eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
654 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هفتاد‌ نمی توانستم جلوی اشکم را بگیرم .. مستأصل شده
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 جمله آوینی را می خواند: ((شهادت لباس تک سایزیه که بایدتن ادم به اندازه اون دربیاد . هروقت به سایز این لباس تک سایز دراومدی،دپرواز می کنی، مطمئن باش‌!)) نمی خواست فضای رفتن را از دست بدهد. می گفت:((همه چی روبسپار دست خدا. پدرمادرخیر بچه شون رو می خوان. خدا که دیگه بنده هاش رو از پدر و مادرشون بیشتردوست داره!)) حاج اقا وحاج خانم حالشان را نمی فهمیدند..! باخودشان حرف می زدند ، گریه می کردند😭 آن قدر دستانم می لرزید که نمی توانستم امیرحسین را بغل کنم .. مدام می گفتم: ((خدایا خودت درست کن! اگه تو بخوای بایه اشاره کارا درست می شه!))😭 نگران خونریزی محمد حسین بودم. حالت تهوع عجیبی داشتم .. هی عق می زدم 😣 می دانم از استرس بود یاچیز دیگر .. حاج آقا دلداری ام می داد و می گفت: ((گفتن زخمش سطحیه! باهواپیما آوردنش فرودگاه . احتمالاباهم می رسیم بیمارستان!)) باورم شده بود.. سرم را به شیشه تکیه دادم. صورتم گر گرفته بود💔 می خواستم شیشه را بدهم پایین ، دستانم یاری نمی کرد.. چشمانم را بستم ، چیزی مثل شهاب از سرم رد شد .. انگار درچشمم لامپی روشن کردند .. یک نفر در سرم دم گرفت شبیه صدای محمدحسین: ((از حرم تا قتلگه زینب صدامی زد حسین/ دست وپا می زدحسین/ زینب صدا می زد حسین)) بغضم ترکید ..😭 می گفتم:((خدایا چرا این روضه اومده توی ذهنم!)) بی هوا یاد مادرم افتادم ، یاد رفتارش در این گونه مواقع .. یاد روضه خواندن هایش😭 هرموقع مسئله ای پیش می آمد ، برای خودش روضه می خواند.. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هفتاد_و_یکم جمله آوینی را می خواند: ((شهادت لباس تک سا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 دیدم نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم ، وصل کردم به روضه ارباب..💔 نمی دانم کجابود .. باید ماشین را عوض می کردیم. دلیل تعویض ماشین راهم نمی دانم!😣 حاج آقا زود تراز ما پیاده شد. جوانی دوید جلو ، حاج اقا را گرفت در بغل وناغافل به فارسی گفت: ((تسلیت می گم!)) نفهمیدم چی شد... اصلا این نیرو از کجا امد که توانستم به دو خودم را برسانم پیش حاج اقا... یک حلقه از اقایان دوره اش کرده بودند .. پاهایش سست شد و نشست! نمی دانم چطوراز بین نامحرمان رد شدم. جلوی جمعیت یقه اش را گرفتم! نگاهش را از من دزدید.. به جای دیگر نگاه می کرد .. بادستم چانه اش را گرفتم وصورتش را اوردم طرف خودم! برایم سخت بود جلوی مردها حرف بزنم . چه برسد به اینکه بخواهم داد بزنم .. گفتم:((به من نگاه کنید!)) اشک هایش ریخت😭 پشت دستم خیس شد... با گریه دادزدم:((مگه نگفتین خونریزی داره؟ اینا دارن چی می گن؟))😭 اشکش را پاک کرد .. باز به چشم هایم نگاه نکرد و گفت:((منم الان فهمیدم!)) نشستم کف خیابان .. سرم را گذاشتم روی سنگ های جدول و گریه کردم😭😭 روضه خواندم .. همان روضه ای که خودش درمسجد راس الحسین علیه السلام برایم خواند: ((من می روم ولی ، جانم کنار توست .. تاسال های سال ، شمع مزار توست .. عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان قدکمانم .. نگرانم عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان مهربانم..! ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tarigh3
گفتم از عشق نشانی به من خسته بگو گفت جزعشقِ حسین‌ هر چه ببینی بَدَلیست...
