🔴 #فتح_خون 🔴
#عبداللهبن_حسن
♦️[هنگامه عصر عاشورا بود]، شمر با پنجاه سرباز پیاده به سوی امام حسین علیهالسلام آمد و مدام لشگر را به حمله بر امام تشویق می کرد. امام حسین نیز بر آنان حمله می برد و آنان را با شمشیر می زد و از مقابل خود دور میکرد تا اینکه دور امام حسین را گرفتند.
♦️ناگاه عبدالله بن حسن که کودکی نابالغ بود از سمت بانوان حرم به سوی میدان دوید. عمهاش زینب او را گرفت تا نگذارد به میدان رود، امام حسین صدا زد: «خواهرم او را نگهدار» عبدالله از بازگشتن به شدت خودداری کرد و گفت: «قسم به خدا از عمویم جدا نخواهد شد.» به سوی امام حسین دوید و در کنار عمو ایستاد.
♦️در آن هنگام بحر بن کعب بر امام حسین حمله کرد و چون خواست که حضرت را با شمشیر بزند، عبدالله صدا زد:
«ای فرزند زن ناپاک، آیا می خواهی عموی مرا بکشی؟»
بحر بن کعب شمشیر را بر امام حسین فرود آورد و عبدالله دستش را سپر شمشیر کرد. شمشیر دستش را قطع کرد و به پوست آویزان شد، در آن حال عبدالله فریاد بر آورد: «وای مادر من!»
امام حسین را در آغوش گرفت و به سینه چسباند در حالی که در آغوش عمو قرار داشت، حرمله بن کاهل او را هدف تیر خود قرار داد و سر از بدنش جدا کرد.
امام حسین فرمود:
«ای پسر برادرم، بر مصیبتی که فرود آمد صبر کن و آنچه که بر تو گذشت را به حساب خیر و ثواب الهی بگذار که خدا تو را به اجداد پاکت ملحق میگرداند؛ به رسول خدا، علی، حمزه، جعفر و پدرت حسن بن علی که درود خدا بر همه آنان باد.
♦️سپس امام حسین علیهالسلام فرمود:
«خدایا، باران آسمان را از این قوم دریغدار و برکات زمین را از آنان بازگیر. خدایا، اگر اینان را تا به امروز مهلت دادی، از اکنون میانشان جدایی افکنده و آنان را پاره پاره و پراکنده گردان و هیچگاه سلاطین را از آنان راضی نکن؛ چرا که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما اکنون دشمن ما شدند و ما را میکشند»
📗چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل هفدهم، ص ١۵٧
@tarbiatemanavi
#محرم #روایت #فتح_خون
#عبداللهبن_حسن
⬇️ [هنگامه عصر عاشورا بود]، شمر با پنجاه سرباز پیاده به سوی🚩 امام حسین علیهالسلام آمد و مدام لشگر را به حمله بر امام تشویق می کرد. امام حسین نیز بر آنان حمله می برد و آنان را با شمشیر می زد و از مقابل خود دور میکرد تا اینکه دور امام حسین را گرفتند.
♦️ناگاه عبدالله بن حسن که کودکی نابالغ بود از سمت بانوان حرم به سوی میدان دوید. عمهاش زینب او را گرفت تا نگذارد به میدان رود، امام حسین صدا زد: «خواهرم او را نگهدار» عبدالله از بازگشتن به شدت خودداری کرد و گفت: ❗️«قسم به خدا از عمویم جدا نخواهد شد.» به سوی امام حسین دوید و در کنار عمو ایستاد.
⬇️ در آن هنگام بحر بن کعب بر امام حسین حمله کرد و چون خواست که حضرت را با
شمشیر🗡 بزند، عبدالله صدا زد:
⁉️«ای فرزند زن ناپاک، آیا می خواهی عموی مرا بکشی؟»
بحر بن کعب شمشیر را بر امام حسین فرود آورد و عبدالله دستش را سپر شمشیر کرد. شمشیر دستش را قطع کرد و به پوست آویزان شد، در آن حال عبدالله فریاد بر آورد: «وای مادر من!»🖤
🏴 امام حسین را در آغوش گرفت و به سینه چسباند در حالی که در آغوش عمو قرار داشت، حرمله بن کاهل او را هدف تیر خود قرار داد و سر از بدنش جدا کرد.
امام حسین فرمود:
«ای پسر برادرم، بر مصیبتی که فرود آمد صبر کن و آنچه که بر تو گذشت را به حساب خیر و ثواب الهی بگذار که خدا تو را به اجداد پاکت ملحق میگرداند؛ به رسول خدا، علی، حمزه، جعفر و پدرت حسن بن علی که درود خدا بر همه آنان باد.
♦️سپس امام حسین علیهالسلام فرمود:
«خدایا، باران آسمان را از این قوم دریغدار و برکات زمین را از آنان بازگیر. خدایا، اگر اینان را تا به امروز مهلت دادی، از اکنون میانشان جدایی افکنده و آنان را پاره پاره و پراکنده گردان و هیچگاه سلاطین را از آنان راضی نکن؛ چرا که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما اکنون دشمن ما شدند و ما را میکشند»
📓چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل هفدهم، ص ١۵٧
@tarbiatemanavi