غمگینم؛
مثل کسی که یادش رفته بود تیک انتشار عمومی وضعیت برنامه بله رو بزنه و خطاب به خانمش نوشت: «عمود ۴۲۹ هم کباب میدن، هم ماساژ خوبی داره. از دستش نده عزیزم.»
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
من کلاً با خشونت مخالفم، ولی...
تیراندازی به کسانی که هنوز فینگلیش تایپ میکنن خشونت نیست؛ واریزکردن حقوق بشره.
🔺زهرا جاودانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ملکاوان.mp3
303.1K
وقتی یه عده از براندازها فراخوان میدن، بقیهشون:
🔺خدیجه رفیعی وردنجانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمهوریاسلامی دانشمندان ایرانی رو وادار کرده دستگاهی بسازن تا این خانم که فلج کامل بوده راه بیفته بره پیادهروی اربعین برای غذای مفتی.
🔺زهرا جاودانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
مامانبزرگم ۲۵ سال پیش یه انگشتر فروخته پولش رو داده به بابابزرگم، تا همین الان بابابزرگم هرچی اموال میخره مامانبزرگم میگه بهخاطر اون انگشترهس که من فروختم.
حالا شده حکایت دولت روحانی...
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اطلاعات همسایهمون درمورد سیاست داخلی آمریکا در این حده که بعضی از سیاستمدارهاشون با فیل میرن سر کار و بعضیها هم با الاغ، بعد راجعبه دورنمای جنگ اکراین نظریه هم میده.
🔺ثمین سلیمانینژاد🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اینهایی که سگ دارن، جوری میگن سگ وفاداره که انگار گاو همه اسکرینشاتهاشون رو فرستاده گروه دوستانه.
🔺خدیجه رفیعی وردنجانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
یه بیماری هم هست که طرف
هی میگه «هیییع!» بعد که میپرسن «چهته؟» میگه «هیچچی؛ همینجوری گفتم».
دانشمندها میگن برای درمان این بیماری باید با بیل زد توی سر بیمار.
🔺علی پرتوی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
چی بودیم، چی شدیم!
خودکفایی در تولید انسولین بیماران دیابتی
🔺سید محمد سالم🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از مزاح الدین
#پویش_خاطرات_اربعین
خبر حملهی داعش
اون سال از مسجد کوفه حرکت کردیم. برای اینکه به طریق (راه) اصلی برسیم از یه سری روستا رد میشدیم. تو یکیشون که برای نماز مغرب وایسادیم شب هم نگهمون داشتند.
جاتون خالی عجب جایی بود. چهارتا خونه وسط بیابون. حتی برای دستشویی از ترس سگا جرئت نداشتی بیرون بیای. فقط تو خونه یه لامپ ضعیف وصل بود که نمیدونم برقش رو چطور تامین میکردند. ولی واقعا دمشون گرم! به نظر میاومد اصلا اوضاع خوبی ندارند. تو اون اوضاع تخممرغ و نون تنوریای که جلومون گذاشتن خیلی ارزش داشت و از خجالت از گلو پایین نمیرفت. ما هم که ماشاءالله کم نبودیم؛ نزدیک چهل نفر. تصمیم گرفتیم جمع بشیم و قبل از خواب زیارت عاشورا بخونیم.
بسم الله و گفتم .... الحمدلله خوب هم گرفته بود، داشتم تو ذهنم مرور میکردم که بعدش دم نوحه رو بگیرم و خلاصه ... که دیدم از بیرون صداشون بلنده و دارن با هم صحبت میکنند. عراقیها هم که ماشاءالله وقتی با هم معمولی مکالمه میکنند، همچین داد و بیداد میکنند که فکر میکنی دعوا شده. منم که دستم، نه ببخشید، دهنم بند خوندن بود یکی از دوستان رو فرستادم ببینه چه خبره.
برگشت و آروم زیر گوشم گفت: «حاجی میگن داعش داره میاد.» حالا حسابش رو بکن، سالهایی که داعش هنوز فعال بود، وسط بیابون، دور از جمعیت، خبر داعش ...
چشمتون روز بد نبینه، زیارت عاشورا رو ادامه دادم، ولی چه زیارت عاشورایی؟ همش تو ذهنم مرور میکردم که اگه حمله کردن بگم چیکار کنند بچهها. پناه بگیرند؟ گارد حمله بگیرند؟ داد بزنم علیکم بالفرار؟
دیگه رنگ به رخ ما نمونده بود. زیارت تموم شد ولی خبری از داعش نبود! بلند شدم اومدم بیرون ببینم چی شده، دیدم دوتا همسایهها انگار که با هم رقابت کنند یکیشون اومده گیر داده که اینا زیادن بگو ده یازدهتاشون بیان خونه ما. عراقیها به زبان محلی به یازده میگن اِدعَش. آخه برادر من، ادعش کجااا داعش کجاااا!
🔸یاسر پناهی فکور🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
طنزیم
#پویش_خاطرات_اربعین خبر حملهی داعش اون سال از مسجد کوفه حرکت کردیم. برای اینکه به طریق (راه) اصلی
🔶 با جستوجوی هشتگ #پویش_خاطرات_اربعین میتونین همهی خاطرات پویش اربعین رو از کانال مزاحالدین بخونین:
🔹 @mezahoddin
طرف اومد امتحان گواهینامه داد، رد شد. بعد رفت اون طرف خیابون، توی ایستگاه اتوبوس منتظر موند تا اتوبوس بیاد.
چیه؟! انتظار داشتین بره سوار ماشینش بشه؟ نه جانم! الان تا گواهینامه نداشته باشی نمیتونی برای خرید ماشین ثبتنام کنی.
🔺فاطمه بوجار🔺
طنزیم| @tanzym_ir