eitaa logo
تاریخ فردا
260 دنبال‌کننده
671 عکس
333 ویدیو
35 فایل
تاریخ فردا هر تاریخی با «عهدی» پدید می‌آید و تاریخ فردا، تاریخ انعقاد عهد جمعی و قلبی است با ساحت قدسی حضرت ولی‌الله‌الاعظم، مهدی موعود(عج). فراروی شما پنجره‌ای است رو به تاریخ فردا، از مسیر قلم «استاد اسماعیل شفیعی سروستانی» www.mouood.org
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘ولایت و امامت، امانتی الهی(۱) ولایت، امامت، خلافت و جانشینی خداوند، امانتی است كه آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها از پذیرش آن سرباز زدند. 🔹«همانا ما عرضه داشتیم امانت را بر آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها. امّا آنها از حمل آن سرباز زدند و از آن هراسناك شدند؛ ولی انسان آن را برداشت. راستی او ستمگری نادان بود. تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و توبة مردان و زنان باایمان را بپذیرد و خدا همواره آمرزنده و مهربان است.» ▫️با سلسلة راویان از امام صادق(ع) روایت شده است كه در تفسیر این آیه فرمودند: «منظور از آن امانت، ولایت امیرالمؤمنین(ع) است.» ▫️افضل اسمای الهی، همان اسم «الولیّ» است و منشأ هر موجودی، تعیینی از اسمای الهی است. بنابراین، آن موجودی كه مظهر اسم «الولیّ» بوده و ناشی از تعیین به آن باشد، از همة موجودات افضل خواهد بود. ▫️صلاح دین و دنیا و آخرت خلق روزگار و وصول به نهایت كمال در دست با کفایت ولیّ خداست و همچنین عالم توسط ولیّ‌الله اعظم(ع) و صاحب ولایت کلّیه، نظم گرفته و بر مدار مقدّر خود می‌ماند. ▫️خداوند امر ولایت و امامت را بر آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها عرضه داشت و آنان در خود، توان و ظرفیّت حمل آن را ندیدند و از پذیرش آن سرباز زدند. ▫️ابوبصیر روایت می‌كند که از امام صادق(ع)در تفسیر آیة «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ ...» پرسیدم و حضرت پاسخ دادند: «منظور از امانت، ولایت و منظور از انسان، پدر شرارت‌ها و [همان] انسان منافق است.» ▫️جابر، از امام باقر(ع) روایت می‌كند كه پیرامون تفسیر آیة «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ ...» فرمودند: 🔹«منظور از امانت، ولایت است كه آسمان‌ها زمین و كوه‌ها از اینكه آن را به دوش بكشند، امتناع ورزیدند «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ» و منظور از انسان كه آن امانت را به دوش كشید، ابوفلان است.» ▫️حضرت امام سجّاد(ع) دربارة كلام خدا فرمودند: 🔹«و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت (فرشتگان) گفتند: آیا در آن، كسی را می‌گماری كه در آن فساد انگیزد و خون‌ها بریزد و حال آنكه ما با ستایش تو (تو را) تنزیه می‌كنیم و به تقدیست می‌پردازیم. فرمود: 🔹 من چیزی را می‌دانم كه شما نمی‌دانید و (خدا) همة نام‌ها را به آدم آموخت. سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می‌گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید. گفتند: منزّهی تو ما را جز آنچه به ما آموخته‌ای. هیچ دانشی نیست. تویی دانای حكیم. فرمود: 🔹ای آدم! ایشان را از اسامی آنان خبر ده و چون (آدم) ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: آیا به شما نگفتم كه من نهفتة آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و آنچه را آشكار كنید و آنچه را پنهان می‌داشتید، می‌دانم؟» 🔹فرشتگان به خداوند پاسخ دادند و گفتند: «أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ الدِّماء». این را دربارة آفریدة قبلی، یعنی جان، پدر جنّ‌ها گفتند. «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك» و این‌گونه به خاطر عبادتی كه بر درگاه خداوند كرده بودند، بر او منّت گذاشتند و خدا از آنان روی گرداند. ▫️ سپس همة اسم‌ها را به آدم آموخت و به فرشتگان فرمود: «أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاء»، «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا»، فرمود: «یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِم» و او آنان را خبر داد، آنگاه خداوند به آنها گفت «اسْجُدُوا لآدَمَ» برای آدم سجده كنید و آنان سجده كردند ... 📚/ @tarikh_farda