شهید محمد‌ حسین‌ محمد خانی چه قشنگ میگن که: اگه تو هر کاری حکمت خدا رو در نظر بگیریم، دیگه ناراحت نمی شیم...🌱
بعضۍ‌وقتا‌ نہ‌مداحۍآرومت‌میڪنہ‌ نہ‌روضـہ ... ؛ نہ‌عڪس‌ِڪربلا بعضۍوقتا‌یہ" امام حسین"ڪم‌دارۍ ! -باید‌برۍضریحشو بغل‌ڪنی‌تا‌آروم‌شۍ(:💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ممنون از همراهی تون 🙏🏻 لحظه هاتون معطر به عشق امام زمان 🌱 دعاهاتون مستجاب 🤲🏻 خاطرتون مملو از آرامش ✨ شب تون شهدایی🌹 راهتون حسینی 🕊️ روزی تون وسیع به زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام ♥️ اللهم عجل لولیک الفرج 💫 التماس دعا
_خدایا غم هر غمگین و غم‌زده‌ای را برطرف کن.
اگر "العجل" بگوییم و برای ظهور آمـاده نـَشویم‌ڪوفیان آخرالـزمـانـیم ظـہـور ټـو پایانِ جنگهاست'!🖐🏼🌿 -شھیدمحمودرضابیضایۍ ‌🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
🍃امام غریب به این زودی‌ها نیا. التماس می‌کنم آمدنت را کمی دیگر به تأخیر بینداز. تو اگر بیایی و ما همین باشیم که هستیم، وقت دیدنت دینت را قبول نمی‌کنیم. من می‌دانم که تو مثل ما زندگی نمی‌کنی و مثل ما حرف نمی‌زنی. آمدن تو ما را روی لبۀ تیغ ارتداد می‌برد. بگذار دلمان خوش باشد به همین دین نصفه و نیمه‌ای که داریم. کمی زمان بده تا تو را خوب‌تر بشناسیم و با دینت بهتر آشنا شویم. من در خیالم عاقبتم را شهادت در رکاب تو ترسیم کرده‌ام. خیالم را باطل نکن آقا! شبت بخیر امام غریب! ✨💫✨
عشق ساکن نیست در رفت و آمد است و چه خوش آن آشیانه ای که نگاه دار عشق است💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خدایا! تنها داراییِ ما است که در بانک مهربانی تو سرمایه‌گذاری کرده‌ایم.
💚 🤚🏻سلام تنهاترین... سلام مولای غریبم قلمم بغض می‌کند تا می‌نویسمت! کجایی...؟! پُر از بهانه‌ام برای گریستن و فریاد زدن، پر از حرف‌های ناگفته‌ام... حرف‌هایی که هر روز از ندیدنت گِله‌ها دارند؛ اما با همه‌ی این دلتنگی‌ها چه زیبا و دلنشین است که هر روز به شما سلامی دهم و دلم خوش باشد به جواب سلامتان 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
هزار قاصد اگر نا امید برگردد تردد دل امیدوار کم نشود💔
امام حسین علیهم السلام : لا یأمن یوم القیامه إلا من خاف الله فی الدنیا.- هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد . بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲
کاکتوس گیاه سختیِ یکمم بهش آب بدی دووم میاره !- ولی .. بلاخره طاقتش تموم میشه! بلاخره خشک میشه..(: آقااااااااااااا ، من طاقتم تموم شده آقااا من دارم خشک میشم... یک کاری کن:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳عمو موتور گازیتو اینجا نبند! فرمانده تیپ داره میاد! 🔻یه انیمیشن زیبا از شهیدی که بهش میگفتن اوس عبدالحسین
