eitaa logo
امین‌ ترحمی‌ اصل | روانشناس
165 دنبال‌کننده
6 عکس
4 ویدیو
3 فایل
🔶 دانش‌پژوه دکتری تخصصی روان‌شناسی 🔶 پروانه اشتغال تخصصی سازمان نظام:‌ 14782 🔶 مشاور فردی و شغلی 🔶 مدرس دانشگاه 🔷 وبسایت: https://tarahomiasl.ir 🔷 تنظیم وقت مشاوره @tarahomiasl_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 استرس سبب پیری مغز می‌شود! ✅ محققان "دانشگاه ایالتی کلرادو"(CSU) آمریکا در مطالعه اخیرشان اظهار کرده‌اند وجود استرس فیزیکی(physical stress) در شغل یک فرد ممکن است سبب پیری سریع‌تر مغز و ضعیف شدن حافظه آن فرد شود. ✅ "آگا برزینسکا"(Aga Burzynska) استادیار دانشکده توسعه انسانی و مطالعات خانواده و تیم تحقیقاتی وی نتایج مطالعه مربوط به بررسی شغلی همراه با داده‌های تصویربرداری از مغز که از ۹۹ فرد سالمند سالم از لحاظ شناختی در سنین ۶۰ تا ۷۹ سالگی جمع آوری کرده بودند را مورد بررسی قرار دادند. ✅ محققان دریافتند افرادی که استرس فیزیکی بالایی را در محل کار خود تجربه کرده‌اند بخش هیپوکامپ مغز آنها دچار تغییراتی شده بود و به نوعی کوچک شده بود و در کارهای مربوط به عملکرد حافظه ضعیف‌تر عمل می‌کردند. ✅ هیپوکمپوس(hippocampus) قسمتی از دستگاه لیمبیک مغز است که مرکز یادگیری است. هیپوکامپ ساختمان عصبی خمیده‌ای است در مغز که در کف شاخ میانی بطن طرفی مغز قرار دارد. ✅ هیپوکامپ بخشی از مغز است که برای عملکرد حافظه بسیار مهم است و هم در پیری افراد سالم و هم در زوال عقل تحت تأثیر قرار می‌گیرد. زوال عقل یا دمانس یا خِرَدسودگی به اختلال مزمن و گاهی حاد فرایندهای روانی به علت بیماری عضوی مغز که با تغییر شخصیت و موقعیت‌ناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است، گفته می‌شود. شایع‌ترین نوع دمانس، زوال عقل سالخوردگی یا بیماری آلزایمر است. ✅ برزینسکا گفت: ما می‌دانیم که استرس می‌تواند عملیات پیری جسم افراد را تسریع کند و عامل خطر بسیاری از بیماری‌های نیز استرس مزمن است اما این اولین مدرکی است که نشان می‌دهد استرس شغلی می‌تواند باعث افزایش سرعت پیری مغز و شناختی افراد شود. درک این مسئله که استرس شغلی تا چه اندازه می‌تواند بر پیری مغز ما تأثیر بگذارد، بسیار مهم است. ✅ برزینسکا در ادامه افزود گفت: یک کارگر آمریکایی به طور متوسط بیش از هشت ساعت در روز هر هفته کار می‌کند و بیشتر مردم بیش از ۴۰ سال به کار مشغولند. ارتباط بین استرس فیزیکی و مغز / حافظه بسیار مهم است. استرس فیزیکی در محل کار شامل بلند کردن جعبه یا قفسه‌ها و انجام کار زیاد می‌شود. ✅ محققان گفتند نتایج این مطالعه می‌تواند پیامدهای مهمی برای جامعه داشته باشد. ✅ برزینسکا گفت: مراقبت از افراد دارای اختلال شناختی در سطح اقتصادی، عاطفی و اجتماعی بسیار پرهزینه است اما اگر ما بتوانیم از سلامت مغز کارگران میانسال آگاه شویم و از آنها مراقبت کنیم این موضوع می‌تواند تأثیر عظیمی بر ارتقا سلامت مغز آنها داشته باشد. ✅ محققان همچنین چندین عامل دیگر از جمله سن، جنس، اندازه مغز، سطح تحصیلات، عنوان شغلی، سال‌های شغلی و استرس روانی عمومی را که می‌تواند به محیط کار، حافظه و هیپوکامپ مربوط باشد، در نظر گرفتند و بررسی کردند. آنها دریافتند نوع شغل افراد نیز بر روی عملکرد مغز آنها تاثیر گذار است برای مثال آنها گفتند بخش هیپوکامپ مغز رانندگان تاکسی نسبت به رانندگان اتوبوس شهری بزرگ تر است چرا که آنها از مسیر یکسانی رفت و آمد نمی‌کنند و این باعث ایجاد چالش در مغز آنها می‌شود. منبع: @psychopress94 ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 99.12.14 🔴 جامعه تشویقت نمی‌کند، تو خوب باش! ✍️ نویسنده: ✅ در یکی از نوشته‌های قبلی در خصوص تقلب نوشته بودم و در آن شرح داده بودم که تقلب‌های کوچک چه تبعاتی برای فرد، خانواده و جامعه دارد، اما امروز می‌خواهم تقلب و نادرستکاری را از زاویه‌ای دیگر بنگرم. 