eitaa logo
کلبه‌ی‌ترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
201 فایل
کلبه‌ ماهِ من .. 🌔 خانواده مجازی ترنّمات کوچک اما شیرین و خوش بو🍊 بزرگ و عمیق ☁️ خوش قلب .. اعتبارِکانال به تپشِ‌ قلب‌ های این‌ خانواده‌ است .. 🌧 کانال اصلی: @tarannomat می‌شنوم؛ @Tarannomat_admin لطفا تمجید را پنهان کنید ..
مشاهده در ایتا
دانلود
•عيون المدينة تعبت وجرحت، السماء هذه العيون عندما غطت أعلم أن شيئاً قد حدث لك لأن عين المدينة هي عينك• •چشم های شهر خسته و زخمی شده است ، آسمان این چشم ها وقتی ابری می‌شود من میدانم که برای تو اتفاقی افتاده است چون چشم شهر چشم توست•
وأعلم أن الجروح لا تشفى إلا بالانتقام.. من زخم هایی را می شناسم که فقط با انتقام آرام‌ می شوند ..
زنده است .. ! رمضان آمد و برنامه‌های روزه خواری و مبارزه با رمضان در حال شکل گیری است .. ! حال شهر‌های زنده چه طور است .. ؟ اصلاً یادمان رفته رمضان در راه است ، نه ببخشید یادمان هست .. ! خسته‌م ، خسته.. برای آمدنِ این ماه جشن‌ گرفته‌ایم .. ! ؟
•فِلَسطين إمتحانُ إنسَانيّتِنَا• •فلسطین آزمونی برای انسانیت ماست•
•عيون المدينة تعبت وجرحت، السماء هذه العيون عندما غطت أعلم أن شيئاً قد حدث لك لأن عين المدينة هي عينك• •چشم های شهر خسته و زخمی شده است ، آسمان این چشم ها وقتی ابری می‌شود من میدانم که برای تو اتفاقی افتاده است چون چشم شهر چشم توست•
https://eitaa.com/palestinestory عضو مدرسه‌‌ی می‌شوید .. امری مهم است .. _راویِ قصه‌های مقاومت
زمان: حجم: 267.3K
و آن‌ها که خود را به خواب زدند .. ! ما شاء الله به جمعیت ‌..
قبل النوم، حاول أن تذرف دمعة ثم تبتسم بسبب تلك القطرة التي كانت علامة حجك.ثم أغمض عينيك وضع يدك على صدرك وسلم على السيد..هذا أفضل حضن نوم.. قبل از خواب حتما سعی کن یک قطره اشک بریزی و بعد بخاطر اون قطره‌ ای که نشانه‌ی زیارت تو بوده لبخند بزنی. بعد چشمات رو ببند و دستت رو روی سینه ات بزار و به آقا سلام بده .. این بهترین آغوشِ خوابِ ..
•كل طفل وكل فتاة وكل ولد وكل أم وكل أم و أب تقتل في غزة، يرفع صراخها إلى السماء ويتحرك عرش الله ويتعثر قلبها، وتبكي عينيها من حرارة كل شهادة• •هر کودک ، دختر ، پسر ، مادر ، پدری که در غزه کشته می‌شود، صدایی به آسمان بلند می‌شود و عرش الهی به لرزه می افتد و قلبی طاقت تحمل‌ش کم می‌شود، و چشم هایش گریان می‌شود از داغ هر شهیدی• ‌
باران بوی کوچه‌های شهر‌ش را کاهگلی کرده بود.. سیبِ لبنان، از رایحه‌ی دل‌نشین آن دیوار‌های گلیِ‌نمِ‌باران دیده،سرخ شده بود.. این غزل را از بارانِ چشم‌هایِ زیتونیِ همسایه‌اش فهمید‌ه بودم ..