قلعه ی زنان وفادار در شهر وينسبرگ آلمان قلعه اي وجود دارد بنام زنان وفادار که داستان جالبي دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف ميکنند: در سال 1140 ميلادي شاه کنراد سوم شهر را تسخير ميکند و مردم به اين قلعه پناه ميبرند وفرمانده دشمن پيام ميدهد که حاضر است اجازه بدهد فقط زنان وبچه ها ازقلعه خارج شوند وبه رسم جوانمردي با ارزش ترين دارايي خودشان را هم بردارند و بروند بشرطيکه بتنهايي قادر بحمل آن باشند قيافه فرمانده ديدني بود وقتي ديد هر زني شوهر خودش را کول کرده ودارد ازقلعه خارج ميشود ...! زنان مجردهم پدر يا برادرشان را حمل ميکردند شاه خنده اش ميگيرد اما خلف وعده نميکند و اجازه ميدهد بروند واين قلعه از آنزمان تابه امروز بنام " قلعه زنان وفادار" شناخته ميشود اينکه با ارزش ترين چيز زندگي مردم آنجا پول و چيزهاي مادي نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند که زندگي عزيزان خود را نجات دادند تحسين برانگيز است دعاکنيم دراين روزگار نيز باارزشترين داراييهاي دنیوی ما خانواده وعزيزانمان باشند نه،پول،ثروت،خانه،ومقام
اولِ‌صبح‌حسین ظهر‌حسین شام حسین هر‌دمُ‌و‌هرثانیه،آقام،حسیـن..♥️ 🌱 🦋
سلام مجدد و درود وافر🌸 کلام بزرگان : 🔶امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام: بدترين مردم كسى است كه به خاطر بدگمانى خود، به هيچ كس اطمينان نمى‌كند، و هيچ كس هم به خاطر بدرفتارى او، به وى اطمينان نمى‌كند. 📚 غرر الحكم ح 5748
🍃🌺🌸نکته ویژه زندگی🌸🌺🍃 لطفا ی لحظه تامل :👇 سلام و تحیت؛ الهی همیشه شاد و بانشاط باشید؛ "همسرانی که دقیقا مخالف قرآن عمل می‌کنند!!!" 👈 قرآن کریم در مورد زن و شوهر می‌فرمایند : هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ. زن و شوهر لباس یکدیگرند. 👈 لباس دو کار می‌کند، يا بَني‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْکُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِکُمْ وَ ريشاً. لباس، زشتی‌ها را می‌پوشاند و مایه زینت انسان است. 👈اما ما معمولاً چگونه هستیم؟ 🔸 مثلا خانمی در جمع دوستانش می‌گوید: «زودتر بروم خانه. الآن این مَرده گرسنه می‌آید. مردها هم وقتی گرسنه هستند، خدا را بنده نیستند. یک کوفتی برایش درست کنم!!!» 🔸 یا از آن طرف مردی در جمع دوستان خود می‌گوید: «زودتر بروم الان این زنه با وزیر جنگ می‌آید» حال وزیر جنگ کیست؟ مادر همسرش را می‌گوید!! 👈چرا در جمع دیگران راجع به همسر خود اینگونه صحبت می‌کنیم؟ ✴️ در زندگی مشترک لازم است از یک سری چیزها تغافل کنیم. اما توجیه ما این است که اگر تغافل داشته باشیم، دیگران فکر میکنند ما نمی‌فهمیم! مشکلی نیست. اجازه دهیم دیگران فکر کنند نمی‌فهمیم. ❌ اگر در زندگی مشترک تغافل نداشته باشیم، رفتار کاسب کارانه ایجاد می‌شود. مثلاً مدتی است که به همسر خود عزیزم نمی‌گوییم، به این دلیل که چند بار گفته‌ایم اما او در مقابل محبتی نداشته است. واقعا این چه زندگی است؟ اصلاً چرا با هم ازدواج کردیم؟! زندگیتان قرآنی باشد... 🍀🌺🌸🌼❤️❤️🌼🌸🌺🍀
🔹🍂 حاج حسین خرازی رفته بود شناسایی. وقتی برگشت، نقشه‌ی عملیات رو پهن کرد؛ یه نقطه‌ای رو نشون داد و گفت: اگه من شهید شدم، اینجا از روی چند خوشه گندم رد شدم. به صاحبش بگید راضی باشه!