1️⃣ چند وقت قبل دختر یکی از همکارانم که البته مادرش هم او را در تقلب برای کسب نمره‌ی بهتر در دروس یاری می‌رساند، در جواب پیشنهادم (که بهتر نیست بخوانی و یاد بگیری؟) در حالی که ناخن‌هایش را سوهان می‌کشید گفت: کی درس میخونه که من بخونم! 2️⃣ امروز وقتی از سر کار به خانه آمدم پسرم را کمی کسل دیدم، بعد از کمی کنجکاوی فهمیدم دوستش که قبل از کرونا و البته در کلاس‌ها و امتحانات حضوری بیشترین نمره‌اش 14 بود، قرار است به خاطر شاگرد اولی مورد تقدیر واقع شود و لوح بگیرد. پسرم در تمام این مدت حتی یک امتحان را با راهنمایی ما جواب نداد، به وقت امتحان در اتاقش را می‌بست و خود بدون رجوع به جایی جواب می‌داد، با این وصف نمراتش خوب بود ولی بدون نقص نبود، معدلش شده بود 17، اما این هفده در کنار 20 سایر دوستانش که البته متقلبانه نمره گرفته بودند، کمی آزرده خاطرش کرده بود. همسرم گفت می‌خواهم برای مدیرش پیامی بفرستم و از وضعیت موجود گله کنم (بدون اینکه اسمی از کسی ببرم)؛ چراکه این رویکرد انگیزه‌ی درستکاری کودک را می‌خشکاند. ✍️ با او موافق بودم و شاید اگر عمری باشد بعدا در این خصوص و نقش مربی و جامعه در تقویت درستکاری بنویسم... ◀️ اما امروز مقصودم چیز دیگری است و می‌خواهم دقیقا در نقطه مقابل چنین نقشی به لایه‌ای دیگر از نحوه‌ی تعامل فرد با جامعه بپردازم. ✅ من غصه‌ی پسرم را در مواجهه با تشویق نادرستکار می‌پسندم و مایلم او در این غصه غوطه‌ور شود، شنا کند و ساعت‌ها یا حتی روزها درباره‌ی آنچه اتفاق افتاده بیاندیشد، چراکه این عاطفه و اندیشه دو بال پرواز و رشد اوست، مواجهه با واقعیت جامعه شاید دردآور باشد اما رشد همانجاست که درد آنجاست که بی‌درد تولدی نیست! ✅ پسر نوجوان 14 ساله‌ی من در همین سن باید بداند و با تمام وجودش لمس و درک کند که جامعه هیچ‌گاه پاداش درستکاری را نخواهد داد! بلکه اگر خواست صادقانه زندگی کند، هموراه باید طعم تلخ عقب ماندن‌ها، گرسنگی کشیدن‌ها، توهین شنیدن‌ها را بچشد! او باید همین الان بداند که درستکاری هزینه‌ی زیادی دارد و البته با همین دانستن و مواجهه با واقعیتِ عریانِ جامعه روانش را تنومند کند. ✅ او باید بفهمد و مشق کند که نه برای دیده شدن، نه برای تقدیر شدن، کف زده شدن، بلکه برای ماهیتِ درستکاری، درستکار باشد. که اگر درستکاری برای چیز دیگری به جز ماهیت خود باشد، حتما روزی فرو خواهد ریخت چراکه جامعه معمولا ظواهر را قضاوت می‌کند، جامعه نتیجه را می‌خواهد و می‌پسندد، امروز هدف وسیله را توجیه می‌کند و می‌توان برای رسیدن به اهداف ظاهرا خوشایند از هر وسیله و فرایند نامبارکی بهره جست! ✅ او باید بداند 17 صادقانه هزار هزار شرف دارد به 20 متقلبانه، او باید مشق کند دستان پینه بسته‌ی کارگر سرگذر که عمری صادقانه زیسته است شرف دارد به دستان نرم و معطر وزیر نادرستکار! او باید بداند که پیراهن مردی که با عرق کار معطر گشته است هزار شرف دارد به یقه‌یِ سفیدِ اُدکلن خورده‌ی حرام‌خوار... ✅ این بی‌مهری‌ها او را بزرگ می‌کند، مقاوم