#تلنگرانہ
🔴نگو
✍ چون زنگ نزد بهش زنگ نزدم
چون سلام نکرد سلامش نکردم
چون دعوتم نکرد دعوتش نکردم
چون محل نذاشت محلش نذاشتم
چون عذرخواهینکردعذرخواهینکردم
بجاش بگو: بـاران به همه جا میبارد
چه زمین حاصلخیز چه شوره زار
🌧 تو بـــاران باش 🌧😍
✨️خدا میگه :
بدی دیگران را با نیکی دفع کن، ناگهان خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است،گویی دوستی گرم و صمیمی ❤️ تو شده است.
سوره فصلت۳۴✨️
🌹@tarigh3
جانِ من تا نفسى مانده خودت را برسان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_مولانا_یا_صاحبالزمان
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
جانِ من تا نفسى مانده خودت را برسان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #السلام_علیک_یا_مولانا_یا_صاحبالزما
لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک...
💎🔹️💎
🔹️فضیلتی عجیب برای مردم آخر الزمان
💎حكم بن عينيه گفت: هنگامى كه امير مؤمنان سلام الله علیه خوارج نهروان را كشت، مردى خدمت حضرتش عرض كرد: يا امير المؤمنين خوشا به حال ما كه اين صحنه را مشاهده نمودیم، و در ركاب شما، اين خوارج را به هلاكت رسانديم.
💎🔹️💎
💎امير المومنین سلام الله علیه فرمود:
سوگند به آن خدائى كه دانه را شكافته و موجودات را آفريده است.
گروهى كه هنوز خداوند متعال پدران و اجداد آنها را نيافريده با ما شاهد اين صحنه بودهاند.
آن مرد عرضه داشت يا امير مؤمنان، آیا كسانى كه هنوز خلقت نشده و به دنيا نيامدهاند با ما در اين موقف شاهد بودهاند؟
💎🔹️💎
💎حضرت فرمود:
بله مردمى هستند كه در آخر الزمان مىآيند و در آنچه كه ما در آن هستيم با ما شريك و هم عقيدهاند و تسليم ما هستند آنان جداً و واقعاً شريك ما هستند، در آن چيزى كه ما در آن بوده و هدف ما هست.
📘بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۶۲
#احادیث_آخرالزمانی
🌹@tarigh3
✨
درگوشی👂 با خانمها
لابهلای پیامهای شوخی و جدی، در رابطه با این برش از دیدار امروز، این چند سطر را هم بخوانید. به نظرم میرسد بیانات امروز، برای بعضیهایمان بیشتر از آنکه حکمِ کم کردن مسوولیت را داشته باشد، وظیفهمان را سنگینتر میکند.
۱. خوشمان بیاید یا نیاید، بعضی از ما خانمها بیش از آنکه به خاطر فشار همسر، عمرمان را وقف امور خانه بکنیم، اسیر وسواس،کاملگرایی، چشم و همچشمی یا عذاب وجدان کاذب خودمان هستیم که وظایف مندرآوردی را به ما تحمیل کرده است.
۲. وقتی رهبری میفرمایند این کارها وظیفهی خانمها نیست، این سوال را باید از خودمان بپرسیم پس وظیفهی ما چیست؟ این بیانات یک هشدار است برای ما که برویم و وظایفی را که بر امور خانه اولویت دارند، بشناسیم مبادا که خسر الدنیا و الاخره شویم. به تعبیر قرآن کریم زیانکارترین مردم کسانی هستند که عمرشان را در امور دنیا تلف میکنند و میپندارند که کار درست را انجام میدهند.
(۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف)
🌹@tarigh3
اگه به هر دلیلی توانایی یا تمایل
به ایجادِ حس خوب در بقیه نداری ،
لااقل اینقدری مَنِش داشته باش
که دهنت رو بسته نگه داری
و باعث آزار نشی ..
🌹@tarigh3
به قول یه بنده خدا که میگه:
کاش خدا به بد خواهامونم بیشتر بده بلکه دست از سر ما بردارن😐
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم / ۱۲ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم / ۱۳
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
روز چهارم فروردین ماه بود شب قبل بابا از دوستانش شنیده بود معاون علی آقا شهید شده است. مادر مثل همیشه صبح زود از خواب بیدار شده بود و توی آشپزخانه مشغول کار بود. حدود ساعت
نه صبح، مادر مرا از خواب بیدار کرد و با ناراحتی گفت: «فرشته بلند شو رادیو اعلام کرد شده امروزمصیب مجیدی، معاون علی آقا شهيد شده، امروز تشییع جنازه شه. زود باش صبحانه بخور، باید بریم.» رؤیا و نفیسه هم بیدار شدند. صبحانه خوردیم، لباس پوشیدیم و به راه افتادیم. با اینکه روزهای آغاز سال نو بود، باغ بهشت غلغله بود. جمعیت زیادی برای تشییع پیکر شهید مجیدی به باغ بهشت آمده بودند. بارانی که از دیشب باریده بود قبرها را شسته و تمیز کرده بود. روی خیلی از قبرها سبزه و گل و شیرینی و هفت سین چیده بودند.
