eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
655 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 خدا بزرگه💚 بزرگ‌تر از هر مشکلی که الان تو فکرشی...
35.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آفرین به استاندار و معاونین ومسئولین یزد... شاهکار کرده اند یزدیها این فیلم در وزارت کشور تهران تحسین و برگزیده شده است... 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~🕊 🌿بوی عطر جنازه... ⚘از بچه‌های عملیات بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثی‌ها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازه اش را آوردیم توی راهرو، یک‌دفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقی‌ها. ⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر می داد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم می‌دانستند که حتی نمی‌توانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمی شد.... 📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊 🌹هنگام اعزام به سوریه همه مایحتاج منزل به غیر از خرما را خریده بود،گفتم: حسن آقا فقط خرما نخریدید که آن را خودم تهیه می‌کنم،با هم خداحافظی کردیم و رفت،اما چنددقیقه بعد بازگشت، دو جعبه خرما خریده بود،گفت:فاطمه خانم،این هم آخرین خرید من برای شما و بچه‌هایم. 📿قرآن آوردم و گفتم:حالا که بازگشتید، از زیر قرآن رد شوید،گفت:اول شما و بچه‌ها رد شوید،رد شدیم،گفتم:حالا نوبت شماست،گفت:می ترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد،گفتم:به خاطر دل من از زیر قرآن رد شوید،از زیر قرآن ردشان کردم و همسفر زندگی‌ام را به خداوند سپردم و گفتم:خدایا هرچه خیر است،برای من بفرست. 🌷همیشه می‌گفت:دوست دارم با زبان روزه و تشنه‌لب مثل آقا اباعبدالله(ع) شهیدشوم،همان شدکه ایشان میخواست، در ماه رمضان اعزام و با زبان روزه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد.😭 ✍به نقل از:همسر شهید 🌹 🌹@tarigh3
الله اکبر یکسال پیش در این ساعت عملیات بزرگ اغاز شد این روز بزرگ رو به همه دشمنان اسقاطیل و صهیونیسم و همه ازادگان جهان تبریک میگوییم یاد و خاطره همه شهدای این نبرد تعیین کننده ، خصوصا عالم عامل عصر، مرد زمان، آیت الله شهید رو گرامی میداریم شادی روح همه شهدا صلواتی هدیه کنیم به ارواح مطهره شون اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ۳ موضوع مهم که باید رعایت کنند ... حالا که رفقا مشغول تخریب دولت هستند و حجاب کلا یادشون رفته ما کمی از حجاب بگیم. دیگه ظاهرا کسی برای مطالب حجاب پولی نمیده و پول ها در تخریب دولت هزینه میشود. مطالبه گران چندآتشه حجاب بودند که میگفتن اقتصاد مهم نیست 🌹@tarigh3
❌مردم ما به شایعه می خندند 😊واز شایعه می هراسند!☹️ 🔺این است فرق عملکرد گردانندگان اقتصاد وحافظان !!!👌 🌹@tarigh3
💥 خانم ۴۵ ساله ای بر اثر حمله ی قلبی، در بيمارستان بستری بود. در اتاق جراحی، لحظاتی مرگ را تجربه کرد. وقتی که عزراییل را ديد، از او پرسيد: آيا وقت من تمام است؟! عزرایل گفت: نه، شما ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز ديگر عمر می کنيد. زن خوش حال شد و پس از بهبودی، تصميم گرفت در بيمارستان بماند و عمل های زير را انجام دهد: ۱- کشيدن پوست صورت ۳- از بین بردن چاقی و کاشت گونه و تاتوی ابرو و به رنگ کردن موها و سفيد کردن دندوناش هم مشغول شد! يه هفته بعد از اتمام آخرين عمل زيبایی، هنگام مرخص شدن از بيمارستان، در حالی كه می خواست از خيابون رد بشه، با يه ماشين تصادف كرد و كشته شد!! وقتی با عزراییل رو به رو شد پرسيد: مگه جناب عالی نفرموديد من ۴۳ سال ديگه فرصت دارم؟! چرا جانم را گرفتی؟!! عزراییل گفت: اِ اِ اِ تو بوودی؟!! چه قدر عوض شدی! به این برکت نشناختم. شرمنده.😂😂 ✍ در فرصت های بدست اومده توی زندگی، هر کاری انجام بدیم بهش فرصت سازی و استفاده از موقعیت نمیگن! خیلی از کارها می‌تونه فرصت سوزی باشه و همه چیز رو از بین ببره...هر تصمیمی تبعاتی داره و قرآن میگه: خدا مهلت میده، اما با هیچکس قول و قراری نداره...🍃🍂🍃🍂 🌹@tarigh3
🥀🕊 🌾حرفهایش به دل می نشست.حتی اگر هزار بار هم حرفی راشنیده بودےاما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت. اصلاسخنران قابلی بود.منبرهایش همه گل میکرد.قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق میکرد تاهمه حرف هایش سند داشته باشد.موضوعی انتخاب میکرد که کارایی داشته باشد ودردی ازمردم دوا کند. 💐یک روز دوستی تماس گرفت واز او برای سخنرانی درمجلس یک مداح اسم و رسم دار دعوت کرد.سخنرانشان نیامده بود ودنبال یک منبری خوب بودند.قبول کرد.کلی مطالعه کرد.منبرش حسابی سر وصدا کرد.خودش هم فکر نمیکرد بتواند آنقدر پرشور سخنرانی کند. 🌷ازطرف هیات بااو تماس گرفتند و میخواستند براےمراسمهای بعدی وسال بعد هم او سخنرانی کند.بااینکه کلی اصرار کردند،قبول نکرد.گفت:ازشهرت میترسم.من هنوز دراین قد وقواره نیستم.آن یک جلسه هم عنایت حضرت زهرا(س)بود. ✍به نقل از:همسرشهید 🥀🕊سرباز اسلام ڪہ باشی گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه سرباختۂ اسلام ڪہ باشی، میشوی . . . 🌹 شادی روح مطهرشون صلوات 🌷 🌹@tarigh3