می‌کند، تجربه‌ی کمی بی‌مهری او را برای مواجهه با بی‌مهری‌های اجتناب‌ناپذیر جامعه آماده می‌کند، او که این‌ها را دیده فردا شبیخون نخواهد خورد یا کمتر خواهد خورد... ✅ او باید بداند و مشق کند که آنکه بدون لحظه‌ای غفلت می‌بیند، می‌بیند! او که درستکاری را فراموش نمی‌کند، می‌بیند! او که درستکار را رشدی واقعی می‌دهد، می‌بیند! او که قادرِ مطلقِ است و درستکاران را تعالی می‌بخشد می‌بیند! ✅ من یقین دارم برای نوجوانی که به غیر از زبان به معروف سوق داده شده باشد، نان حلال خورده باشد و اندیشه‌ورزی را آموخته باشد چنین مواجهه‌ای مبارک خواهد بود، انشالله. پسرم جامعه تشویقت نخواهد کرد اما تو خوب باش، درستکار باش و درستکار بمان... ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.4 ♥️ از کوزه همان برون تراود که در اوست❗️ ❇️ تصور کنید درحالیکه فنجانی قهوه در دست دارید، فردی از راه میرسد و به شما برخورد کرده و باعث میگردد که قهوه از فنجان بیرون پاشیده شود. ❇️ چرا از فنجانتان، قهوه بیرون ریخت؟! زیرا فنجان حاوی قهوه بود. اگر درون فنجانتان چای وجود داشت، طبیعتا چای به بیرون میپاشید. هرچیزی که درون فنجان باشد، همان نیز بیرون میریزد. ✅ بنابراین وقتی که زندگی به شما تنه میزند و باعث میشود تکان بخورید، آنچه که درون شماست، بیرون میریزد. از خودتان بپرسید؛ "درون فنجان من چیست؟" 🔰 وقتی که زندگی خشن میشود و به شما تنه میزند، چه چیزی از شما بیرون افکنده می‌شود ⁉️ ✅ شادی، سرخوشی، شکرگزاری، آرامش، فروتنی؟ یا ❎ خشم، تندی، ناسزا، واکنش‌های خشن؟ ✳️ کدامیک از درون شما به بیرون میریزد؟ انتخاب با شماست...! ✅ از امروز بیایید فنجان هایمان را با شکرگزاری، بخشش، خوشی، کلام مثبت، مهربانی، ملایمت و عشق به دیگران پر کنیم... 🌹 (نقل از کانال عصر موفقیت) 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.20 🔴 دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک! ❇️ قورباغه به کانگورو گفت: من و تو می‌توانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه‌مان می‌تواند از روی کوه‌ها یک فرسنگ بپرد و ما می‌توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم. ✳️ کانگورو گفت: عزیزم چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می‌کنم اما درباره‌ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه». ⬅️ هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند... ❇️ آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه». اصلا من دلم نمی‌خواهد با تو ازدواج کنم. ✳️ کانگورو گفت: بهتر. ⬅️ قورباغه دیگر چیزی نگفت؛ کانگورو هم جست زد و رفت. ❌ آنها هیچوقت ازدواج نکردند، بچه‌ای هم نداشتند که بتواند از کوه‌ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند. 🔰 این قصه زیبا از "شل سیلور اشتاین" مفهوم جالبی دارد: ✅ پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود. ✅ هر آدمی درون خود کوزه‌ای دارد که با عقاید، باورها و دانشی که از محیط اطرافش می‌گیرد پر می‌شود. ✅ این کوزه اگر روزی پر شود یاد گرفتنِ آدمی تمام می‌شود نه که نتواند، دیگر نمی‌خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد. پس تفکر را کنار می‌گذارد و با تعصب از کوزه باورهایش دفاع می‌کند و حتی برای آن می‌میرد اما آدم غیرمتعصب تا لحظه مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آن را تغییر می‌دهد. ✅ آنچه ما را