🍂 مگیل / ۱۲
داستان طنز
اثر ناصر مطلق
✾࿐༅◉○◉༅࿐✾
یادم است همان شبهای آخر، با رمضان قرار گذاشته بودیم وقتی همه خواباند به کانتینر تدارکات تک بزنیم، اما حاج صفر از ما هوشیارتر بود. روی گونی اجناس، بخصوص کارتنهای پُر از خوراکی، تله موش کار گذاشته بود؛ تله موشهای بزرگ ضربه ای. رمضان و علی زودتر از من وارد کانتینر شدند. کلید برق را زدیم اما چراغها روشن نشد مجبور شدیم کورمال کورمال به دنبال چیزهایی که لازم داشتیم بگردیم، ناگهان داد رمضان به هوا رفت و پشت بندش، على. من هم تا آمدم به آنها کمک کنم دستم رفت زیر یکی از تله موشها. چه دردی داشت. انگار که یکی با همۀ وجود، دست آدم را گاز گرفته باشد. وقتی کار به اینجا رسید، صدای قهقهه حاج صفر و بچههای تدارکات را از توی چادر شنیدیم. ما هم برای تلافی فردای آن شب در غذایشان پودر قرص مسهل ریختیم. بی آنکه محاسبه کرده باشیم بین چادر تدارکات تا دستشویی ها چه راه دور و درازی است. بیچاره ها تا خود صبح در رفت و آمد بودند. آخر سر هم به سراغ یک گودال پشت چادر تبلیغات رفتند؛ گودالی که شبیه قبر کنده بودند و یک نفر از بچه های تبلیغات شبها در آن به یاد شب اول قبر مناجات میخواند. بیچاره وقتی نصف شب وارد قبر شده بود بوی بد به مشامش خورده بود. زمانی از همه چیز خبردار شد که به پشت داخل قبر خوابیده بود. لباسهایش را سوزاند و خودش هم دم صبح با آن سرمای استخوان شکن به داخل رودخانه کرخه شیرجه زد. بعد هم سینه پهلو کرد و یک هفته میهمان بهداری شد.
علی برای آنکه از عذاب وجدان برهد، چند شیشه عطر گازئیلی برایش برد. رمضان تیمارش کرد و من هم برایش چند کبک چاق و چله شکار کردم. نمیدانم چند دقیقه گذشته بود، اما من کنار بچه ها، رو به مگیل نشسته بودم و داشتم این خاطرات را برایش تعریف میکردم. جالب بود که مگیل هم برعکس همیشه دست از نشخوار کشیده بود و داشت به حرفهای من گوش میداد.
- چه عجب یکبار نشستی پای بساط دل ما
این را وقتی فهمیدم که میخواستم خرمهرههای رمضان را به گردن مگیل ببندم، زیر آن هم دسته کلید حاج صفر را آویزان کردم تا صدایش همیشه در
گوشمان باشد. اما من که فعلاً صدایی نمی شنیدم.
- ببین چه چیزهای زینتی بهت آویزان کردم. الان اگر خرها تو را ببینند کلی ذوق میکنند.
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هضم این ویدئو بسیار بسیار سنگینه
و قلبی نورانی میخواد
از دستش ندهید
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل؛
به ڪنجِ قفس
از حسرتِ پروازم سوخت...
#شهید_گمنام
#پنجشنبه_های_شهدایی 🌷
کجای زندگییم ⁉️
آنان در او غرق شدند
ما در خودمان..
آنان نشان اویند
ما در پِے نشان..
#پنجشنبه_های_شهدایی
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #پیشنهاد_دانلود
پنجشنبه ها که می رفتم مزار شهدا...😭😭
🎙حاج مهدی رسولی
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
دلیل علاقهمند شدنش به اسلام رو ببینید!
آیا ما هم این جوری هستیم؟
🌹@tarigh3
.
جز کربلا این دل تمنایی ندارد 😭
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شب_جمعه
🌹@tarigh3
┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄
#خاطره
وقتی هشت ساله بودم، حرفی به من زد که همیشه به یادم ماند.
یک روز با خانواده به دربند رفته بودیم و من هم مثل همیشه چادر سر کرده بودم.
روی یکی از تختها کنارش نشسته بودم که خانم بدحجابی از کنارمان گذشت و لبخند تمسخر آمیزی به من زد.
دلم شکست. با ناراحتی نگاهی به حمید کردم و گفتم: ببین این خانومه چه طوری بهم نگاه کرد و خندید! فکر کنم به خاطر چادرم بود!
لبخندی زد و گفت: عیب نداره نرگس. مهم اینه که حضرت زهرا س بهت لبخند میزنه!»
حرفش به دلم نشست.
اخمهایم را باز کردم و لبخند زدم.
از آن روز هر بار که چادر سر میکردم، احساس میکردم حضرت زهرا (س) به من لبخند میزند. برای همین احساس، رویم را بیشتر میگرفتم.
📚شاهرگی برای حریم، شهید محمد رضا اسداللهی، ص۱۵
🍃 شهید محمدرضا اسداللهی
🌹@tarigh3
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور میشود، بی تاب میشود؟
گلهای؟ حرفی؟
اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود.
پرسیدند:
حالا شما چه میکنید؟
به علیرضا نوهاش اشاره کرد و گفت:
مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد...
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن 🕊🌹
ازشھیدانبطلبآنچهتمناداری . .
بخداکارگشاۍهردلسوختهاند:)
#شهیدانه
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز تولد شهید #سید_مهدی_موسوی سرتیم حفاظت رئیسجمهور شهید آیت الله #رئیسی است
شادی روح مطهرشون صلوات🌹
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهر امضا شدن خط براٺ حرمٺ
پشٺ این قافیہها اشڪ روان مےریزم..
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم ♥️حسین(ع)
شب جمعه تون کربلایی💫
🌹@tarigh3
مهدی جان!
هرچه آید به سر ما همه از دوری توست
کآن هم از فاجعهی خانهنشینی علی است
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
شب جمعه تون ختم به صبح ظهور 🤲
.
.
#قرار_شبانه
به نیت تعجیل در فرج امام زمان عج
هدیه محضر مادر بزرگوارشون
حضرت سیده نرجس خاتون سلام الله علیها ۵ شاخه گل صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷
.#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
.
🌟🌿
خدای بی نظیر من!
من سراپا خطایم، تو یکپارچه راستی!
من سرشار از گناهم، تو مملو از پاکی!
من هر لحظه آشوبم، تو بی وقفه آرامش!
من سربهسر آلودگی،
و تو منزّهی از هر آلایش!
🌹@tarigh3
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیری ست که از روی
دل آرای تــو دوریم
محتاج بیان نیست
که مشتاق حضوریم
منتظران صبحتون مهدوی 💚💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
تا کسی رخ ننمایـد ز کسی دل نبرد
دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود
#امام_زمان (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وبی شکیب نوشتیم السلام علیک
الی الحبیـب نوشتیم السلام علیک
به انتظار جوابیم صبحِ اولِ وقتـــ
الی الغریب نوشتیم السلام علیک
صبحتون حسینی ♥️✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3