🌿يافتم داده ها بازدهى مى خواهند و از هر كس به اندازه ى سرمايه اش سود مى گيرند و هنگامى كه يافتم كه هنگام پاداش، نسبتها را در نظر مى آورند، و هنگامى كه يافتم حتى نسبتها و سعى ها را و عملها را با هدف مى سنجند، در اين هنگام ها به رضا و خشنودى مى رسم و در هر كلاسى درسم را مى خوانم؛ چون دو پا براى رشد ما هست: بهره بردارى براى حق در هنگام دارايىها (شكر) و به پاى باطل نچسبيدن در هنگام ندارى ها (صبر).
🌿با اين ديد، كار انسان مىشود حركت و رشد. مى شود حركت به سوى عالى تر. بايد پرسيد چه كسى عالى تر از انسان است و برتر از او؟
🌿مغرور، يا به سرمايه ها و دارايى هايش، به فكر و عقل و ثروت و قدرت و علمش مى نازد و يا به بازدهى و سودهايش.
🌿نقش انسان بهره بردارى به خاطر رفاه نيست، بلكه نقش او خلافت اللَّه است و خلافت حاكم بر هستى است؛ يعنى بهره بردارى از نظم و قانون و هماهنگ كردن اين بهره بردارى با هدف و به خاطر رشد.
🌿كار هر كس با سرمايه اش هماهنگى دارد. اگر من در خودم پنجاه تومان سراغ داشته باشم، به شلغم فروشى رو مى آورم. اما اگر ميليونها سرمايه در خودم ببينم، ناچار به كارهاى بزرگترى رو خواهم آورد.
👈 سرمايه هاى من با چه كارى هماهنگ است.
🌿ما از رقابت وتضاداستعدادهاى انسان مى يابيم كه كار انسان حركت است و اين است كه حتى خوردن و خوابيدن و رفت و آمدهايش بايد حركت باشند. بايد تحرك باشند، نه تنوع؛ كه تحرك پله ها را زير پاگذاشتن است و تنوع در يك پله چند جور ايستادن. اكنون كه كار انسان حركت است، ناچار اين حركت جهتى دارد و محركى دارد. جهت حركت ما چه چيز مى تواند باشد؟ آيا جهتى پايين تر از ما يا برابر ما يا عالى تر؟
🌿 هنگامى كه كار انسان حركت و رشد بود، انسان هر چيز را با اين ملاك مى سنجد. دوستى ها و دشمنى ها، قطع ها و وصل ها، شغل ها و هدف ها و ...
🌿اجتماعى كه مغز و قلبش گرفتار است، فكر و روحش عليل است، نمىتوان برايش لباس قشنگ و وسايل قشنگ و مدرن و تكنيك پيشرفته درست كرد؛ چون اين تكنيك پيشرفته با اين فكر مسموم و قلب آلوده، جز به نابودى و هلاكت ما خدمت نمى كند، جز تيغ دادن در كف زنگى مست نيست!»
🌿 تركيب معرفت با نيروهاى درونى و احساسات و عواطف و غرايز انسانى باعث تبديل آنها مىشود. 👈شهوت مى شود محبت خدا و 👈يأس و نااميدى مىشود انقطاع و آزادى. 👈و ريا و خودنمايى مى شود پنهانكارى، كه تو نمى خواهى عامل انحراف و بت مردم باشى و در چشم و گوش آنها بنشينى.
🌿تلقى ما از خدا و درك ما از او با توجه به مفهوم نامحدودى و بىمانندى، آسان مىشد. ما مى توانستيم احساس كنيم كه نامحدود با تمامى پديده ها حضور دارد، در حالى كه با حدود آنها محدود نيست.
🌿او در وجود تمامى پديده ها حضور دارد و از حدود آنها جداست. هنگامى كه مى گويى در هست، ديوار هست، سنگ هست، درخت هست، من هستم، در تمامى اينها هست (به معناى «فعل» نه هست به معناى اسم) اشتراك دارند. و اين است كه اعتقاد به هستى هر چيز، همراه با اعتقاد به حضور خداست. خدا را با حدود درخت و سنگ و ديوار محدود نكن كه بگويى سنگ خداست؛ و ديوار خداست؛ او در وجود اينها حضور دارد.🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف رشد انسان است نه لذت...
امام صادق علیه السلام فرمودند:
« الایّام ثَلاثةٌ فَیومٌ مَضی لا یُدرِک وَ یومٌ النّاسُ فیهِ فَیَنبَغی إن یَغتَنموهِ وَ غَداً إنّما هُوَ فی أیدیهم أمَله »
ترجمه: روزهای زندگی سه قسم است: روزی که گذشته و دیگر به دست نمیآید و آیندهای که فقط آرزویش هست و روزی که اکنون انسانها در آن هستند که باید آن را مغنتم شمارند و بهرهی کافی از آن ببرند.
(تحف العقول، صفحه 22)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فیلمی که #یهودیها به دنبالش میگردند تا آن را #نابود کنند!!!
#فوقالعاده مهم
آن را ببینید و #نشر دهید؛
تا بماند.