ویران می‌کند باورهای غلط و تعصباتی است که به خودمان اجازه دگربینی و دگرگونی آن‌ها را نمی‌دهیم. ✍️ سعید شهبازی 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.21 🔴 همیشه همراه خودمان هستیم! ⬅️ ما تمایل داریم فکر کنیم اگر جای دیگری بودیم و یا اگر دوست، آشنا، حرفه و خانه‌ی دیگری داشتیم، شادتر و راضی‌تر بودیم، ولی حقیقت این است که: ✅ اگر شما عادات مخرب ذهنی دارید ✅ اگر خیلی حرص می خورید و ناراحت می‌شوید ✅ اگر اکثرا اوقات زیاد عصبانی می‌شوید ⬅️ این گرایش منفی هر کجا که بروید به دنبال شما خواهد بود، یادتان باشد هر کجا که می‌روید "خودتان" را به همراه می‌برید... 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.27 ⁠ 🔴 اثر هاله‌ای، نوعی از خطای شناختی 🔰 آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که فقط بخاطر قدرت بیان کسی او را به اشتباه با هوش، موفق، و صادق بدانید؟ ⁉️ 🔰 یا به خاطر زیبارویی کسی بر خلاف واقعیت، او را انسان بسیار خوبی تصور کرده باشید ⁉️ ❇️ اگر تجربه ی چنین موردی را داشته اید، در حقیقت تحت تاثیر یا بوده‌اید. ❇️ اثر هاله‌ای (halo effect) نوعی از سوگیری یا خطای شناختی است که توسط ادوارد روان‌شناس آمریکایی در سال 1920 میلادی کشف شد. ✅ اثر هاله‌ای، خطایی شناختی است که در آن افراد ویژگی مشخصی از یک انسان، شی یا هر پدیدۀ دیگری را مبنایی برای قضاوت درباره‌ی کل آن قرار می‌دهند. ⬅️ در صورت عدم شناخت کافی و کنترل آن، مطمئنا اثر هاله‌ای می‌تواند تاثیر منفی‌ای در زندگی ما داشته باشد. برای مثال فرض کنید شما در انتخاب همسر تنها بخاطر یک ویژگی خاص (ثروتمند بودن، معروف بودن و مانند این‌ها) تصور می‌کنید که خوشبختی کامل در دسترس است اما این رخ نمی‌دهد و آسیب فراوانی می‌بینید... ✅ برای در امان ماندن از آسیب‌های اثر هاله‌ای پیشنهاد می‌شود صبور باشید و تامل و تفکر کنید. برای تفکر کردن نیز شما نیاز به دانش و اطلاعات کافی دارید بنابراین آگاهی، لازمه و عنصر اصلی تفکر شماست. ⬅️ برای مثال در انتخاب همسر اگر شما آگاهی و اطلاعات کافی و در نتیجه درک لازم را داشته باشید تنها یک عامل مشخص نمی‌تواند شما را به اشتباه بندازد. 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.31 ❤️ 🔴 این داستان: ! ✍️ ✳️ مدت‌ها قبل به عنوان مدیر مجموعه‌ای که از سال‌ها آشفتگی در سطوح اداری و تخصصی رنج می‌برد مشغول شدم. صادقانه و با حداکثر توان در رشد و اعتلای آنجا کوشیدم، تقریبا شب و روزم ادغام شده بود و مرزی بین کار و استراحت برای‌م باقی نمانده بود در حدی که تمام ذهن و زمانم تسخیر شده بود، نتیجه‌ی تلاش‌هایم ایجاد تحولات عمیقی بود که دوست و دشمن همگی معترف بودند، اما بعد از ماه‌ها تلاشِ طاقت‌فرسا با ناسپاسی‌هایی مواجه شدم که در نهایت تصمیم به استعفا گرفتم. متاسفانه عکس‌العمل کارفرما و رفتارهای بعدی او ناسپاسی فزون‌تری را به نمایش گذاشت! 💠 شاهدین وقایع، بسیار ناراحت شدند و انتظار برخورد تلافی‌جویانه‌ای را از من داشتند، آن‌ها معتقد بودند باید جواب این سطح از بی‌معرفتی را با رفتاری هم‌جنس داد. ⬅️ اما من یک هفته پس از استعفا در محل کارم حاضر شدم، پرسنلِ ناراحت و دل‌بریده را به پای‌بندی و انجام کار بی‌عیب و نقص تشویق کرده و با تکمیل کارهای نیمه تمام، امور را به نحو احسنت تحویل دادم، حتی روز ‌آخر کارهای خلاقانه‌ای که قبلا اندیشیده بودم و فرصت نشده بود را اجرا نمودم. 