یک شب آمد بخوابد دیدم روی بازویش یک عکس اژدها خالکوبی شده است. شاکی شدم به حاج مرتضی گفتم «خداوکیلی این رو از کجا گیرآوردی که بدنشم پر از نقش و ورقه». حاجی عصبانی شد و سر مجید داد زد که مگر نگفتم حواست باشه بدنت معلوم نشه بچه ها ببینند. مجید قربان خانی از صدای مداحی من در هیأت بچه های مدافع حرم خوشش می آمد آنقدر صدایم را دوست داشت که گاهی اوقات التماس می کرد برایش نوحه بخوانم و من در جوابش می گفتم «من برای تو نمی خونم اصلا اگه تو شهید بشی من به خدا و اعتقاداتم شک میکنم». مجید هم جواب داده «این خالکوبی یا فردا پاک میشه، یا خاک میشه»
روز عملیات وقتی تیر خورد متعجب بودم از کار خدا مجید داشت میرفت به آرزوش برسه ومن ول معطل مانده بودم وسط معرکه. درست بود که منم زخمی شده بودم اما زخمی شدن کجا و شهادت کجامجید حتی لحظه شهادتش بااینکه چند تیر خورده باز دست از مسخره بازی برنمیداشت. هرکسی تیر میخورد بعد از یک مدت بیهوش میشود مجید سه ساعت تمام بیدار بود و یکبند شوخی میکرد و حرف میزد تا اینکه شهید شد
#شهید_مجید_قربانخانی
🌹@tarigh3
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم.
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت:
"این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
#شهید_حسن_باقری
🌹@tarigh3
🍂
🔻 طنز جبهه
🔅 پای چپ یا راست...
توی سنگر هر کس مسئول کاری بود .
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر 😮
به خودمان که آمدیم ،
دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است.
نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، 😕
یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .😆
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !😨😲
سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!😄😃😂
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده .
خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت ..
↙شهید رسول خالقی
شوخ طبعی از سیره ی شهدا بود...
روحشون شاد 🌹
. 👈شادی روح تمامی شهدا و همه گذشتگانمون صلوات
🌹@tarigh3
🍂
سلام و عصر شما همسنگران بخیر 👋
.....چیزی حدود یک هفته به #عملیات_بدر باقی مانده و شور و شوق بچهها برای شرکت در عملیات وصف ناشدنی است.
خصوصا این عملیات که دارای ویژگی های خاصی از لحاظ شکل نیروها و طبیعت منطقه بود.....
🔸 همراه باشید از امروز با "بازخوانی عملیات بدر" و لحظاتی پر جریان و پرحادثه این عملیات.
دوستان خود را دعوت کنید به کانال طريق الشهدا
🌹@tarigh3
✍هروقت دیدید همسرتان
در مسایل مادی دستش تنگ است...
یا کار مناسب برایش جور نمی شود
کاری کنید پای مادرش را ببوسد،
کاری کنید بی منت خدمت به مادرش کند و برایش کم نگذارد،
بعد می بینید از زمین و آسمان خدا برایش می ریزد.
امیدوارم ازاین نعمت بزرگ محروم نباشد
#استاد_نیلچی_زاده
🌹@tarigh3
🏴#شهادت_حضرت_حمزه
🏴#وفات_سیدالکریم
▪️مـرا بـا اشکْ، الفـت از قدیم است
که مرغ دل به صحن غم مقیم است...
▪️محبیـن خـون زِ ابـر دیـده بـاریـد!
عزای «حمزه» و «عبدالعظیم» است...
🥀15 شوال سالروز شهادت حمزه سیدالشهدا علیه السلام و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام تسلیت باد.🥀
🌹@tarigh3
#یا_سیدالکریم
🏴 السَّلامُ عَلیْکَ یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی...
رحلت سفیر امام هادی(ع)، #حضرت_عبدالعظیم حسنی(ع) تسلیت باد🖤🥀
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🔻 حضرت شاه عبدالعظیم سیدالکریم است؛ بر اساس روایات انسانی که به زیارت شاه عبدالعظیم برود ثواب زیارت کربلا را دارد.
🔸 در تهرانِ قدیم که مردم اعتقاداتشان خوب بود، بعضی مردم و تجار معتقدِ بازار و غیر بازار وقتی که به بن بست می خوردند، به حرم شاه عبدالعظیم می آمدند و بست می نشستند؛ یک گوشه ای یک چادر می زدند و آن جا می نشستند. طولی نمیکشید که در کارشان گشایش می شد و بعد از آن به دنبال زندگی شان میرفتند؛ دو روز، سه روز، بیشتر یا کمتر، بستگی به مشکل و شخص دارد. برایشان حل شدن مشکل از این راه خیلی روشن و قطعی بوده است. راه دیگری غیر از سیدالکریم سراغ نداشتند.
🔹 ما که یک وقتی، اوایل ازدواجمان یک مشکلی برایمان پیش آمده بود، رفتیم که آنجا بمانیم و پی در پی به زیارت برویم تا حل شود. آنجا یک مدرسه علمیه بود، ساکمان را داخل آن مدرسه گذاشتیم و رفتیم حرم و نماز مغرب و عشاء خواندیم و زیارت کردیم و به مدرسه آمدیم؛ همان وقت که از زیارت برگشتیم خیلی سریع مشکل حل شد.
🍃🍃🍃🍃
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥شارژر مثل سرم بهش وصله ! 😂
❤️چندتا فرمول حال خوب
#دکتر_سعید_عزیزی
#فعالیت_جسمی
#تمرکز_ذهن
#مقایسه_کردن
#شکر_گزاری
@salambarebrahimm کانال کمیل؛.mp3
5.7M
مارا امروز همه رجز خوان بنویسید
آماده میدان بنویسید✌️
از معجزه خون شهیدان بنویسید🕊
هرجا غلطی سر زد از این دولت جعلی
جبران بنویسید⚡️🔥🚀
کار جدید کربلایی ابوذر روحی ❤️
خدا تو قرآن میفرماید:
وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ
یعنی عزت و ذلت تو دست منه
بعد تو میترسی بقیه زمینت بزنن؟!
قبولاینکهیاریاتنکردیمآقا تورابهجانِهمهخوبیها،بیابرگرد
#اللهمعجللولیكالفرج
براستی #شهدا صاحب #حیات #طیبهاند.....!!!
روزی بر سر مزار فرزندم در گلزار #شهدای بهشهر رفته بودم.
دیدم زن و شوهری بر سر #مزار پسرم نشستهاند و به شدت گریه میکنند.
رفتم نزدیک شون و علت را جویا شدم. به آنها گفتم که این مزار #پسر من است اما در این قبر #شهیدی نیست که شما اینقدر برایش گریه میکنید.
پسر من #مفقود #الجسد است.
در ضمن من اصلا شما را نمیشناسم.
از سر و وضعشان هم معلوم بود که شمالی نبودند.
خانمی که گریه میکرد در جواب من گفت: فرزند #مریضی دارم که از ناحیه دو پا #فلج بود.
دوا و درمانهای ما نتیجه نداد و از سلامتیاش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که #جوانی به سراغش آمده است و به او میگوید که از جایش #بلند شود.
پسرم در پاسخ جوان میگوید که من فلج هستم و قادر به راه رفتن نیستم.
#جوان میگوید برخیز تو #شفا یافتهای من #شهید #بالویی از مازندران هستم.
فرزندم از خواب بلند شد در حالی که شفا گرفته بود.
من تمام #گلزار #شهدای شهرهای #مازندران را یک به یک رفتم و روی سنگ مزارها را خواندم.
تا اینکه بالاخره در گلزار شهدای بهشهر(اینجا) این سنگ قبر را پیدا کردم. پدر #شهید میگفت: نشستم و دوباره برایم مسلم شد که فرزندم #زنده #حقیقی است .....
هدیه به روح #شهید_حسینعلی_بالویی
#خواب_مادرشهیدزلفی
#شهیدمدافع_حرم
#اقاسیدمحمدحسین_میردوستی
قبل از اینکه جای پسر منو بخوان مشخص کنم و اینجا دفنش کنن،
مادر شهید شهرام زلفی خواب میبینن که
پسرشون میاد و عجله داره،بهش میگن: پسر من ،چی شده ؟چرا عجله داری؟میگه: مادر ،من یه مهمون خیلی عزیزی دارم، باید برم خونه ام رو تمیز کنم.یکی از همکارام داره میاد،دوتا خونه اونورتر.میخوام برم به خونه ام برسم.این مهمون خیلی برای من عزیزه و از ساداته ....
پنجشنبه همون هفته، مادرشهید زلفی که تشریف میارن بهشت زهرا، میبینن این قسمت رو دارن خاک برداری میکنن.
میپرسن چه خبر شده؟
میگن یه شهیدی دارن میارن اینجا دفن کنن.
اینجا یاد خوابشون میفتن که پسرش گفته بود مهمون عزیزی دارم دوتا خونه اونور تر.
میپرسن این شهیدی که میخواین دفن کنین سیده؟
میگن.آره....
و شهید "سید" محمدحسین میردوستی،با "دو" فاصله،در جوار همکارشون،شهید زلفی،آرمیدند.
اکثر آشفتگی انسانها
بخاطر دعاهای بی تاثیر است
دعا یعنی از خداوند
راهنمایی بگیریم،
نه اینکه او را راهنمایی کنیم
که چه کار بکند!
با آرزوی استجابت تمام دعاهای خوب 🌸
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 سلام و عصر شما همسنگران بخیر 👋 .....چیزی حدود یک هفته به #عملیات_بدر باقی مانده و شور و شوق بچه
🍂
🔻 روایت لحظه به لحظه
#عملیات_بدر
آموزش های سخت پلاژ رو به پایان بود. سرمای طاقت فرسای زمستان سال 63 عرصه را بر مردان عملیات تنگ کرده بود و گویی می خواست تا سر حد مرگ این مردان را مورد آزمایش قرار دهد. آزمایشی که می بایست به تاریخ گذشته ایران بابت داشتن اینچنین رزمندگانی مباهات کند و به آیندگان ثابت نماید که این جوانان تا کجای کار پای دین و کشور خود ایستادند و پای پس نگذاشتند...... و چه زیبا نمایشی از این استواری برپا کردند.
اتوبوس ها برای جابجایی افراد وارد محوطه پلاژ شدند. همه ی وسایل جمع شده بود، وسایلی که بیش از یک کوله پشتی نمی شد. یک دست لباس، بادگیر، قرآن و کتاب دعایی که همه سرمایه مادی و معنوی این نیروها می شد. و البته سلاحی که برای مبارزه در راه معشوق با خود داشتند. آخرین نگاه ها بر آب افتاده بود و روزهای گذشته در پلک زدنی از جلو چشم ها گذشتند. لحظاتی که برای برخی هرگز تکرار ناشدنی بودند و خاطراتی که لحظه به لحظه از آن دور می شدیم و می دانستیم که سالها در حسرتش خواهیم سوخت.
تا قبل از غروب آفتاب باید محل آموزش را ترک می کردیم و به محلی می رفتیم که برای ما نامعلوم بود.
گوشه ای از اتوبوس نشستیم و آرام آرام گرمی صندلی و بودن در آن جمع، چشم ها را سنگین کرد و به خوابی آرام وارد کرد......
🔸 همراه باشید
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 روایت لحظه به لحظه #عملیات_بدر آموزش های سخت پلاژ رو به پایان بود. سر
🍂
🔻 روایت لحظه به لحظه
#عملیات_بدر
مثل دیشبی، بعد از حرکت اتوبوس ها از پلاژ اندیمشک، راه خود را به طرف اهواز شروع کردیم. نگاهم را از پنجره به بیرون انداختم. به یاد سال پنجاه و نه افتاده بودم. زمانی که هنوز بسیجی نشده بودم و برای کاری به اتفاق پدر و مادر در مسیر اهواز اندیمشک و یا دزفول در حرکت بودیم. تازه جنگ شروع شده بود و در کنار جاده شاهد حضور ارتشی ها و توپخانه آنها شده بودم. در کنار جاده پوکه هایی افتاده بود که نشان از جنگی شدن منطقه داشت. حالا همان مسیر، محلی امنی برای عبور و مرور مردم شده بود.
سر و صدای بچه ها در اتوبوس هنوز ادامه داشت. کمی نوحه خوانی و کمی خنده و شوخی و... مرا به خود آورد.
بعد از ساعتی خود را در ورودی پلیس راه اهواز دیدیم. رانندهها بدون توجه از آن گذشتند و راه خرمشهر را در پیش گرفتند. بعد از ساعتی وارد جادهای شنی شدیم و بیست یا سی کیلومتری در تاریکی پیش رفتیم و در محلی توقف کردیم.
نفرات گردان که قبلا به این محل آمده بودند، چادرهایی علم کرده و وسایل اولیه را در آن چیده بودند. آن شب را در همان چادرها استراحت کردیم و...
دستور رسیده بود تا کف چادرها را کنده، تا جان پناهی باشد برای حمله احتمالی دشمن. بیل و کلنگ گرفتیم و مشغول شدیم. کف چادرها بین نیم تا یک متر کنده شده بود و فضای متفاوتی درست شد. چند روزی تا شروع عملیات باقی مانده بود و باید کارهای تکمیلی را انجام می دادیم.....
🔸 همراه باشید
🌹@tarigh3
⭕️حتما کار بسیج لندنه؟
♨️تظاهرات مردم انگلیس در لستر در حمایت از غزه و مقاومت فلسطین !
با تشکر از مسئول پایگاه بسیج لستر بابت این کار قشنگ 👏👏
دنیا همه یکپارچه در کنار فلسطین قرار گرفته اند.
انگار پایتخت های غربی هم سقوط کرده ....
#فلسطین
#نابودی_اسرائیل
#بیداری_جهانی
🌹@tarigh3
شهید عزیز و دوست داشتنی در گردان یازهرا(س)
در جنگ خیلیها دوست داشتند به گردان یازهرا(س) بیایند و دلیل مهم این تصمیم حضور شهید تورجیزاده بود که همه مجذوب صفا و معنویت او شده بودند.
پنجم اردیبهشتماه سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده گرامی باد🌷🌷
هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷
🌹@tarigh3
آرِزویَت را برآورده میکند
آن ″خُدایی″ که
آسمان را برای خنداندنِ
گُلی می گریاند...🌺
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی با اباعبدالله رفاقت کرد؛
نباخت ...
#رفیق_خوب_زندگیم_ارباب
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم♥️حسین(ع)
💫شبتون و عاقبتتون حسینی 💫
🌹@tarigh3