YEKNET.IR - zamine - fatemie 2 - 1401 - banifatemeh.mp3
9.27M
تسبیح فاطمه بعد الله اکبر
آیه به آیه یاسین و قدر و کوثر
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎙
🕌🕊
هدایت شده از کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
کسی که ادعا میکند
حضرت مهدی امام اوست...💙
ولی، رفتار و اعمال وتصمیم گیری هایش
هیچ سنخیتی با حضرت ندارد؛
خود را فریب داده است!!
زیرا، امام واقعی هرکسی
الگوی عملی اوست
نه امام ادعایی و شعاری!!! (:
#تلنگر💥
#امام_زمان♥
.
🔺️پارسال همین موقع ها بود،
چقدر افتخار کردیم با دیدن این تصویر...
#روحت_شاد_بزرگمرد
#جبران_نمی_شوی
.
#آیههایآرامش
🌿ورَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ
پروردگارت بسیار آمرزنده و دارای رحمت است.
🤍سوره کهف، آیه 58
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#آیههایآرامش 🌿ورَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ پروردگارت بسیار آمرزنده و دارای رحمت است. 🤍سو
♡
مشکل دقیقا همین جاست که به مهربونی
همه توجه داریم ،إلّا #خدا...کاش بدونیم
که همه کاره ی عالَم،بدجور خاطرمونو میخواد
🥺💝
🔴نه تنها اساتید تعلیقی و اخراجی را بر میگرداند بلکه مراسم دلجویی هم برگزار می کنند!!!!
عذرخواهی نماینده ولی فقیه در دانشگاه شهید رجایی و مدیرکل حراست وزارت علوم از سه استاد تعلیقی و صدور حکم بازگشت به کار برای آنان!
🔹سایت دانشگاه شهید رجایی نوشت: روز سه شنبه ۲۶ شهریور در جلسه ای که به دعوت ریاست دانشگاه و مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه و با حضور مدیر کل محترم حراست وزارت علوم برگزار شد، از سه نفر اساتید دانشگاه که به دلیل سوء تفاهم ها در جریانات ناآرامی و اعتراضات دانشجویی در پاییز ۱۴۰۱ و تأخیر در بررسی گزارشها و مکاتبات مربوطه طی دو سال اخیر در شرایط بلاتکلیف قرار گرفته بودند، دلجویی شد.
🔹در این جلسه ابتدا حجت الاسلام فضلعلی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه خلاصه ای از رخدادهای منجر به بلاتکلیفی در امور و تقاضاهای اساتید آقایان دکتر مهدی عربی، دکتر مالیان و دکتر تقی یاری را بیان و بخاطر آسیب و رنجش خاطر اساتید در طی حدود دو سال گذشته از آنان عذرخواهی نمودند.
🔹در ادامه مدیر کل حراست وزارت علوم نیز مراتب عذرخواهی از اساتید را اعلام و از آنان دلجویی نمودند.
🔴😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡مملکت چه خبره ؟ اتفاقی افتاده ما بی خبریم ؟ چی شده که نماینده ولی فقیه میره میگه غلط کردیم ماراببخشید عذر میخواهیم مردم و کشور و شهدا و همه را فحش دادید و بر علیه نظام شاخه شونه کشیدید و سینه چاک کردید و علیه نظام جمهوری اسلامی قیام مزورانه کردید ....
وای خدای من ....
چی فکر میکردیم و چی شد
یعنی از فردا از هربی ناموس وهر فتنه گری باید عذر خواهی کنیم ...
چقدر بدبخت شدند نیروهای انقلاب
#اللهم عجل لولیک الفرج عج
نه آقا شرمندم نیا فعلا کشور را بی حیایی و بی ناموسی گرفته...!
لعنت بر مسئول نان به نرخ روز خور😡
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 مگیل / ۴۷ داستان طنز اثر ناصر مطلق ✾࿐༅◉○◉༅࿐✾ کردها از دست سامی عاصی بودند. با آ
🍂 مگیل / ۴۸
داستان طنز
اثر ناصر مطلق
✾࿐༅◉○◉༅࿐✾
رفته رفته سامی هم با مگیل آشنا شد. حالا دیگر او حرفهای مرا راجع به مگیل خوب میفهمید و گاهی مثل من تا سرحد جنون از دست او عصبانی میشد. سامی هر روز صبح با یک مشت شکلات و قند به دیدن مگیل میرفت و که کشته مرده این جور چیزها بود حسابی به سامی سواری میداد. یک بار که فرمانده کردها به دیدن ما آمده بود گفت: خوب برای خودتان اینجا مانژ سوارکاری راه انداختید. وقتی سامی حسابی به این رشته علاقه مند شد از کردها خواست تا چند اسب خوب برایمان بیاورند. البته با طنابی که دورتادور درختان باغ بستند کاری کردند که اسبها نتوانند از محوطه دور شوند. سامی با پول کاری کرده بود که با یکی از محافظان کرد سواره تا چشمه کنار ده با هم میرفتیم و برمی گشتیم. سامی از ته دل دعا میکرد تا این اوضاع ادامه پیدا کند. ظاهراً او بهترین بهانه را برای دور بودن از محیط خانه پیدا کرده بود. حتی اگر در جبهه خودمان بود مجبور میشد تا هرازگاهی به مرخصی برود، اما اینجا دیگر از مرخصی هم خبری نبود.