💠 دوستانم با حیرت تمام تماشایم می‌کردند و می‌گفتند: چه می‌کنی؟ تو باید انتقام بگیری و تمام آنچه را که ساخته‌ای نابود کنی، نه اینکه در شُرف رفتن بسازی و آباد کنی! ✅ شاید با خواندن این‌ سطور فکر کنید قصد ارائه‌ی تصویری پیامبرگون از خود دارم، پس برای رفع همین سوءتفاهم کمی هم خودافشایی می‌کنم. 😉😊 ✅ حقیقتا وقتی با ناسپاسی مواجه شدم، بخشِ تاریکی از اعماقِ وجودم می‌خروشید و مدام سر به در و دیوار ذهنِ و روان‌م می‌زد و نعره می‌کشید که «تلافی کن»! من هم یک انسان معمولی‌ام با همه‌ی گرایشات نفسانی، پس طبعا آنجا و در آن زمان پر از خشم، انتقام، اندوه و تشویش بودم. ✅ اما قاعده‌ای را خوب آموخته‌ام. آموخته‌ام در وجود ما انسان‌ها بخش‌هایی تاریک و روشن نهفته است و هر بخش از رفتارهای هم‌جنس خود تغذیه و رشد می‌کند! رفتارهای غیراخلاقی، بخش تاریک وجودمان را سیر می‌کند و رفتارهای اخلاقی بخش روشن وجودمان را رشد می‌دهد. ✅ آموخته‌ام اگر بدی کنم تاریکی را در وجودم تقویت کرده‌ام و اگر نیکی کنم روشنایی را توسعه داده‌ام. ✅ به همین خاطر چون من خودم را خیلی دوست دارم همواره در برابر بی‌مهری‌ها تا آنجا که می‌توانم تاب می‌آورم و با نیکی پاسخ می‌دهم، معتقدم وقتی بی‌مهری را با مهر پاسخ می‌دهم به خود لطف کرده‌ام. من سعی می‌کنم، گاهی موفق می‌شوم و البته گاهی هم نه! گاهی در این کُشتیِ تن‌به‌تنِ تاریکی با روشنایی، تاریکی غلبه می‌کند، اما من مدام مشق می‌کنم که در این نبرد با بی‌اعتنایی به هیاهوی تاریکی‌هایم، با گرسنگی دادن به او، او را از پای درآورم... ⬅️ دوست دارم بدانم شما در چنین موقعیت‌هایی چه می‌کنید؟ دوست دارم تجربه‌های‌تان را بخوانم و بیاموزم. لطفا تجربه‌های خود را با من به اشتراک بگذارید... 🌹 ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl 🖥 https://www.tarahomiasl.ir/
📆 1400.5.2 🔴 قصه‌ی ❤️ ! ✍️ ✅ در این موضوع که انسان بدون اینکه بداند یا حتی بخواهد تحت تاثیر گروهی که در آن قرار دارد رفتار می‌کند اثبات شده است، این موضوع آن‌چنان جدی است که فرد تحت‌تاًثیر گروه رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان می‌دهد! شاید روشن‌ترین مصداق تاثیر گروه بر انسان، تاثیر همسالان در نوجوانی باشد، نوجوانانی که متاثر از همسالان، دنیای ویژه‌ی خود را می‌سازند و در آن زندگی می‌کنند (لباس، آرایش، ادبیات و...). از همین روی هر چند تعامل اجتماعی لازمه‌ی زندگی انسانی است، اما وفاداری «مطلق» به گروه می‌تواند انسانیت او را برباید! چرا که انسان به آزادی و اراده انسان است، در حالی که گروه می‌تواند اندیشه‌ورزی، استقلال رای و رفتار ارادیِ آگاهانه‌ی او را متاثر ساخته و به اسارت برد. ✅ برای اینکه بتوانیم در عین‌حالی که از مزایای عضویت در گروه بهره می‌بریم، از آن آزاد هم باشیم، ابزارهایی لازم داریم. ⬅️ ابزارهای آزاده‌گی: 1️⃣ تفکر انتقادی: شناخت، توانِ تحلیل و استدلالِ منطقی و دوری از احساسات، کمک می‌کند رویدادها، درخواست‌ها و پیشنهادها را قبل از پذیرش بسنجیم. این یک آچار اصلی است! 2️⃣ اندیشه‌ورزی بالفعل: مجهز بودن به آچار اصلی کافی نیست بلکه می‌بایست در هر «انتخابی» از این آچار استفاده کنیم. اندیشه‌ورزی بالفعل یعنی همه‌‌ی رویدادها را از فیلتر تفکر انتقادی عبور دهیم نه اینکه در پاره‌ای از مواقع به دلیل «اعتماد» مطلق به گروه و «غفلت» از این ابزار بهره نبریم. 