همه یک روز میمیریم ، چه مرجع تقلید باشیم
چه آیت الله باشیم ، چه شاه باشیم ، در آخر
میمیریم ولی چرا هیچ کسی مسئول ممات
خودش نمیشود تا موتش عین حیات
شود .. انسانی که از عبادت مسئولیت
میسازد و از مسئولیت حرکت میسازد
میتواند مرگ خودش را از #نگاهِ_مادرانه
در مسیر #نگاهِ_ابی_عبدلله طراحی کند ..
خوشبحال آنهایی که شهادت در
کنارشان قدم میزند .. و شهادت در
به آغوش کشیدن آنها مشتاق تر
است تا آنها .. و شهادت شاید
فرشتهای از فرشتگان بارگاه
حسینبن علی باشد که از
#نگاهِ_مادرانه تربیت شده
است .. 🌿
اشکهای فراوانِ بیقرارِ از نبودنت
میان چشمهایم اشعاری از حزن
سروده و بر چهرهام نشانه و بر قلبم
جراحتی عمیق گذاشته است و ما
چه زود فراموش میکنیم .. ای وایِ
بر دنیا .. #نگاهِ_مادرانه
#نگاهِ_ابی_عبدلله
#ایرویایِجمیل
#علی_خاطری_لا_تروح
همهچیز به اشتراکهای روحی
بر میگردد ، گاهی بدون اینکه
هم را ملاقات کنیم و قرار قبلی
داشته باشیم شبیه هم میشویم .. !
حتی دردها و دغدغهها و ایدهها و
سلیقهها و افکار و رفتارها هم
شبیه هم میشود .. ! اینها همه
بخشی از ملاقات روحها در ملکوت
هستند که در زمین همدیگر را در
ایدهها و افکار و (شاید چشمها)
ملاقات میکنند .. وقتی در مسیرِ
#نگاهِ_ابی_عبدلله قدم برمیداری
قلم تقدیر از #نگاهِ_مادرانه ،حسهای
قلبها را شبیه هم در کنار هم قرار
میدهد ولو فرسخها فاصله باشد ..
مادر، همیشه یه بوی عطر خواستنیِ
خاصی میدن که هیچ وقت تکراری
نمیشه ..
#نگاهِ_مادرانه
#روضههایسکوت
#عاشقانههایآقایِآسمان
شاید تنها گداییِ دوست داشتنی و
مورد علاقهی خودِ واقعی انسان ،
گدایی در یک خانه و نگاه است
و آن #نگاهِ_مادرانه حضرت
فاطمه است ..
#نگاهِ_ابی_عبدلله
#ایرویایِجمیل
تنها .. خداحافطیای¹ که دردهای فراقش
و زخمهای آن دردها , زخمهای ما را با
اشک شفا میدهد و جوهرهی تلاش
و جهاد مستمر میسازد ، حضور
#نگاهِ_ابی_عبدلله است ..
#نگاهِ_مادرانه
¹؛ فراقامام ..
در مسیر او
شبیه شدن شاید
آسان باشد ، اما ماندنِ
در مسیر شباهت ، همان
استقامت و استمرارش سخت
است .. راز عینیت ، در میانِ، ماندنِ
در مسیر شبیه شدن است .. این جاست
که اهل بقاء نام گذاری میشود ، بخشی از
دریای شهر صاد ..
#نگاهِ_مادرانه
#نگاهِ_ابی_عبدلله
#اینفسِعمیقم
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
میگفت ؛ هر وقت این جمله رو گفتم ، بعدش خستهترین آدم روی زمین شدم که حتی در اوج خستگی ، قدرت ادا
جلوتر متوجه شدم ، هر وقت
نیتِ قویای و عمیقی هم دارم
بازم دچار خستگی و ایست و فترت
و گویی توقف میشوم .. ! تازه فهمیدم
نیتها و حرکت هایم خالص نیست .. !
تا من جمله خستگی وجود ندارد رو میگم انگار یادم میرودکه این رزقِ در میدان تلاش
و جهاد،از برکتِ یک #نگاهِ_مادرانه است .. !
آشیانهای میان قلب از لطافت و ملاحت و
طراوتِ پر از اشتیاق و وصال ساختهام برای
نشدنیهای زیبایِ ناشناختهی آشنایی
که روح از فراقش، مودب شدن را املاء
میکند،تا این آشیانه را به حصار دستهایِ
#نگاهِ_مادرانه بسپارد .. روح به این تواضع
و حیا نیاز دارد تا قلب آن آشیانه را
به هرچشمی حتی اجاره هم ندهد ..
گاهی کمی که قدم میزنی
میان کوچهها و شارعِ شهر .. !
به این همه تغییر و فرآیند مسیر
که فکر میکنی .. ! سوالی زیر زبان
مزه مزه میشود که کوتاهیِ عملم
مرا زمین زده و ترس عمیقی از
چشم افتادنِ امامم دارم .. ! اما
این جا بودن و حضور این محبت
میان شهر قلبم از عملمن نیست .. !
از #نگاهِ_مادرانه ای هست که هر صبح
در خانه دعای عهد پخش میکرد و
سرنوشتها را به #نگاهِ_ابی_عبدلله
گره زده است .. ! مثل همان دخیل
مادرانه به شبکههای ضریحش .. !
اما گویا من برای آن حسی که مادر
میان شهر روحم با نوازش اشک و
زمزمههای تعهد آبیاری کرده ، باغبانِ
خوبی نبودم .. ! خیلی سقوط کردهام
و این لطف او بوده که نگهم داشته .. !
و شاید روزی این هم تمام شود ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
به میزانی که سمت گناه میرویم علی اکبرهای درختمحبتنبوت [ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ ]روتو وجودمون به ق
با #نگاهِ_مادرانه حسهای اصیلِ
درونتان را برای #نگاهِ_ابی_عبدلله
از مسیر #نگاهِ_نهجالبلاغه تربیت
کنید ، شاید شما هم قرار است
میانِ وجودتان ، علیاکبرهایی
قیام کنند تا حضورتان قربانیِ
طاغوتها و اسیر هواهای غیر
نشود .. این شاید ۲۲ بهمنِ
شما باشد ..🌿🍊