«وقت معلوم» یک بار در آیه ۳۸ سوره «حجر» و بار دیگر در سورۀ «ص»، آیه ۸۱ به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. قرآن در اینباره میفرماید:
«قٰالَ یٰا إِبْلِیسُ مٰا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمٰا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعٰالِینَ قٰالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ قٰالَ فَاخْرُجْ مِنْهٰا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلیٰ یَوْمِ الدِّینِ قٰالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ قٰالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلیٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»؛ [۱] «ای ابلیس ! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی. یا از برترینها بودی؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریدهای و او را از گل! فرمود: از آسمانها (و از صفوف فرشتگان) خارج شو که تو رانده درگاه منی! و به طور مسلم نفرین من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته میشوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلتدادهشدگانی؛ ولی تا روز و زمان معینی».
آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده، برخی روایات است که «یوم الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) دانسته است.
👈👈روایتی از وهب بن جمیع
از وهب بن جمیع - آزادشدۀ اسحاق بن عمار - نقل شده است که گفت: از حضرت صادق (علیهالسلام) دربارۀ این گفتۀ ابلیس پرسیدم که:
«پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده» خداوند سبحانه و تعالی فرمود: «البته تو از مهلت دادهشدگانی تا به روز و هنگام معین و معلوم» - آنچه روزی خواهد بود؟ فرمود:
«الوقت المعلوم یوم قیام القائم فإذا بعثه اللّه کان فی مسجد الکوفة و جاء إبلیس حتّی یجثو علی رکبتیه فیقول یا ویلاه من هذا الیوم فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه فذلک یوم الوقت المعلوم منتهی أجله»؛ «وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آنگاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی میآید؛ در حالی که بر زانوانش راه میرود و میگوید: «ای وای از این روزگار!» آنگاه از پیشانیاش او را میگیرد و گردنش را میزند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد».
پس بکوشید با نقشه های شیطان بجنگید و مردم را به سوی خدا هدایت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿زيبايى جهان با اين همه درد و رنج و درگيرى، با اين همه جنگ سياه و مرگ سرخ، هنگامى به چشم مى آيد و ادراك مى شود كه تو جهان را 👈در رابطه با غايتى و هدفى بسنجى. اگر دنيا براى راحتى و خوشى باشد، نه تنها زيبا نيست كه احمقانه است؛ ولى اگر هدفى جز خوشى و لذت و رفاه در نظر بگيرى، آن وقت مى بينى كه با اين هدف، درد و رنج و جنگ و مرگ، همه هماهنگ هستند و 👈همه ضربه هاى حركت و عامل رفتن تو هستند.
🌿درك زيبايى در جهان، وابسته به اين غايت و هدف از جهان خواهد بود و تو مى توانى اين هدف را از تركيب خودت به دست بياورى و از شهادت استعدادهايت بشنوى.
🌿براى شناخت هدف در هستى، اين يك راه بود.
استعدادهاى عظيم تو، هدف و جهتى را نشان مى دهد كه او حاكم توست و در نتيجه تو كه با قانون هاى طبيعت به حركت رسيده بودى، از ماده تا حيات و تو كه با غريزه ها حركت كرده بودى، از حيات تا مراحل عالى شعور، همراه تفكر و تعقل، اكنون بايد همراه سنجش و انتخاب، حركت انسانى خودت را شروع كنى و جهت بالاتر را حاكم بگيرى و از طبع و غريزه و انعكاس، به مرحله ى انتخاب و وظيفه راه يابى.
مباحث تربیتی
🌿براى شناخت هدف در هستى، اين يك راه بود. استعدادهاى عظيم تو، هدف و جهتى را نشان مى دهد كه او حاكم ت
🌿راه ديگر، اين كه تو از نظام، به شعور حاكم آن راه مى برى و از شعور به هدف مى رسى؛ چون هنگامى كه حكمت و شعور را پذيرفتى، مىتوانى رجحانها را در هر انتخاب او شناسايى كنى و از بن بستها و حيرتها و احتمال هاى بى در و پنجره خلاص شوى. در اين مرحله از حكمت، هدف را و رجحان ها را مى شناسى.
🌿تاريخ رابطه انسان با تمام جهان، با تمام نظام است، نه فقط رابطه او با ابزار توليد، كه دوره هاى تاريخى را شكل مى دهد.
🌿مبارزه ميان متقى و كافر است به خاطر ناهماهنگى اين دو خصلت رونده و ايستاست. يكى در راه ايستاده و صدّ راه كرده و ديگر مى خواهد حركت كند. «قتال فى سبيل اللَّه» اين نكته را دارد. اينها كه در راهند و در صراطند با آنها كه ايستاده اند درگيرند؛ كه ايستادن در اين كاروان پويا، كمتر از عقب گرد نيست.
انسان در دو فصل، ص: 75
🌿طبقات اجتماعى
👈تحليل طبقاتى در رابطه با ابزار توليد نخواهد بود، كه مالكِ ابزار و فاقدِ ابزار در تضاد و درگيرى قرار بگيرند 👈بلكه در رابطه با نظام، طبقات مشخص مى شوند:
هماهنگ و مؤمن
چشم پوش و كافر
منافق و مُذَبْذَب
اينها سه دسته هستند و كافر خودش سه دسته مى شود:
در رابطه با ثروت، مى شود مَلَاء
در رابطه با قدرت، مى شود طاغوت
در رابطه با لذّت، مىشود مُتْرِف.
و تضاد اصلى هميشه ميان مؤمن و كافر است. كافر با تمام ابعاد ملاء و مترف و طاغوت. نه ميان مؤمن و ملاء و يا مؤمن و مترف و يا مؤمن و طاغوت.
كسانى كه تضاد را ميان مؤمن و ملاء مى اندازند، در واقع تضاد را فرعى كرده اند و به انحراف افتاده اند.
درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 56