3️⃣ اخلاق‌مداری: طمع نکنیم و دنبال رسیدن به حقیقت باشیم نه کسب منافع. اگر نفع خود یا گروه را به «درستکاری» ترجیح دهیم با علم به اشتباه، اشتباه خواهیم کرد! 4️⃣ توانایی ابراز وجود: حتی اگر سه شرط پیش گفته را داشته باشیم ولی مهارت ابراز وجود نداشته باشیم باز هم اسیر گروه خواهیم بود. خودپنداره‌ی مخدوش، اعتماد به نفس ضعیف و شخصیتِ منفعل، توان مخالفت با گروه را تقلیل می‌دهد، در چنین حالتی مرتبا دچار نشخوار فکری می‌شویم، با خود کلنجار می‌رویم ولی نمی‌توانیم نظرمان را به صراحت بیان کنیم، حداکثر به صورت خصوصی درِ گوشِ دوستی مورد اعتماد نجوا می‌کنیم اما بالاخره با ظاهری ساکت ولی ذهنی آشفته از گروه تبعیّت می‌کنیم. 5️⃣ توکل به خدا: حتی اگر چهار ابزار فوق را داشته باشیم، باز هم در مواقعی که مخالفت با گروه هزینه‌ی زیادی را به ما تحمیل می‌کند دچار تردید خواهیم شد، وقتی شیطان ما را با فقر و گرسنگی فرزندان‌مان می‌ترساند! از رشد و سرعت گرفتن رقبای‌مان بر حذر می‌دارد! با یادآوری خاطرات مشترک عواطف‌مان را قلقلک می‌دهد، در چنین شرایطی ته دل‌مان می‌لرزد! مگر اینکه خود را به قدرتی مطلق متصل بدانیم، بدون توکل به خدا و اعتماد به او نمی‌توان در برابر چنین وسوسه‌هایی تاب آورد! ✅ در صورت داشتن این پنج ابزار می‌توانیم خطاهای گروه را شناخته، با آن‌ها در این مورد صحبت کرده و مسیر گروه را تغییر دهیم، یا در صورت مقاومت آن‌ها بر گروه شوریده و از آن جدا شویم. اگر چنین انسانی هستیم باید به خود تبریک بگوئیم، چرا که هزینه دادن برای رشد و ترک رفاه برای کمال، خود نشانه‌ی کمال است و این یکی از مصادیقِ واقعی دوست داشتن خود است، اما اگر این چنین نیستیم حتماً باید در اصلاح خود بکوشیم، در غیر این‌صورت اسارت‌مان هیچ‌گاه پایان نخواهد یافت بلکه از گروهی به گروهی دیگر جا‌به‌جا خواهد شد! 🔰 آیا تاکنون توانسته‌اید قدرتی را که گروه به شما ارزانی می‌کند زیر پای‌تان له کرده و در جهت مخالف آن حرکت کنید؟ 🔰 آیا تا کنون توانسته‌اید منافع شخصی‌تان را فدا کرده، با گروه همنوا نشوید و با تغییر یک مسیر غلط سرمنشاً تحول باشید؟ ✍️ حتی اگر چنین تجربه‌هایی نداشته‌اید، لطفا در مورد افکارتان برای‌مان بنویسید، ما از هم یاد می‌گیریم و با هم رشد می‌کنیم... 🌹 ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.5.25 🔴 بادکنک دیگری را نترکانیم! ⬅️ یک روز استاد دانشگاهی به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنک‌های یکدیگر را بترکانید. هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. ⬅️ مسابقه شروع و بعد از یک دقیقه چهار نفر با بادکنک سالم برنده شدند... 🔰 استاد رو به دانشجویان کرد و گفت: ❤️ من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد. ☑️ ما انسانها در جامعه یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده. ☑️ قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم. ☑️ ما می توانیم باهم بخوریم، باهم رانندگی کنیم، باهم شاد باشیم، باهم... ⬅️ پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟ ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.6.19 🔴 خیلی هم مثبت فکر نکنید 🔰 فانتزی ‌ساختن درباره‌ی آینده می‌تواند تأثیر مهلکی در رسیدن به هدف‌های واقعی داشته باشد. ✍🏻 تلخیص: ⬅️ مثبت اندیشی مفرط ✅ تجارت روان‌شناسیِ عامه‌پسند از این باورِ رایج پشتیبانی می‌کند که «تفکر مثبت می‌تواند روحیه‌ی ما را بهبود بخشد و منجر به تغییرات اساسی در زندگی‌مان شود»، اما