eitaa logo
تربیت بنیادی 🇮🇷 - نگاهی متفاوت
62.2هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
#آگاهی والدین برای تربیت عمیق و ریشه‌ای #ضروریه❌🔥 ✨با #مدرس دوره‌های #تربیت بنیادی محمدمهدی الهی‌ منش همراه شوید✌️😊 ارشد #روانشناسی‌اسلامی ارتباط با ما👇 @tarbiatbonyadi وارد سایتمون بشید👈https://tarbiatbonyadi.com/ تبلیغات🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 تفکیک کنیم سوره عنکبوت، آیه ٨ 🔰 ترجمه: انسان را درباره پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کرده ایم؛ و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن. شما فقط به سوی من است، پس شما را به آنچه همواره انجام می داده اید، آگاه می کنم. 🍀🍀🍀 📌بچه تر که بودم آدم ها در ذهنم دو داشتند یا یا . اگر کسی سفید بود همه چیزش خوب بود و اگر هم سیاه می شد همه چیز در موردش منفی می شد. مثلا پدرم را دوست داشتم و برایم سفید بود، پس فکر می کردم علمش از همه بیشتر است، کارش از همه درست تر است، حرفش از همه صحیح تر است و خلاصه تحمل این را نداشتم که کسی عیب و ایرادی از او بگیرد. از طرف دیگر اگر دوست یا فامیلی اشتباهی می کرد مثلا حجابش چندان مناسب نبود دیگر حرفش هم به درد اش می خورد، عقاید اش هم حتما بود، و برخوردش هم هزار ایراد پیدا می کرد و خلاصه این که از چشمم می افتاد. ✅بعدها کم کم فهمیدم اکثر ها مجموعه ای از ها و ها هستند. مجموعه ای از ها و ها و ترکیبی از ها و ها. یاد گرفتم به بهانه خوبی ها چشمم را روی اشتباهات کسی نبندم و بخاطر بدی ها خوبی هایش را انکار نکنم. یاد گرفتم کسی را دربست قبول نکنم و کسی را به کلی رد نکنم بلکه چشمم را باز کنم و را به کار بگیرم و جنبه های مختلف را از هم کنم. به مرور فهمیدم کسی نباشم و حرف ها را بفهمم و را بدهم و تابع آن باشم. ❇️برداشت کوچکی از آیه 8 سوره عنکبوت به نظر من همین است که👇👇 یاد بگیریم حتی و را هم مطلق نبینیم فکر نکنیم اگر بود باید همه چیزش را قبول کرد و اگر بود باید به کلی کنارش گذاشت. فکر نکنیم اگر به او می کنیم، حرف غلطش را هم باید بپذیریم و اگر حرفش را نپذیرفتیم پس دیگر احترامی هم ندارد. 👈حرف این آیه با من این است که را باز کن، با حرکت کن، و اگر در موردی علم نداشتی نداشته باش. کارگاه عمومی تربیت بنیادی
آیت الله بهاء الدینی: اگر لطف نباشد، نمی توانید یک فرزند صالح کنید، هر چند او باشید. نردبان آسمان ص93 ما را در ایتا و اینستاگرام دنبال کنید @tarbiat_bonyadii
🔰اگر مشرکی از تو خواست به او پناه بده. چرا؟ برای این که بیاید و سخن خدا را بشنود. خوب فرض کنیم شنید حالا بعدش چی؟ هیچی دیگر کار تمام شد مهم این بود که را بشنود حالا دوباره تحت الحفظ او را برسان میان دوستان و قبیله اش جایی که احساس دارد جایی که به آن جا تعلق دارد. یعنی همین طوری خشک و خالی اجازه بدهم برگردد؟ نمی خواهی یک جوری بروم روی مخش که حتما و دین و ولایت فقیه را بپذیرد؟ نه لازم نیست! شما فقط فرصتی را فراهم کن حرف خدا را بشنود بعد هم است اگر خواست بپذیرد اگر هم نخواست برود پی زندگی و کارش. خیلی از این بیچاره ها چوب و ندانستن را می خورند، وظیفه تو هم این است که زمینه ای را فراهم کنی که حرف حق را بشنود و از جهل خارج شود. از آن به بعد کار تو تمام است با اوست. این آیه را که می خوانم چند نکته به ذهنم می آید: ◾️ چرا یک مشرک برای شنیدن حرف خدا پناه می خواهد؟ از دست برخی دوستان خشکه مقدس که تا مشرک و بی دینی را می بینند رگ غیرت دینی شان می زند بالا، همان ها که سریع احساس می کنند حق این لامذهب را کف دستش بگذارند. اگر مراقب نباشی جنازه اش را هم روی دستت می اندازند. در برخورد با کسانی که قبولشان نداریم تحمل و داشته باشیم تا حرف حق به گوشش برسد نه این که از دستمان فرار کند. ◾️تعبیر پناه خواستن و شنیدن چه پیامی دارد؟ مشرک پناه می خواهد و را می شنود. این یعنی درخواست و طلب از طرف اوست، اول تشنگی پیدا کرده، حالا کاری که ما باید انجام بدهیم این است که او را بیاوریم. ادامه... 👇
تربیت بنیادی 🇮🇷 - نگاهی متفاوت
🍃🍃🍃 🍃🌸 🍃 #با_من_حرف_بزن 🌸﷽🌸 🌺 جزء ۲۰، سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۸
با_من_حرف_بزن 📣 تفکیک کنیم سوره عنکبوت، آیه ٨ 🔰 ترجمه: انسان را درباره پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کرده ایم؛واگرآن دو نفرتلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن. شما فقط به سوی من است،پس شما را به آنچه همواره انجام می داده اید، آگاه می کنم. 🍀🍀🍀 📌بچه تر که بودم آدم ها در ذهنم دو داشتند یا یا . اگر کسی سفید بود همه چیزش خوب بود واگر هم سیاه می شد همه چیز در موردش منفی می شد.مثلا پدرم را دوست داشتم و برایم سفید بود، پس فکر می کردم علمش از همه بیشتر است، کارش از همه درست تراست، حرفش از همه صحیح تر است و خلاصه تحمل این را نداشتم که کسی عیب و ایرادی از او بگیرد. از طرف دیگر اگر دوست یا فامیلی اشتباهی می کرد مثلا حجابش چندان مناسب نبود دیگر حرفش هم به درد اش می خورد، عقاید اش هم حتما بود، و برخوردش هم هزار ایراد پیدا می کرد و خلاصه این که از چشمم می افتاد. ✅بعدها کم کم فهمیدم اکثر ها مجموعه ای از ها و ها هستند.مجموعه ای اززیبایی ها و نازیبایی ها و ترکیبی از ها و ها. یاد گرفتم به بهانه خوبی ها چشمم را روی اشتباهات کسی نبندم و بخاطر بدی ها خوبی هایش را انکار نکنم. یاد گرفتم کسی را دربست قبول نکنم و کسی را به کلی رد نکنم بلکه چشمم را باز کنم و را به کار بگیرم و جنبه های مختلف را از هم کنم. به مرور فهمیدم کسی نباشم و حرف ها را بفهمم و را بدهم و تابع آن باشم. ❇️برداشت کوچکی از آیه 8 سوره عنکبوت به نظر من همین است که 👇👇 یاد بگیریم حتی و را هم مطلق نبینیم فکر نکنیم اگر بود باید همه چیزش را قبول کرد و اگر بود باید به کلی کنارش گذاشت. فکر نکنیم اگر به او می کنیم، حرف غلطش را هم باید بپذیریم و اگر حرفش را نپذیرفتیم پس دیگر احترامی هم ندارد. 👈حرف این آیه با من این است که را باز کن، با حرکت کن، و اگر در موردی علم نداشتی نداشته باش.