9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسپانیا استاديوم فوتبال😳
همه یک صدا داد میزنند ما نمیخواهیم فوتبال ببینیم میخواهیم فلسطین برویم!
تشکر ویژه از فرماندهی و شورای حوزه مقاومت بسیج کشور اسپانیا کشوری که مدل و الگوی احاطه و سیطره غربی ها بر اسلام میباشد و تمام مردم و نمادهایش از تفوق و برتری بر اسلام و مسلمان خبر دارد😂😂😂😂
سلام و ارادت؛
چه بسیارند عبرتها و چه اندک اند عبرت پذیران؛
در تاریخ بسیار آمده کسانی که دوشادوش هم در جبهه حق بر علیه باطل جنگیدند ؛ اما عده معدودی عاقبت بخیر شدند...؛
داستان طلحه و زبیر و امام علی"ع" را شنیده ایم...؛
اما داستان این ۵ نفر عصر حاضر جالب است...؛
✨عاقبت بخیری از همهچیز مهم تر است !
سرنوشت متفاوت این ۵ نفر !
شهادت در جبهه ، حبس ابد، طرد و خانه نشینی، قتل با ضربات چاقو، و رهبری نظام !!!
از راست ؛ شهید چمران ، عباس امیرانتظام ، بازرگان ، فروهر ، آیت الله خامنه ای.......
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🤲💐
🍀🌺💐🌼💐🌺🍀
إن ذكر صاحب الزمان
من بواعث زوال الهموم والغموم
حتی یادش
زُداینده نگرانی و تشویش است...🤍
#امام_زمان ✨
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یمنی ها کشتی اسرائیلی رو به یک جاذبه گردشگری تبدیل کردن و مردم برای یادگاری عکس سلفی با کشتی میگیرن!
کاش من هم اونجا بودم عکس یادگاری می گرفتم:)))
#طوفان_الأقصى
#فلسطین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صهیونیستیهای حرامزاده در فاصله چند ساعت مانده به آتش بس باز هم یک مدرسه را با بمبهای چند صد کیلیویی بمباران کردند.
🔹آن هم مدرسه سازمان ملل که این روزها محل تجمع بی پناهان و آوارگان و خانه خرابها بود.
#طوفان_الأقصى
#غزه
🔺یمن بار دیگر ایلات را هدف قرار داد
🔻یمنی ها کاری به هیچ طرفی ندارند رژیم صهیونیستی را یک هدف مشروع میدانند و دشمن درجه یک اسلام میدانند لذا به تکلیف خود عمل میکنند...
👈غزه یکی از موضوعات جهان اسلام است بحث ،بحثِ اسلام است.
🔴ظاهرا پس از حمله لبنانی ها
یمنی ها هم عملیاتی ترتیب داده اند.
ایلات پهپادها را در آسمان خود شاهد بوده است.
باید منتظر ماند و دید که چه کسانی پشت عملیات بوده اند.
احتمال جدی تر البته یمن است...
آتش بس بین حماس و اسراییل هست
نه بین یمن و اسرائیل😁
⁉️فردى ازدواج کرد و به خانه جديد رفت، ولی هرگز نمیتوانست با همسر خود کنار بیاید
💥آنها هرروز باهم جروبحث میکردند
🖇روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد د
داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی میدهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و...
✨توصیه کرد دراین مدت تامیتوانی به همسرت مهربانی کن
تاپس از مردن او کسی به تو شک نکند
فرد معجون را گرفت
و به توصیه های داروساز عمل کرد
✔️هفته ها گذشت
مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد
💥تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت
من او را به قدر مادرم دوست دارم
و دیگر دلم نمیخواهد او بمیرد
دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند
✅داروساز لبخندی زد و گفت
آنجه به تو دادم سم نبود
سم در ذهن خود تو بود
و حالا
با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است
✅مهربانی
موثرترین معجونیست که
به صورت تضمینی
نفرت و خشم را نابود میکند...
