جمعه که میشود
صدای جملاتِ سکوت،
از چشمهی #نگاهِاو بر
قلب جاری میشود ..
سکوت تفسیر هزار
کتابِ واژهوارهِ تو در تو
میانِ انسان است ، گاهی
جواب است و گاهی برای
لبخندهای پنهان است و گاهی
تفسیر غم است و گاهی تقیه .. !
گاهی شوق یک عشق قدیمیست¹ .. !
سکوتِکلیددروازههایلایههایعمیقاست..
¹؛ #ایرویایِجمیل
مختصاتِ میزانِ
حضور ارزشهای
اصیل در مملکتِ
وجودتان را ترسیم
کنید ، شاید بشود
تصویر آن شهر درون
را بر تابلویی نقاشی کرد .. !
شاید کمی این وضعیت را بشود
شناخت که چه میزان شبیه شهر
#نگاهِاو است ..
آنچه مهم است نشستن و
همراه بودن با #نگاهِاو و
دغدغههای او است،
شاید که کم شود
از روضههای او..
چشمُ و گوشُ زبانِ قلبش لمس
میکرد تمام عظمتِ حضورش را ،
اینجا بود که با قلبش میچشید
صدا و #نگاهِاو را،تازه اینجا برایت
روشن میشود که همهی حضورت
مقدمهی برای بیدار شدن شهر
درونت است ..