🏴 #با_کاروان_حسینی
رسیدیم به دوم محرم
روزی که #اباعبدالله و یارانشون بعد از اینکه راه طولانی رو پشت سرگذاشتن به #کربلا می رسند.
اباعبدالله، قبلا در #جنگ_صفین در سال ۳۶ هجری، وقتی همراه پدر بزرگوارش، #حضرت_علی(ع) بوده از این محل عبور کرده، در اونجا نمازخوندن و حضرت علی(ع) به حادثه ی شهادت اباعبدالله و یارانش در کربلا اشاره می کنه.
البته کربلا در آن زمان مکانی بوده که کسی در اونجا زندگی نمیکرده و بعد از وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری اسم #کربلا روی زبان ها میفته؛
از منزل #شراف به بعد که ۲۶ ذی الحجه بود سپاه #حُرّ هم همراه امام بود.
وقتی کاروان به #نینوا می رسه، یه پیک از #کوفه به کربلا می رسه بدون اینکه به امام حسین و یارانش سلام کنه میره سمت حُرّ و نامه ای از طرف #عبیدالله_زیاد بهش میده؛
عبیدالله توی نامه به حُرّ دستور میده که "به حسین و یارانش سخت بگیر و او را در بیابانی بی آب و سبزه فرود آور"
در آخر نامه هم نوشت که به آورنده نامه دستور دادم که تمام تصمیمات و حرکات تو رو به من گزارش بده و پیش تو بمونه تا دستور منو اجرا کنی.
حُرّ وقتی نامه رو خواند اونو به اباعبدالله نشون میده و میگه مجبورم دستور عبیدالله رو اجرا کنم؛
امام به حُرّ گفت بگذار به دهکده غاضریه که نزدیکه بریم و اونجا بمونیم که حُرِ قبول نکرد و گفت که این پیک دیده بان منه؛
و کاروان هر دو سپاه در این گذرگاه فرود آمدند.
#یک_دقیقه_مطالعه
🔸 ماجرای #امان_نامه
یکی از دلایلی که روز #تاسوعا بنام #حضرت_عباس ثبت شده پاسخ کوبنده ی حضرت عباس به #امان_نامه ایه که #شمر به کربلا اورد.
شمر و مادر حضرت عباس " #ام_البنین " هر دو از نسل کلاب می باشند. کلاب یازده پسر داشت که یکی از آنها ضباب که نسل شمر به اومی رسید و یکی دیگه هم کعب بود که نسل ام البنین به او می رسید.
شمر با شخصی به اسم عبدالله بن ابی محل به کربلا اومد که حضرت ام البنین عمه اش می شد.
#عبیدالله_زیاد، امان نامه رو به عبدالله داد و به کربلا فرستاد.
روز تاسوعا شمر اومد کنار خیمه یاران امام حسین و فریاد زد:
پسران خواهران ما کجایند؟!
منظورش حضرت عباس و برادراش، عبدالله، عثمان و جعفر بود.
حضرت عباس همراه با برادراش بیرون اومد و گفتند چه می گویی؟!
شمر گفت: پسران خواهرِ ما! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمومنین یزید درآیید.
💥 حضرت عباس و برادرانش گفتند:
دستت بریده باد ای شمر. امان نامه آورده ای؟
خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند.
ای دشمن خدا، از ما می خواهی که برادرمان حسین، فرزند فاطمه و پیامبر را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان در آییم؟
هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیامبر را امان نباشد؟
شمر وقتی حرف های کوبنده حضرت عباس و برادراش رو شنید ناسزا گو و خشمگین به سپاه خودش برگشت.
❌ نکته ی مهم درباره ی امان نامه ای که شمر برای حضرت عباس اورد اینه که، شمر حتما با شناختی که از حضرت عباس داشته می دونسته که ایشان امان نامه را نمی پذیرن ولی میخواسته هم نسبت خودش با حضرت عباس را اعلام کنه و هم اینکه امام حسین رو بیشتر تحت فشار قرار بده تا بیعت کنه به همین خاطر با صدای بلند و در حضور همه امان نامه رو اعلام کرد در صورتی که می تونست امان نامه را بدون سروصدا به حضرت عباس تحویل بده....