یک بار گفت: پدرم قرار بود تا هرچه زودتر با پارتی بازی مرا به تهران منتقل کند. با خود میگفتم ببین چه بلایی سر این پسر آورده اند که با آن همه مال و مکنت خانه برایش جهنم است. گرچه هر شب سامی قسمتی جدید از زندگی اش را برایم تعریف میکرد ،اما هنوز مشتاق دانستن درباره او بودم. یک شب حسابی گریه کرد. شاید برای تو خنده دار باشد، اما باید در آن موقعیت قرار بگیری تا حرفم را بفهمی.
سامی میگفت: خواهرم به بهانه رفاقت با دختر عمو هر روز و هر شب او را به خانه ما می آورد؛ هم او و هم دوستان دیگرش را. البته خواهرم آن قدرها هم دختر بدی نبود و این کارها را به تحریک پدرم میکرد. از او باج میگرفت باجش هم این بود تا پدر بگذارد با نامزدش رابطه داشته باشد و رفت و آمد کند.
- چه خانواده به هم ریخته ای
- بله تو خانه ما هیچ چیز سر جایش نبود. روابط آدمها براساس و معیار پول بود و مادیات.
- بمیرم برایت چه کشیدی!
من هم نسیم جبهه بهم خورد و عوض شدم؛ وگرنه یکی بودم خدا نکند مثل خودشان. اقرار میکنم که اگر جبهه نبود و جنگی وجود نداشت الان کمیتم لنگ بود. من به جبهه پناه آوردم.
🌹@tarigh3
🍂 مگیل / ۴۹
داستان طنز
اثر ناصر مطلق
✾࿐༅◉○◉༅࿐✾
فردای آن شب قرار شد به حمام برویم. در راه حمام فهمیدیم که مردم ده بار و بندیلشان را بسته اند و در حال کوچ کردن هستند. از چند شب پیش صداهای عجیب و غریبی میشتیدیم. صدای ته قبضه توپ و خمپاره که از یک عملیات خبر میداد؛ عملیاتی در همان نزدیکیها. با همه سانسور خبری که کردها داشتند اما بالاخره دانستیم که رزمندگان ایرانییک عملیات بزرگ را از همان سمت آغاز کرده اند.
دل توی دلمان نبود. آن قدر سرگرم خبرهای عملیات شده بودیم که من یکی فراموش کردم غسل واجب کنم، برای همین بعد از برگشت از حمام یک پیت آب
گرم درست کردم و دوباره سروکله خود را غسل میدادم.
نگهبان کرد که گویا این آداب و سنن را نمیشناخت و نمیدانست چگونه باید به دستورات رساله عمل کرد با دیدن پیت آب داغ و آن وضعیت کلی ما را مسخره کرد و به ریشمان خندید.
همان شب، به دلیل حمام رفتن و استفاده از آب داغ، بدنهایمان شل شده بود و این امر باعث شد تا زودتر به رختخواب برویم و شب زودتر بخوابیم. نمی دانم چند ساعت از خواب ما گذشته بود اما با برخورد گلوله توپ به اطراف طویله و انفجار آن، که صدای مهیبی هم داشت از خواب بیدار میشویم. صدای انفجار آن قدر بلند و وحشتناک است که همه جا پر از گردوخاک میشود. سرباز بیرجندی به حالت شوکه سرفه می کند و دست روی سقف گذاشته تا روی سرش آوار نشود. استوار هم از در طویله بیرون رفته و فریاد میزند: انا مسلم، انا مسلم انا بدبخت، انا بیچاره. خلبان عراقی اما هاج و واج مانده است.
من و سامی با هم از طویله بیرون میرویم. از دور صدای تکبیر بچه ها می آید و گهگاه صدای شلیک گلوله هم شنیده میشود. سامی چند ماشین را دید که از انتهای جاده در حال فرار بودند. احتمالا عراقیهای مستقر در خط به حساب
می آمدند. به سامی گفتم: پس مثل اینکه عملیات حقیقت داشته!
- حالا باید چی کار کنیم؟
سامی که طبق معمول دلش برای همه میسوخت گفت: «کاشکی خلبان را خبر میکردیم تا با آن عراقیها برود پی کارش.
- تو هم ساده ایها، خب اگر بچههای خودمان باشند، بهتر است. این یارو را
با خودمان ببریم. صدای استوار ترسو هنوز شنیده میشد که می گفت: «الدخيل، الدخيل.»
سامی محکم بر گردن استوار زد و گفت: مردک، اینها بچه های خودمان هستند. تو داری خودت را به کی تسلیم می کنی؟!
استوار، که انگار یک پارچ آب سرد را روی کله اش ریخته باشند، گفت: راست میگویی؟
🌹@tarigh3
🌟🌿
پروردگارا!