تحقیقات نشان می‌دهند افراط در پروازهای مثبت و غیرمستقیمِ خیال همیشه به‌نفع ما نیست. ✅ ممکن است تفکر مثبت در کوتاه‌مدت باعت ایجاد احساس بهتری شود؛ اما در دراز مدت، ریشه‌ی انگیزه‌ی ما را می‌خشکاند، ما را از رسیدن به اهداف و آرزوهایمان باز می‌دارد و با احساس ناامیدی، شکست و جاماندگی رهایمان می‌کند. ✅ تحقیقاتی که طی دو دهه انجام شده است ارتباط قوی بین «تفکر مثبت» و «عملکرد ضعیف» را روشن ساخته است. یعنی هرچقدر افراد مثبت‌تر فکر می‌کنند و خودشان را در حال دستیابی به اهدافشان تصور می‌کنند، در واقعیت کمتر به آن اهداف دست پیدا می‌کنند! ⬅️ دستیابی ذهنی ✅ فانتزی‌های مثبت ذهن ما را فریب می‌دهند، بدین‌صورت که فکر می‌کنیم به هدف‌هایمان رسیده‌ایم، اتفاقی که «دستیابی ذهنی» نامیده می‌شود. ما به ‌طور مجازی به اهدافمان می‌رسیم و در نتیجه کمتر احساس نیاز می‌کنیم که در زندگیِ واقعی کاری انجام دهیم، بنابراین کارهای لازم برای موفقیتِ واقعی و رسیدن به اهدافمان را انجام نمی‌دهیم. ✅ آزمایش‌های متعدد روشن کرده‌اند کسانی که درباره‌ی آینده فانتزی‌های مثبت می‌سازند، به ‌اندازه‌ی افرادی با تفکراتِ منفی، واقعی و تردیدآمیز، به ‌سختی کار نمی‌کنند و این باعث می‌شود با مشکلات مبارزه‌ی ضعیف‌تری داشته باشند. ⬅️ روحیه‌ی افسرده‌تر ✅ حتی تحقیقات نوعی همبستگی بین «رؤیاپردازی درباره‌ی آینده» و «روحیه‌ی افسرده‌تر» را نشان می‌دهند. ✅ به این دلیل که در ابتدا فانتزی‌های مثبت را به ‌صورت کاملاً لذت‌بخش تجربه می‌کنیم و در ذهنمان به هدف‌هایمان دست پیدا می‌کنیم و به همین دلیل، در لحظه، احساس خوبی داریم و شادتر و خوش‌بین‌تر هستیم. در مقابل، در طول زمان کمتر تلاش می‌کنیم و خروجی‌های ناامید ‌کننده می‌بینیم. درنتیجه نوع نگاهمان تغییر می‌کند و افسرده‌تر می‌شویم. ⬅️ تضاد ذهنی خب اگر تفکر مثبت بهترین راه‌حل نیست، پس چاره چیست؟ پاسخ تلفیق رؤیاها و واقعیت است، یعنی قراردادن تفکر مثبت در کنار تجسم چالش‌هایی که در مسیر ما قرار می‌گیرد. اگر بتوانیم فانتزی‌های مثبت را با واقعیت ادغام کنیم، شاید بتوانیم کیفیت تسکین‌دهنده‌ی این رؤیاها را خنثی کنیم و افراد را به حرکت واداریم. تعدادی از مطالعات نشان می‌دهند «تضاد ذهنی» به ایجاد انگیزه در افراد و افزایش کارایی آن‌ها کمک می‌کند. ✅ تضاد ذهنی به‌صورت ناخوداگاه در ذهنمان کار می‌کند و ما را به ‌سمت اهداف امکان‌پذیر سوق دهد و از آرزوهای ناممکن دور نگه دارد. در واقع کمک می‌کند اگر اهداف‌مان واقع‌بینانه نباشند از آن‌ها دست بکشیم و انرژی‌مان را به ‌سمت اهداف واقع‌بینانه‌تر هدایت کنیم. ✅ تضاد ذهنی آگاهی ما به موانعِ راهمان را افزایش می‌دهد. ارتباطِ شناختی بین آینده و موانع و همچنین بین موانع و کارهای لازم برای غلبه بر آن‌ها را تقویت می‌کند. 📚 پی‌نوشت: این مطلب چکیده‌ای است از مقاله‌ی گابریله اوتینگن (استاد روان‌شناسی در دانشگاه نیویورک و دانشگاه هامبورگ) که در تاریخ ۲۵ جولای ۲۰۱۶ با عنوان «Don’t think too positive» در وب‌سایت ایان منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۶ آذر ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «خیلی هم مثبت فکر نکنید» و با ترجمۀ افشین پهلوان منتشر کرده است. ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
