eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.7هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نیروهای اشغالگر سحرگاه امروز بیش از 20 مرد جوان را از شهر سلواد در شرق رام الله دستگیر کردند و تحت بازجویی قرار دادند. ✌️ ✌️ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این کلیپ را برای صاحب نفوذها و صاحب تریبون‌ها بفرستید! 🔺 استخوان‌هایت را خرد می‌کنند! 🔸 ابوموسی اشعری علی‌رغم آنکه صاحب تریبون و نفوذ بوده است اما برای جلب مشارکت مردم اقدام نمی‌کند؛ امیرالمومنین (ع) برای او نامه‌ای می‌نویسد... 👤 حجت ‌الاسلام محمد سعادتمند ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو رای میدی! نه من رای نمیدم! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔻نشر محتوای انتخاباتی اگر در کشور انتخابات نباشد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
آقا ۲۴ اسفند ۱۳۸۶، بعد از شرکت در گفتند: «توصیه‌ی دیگر من هم این است که [مردم] از همه‌ی حق‌شان استفاده کنند. مثلاً در تهران که ما سی نفر را باید انتخاب کنیم، اگر بیست و نه نفر را انتخاب کردیم، در واقع از یک‌سی‌ام از حق خودمان بهره نبرده‌ایم و استفاده نکرده‌ایم.» ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سی_و_چهارم انگار خواب بودم صداهای مبهمی
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 محمدم یک جوان ۲۴ ساله ؛ زیبا و مومن و مودب ، هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند . مهدا یه دختر دانشجوی محجبه و خانم هدا محصل زیبا و سرحال ... بچه ها ۳ یار من بودند برای نگهداری از امیر هنوز مشکلات مالی کامل حل نشده بود ، مسائل مالی را خودم مدیریت میکردم تا بچه ها صدمه نبینند . امیر به لطف خدا روز به روز بهتر میشد هفته ای سه جلسه فیزیوتراپی و کاردرمانی داشت که همه را خودم میبردمش ... گاهی حیدر و محمد هم می‌آمدند . در مسیر رفت و آمد کلی شوخی میکردم و میخنداندمش تا با روحیه خوب به درمان دل بدهد . + ببین امیر من اینجوری پشت فرمون برات قر میدم بد نباشه یه وقت ... الان یکی میبینه میگه هرچی در میاد از این خانم چادریا در میاد ... به سختی جوابم را داد : _ نه ‌..‌. نه ... نه عشقم تو راحت باش ..‌. ضربه ای که به گردنش وارد شده بود شدید بود . نخاع آسیب جدی دیده بود . ولی به لطف خدا و کاردرمانیها همه چیز عالی پیش می‌رفت . هم پاهایش کم کم حرکت کردند . و هم دست‌هایش کمی جان گرفتند . صحبت کردنش هم در طی یکسال خیلی بهتر شده ... در آن سال من ۱۵ کیلو وزن کم کردم از بس تقلا داشتم ... کار و تدریس و مدیریت خانه و امیر ۴۰ کیلو لاغر شد . یک پاره پوست و استخوان بود ... یک سال گذشت ... سالگرد زلزله زده ها و سالگرد فوت مادرش که رسید دوباره برگشتیم روستا با عصا راه می‌رفت . داخل اتاق موهایش را سشوار کشیدم و لباس مرتب تنش کردم و برایش عطر زدم . دستش را گرفتم و با هم وارد سالن خانه پدریش شدیم . جمعیت آمده بودند برای تسلیت ... شروع کردیم خوش آمد گویی و بین مهمانها حرکت کردیم . از دور مرتضی را دیدم بعد از سالها ، یک لحظه طول کشید تا بشناسمش، کل موهایش سفید و طلائی شده بود ، صورتش شکسته تر ، پدرم بود انگار سن و سال آخرین سال‌های عمر پدرم را داشت. با سر سلام و علیکی کردیم. امیر زیر گوشم گفت : _ طیبه ببین شبیه عروس دومادا شدیم ما . یک لحظه خنده ام گرفت ، چادرم را جلو دهانم گرفتم و گفتم : + خدا نکشتت نمیدونی مگه جنبه ندارم الا وسط ختم خندم میگیره آبروم میره ... جدی شد . وسط سالن رسیده بودیم . ایستاد و جدی و بلند طوری که همه بشنوند گفت : _ طیبه تو آبروی منی ... پدر منی ... مادر منی ... کس و کار منی ... بعد با گریه خم شد و دستم را بوسید . + نکن امیر جان ... می لرزید ... نگران به محمد که پدرش را بغل کرده بود نگاه کردم . +چرا میلرزه پس ... _ هیچی نیست مامان جان نگران نباش . با ترس صدا زدم : + جمیله.... جمیله جانم جمیله و همسرش که بودند دلم قرص بود . عمه فاطمه خودش را به من رساند : _ گلم آروم باش چیزی نیست که برو پیشش من و بچه ها به مهمونها می‌رسیم . با نگاهم تشکر کردم و رفتم اتاق امیر را خوابانده بودند . جمیله بازویم را فشرد و با همسرش از اتاق خارج شدنی گفت : + چیزی نیست استاد ... نگران نباشید . محمد مهدا و هدای گریان را از اتاق خارج کرد . کنار تخت نشستم موهایش را مرتب کردم با تمام محبتم گفتم : + چی شدی پس عشقم ... نمیگی طیبه میمیره برات ... _ خوبم الان ... ببخش منو ... + وای امیر نمیبخشمت اگه بازم از این حرفها بزنیا ، تو شوهر منی ، پاره تنمی ، مثل بچه هامی ، مثل حیدر ، اگه کاری میکنم برات وظیفمه ، منم مریض بشم تو مثل پروانه دورم میگردی . باز هم دست‌هایم را بوسید ... بعد از ۲۵ سال آن شب حرفی را زد که می دانم سالها با خودش تکرار کرده بود . لرزان و با ترس و بغض حرفش را زد . _ حلالم کن طیبه ... من نگذاشتم تو با مرتضی زندگی کنی . جوونیتو گرفتم ازت ؛ به خاطر خودم زندگی شما دو تا رو خراب کردم . انگشت اشاره ام را روی لب‌هایش گذاشتم . + هیییسسس ... نگو اصلا ... هیچ وقت زندگی من تو بودی امیر ؛ خدا تو رو به من داد تا کنارت رشد کنم . کنارت درس بخونم . کنارت ۳ تا بچه گل داشته باشم . تو هدیه ی خدا بودی . دیگه نگیا ... بغلش کردم ... امیر نحیف من ... خدا می داند که در آن لحظه رضایت محض بودم از عمری که با امیر طی شده بود ... امیر همان شب و پیش از رسیدن به بیمارستان در حالیکه در آغوش من بود برای همیشه رفت ... من ماندم و داغ نبودن او ... داغ یتیمی فرزندانم ... و مسئولیت زندگی که حالا سنگین تر شده بود ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 54 ❇️ چقدر خوبه که پدر و مادرها فرزندانشون رو نذر راه خدا کنند. 🔶 پدر و مادر حضرت مری
55 🔶🔹 یکی از ویژگی های زمان اینه که خیلی کوتاه هست. امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ای میفرماید: المُدَّةُ و إن طالَت قَصيرَةٌ ... زمان اگرچه طولانی هم باشه کوتاه هست... ما چیزی به نام زمان طولانی نداریم! زمان اساسا کوتاه هست. و در ادامه حضرت میفرماید: و الماضِي لِلمُقيمِ عِبرَةٌ 🔸 اونی که گذشته برای کسی که الان هست مایه عبرته... و المَيَّتُ لِلحَيِّ عِظَةٌ ، و فوت شدگان برای زنده ها مایه نصیحت هستند. 💢 و لَيسَ لِأمسِ إن مَضى عَودَةٌ ، دیروزی که گذشت دیگر بر نمیگردد... و لا المَرءُ مِن غَدٍ على ثِقَةٍ ، و انسان به هیچ فردایی اطمینان ندارد... چقدر فوق العادس این سخنان آقا.... جانم فدای امیرالمومنین...😊🌷 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
56 🔹 بعد در ادامه میفرمایند: الأوّلُ للأوسَطِ رائدٌ ، و الأوسَطُ للآخِرِ قائدٌ ، و كلٌّ لِكُلٍّ مُفارِقٌ گذشتگان راهنمای افراد این دوران هستند و افراد فعلی راهنمای آیندگان.. و همه از هم جدا خواهند شد... ✅ چقدر زیبا و آسمانی صحبت میکنند آقا. واقعا چرا آدم باید انقدر حرص این دنیا رو بخوره؟ 😌 آقا تهش همه از هم جدا میشن و میرن دنبال سرنوشتشون... یه مدت کوتاهی یه نفر خانومت شده و بعد از مدت کوتاهی تموم میشه. یه نفر یه مدت کوتاهی شوهرت شده و خیلی زود جدا میشه... 🔸🌷 این بچه ها چند روزی باهات هستند و بعدش هر کدوم راه خودشون رو میرن... ناراحت هیچی نباش... 🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh