eitaa logo
کلبه‌ی‌ترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
1.2هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
192 فایل
کلبه‌ ماهِ من .. 🌔 خانواده مجازی ترنّمات کوچک اما شیرین و خوش بو🍊 بزرگ و عمیق ☁️ خوش قلب .. اعتبارِکانال به تپشِ‌ قلب‌ های این‌ خانواده‌ است .. 🌧 کانال اصلی: @tarannomat می‌شنوم؛ https://daigo.ir/secret/61022356 لطفا تمجید را پنهان کنید ..
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نیمه‌یِ‌من‌لیلِ‌تو..
537.3K
هدایت شده از نیمه‌یِ‌من‌لیلِ‌تو..
262.2K
هدایت شده از نیمه‌یِ‌من‌لیلِ‌تو..
169.8K
هدایت شده از نیمه‌یِ‌من‌لیلِ‌تو..
216.1K
اینا رو گوش بدید نظرتون رو بهم بگید لطفاً ..
می‌گفت به شهید میگم، اگر خیر من نیست توی مسیری که دارم قدم بر می دارم، خودت به من نشون بده که دچار خطا نشم ..
هدایت شده از نیمه‌یِ‌من‌لیلِ‌تو..
روزای اول که گناه میهمان ناخوانده‌ی قلب شد، عذاب وجدان‌ش یک روز اشک می‌ساخت، کم کم آهسته و آرام که حضور های‌ش به بهانه‌های مختلف زیاد می‌شد، این عذاب وجدان و اشک بهانه برای رفع تکلیف و رفع عذاب وجدان شد .. تا اینکه دیگر او میزبان قلب شده است .. و برای گناه ها، گاهی تو را به گلزار و نماز توبه هم می‌کشاند، اما همه اش نقشه‌های او بود، تا دوباره به گناه برگردی و اشک های امام را ضایع کند .. خدا میداند چه قدر به اشک های امام بخاطر گناه تو خندیده است .. و حیا از دست رفت .. https://eitaa.com/joinchat/787677678C0191cf27c7
متشکرم. نظرتان و نگاه تان را بگید موردی نیست. تعریف ادمین ندید. همین. https://eitaa.com/taranom_pm/35621 چرا جالب بود ..؟ تایپ برخی حرف ها واقعا سخته ..
هدایت شده از ناشناسِ ترنمات
📪 پیام جدید https://eitaa.com/taranom_pm/35621 *همهء آخر در همان اول قصه بود* از کج فهمی من بود که به طمعِ فهمیدن و رسیدن به " او" همان اوایل راه "او" را رها کردم و همراه شدم با نفس و ابلیسی که کم کم زهر تلخ گناه را با وسوسه رسیدن شیرین می‌کردند و به خورد جان من می‌دادند ، او را رها کردم برای رسیدن به او ، همین کافی نیست برای فهمیدن جاهلیت من؟ وجودم پر از زهر گناه است شاید حتی عقلم رو به موت باشد و عقربه های مغناطیسی قلبم که مسیرِ "او" را نشانم میداد مدت زیادیست که خاک گرفته باشد ولی فکر کنم اینجا وقت زمین خورون است ، از همان اولش هم ایستادن اشتباه بود باید ذلیل درگاهش میشدم ولی به طمعِ رسیدن به او ایستادم و از او فرار کردم ، فکر کنم باید یکجا این غرور و مَن تمام شود یکجا باید خودم را در هم بشکنم...