نسیم خنکی میوزید و درختهای کوتاه و بلند باغ بهشت را به حرکت در می آورد. به نزدیک جایگاهی که در آنجا مراسم سخنرانی قبل از تشییع اجرا میشد رفتیم. آن قسمت از همه جای باغ بهشت شلوغتر بود. منصوره خانم و مریم را بین جمعیت دیدیم. بی اندازه از دیدن آنها خوشحال شدم. از بلندگوهای جایگاه تلاوت قرآن به گوش میرسید. مسئولان شهر و تعداد زیادی پاسدار و ارتشی جلوی جمعیت ایستاده بودند. مریم گفت: شهید رو آوردن اون جلوست. خانواده ش هم اون جلوان.
در همین موقع صدای قرآن قطع شد و مجری پشت تریبون رفت. صدای محکم و گیرایی داشت. وقتی گفت بسم الرب الشهداء و الصدیقین، همه ساکت شدند. سکوت حزن انگیزی باغ بهشت را فراگرفت. مجری ضمن تشکر از حضور گسترده مردم، شهادت شهید مصیب مجیدی معاون فرماندهی اطلاعات و عملیات لشکر انصار الحسین را به امت شهید پرور و خانواده معزز این شهید بزرگ تبریک و تهنیت گفت و در حالی که مشتش را رو به مردم حرکت میداد فریاد زد: برای دفن شهدا مهدی بیا مهدی بیا ...
مجری روی بالکن باریک و ،بلندی که طبقه دوم غسالخانه بود، ایستاده بود. مردم هم توی محوطۀ بزرگی که روبه روی غسالخانه و مخصوص خواندن نماز میت بود جمع شده بودند.
ادامه دارد...
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم / ۱۳ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم / ۱۴
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 جمعیت زیادی تا جلوی در ورودی باغ بهشت و توی گلزار شهدا و جای جای باغ بهشت پراکنده بودند. داشتم به دورو بر نگاه میکردم که مریم با آرنج به دستم زد و گفت نگاه کن علی! داداش علیهها!» علی آقا روی بالکن پشت تریبون ایستاده بود. با دیدنش نفسم بند آمد. چند قدم عقب رفتم و دور از چشم مادر و منصوره خانم و بقیه با دقت به علی آقا نگاه کردم. این اولین باری بود که راحت و بدون رودربایستی و خجالت می توانستم نگاهش کنم. هنوز همان اورکت کره ای تنش بود. پیراهنش معلوم نبود چون زیپ و دکمه های اورکت را بسته بود. قیافه اش گرفته و مغموم بود. هر چند چهارشانه بود، به نظر تکیده و لاغر می رسید. ریشهایش بلند و صورتش استخوانی بود. شروع کرد به سخنرانی.
مصیب فرزند گلوله، ترکشها، خمپاره ها،
مصیب فرزند گرسنگی ها، تشنگیها، خستگیها،
مصیب مالک اشتر زمان بود.
عقب تر رفتم و تکیه ام را به دیوار دادم و با دقت گوش کردم. قشنگ و مسلط حرف میزد؛ هر چند صدایش پر از غم و اندوه بود. فکر کردم چقدر برایش سخت است. چقدر سنگین است. یعنی موقع شهادت مصیب کنار او بوده؟ چه حالی داشته؟ مریم صدایم کرد. رفتم و کنارش ایستادم. منصوره خانم و او داشتند گریه میکردند. مریم با گریه گفت: «آقا مصیب و علی خیلی با هم دوست بودن. این آخرا خیلی به خونه ما می اومد. برای ما شده بود عین برادر و برای مامان با امیر و علی و صادق فرقی نمی کرد.
هوای باغ بهشت سنگین شده بود. انگار همه اموات از داخل قبرها بیرون آمده و نزدیک ما در حرکت بودند. ابرهای سیاه و خاکستری آسمان را پوشانده بودند. دلم میخواست جای خلوتی مینشستم و گریه میکردم. دلم برای دایی محمد تنگ شده بود. آرزو کردم کاش خبری از دایی محمد میرسید، کاش برای دل مادربزرگ پیکرش پیدا می شد. مادرم به شدت گریه میکرد. نمیدانستم دلش برای دایی محمد تنگ شده بود یا واقعاً برای آقا مصیب گریه میکرد. وقتی جمعیت به حرکت افتاد من هم گریان و نالان پشت سر تابوت دویدم.