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ هفتادوهفت شش ماه در خانه سعد عذاب کشیده بودم،.. 😢تا کنیزی آن تکف
🕌رمـــــان
#دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ هفتادوهشت
اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان همه رنگ خون شده بود..😱😰
که دیگر از نفس افتادم...
دختربچه ای دستش قطع شده و به گمانم درجا جان داده بود که صورتش زیر رگه هایی از خون به زردی میزد..
و مادرش طوری ضجه میزد که دلم از هم پاره شد...😢😰
قدم هایم به زمین قفل شده..
و تازه پسر جوانی را دیدم که از کمر به پایینش نبود.. 😱😢
و پیکرهایی که دیگر چیزی از آنها باقی نمانده و اگر دست
ابوالفضل نبود همانجا از حال میرفتم...😰😭
تمام تنم میان دستانش از وحشت میلرزید و نگاهم هر گوشه دنبال مصطفی میچرخید و میترسیدم پیکره پاره اش را ببینم...
که میان خیابان رو به حرم چرخیدم بلکه حضرت زینب(س) کاری کند...
ابوالفضل مرا میان جمعیت هراسان میکشید،..
میخواست از صحنه انفجار دورم کند و من با گریه التماسش میکردم تا مصطفی را پیدا کند که پیکرغرق_خونش را کنار خیابان دیدم و قلبم از تپش افتاد...😱😭😰
به پهلو روی زمین افتاده بود،..
انگار با خون غسلش داده بودند و او فقط از درد روی زمین پا میکشید،..
با یک دستش به زمین چنگ میزد تا برخیزد و توانی به تن زخمی اش نمانده بود.. که دوباره زمین میخورد...
با اشکهایم به حضرت زینب(س) و با دستهایم به ابوالفضل التماس میکردم نجاتش دهند..
و او برابر چشمانم دوباره در خون دست و پا میزد...😭
تا بیمارستان به جای او هزار بار مُردم و زنده شدم..💨🚑
تا بدن نیمه جانش را به اتاق عمل⛔️ بردند...
و تازه دیدم بیمارستان روضه مجسم شده است...😰😰😰
جنازه مردم روی زمین مانده...
و گریه کودکان زخمی و مادرانشان دل سنگ را آب میکرد...
چشمم به اشک مردم بود و در گوشم..
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ هفتادوهشت اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان همه رنگ
🕌رمـــــان
#دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ هفتادونه
در گوشم صدای سعد می آمد..
که به_بهانه رهایی مردم سوریه مستانه نعره میزد
_بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه!
و حالا مردم سوریه تنها قربانیان این بدمستی سعد و همپیاله های
بودند...
کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم..😣😞😭
و میترسیدم مصطفی مظلومانه شهید شود..که فقط بیصدا گریه میکردم... 😭😭
ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار
زده..
و چشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ خون شده بود که به سمتش چرخیدم و با گریه پرسیدم
_زنده می مونه؟😢😢
از تب بی تابی ام حس میکرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی میتپد..
که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید
_چیکاره اس؟😐
تمام استخوانهایم از ترس و غم میلرزید.. که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم😞
_تو داریا پارچه فروشه، با جوونای شیعه از حرم حضرت سکینه(س) دفاع میکردن!😍😢
از درخشش چشمانش😇 فهمیدم حس دفاع از حرم به کام دلش شیرین آمده.. و پرسیدم
_تو برا چی اومدی اینجا؟😕😕
طوری نگاهم میکرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد
_برا همون کاری که سعد ادعاش رو میکرد!
لبخندی عصبی لبهایش را گشود، طوری که دندانهایش درخشید..
و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد
_عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همه شون میخوان کنار مردم سوریه مبارزه کنن! این تکفیری هام که میبینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچه های سوریه، معارضین صلحجو هستن!!!
و دیگر این حجم غم در سینه اش...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3