🤔«نسبت گناه و اختلال روانی چیست؟ آیا هر گناهی اختلال است؟ یا برعکس هر اختلالی گناه است؟ و ... .» این‌ها سوالاتی بود که اخیراً در همایشی در مشهد؛ از من سوال شد. من در آنجا به برخی از وجوه ارتباطی این دو اشاره کردم. اما شاید برایتان جالب باشد که این سوال؛ یک چالش جدید نبوده بلکه از چند دهه پیش تاکنون مورد توجه برخی روان‌شناسان بوده است. یکی از این روان‌شناسان، هوربرت مورِر است. او یک نظریه‌پرداز و روان‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه ایلینوی است. ⚡️⚡️ 🔹طبق رنکینگ روان‌شناسان برتر دنیا؛ هوربرت مورِر یکی از 100 روان‌شناس برتر؛ و از پُراستنادترین روان‌شناسان قرن بیستم شناخته می‌شود. دانشجویان روان‌شناسی احتمالا نام مورر را در نظریه‌های آسیب شناسی روانی، ذیل علت شناسی فوبیا و نیز وسواس تحت عنوان "نظریه دو عاملی مورر یا ماورر" شنیده باشند. 🔸مورر بعد از یک دوره بی علاقگی؛ نسبت به دین علاقه‌مند شد و برخلاف پیروان مکتب فروید که معتقد بودند بسیاری از افراد، تحت سلطه یک وجدان سرزنشگر قرار گرفته‌اند، که منجر به احساس گناه مرضی و ضررزننده و آسیب‌زا می‌شود؛ مدعی شد اتفاقاً عکس این امر صادق است! 🔹مورر برای اولین بار در سال 1947 در یک سخنرانی در نشست علمی بسیار مهم تحت عنوان «انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم» که در شیکاگوی آمریکا برگزار شد مدعی شد مردم از اضطراب و روان‌رنجوری در رنج‌اند زیرا احساس گناه را به‌دلیل اشتباهات واقعی سرکوب می‌کنند. به عبارت دیگر اضطراب، ناشی از احساس گناه سرکوب شده‌ای است که از اشتباهات واقعی ناشی می‌شود . او مدعی شد تقریباً تمام مشکلات روانی از گناه واقعی و نه خیالی ناشی می‌شود و زندگی اخلاقی و پذیرش اشتباه می‌تواند از بیماری‌های روانی جلوگیری کند. مورر معتقد بود کلید سلامت روان ساده است: یک زندگی سنتیِ با اخلاق و مسئولیت‌پذیر داشته باشید! وی مدعی شد که دین راهنمای بسیار مفیدی برای سلامت روان است و افراد برای داشتن سلامت روانی نیاز نیست مفاهیم سنتی گناه و مسئولیت را کنار بگذارند. 🔸سخنرانی او توجه خبرنگاران را به خود جلب کرد و منجر به پوشش برجسته خبری در مجله تایم، واشنگتن پست و دیگر نشریات شد. به‌طوری که مجله نیویورک پست در صفحه اول خود، مورر را به‌عنوان یک بدعت‌گذار توصیف کرد که "بشریت را پیش می‌برد" و ادعا کرد که "ممکن است کل نظریه روان‌کاوی را برهم زده باشد!" او بعدها کتابی تحت عنوان « The crisis in psychiatry and religion: بحران در روان‌پزشکی و دین» نوشت که محور آن تقریباً رد ایده فرویدی در تبیین نقش دین در شکل‌گیری نِوروز(روان‌رنجوری) بود. ⚡️⚡️ 🔺هرچه که باشد به اعتقاد بنده؛ نوع ارتباط گناه و اختلال روانی به‌خصوص از منظر دین اسلام؛ همچنان نیاز به پژوهش و تدقیق دارد. شاید برخی گناهان را مقدمه یک اختلال بدانیم؛ برخی از گناهان را نتیجه یک اختلال؛ و برخی دیگر را عین یک اختلال! و هر کدام از این‌ها نیازمند مداخله خاص خود خواهد بود. ↙️ بازنشر شده از کانال محیی: eitaa.com/Mohyiee 〰️〰️〰️〰️〰️ ▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستان‌تان به اشتراک بگذارید. 🆔 @tarahomiasl
مرور نظام‌‌مند و متاسنتز مطالعات مربوط به چرایی مکتب روانشناسی اسلامی.pdf
1.87M
📆1401.10.3 🔰 مرور نظام‌‌مند و متاسنتز مطالعات مربوط به چرایی مکتب روانشناسی اسلامی 📝 نویسندگان: امین‌ترحّمی‌اصل، دکتر سیّد ایمان قطب، دکتر محمدرضا سالاری‌فر. 〰️〰️〰️〰️〰️ ▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستان‌تان به اشتراک بگذارید. 🆔 @tarahomiasl