ادامه دارد.....
🌹@tarigh3
☝️☝️😭
پیرشدیم از بس جلویمان رژه رفتی و قلبمان را به لرزه انداختی 💔
گاهی بی خود و بی جهت به قلبمان سرک می کشی و بغضمان را فشار می دهی 🥺
حس میکنم هنوز خوابم و خبر رفتنت صحت نداره و منتظرم یک نفر بگوید تمام ماجرا رفتنت ، خواب بوده 😭
چه کرده ای با قلبها ...
وقتی به مجازی سرک میکشم
و از روسیه تا پاکستان ، از هند تا آفریقا ، از عرب تا عجم را میبینم که تصویرت را پروفایل گذاشته اند
دلم آرام می شود
که قاسم هنوز زنده است!🌱
#حاج_قاسم_سردار_دلها
#شهید_قدس
🌹@tarigh3
°•🥀
تصویری از لباس خادمی شهید سید رضی موسوی
🔹شهید «سید رضی موسوی» دهه کرامت امسال برای خادمی در آستان ملکوتی امام رضا علیه السلام اقدام کرده بود اما به سبب مجاهدت در جبهه مقاومت، فرصت این نوکری به حسب ظاهر برایش فراهم نشد اما مزد مجاهدتش را از حضرات معصومین علیهمالسلام به سرخی شهادت گرفت.
🌹@tarigh3
🔹گفتیم حالا که درجه سرداری گرفته لابد با لباس و درجه می رود محل کار
فقط درجه ها را زد روی لباس، با اصرار لباس را پوشاندیم به تنش و با موبایل عکس گرفتیم
📌 همان شد تنها عکسش با درجه سرداری ...
#شهید_حسین_پور_جعفری
#یادشهداباصلوات
🌹@tarigh3
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده
به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟!
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده
شبتون
راهتون
عاقبتتون
حسینی✨
🌹@tarigh3
.
دوباره بغض و کمی آه، علتش این است
حرم نرفته بمیرم خجالتش این است
سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را بضاعتش این است😔
🌹@tarigh3
‹💛🕊›
مولای من
راهراگمڪردهام !
میبینۍ
اینجاصدابـہصدانمیرسد
چشمچشمرانمۍبیند
عقلبـہجایۍقدنمۍدهد
حالاینروزهایمخوبنیست
باورڪن..
اندکیبامنحرفبزن
مندلتنگترازآنمڪه میپنداری..💔🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
.
🌟🌿
پروردگار عزیز من!
زندگیام را پر کن از آدمهای خوب!
آدمهایی که نگذارند یاد تو در روز و شبم کمرنگ شود؛
آدمهایی که امان ندهند ذهنم به سمت و سوی گناه قل بخورد؛
آدمهایی که بوی آسمان بدهند!
🌟🌿
🌹@tarigh3
┄┅◈🔅◈┅┄
ما در برهوت دنیا گم شدهایم.
در بیابانی تف دیده به دنبال راه چارهایم.
در صحرایی داغ، تشنه لب به دنبال آب حیاتیم.
یقین داریم روزی باران ظهورت بر ما باریدن خواهد گرفت.
و به امید آن روز زندهایم.
┄┅◈🔅◈┅┄
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
نسیمی می وزد و عطر حضرتی دارد
هوای چشم دلم عرض حاجتی دارد
سلام حضرت ارباب!آسمان هم گفت
سلامِ صبح به ارباب لذتی دارد.
صبحتون حسینی♥️💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
" سلام علیکم و رحمه الله...؛"
" یا رب العالمین"
عرض تبریک ویژه یوم الله ۹ دیماه ؛ روز بصیرت و آگاهی ؛ روز افتخار و سربلندی مردم ایران
روزتون بخیر و شادی. وجودتون شاد و بانشاط...؛
هفته ای سرشار از تلاش و توفیق در پرتو نگاه سخاوت مندانه حضرت زهرا"ع" داشته باشید...؛
الهی در دنیا و عقبی سایه نشین و محفوظ در حریم پاک و پرسخاوت اهل بیت "ع" بوده و معیت و همراهیشان افتخار و زینت زندگیتان باشد...؛
🇮🇷🌸 الهی آمین 🌸🇮🇷