eitaa logo
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
4.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
505 ویدیو
15 فایل
حرفٌ في گلبٍ "ھ.." 🌿 "جَهادٌ حتی الشَّهادة" جنگلِ‌حالِ احوالاتِ‌ فکرِشیخِ‌ترنّمات لي مع أللهِ حالةٌ .. هامَ قَلبي إلى سيّد الشُهداء.. کلبه‌مون؛ @taranom_pm کپی: به دلت رجوع کن .. آقایِ‌تنها.. @Tarannomat_admin کتابخوان‌مون؛ @book_eat
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی مثل خانه‌هایی که برای اولین بار وارد آن می‌شوی یا بعدِ مدت‌ها برگشته‌ای .. ! در آن لحظه گویی تمام صدا‌ها متوقف می‌شود و عطر آن خانه تنها .. پُرترِه‌ی وجودت می‌شود .. ! و سراسرِ تو آن را با نفس‌های شمرده و آهسته لمس می‌کند گوی سر جای‌ت ایستاده‌ای ، به ظاهر متوقف شده‌ای اما هنوز میانِ نفسِ عمیق خویش آهسته قدم می‌زنی .. گویی تمام اندام‌های روح‌ت با هر تپش و‌ ضربانِ قلب به لایه‌های آن رایحه نفوذ می‌کند و یکی شدن را تجربه می‌کند .. چه قدر عطر آن لحظه‌ شیرین و دوست داشتنی است .. ! این بخشی از طعم ملاقات و دلتنگی است .. ! شاید خرمای میانِ گیسوان نخل ، چنین برای‌ت آشنا باشد، این همان آغوشِ است .. ! برخی آدم‌ها هم چنین هستند .. ! من گاهی او را که می‌خوانم چنین می‌شوم ، مثل حضور در یک خانه .. ! و گاهی وقتی من را هم می‌خواند چنین برای‌ش آشنا هستم .. ! و از خواندن‌م لبخند می‌زند .. ! ‌
شهر‌ِ وجود‌م خانه و حرم تو می‌‌شود .. ! شاید برای چشم‌های‌ش باید اذن ورود بخوانیم .. !
هر شهری نیاز به ستون‌ها و چراغ‌های قوی‌ای دارد .. ! سرزمین روح ، شهری عمیق از لایه‌های مختلف مرتبط باهم است که هم زایشگاهِ حس‌ها را دارد و هم مدرسه‌ای تربیتی دارد .. ! هم کوچه و شبستان و دیوار کاهگلی و باغ دارد و هم عطر نفس‌هایی از قدم های یک حضور دارد .. ! فصل پاییز و طلوعِ ماه دارد .. ! انسان عجیب سرزمینی‌ست که گاهی اشتراک روحی و ملاقات با شبیهِ هم شده ها دارد .. ! درد‌ها و نیت‌ها و تلاش‌ها و حرکت‌ها بهترین نقاش این شهرند .. ! هر شهری رایحه‌ای مختص به خود دارد .. !
VID_20241119_164026_326-mc.mp3
995.4K
فقط برای آن مجهول ناشناخته ‌. ‌‌. ! برای دورانِ پسا ظهورش . . ! گَلبَم .. 🌿 ماجرای کلمه‌ی گلبم رو بخوانید .. (روی جمله‌ی آبی بزنید .. )
‌ تا میانِ سرزمین روح‌تان، مدرسه‌ای تربیتی برای حس‌های درون‌تان نسازید ، پسر نوح‌م باشید یا همسر لوط هم باشید ، عاقبت‌تان بخیر نمی‌شود .. ‌
در چشم‌های‌ش که نگاه کردم ، همه چیز در کنار هم چیدمانِ زیبایی داشت ، دوست داشتنی عمیق با جزییاتِ فراوانِ عشق و لبخند و غم و اشک و خستگی و استمرار و هاله‌ی مجهولی که هرچه بیشتر در آن غرق می‌شدم فقط تفسیر متنِ حضورِ خودم را‌می‌یافتم ..
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تعریف من از عشق این است ، گاهی خلوت، وسعت‌ش خیابان‌های شهر را هم فتح می‌کند ..