رسول اکرم(ص): هرشب فرشته مرگ صدامیکند:ای ساکنان گورستان برای که رشک میبرید؟ مردگان گویند:به مومنانی که میکنندو ما نمیتوانیم..😔 🌹@tarigh3
گرامی باد 16 مهرماه سالروز شهادت سردار شهید حاج 🕊🌹 🌹@tarigh3
📌 شهادت سردار رشید حاج حسین همدانی 🔸 سردار سرلشکر شهید حسین همدانی (ابو وهب) در سال ۱۳۲۹ در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود و در سن ۶۱ سالگی در سوریه به فیض شهادت نایل آمد. 🔹 سردار حاج حسین همدانی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیت الله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت. 🔸 سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد. 🔹 ۱۳ دی ۱۳۹۰ سردار حاج حسین همدانی به درخواست سردار قاسم سلیمانی و حکم سردار عزیز جعفری فرمانده وقت سپاه در سوریه حاضر شد. حاج حسین همدانی دلیل حضور ایران در بحران سوریه را با تعبیری از آیت‌الله خامنه‌ای پاسخ داده بود: عمق استراتژی ما سوریه است . 🔸 عصر ۱۶ مهر ۱۳۹۴ سردار حسین همدانی با همکارانش برای شناسایی به منطقه‌ای که دست تکفیری‌ها بود می رود که به کمین دشمن برخورد میکند و ماشینشان را به رگبار می بندند . سردار از ناحیه چشم و سر آسیب جدی دیده و ساعاتی بعد به فیض عظیم شهادت نایل می شود. 🌹@tarigh3
در کتاب «مهتاب خیّن» صفحه ۸۲۵ تا ۸۳۰ خاطره‌ای از سردار سرلشکر درباره آخرین اقامه متفاوت یک بسیجی شهید روایت شده است که مرور آن نکته‌ای آموزنده خواهد داشت. «در عملیات بیت‌المقدس شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی برای پی‌گیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار می‌کنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود می‌برد. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای را پخش می‌کند. سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال می‌کند: «نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟» او جواب نمی‌دهد. سردار همدانی می‌گوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی می‌گوید. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ(حالتی از ترس) کرده است. این شد که دیگر او را سوال پیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. فهمیدم اهل تهران و بچه نازی آباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل می‌کند. گفتم: «برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟!» گفت: «وقت اذان بود نماز می‌خواندم.» نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می‌زد. این شد که به او گفتم:«نماز می‌خوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت می‌کنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباس‌هایت هم که خونی و نجس است.» خیلی کوتاه جواب داد: «حالا همین نماز را می‌خوانیم تا ببینیم چه می‌شود.» دیدم باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم: «لابد نماز عصر را می‌خواندی.» گفت: «بله.» گفتم: «خب صبر می‌کردی می‌رسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخم‌ات را می‌شستیم هم لباس عوض می‌کردی بعد با فراغ نماز می‌خواندی.» گفت: «معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست.» گفتم: «باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب می‌شوی و برمی‌گردی خط.» بالاخره او را رساندم به اورژانس تیپ ۲۷ و سفارش کردم حسابی به او برسند رفتم مقر قرار گاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشین‌های آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی را بپرسم مسئول اورژانس گفت: «خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشم‌هایش را روی هم گذاشت و شهید شد.» برگشتم به طرف مقر در حالی که رانندگی می‌کردم به پهنای صورت گریه می‌کردم صدایش توی گوشم زنگ می‌زد که می‌گفت: «معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست.» اینجاست که شهید دستغیب(ره) می‌گفت: «حاضر است ثواب ۸۰ سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند.»» هدیه به ارواح مطهرشهدا صلوات🌷 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹ لاتیأس‌ إن ماتَ‌ في صدركَ غُصنٌ غداً سیزرع‌ اللّٰه لك بُستان‌ › ناامید نشو.. اگه شاخه‌ای در سینه‌ات بمیرد فردا خداوند باغی برایت خواهد کاشت.. 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسم به صبر که تو خداوند رویداد های محالی 💚 _دلهامونو آروم کن،لطفا🤲 🌹@tarigh3
این که گناه نیست 02.mp3
6.27M
2 ❌یک اشتبـاه بـزرگ؛ چرا همش دنبالِ اینی، چی ثواب داره؟ چرا نمیری، چیزایی که کارهای خوبتو بی اثر میکنه، بشناسی؟ ✅تا آفت ها رو نشناسی، خوبی هات پایدار نمی مونن 🌹@tarigh3