدرشوهرم را انداختم. او که رفت بخوابد، من هم بچه ها را به برادرم سپردم و رفتم خانه خانم دارابی.
جریان را برایش تعریف کردم و گفتم: «می خواهم زنگ بزنم سپاه و از صمد خبری بگیرم.»
خانم دارابی که همیشه با دست و دل بازی تلفن را پیشم می گذاشت و خودش از اتاق بیرون می رفت تا من بدون رودربایستی تلفن بزنم،
این بار نشست کنار تلفن و گفت: «بگذار من شماره بگیرم.»
نشستم روبه رویش. هی شماره می گرفت و هی قطع می کرد. می گفت: «مشغول است، نمی گیرد. انگار خط ها خراب است.»
نیم ساعت نشستم و به شماره گرفتنش نگاه کردم. انگار حواسش جای دیگری بود.
زیر لب با خودش حرف می زد. هنوز یکی دو شماره نگرفته، قطع می کرد.
گفتم: «اگر نمی گیرد، می روم دوباره می آیم. بچه ها پیش برادرم هستند. شامشان را می دهم و برمی گردم.»
برگشتم خانه. برادرم پیش بچه ها نبود. رفته بود آن یکی اتاق پیش پدرشوهرم.
داشتند با صدای آهسته با هم حرف می زدند، تا مرا دیدند ساکت شدند.
دل شوره ام بیشتر شد. گفتم: « چرا نخوابیدید؟!
طوری شده؟! تو را به روح ستار، اگر چیزی شده به من هم بگویید. دلم شور می زند.»
پدرشوهرم رفت توی جایش دراز کشید و گفت: «نه عروس جان،
چیزی نشده.
داریم دو سه کلام حرف مردانه می زنیم. تعریف خانوادگی است. چی قرار است بشود. اگر اتفاقی افتاده بود که حتماً به تو هم می گفتیم.»
برگشتم توی هال. باید برای شام چیزی درست می کردم. زهرا و سمیه و مهدی با هم بازی می کردند. خدیجه و معصومه هم مشق می نوشتند.
از دل شوره داشتم می مردم.
دل توی دلم نبود. از خیر شام درست کردن گذشتم.
دوباره رفتم خانه خانم دارابی. گفتم: «تو را به خدا یک زنگی بزن به حاج آقایتان، احوال صمد را از او بپرس.»
💞 @saritanhamasir 💞
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 121 با تعجب پ
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 122
خانم دارابی بی معطلی گفت:
«اتفاقاً همین چند دقیقه پیش با حاج آقا حرف می زدم.
گفت حال حاج آقای شما خوبِ خوب است.
گفت حاجی الان پیش ماست.»
از خوشحالی می خواستم بال درآورم.
گفتم: «الهی خیر ببینی. قربان دستت. پس بی زحمت دوباره شماره حاج آقایتان را بگیر. تا صمد نرفته با او حرف بزنم.»
خانم دارابی اول این دست و آن دست کرد. بعد دوباره خودش تلفن را برداشت و هی شماره گرفت و هی قطع کرد.
گفت: «تلفنشان مشغول است.»
دست آخر هم گفت: «ای داد بی داد، انگار تلفن ها قطع شد.»
از دست خانم دارابی کفری شدم. خداحافظی کردم و آمدم خانه خودمان.
دیگر بدجوری به شک افتاده بودم.
خانم دارابی مثل همیشه نبود. انگار اتفاقی افتاده بود و او هم خبردار بود.
همین که به خانه رسیدم، دیدم پدرشوهر و برادرم نشسته اند توی هال و قرآنی
را که روی طاقچه بود، برداشته اند و دارند وصیت نامه صمد را می خوانند.
پدرشوهرم تا مرا دید، وصیت نامه را تا کرد و لای قرآن گذاشت و گفت: «خوابمان نمی آمد. آمدیم کمی قرآن بخوانیم.»
لب گزیدم. از کارشان لجم گرفته بود. گفتم:
«چی از من پنهان می کنید.
اینکه صمد شهید شده.» قرآن را از پدرشوهرم گرفتم و روی سینه ام گذاشتم و گفتم: «صمد شهید شده. می دانم.»
پدرشوهرم با تعجب نگاهم کرد و گفت: «کی گفته؟!»
یک دفعه برادرم زد زیر گریه.
من هم به گریه افتادم. قرآن را باز کردم.
وصیت نامه را برداشتم. بوسیدم
و گفتم: «صمد جان! بچه هایت هنوز کوچک اند، این چه وقت رفتن بود.
بی معرفت، بدون خداحافظی. یعنی من ارزش یک خداحافظی را نداشتم.»
دستم را روی قرآن گذاشتم و گفتم: «خدایا! تو را قسم به این قرآنت، همه چیز دروغ باشد.
صمدم دوباره برگردد. ای خدا! صمدم را برگردان.»
پدرشوهرم سرش را روی دیوار گذاشت. گریه می کرد و شانه هایش می لرزید.
خدیجه و معصومه هم انگار فهمیده بودند چه اتفاقی افتاده.
آمدند کنارم نشستند. طفلی ها پا به پای من گریه می کردند.
سمیه روی پاهایم نشسته بود و اشک هایم را پاک می کرد.
مهدی خیره خیره نگاهم می کرد. زهرا بغض کرده بود.
پدرشوهرم لابه لای هق هق گریه هایش صمد و ستار را صدا می زد.
مهدی را بغل کرد. او را بوسید و شعرهای ترکی سوزناکی برایش خواند؛ اما یک دفعه ساکت شد
و گفت: «صمد توی وصیت نامه اش نوشته به همسرم بگویید زینب وار زندگی
کند. نوشته بعد از من، مرد خانه ام مهدی است.»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
4_316096514810183770.mp3
1.82M
❇️ قرائت دعای "عهــــد"
🌹"روز بیست و ششم"
🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۴/۵
✍ #نکات_دعای_عهد 26
«مولای جذاب»💕
🔮و أَنْفِذْ أَمْرَه...؛ و فرمانش را نافذ کن...
💥منظور از «نفوذ امر او» اینه که آثار حقیقت او در آفاق و انفس ظاهر شود، یعنی حضرت با ظهورش در اوضاع عالم تصرف کند زیرا که ظهور ایشان ، میزان و محک حقایق و اسرار خلایق هست.
☀️مثل آنکه نیکی نیکان و بدی بدان را ظاهر کند. هر چند در ظاهر ، نیکی نیکان قبل از ظهور، مخفی و بدی بدان مخفی بوده باشد.
⭕️ و البته در حین این درخواست باور داریم که زمام همه امور به دست خداوند است و تقدیر و تدبیر جهان هستی بر وفق حکمت مختص او است.
✅ همه امور به اذن اوست و چیزی خارج از قدرت او نیست، اگر چه مخلوق در حد خود، قدرت و اختیاری داشته باشد و البته همهی این ها برای کسی است که استعداد و ظرفیت این همه خواسته را دارد.
🌷 @saritanhamasir
📸 تنها روستای به شکل قلب در جهان، به نام "عامله" در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه
#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
🌸 @saritanhamasir