از سوزِ نگاهِ بی‌تفاوتی به مقاومت و غزه‌ و‌ لبنان و فلسطین و سوریه ووو روح‌َم زخم‌ها گرفته است ، شاید گریه‌های بغض‌دار نیمه‌شب کمی آهسته آرام کند .. بی‌تفاوتی آن روی سکه‌ی روزمرگی است هر دو تازیانه‌های سرد و سوزناکی بر حیات روح آدمی‌اند ، انسانیت را زخمِ عمیق برداشته اما هنوز شهر در خوابی اشتباه به سکوت رفته است .. ! و این ترسناک است .. ! ‌
شبیهِ شب‌های مدینه‌ی بعد از رسول‌الله(ص) شده‌ایم .. ! خمیر وجودِ این کردم هنوز بوی عطر نفس‌های گرم‌ روح‌الله میانِ انقلابِ ۵۷ را‌می‌دهد ، اما گویا خودشان با خودشان هم قهر کرده‌اند ، ما در دنیای موازی‌ای تنفس می‌کنیم که از هم اطلاعاتِ ناقص و اشتباه و وارونه داریم .. آن‌ها اصلا ما را نمی‌فهمند چون ما نیز آن‌ها را عمری نفهمیدیم و اشتباه فهمیدیم ..
گاهی بگویید خدا باعث و بانی‌اش را لعنت کند ، آن‌ها که به استمرار غیبتِ امام، آگاهانه یا از روی خودخواهی‌های نفسانی‌شان، مهر تایید می‌زنند .. ! ‌
من از تشیعِ بخش‌هایی از انقلاب‌مان می‌ترسم .. !
‌چه قدر با مردم غریبه شده‌ایم ، آن‌ها دیگر عطر ما را نمی‌فهمند، چون شیعه‌ی تراریخته، رایحه‌ی روح‌ش دیگر شبیهِ عطرِ حضورِ امام نیست .. ! شاید ما دیگر رنگ مهدی را نمی‌دهیم حتی در اوجِ ادعا طعمِ چشم‌های ماه‌ش را نمی‌دهیم .. ! مردم شهرمان خیلی غریبه شده‌اند .. ! آن‌ها بیشتر شبیه امام‌غریب‌ند تا ما .. ‌
یک بار با صداقت خودتان را از اول، در حوزه‌ی باور‌ها و حس‌هایتان بررسی کنید، شهامت آن را دارید که بگویید هرچه تا الآن قبول داشته‌ام را دیگر باور ندارم .. ؟ می‌توانید زیر میزی که عمری از حس‌ها و عقائد‌ و رفتارهایتان چیده‌اید بزنید .. ؟ و از ابتدا بررسی کنید، آن هم آزادانه و بدون تعصب .. ؟ اگر نه، ادعای آزاد بودن را نکنید چون شما یک اسیر بیچاره‌اید .. ‌
ذهن‌هایی که براساس پیش‌زمینه‌های غیر منطقی درونی ، براساسِ فرار از حقیقت، دوست دارند مسائل را بر مدار خودشان تفسیر کنند ، طعم و لذت آزادی را نمی‌چشند ..
گاهی از ابتدا دست تو نیست .. ! اما رضایت در تپش‌های قلب‌ت، از مسیری که طی کرده‌اید و آن حُسن ظن و نیت‌ت ، نگاهِ آسمان را بر مدار چشم‌ها‌یت قرار می‌دهد ، طوری مسیر‌ها و اتفاقاتِ غیر اتفاقی تقدیر تو می‌شود که درست همان چیزی که خالصانه در روح‌ت باغبانی کرده بودی را می‌چشی .. ! حتی اگر تماماً مخالف تو بشوند،تمام‌ موانع،جاده‌ها و نردبان‌های وصال می‌شوند .. ! این‌ها همه به دلیل تلاش‌ها و رضایتِ در تپش‌هاست .. ! ‌
گاهی باید برسید به جایی که زمانی را برای این لحظه‌ی مستمر کنار بگذارید تا با چشم‌های بسته، و نفس عمیق ، هم ببینید و بشنوید و‌ هم رایحه‌ها را لمس کنید تا آهسته در رنج مسیر به سایر زمان‌های‌تان شوق وصال را بچشید .. ! و تمام قلب به روح برسد ! و شما تماما همه می‌شوید ! بر زمان مسلط می‌شوید ! پیچ‌ش موهای نخل را می‌بینی .. ! فصل‌های صفحاتِ خود را می‌بینید .. ! آهسته خویش را ورق می‌زنید .. ! چه قدر تماشایی می‌شوید وقتی از تمنای خود ، فقط او شده اید .. این ها مدار مسیرِ یکی شدن است ..
خستگی وجود ندارد .. ‌
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
خستگی وجود ندارد .. ‌
‌ می‌گفت ؛ هر وقت این جمله رو گفتم ، بعد‌ش خسته‌ترین آدم روی زمین شدم که حتی در اوج خستگی ، قدرت ادامه دادن هم نداشتم .. ‌