🏴 #با_کاروان_حسینی
🔹 #ایام_مهادنه
از روز سوم تا نهم محرم به ایام #مهادنه معروفه.
ایام مهادنه به روزهای نه جنگ نه صلح گفته میشه که شامل روز سوم محرم که #عمرسعد وارد کربلا میشه تا روز نهم که #شمر وارد کربلا میشه.
این روز ها، روزهایی هستن که کربلا هر روز شلوغ تر و نیروهای اعزامی از کوفه به کربلا بیشتر میشه و شرایط برای جنگ مهیا میشه.
#یک_دقیقه_مطالعه
🔸 ماجرای #امان_نامه
یکی از دلایلی که روز #تاسوعا بنام #حضرت_عباس ثبت شده پاسخ کوبنده ی حضرت عباس به #امان_نامه ایه که #شمر به کربلا اورد.
شمر و مادر حضرت عباس " #ام_البنین " هر دو از نسل کلاب می باشند. کلاب یازده پسر داشت که یکی از آنها ضباب که نسل شمر به اومی رسید و یکی دیگه هم کعب بود که نسل ام البنین به او می رسید.
شمر با شخصی به اسم عبدالله بن ابی محل به کربلا اومد که حضرت ام البنین عمه اش می شد.
#عبیدالله_زیاد، امان نامه رو به عبدالله داد و به کربلا فرستاد.
روز تاسوعا شمر اومد کنار خیمه یاران امام حسین و فریاد زد:
پسران خواهران ما کجایند؟!
منظورش حضرت عباس و برادراش، عبدالله، عثمان و جعفر بود.
حضرت عباس همراه با برادراش بیرون اومد و گفتند چه می گویی؟!
شمر گفت: پسران خواهرِ ما! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمومنین یزید درآیید.
💥 حضرت عباس و برادرانش گفتند:
دستت بریده باد ای شمر. امان نامه آورده ای؟
خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند.
ای دشمن خدا، از ما می خواهی که برادرمان حسین، فرزند فاطمه و پیامبر را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان در آییم؟
هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیامبر را امان نباشد؟
شمر وقتی حرف های کوبنده حضرت عباس و برادراش رو شنید ناسزا گو و خشمگین به سپاه خودش برگشت.
❌ نکته ی مهم درباره ی امان نامه ای که شمر برای حضرت عباس اورد اینه که، شمر حتما با شناختی که از حضرت عباس داشته می دونسته که ایشان امان نامه را نمی پذیرن ولی میخواسته هم نسبت خودش با حضرت عباس را اعلام کنه و هم اینکه امام حسین رو بیشتر تحت فشار قرار بده تا بیعت کنه به همین خاطر با صدای بلند و در حضور همه امان نامه رو اعلام کرد در صورتی که می تونست امان نامه را بدون سروصدا به حضرت عباس تحویل بده....
🏴 #بعد_از_حسین(ع)
🔘ورود کاروان به شهر #دمشق
▪️زمان ورود را #اول_صفر سال61 هجری نوشتهاند:
🔻#ابوریحان_بیرونی(440 ه.ق) در آثارالباقیه مینویسد:
شهرُ صفر فیالیوم الاول اُدخِلَ رأس الحسین مدینة دمشق.
🔻زکریابن محمدبن محمود قزوینی(م682) مینویسد: الیوم الاول منهُ عید بنی امیه اُدخلت فیه رأس الحسین بدمشق و العشرون منهه رُدّت رأس الحسین الی جثته: روز اول ماه صفر عید #بنی_امیه است. در این روز #سر _امام_حسین(ع) را به دمشق وارد کردند و در روز بیستم همان ماه، سر را به بدن بازگرداندند.
🔻در مقتل الحسین خوارزمی، و در نفس المهموم به نقل از شیخ کفعمی، شیخ بهایی و محدث کاشانی، همین روز ذکر شده است.
▪️برخی نوشتهاند سه روز و برخی سه ساعت آنان را در کنار دروازه شهر نگاه داشتند تا شهر را بیارایند.
▪️هنگام ورود هزاران نفر به تماشا آمده بودند.
اسیران را در حالی وارد کردند که ریسمان بر بازو و گردنشان بسته بود و بر شترها سوار بودند. برخی نیز بر استر سوار بودند.
▪️هلهله و پایکوبی و کف زدن و هیاهو شهر را پر کرده بود.
صدای موسیقی در شهر پیچیده بود و زنان میرقصیدند در حالی که دستها را خضاب کرده و سرمه به چشمها کشیده بودند و زیور آلات بر دست و گردن داشتند و مردان نیز لباس فاخر پوشیده بودند. آن روز در شام جشن اعلام شده بود.
▪️اسرا را از #باب_الساعات – منطقهی پرجمعیت و شلوغ- وارد دمشق کردند. درخواست #ام_کلثوم از #شمر این بود که از دری وارد شوند که جمعیت کمتر باشد اما #شمر بر خلاف آن عمل کرد. شمر دستور داد سرها را میان کجاوهها بر نیزه کنند.
❌ نوشتهاند باب الساعات دورترین فاصله را تا دارالامارهی یزید داشت. #اُسرا را از این ورودگاه به سمت مسجد جامع که بازداشتگاه اسیران بود حرکت دادند.