بزرگترین ترس من در زندگی این است
که بعد از این که حلاوت هدایت به نور ایمان تو را چشیدم
و بعد از آن که رحمت تو را به چشم خود دیدم،
محروم شوم
و دیگر مرا لایق ایمان داشتن ندانی
و از در خانهات برانی!
پس به تأسی از امیرمؤمنان میگویم:
الهی و ربی من لی غیرک!
تو که میدانی جز تو هیچ ندارم؛
پس کرم نما و مرا همچنان بپذیر!
🌹@tarigh3
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مهربان من تو کجایی که این دلم
مجنون روی توست که پیدا کند تو را
ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام
چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را
صبحتون مهدوی 💚✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
هر روز با حسین دوباره تولّدیست
بارید اشک و ما به طهارت رسیدهایم
با یک سلام پاک شود هر گناهکار
ما خود به این مقام و فضیلت رسیدهایم
💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ
صبحتون حسینی ♥️
🌹@tarigh3
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجای جهانی حسین جان؟ به کوفه؟ به تهران؟ به غزه؟ به لبنان؟
🌹@tarigh3
در دلی که شرک نماند،
بجز حق هیچ میلش نبود.
تا به چیزی دگر کشش میبُوَد،
شرک باقی است.
‹ #تذکرةالاولیاء ›
🌹@tarigh3
#تلنگـــر
شیطان میگه: همین یڪ بار #گناه ڪن،
بعدش دیگه خوب شو!
/۹یوسف/
خــدا میگه: باهمین یڪ گناه ،ممکنه
#دلت بمیره و هرگز توبه نکنی،
وتا ابد جهنمی بشی...!!
/۸۱بقره/
#حواستهست؟.
🌹@tarigh3
🔶🔶🔶عرض سلام و ادب محضر تک تک همسنگران عزیزطریق الشهدایی
در لینک ناشناس هرنظری و پیشنهاد و انتقادی و حرف دلی در مورد کانال دارید، ارسال بفرمایید 🌺
نظرات خودتون رو از طریق لینک زیر👇 بصورت ناشناس برای ما ارسال کنید. 🤴
https://harfeto.timefriend.net/16951838103808
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوری پیر بشین😘🥰
خداحفظتون کنه
🌹@tarigh3
انشاءاللّٰه صابر باشید ؛
هر وقت در تنگنا قرار گرفتید
خدا کمکتان می کند
خدا غفور است
بزرگ است، صانع است
بیشتر از خودمان ما را دوست دارد
منتهی دوست دارد که ما
دعا کنیم تا خودمان بهره ببریم ..
- حاج اسماعیل دولابی( ره)
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید یعنی، برای دفن فتنه، آبرو دادن!
شهید یعنی، برای خاک، ناموس، عزت و اقتدار وطن ، جان دادن!
شهید یعنی، برای غیرت و مردانگی، ازهر چه دنیاییست، گذشتن!
.
#امنیت
#هفته_دفاع_مقدس
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجبجوابی به پزشکیان داده
👌
آنهـایی که از پلِ صراط میگذرند؛
قبلاً از خـیلی چـیزها گذشتـهاند
بایـد بگذری، تا بگذری...!🍃
🌹@tarigh3
❌ چرخه تندروسازی و حذف بچه های انقلابی
افراد معلوم الحال مثل روحانی و پزشکیان برای منصب مهمی مثل ریاست جمهوری تائید صلاحیت میشن، با تبلیغات و هزینه سنگین و لولوسازی از رقیب و هزار تا شگرد دیگه رای میارن، بعد که رئیس جمهور شدن، شروع می کنن با بولدوزر از روی اصول انقلاب اسلامی رد شدن، یه عده بچه حزب الهی به غیرتشون برمی خوره، شروع می کنن به موضع گرفتن علیه اقدامات اینها، بعد همین بچه حزب الهی ها از طرف بزرگان اصولگرا متهم میشن به تندروی، بعد بابت تندروی از صحنه حذف میشن!
قشنگ بود نه؟
آقای پزشکیان گفتن ما حاضریم خلع سلاح بشیم؟ خیلی هم عالی! مملکت شورای نگهبان داره، هیئت عالی نظارت بر سیاست های کلی نظام داره، اصولگرایان بزرگانی دارن. اگر فرمایشات رئیس جمهور را خلاف سیاست های نظام می دونن، بفرمایند وسط میدان موضع گیری کنن، مطمئن باشن بچه حزب الهی ها هم محکم میان پشت سرشون!
نمیشه که هر 4 سال یه بار از غار عافیت بیائید بیرون لیست انتخاباتی بدید، کیفکش هاتون رو بذارید توی لیستها وزیر و وکیل کنید، بعد بچههای انقلابی رو که روی اصول انقلاب ایستادن، به اسم تندرو حذف کنید.
این گوی و این میدان! منتظریم اعضای شورای نگهبان که آقای پزشکیان رو تائید صلاحیت کردن، بزرگان اصولگرا مثل آقای دکتر حداد عادل و همچنین دکتر قالیباف و عزیزان جبهه پایداری و... علیه فرمایشات آقای پزشکیان موضع گیری کنن!
🌹@tarigh3