ولایت و امامت، امانتی الهی(۲) از عیسی‌بن حمزه روایت شده است كه گفت: مردی به حضرت امام جعفر صادق(ع) عرض كرد: فدایت شوم؛ مردم می‌پندارند عمر دنیا هفت هزار سال است. ▫️حضرت فرمودند: چنان نیست كه می‌گویند. خداوند دنیا را خلق كرد و پنجاه هزار سال گذشت و ده هزار سال دیگر آن را خالی و بی‌گیاه و بدون هیچ موجودی رها كرد. سپس خداوند بر آن شد كه بیافریند. ▫️آنگاه موجودی را كه نه جنّ بود و نه فرشته و نه انسان، در آن آفرید و برای آنها ده هزار سال مقدّر فرمود. چون اجل آنها نزدیك شد، در زمین به فساد پرداختند. پس خداوند نابودشان كرد. ▫️باز خدا دنیا را خالی و بی‌گیاه و بدون هیچ موجودی، ده هزار سال رها كرد. سپس در آن جنّ‌ها را آفرید و برای آنها ده هزار سال مقدّر فرمود. چون اجل آنها نزدیك شد، در زمین به فساد و خون‌ریزی پرداختند كه این همان گفتة فرشتگان است «أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ الدِّماء» همان‌گونه كه جنّ‌ها كردند. پس خداوند نابودشان كرد. ▫️سپس بر آن شد كه آدم را بیافریند، او را آفرید و ده هزار سال برایش مقدّر فرمود. از آن روز هفت هزار و دویست سال می‌گذرد و اكنون شما در آخرالزّمان هستید. ▫️حضرت آدم(ع) مجهّز به علم اسماء، تأیید خداوندی و در زیباترین صورت، پای به عرصة هستی نهاد تا به عنوان اوّلین خلیفه و جانشین حضرت حق (در صورت مُلكی) جاری شود. ▫️در پاسخ به سؤال چیستی این اسماء، امام صادق(ع) می‌فرمایند: خداوند، تبارك و تعالی نام تمام حجّت‌های خود را به آدم(ع) آموخت و سپس ایشان را به صورت روح بر فرشتگان نمایان ساخت. ▫️حضرت امام حسن عسكری(ع)به صورت باز و تفصیل یافته می‌فرمایند: اسم‌های پیامبران خدا و اسم‌های محمّد(ص) و علی(ع)و فاطمه(س) و حسنین(ع) و اسم‌های تنی چند از مردان شیعة آنها و نابودکنندگان دشمنانشان را به آدم(ع) آموخت. ▫️به روایتی دیگر، گسترة این «اسماء الله»، جملة صحراها، گیاهان، درختان، كوه‌ها و بالأخره جملة آفریده‌های ریز و درشت را كه همگی مخلوق خدای یكتا بودند، شامل می‌شد. ▫️به این نکته باید توجّه داشت که اسماء و القاب حضرات معصومان:، اعتباری و تشریفاتی نیستند؛ چنان‌که در میان مردم مرسوم است، بلکه هر اسم و لقب در آن حضرات، دلالت بر صفت خاصّی و شأن ویژه‌ای دارد که در وجود پاک و مقدّس ایشان تحقّق دارد؛ ▫️به عبارت دیگر، هریک از اسماء به حقیقتی اشاره دارند که در وجود ایشان حاضر و موجود است؛ برای مثال نام مبارک علی(ع)، از اسم اعلای خداوند متعال اخذ شده و خداوند این نام مبارک را برای ایشان اعلام فرموده است؛ ▫️ امّا، آن حضرت القاب متعدّدی دارند، مانند امیرالمؤمنین و ... هریک از ائمّة دین:، لقب خاص و منحصر به فردی نیز برای خود دارند؛ چنان‌که مشهورترین لقب حضرت ولیّ‌عصر(عج)، مهدی است. 📚/ @tarikh_farda
🔘اسماء الحسنای خداوند متعال(۱) در «سورة اعراف» آمده است: «وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها»، برای خداوند، اسمای حسنای زیادی است كه خداوند بدان اسماء خوانده می‌شود. ▫️در روایات بسیاری، در تفسیراین آیه، ائمّة دین: فرموده‌اند، آن اسمای حسنی ماییم: «نَحنُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی» بدون خواندن این اسماء و توسّل بدان‌ها، دعایی به اجابت نمی‌رسد. ▫️ذوات مقدّسة معصومان:، زین‌العباد و بهترین بندگان خداوندند كه به دلیل تقرّب به حضرت حق، هرگاه به واسطة ایشان خدا خوانده شود، دعا به اجابت می‌رسد. ▫️خداوند آنان را موصوف به عبودیّت كرده و فرموده است: «محمّداً عبده» بین عبد و مولا، چنان یگانگی اتّفاق افتاده كه مولا، عبد خاص را از آن خود می‌داند و درباره‌اش غیرت می‌ورزد و خواست او را خواست خود، غضب او را غضب خود و ولایت او را ولایت خود می‌داند؛ ▫️چنان‌كه دربارة حضرت فاطمه زهرا(ع)آمده است «أَنَّ اللهَ يَغْضَبُ بِغَضَبِ فَاطِمَة؛ همانا خداوند به غضب فاطمه، غضب می‌کند» در تفسیر آیة مبارکة: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛ و خداوند تعلیم داد همة اسماء را به آدم»، در ماجرای آفرینش انسان، حضرات معصومان: فرموده‌اند، آن اسمای الهی كه به آدم تعلیم داده شد، ما بودیم. ▫️در واقع خداوند، «اسماء الحسنی» را به آدم تعلیم داد و او نیز، به امر پروردگار، به جملة ملائك عرضه داشت. وقت رانده شدن از بهشت و هبوط بر زمین نیز، خداوند راه بازگشت و توبه را به حضرت آدم(ع)القاء نمود تا او راه خلاصی بیابد، آیة مباركه می‌فرماید: 🔹«فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمات؛ پس القا شد به آدم كلمات، كلماتی كه او را به منزل توبه و بازگشت رساند.» 🔹می‌فرمایند: «كلمات الله» كه به آدم القاء شد، ما هستیم. شیخ صدوق در «خصال» از قول حضرت امام صادق(ع) اسماء و کلمات القاء شده به آدم(ع)را که موجب قبولی توبه‌اش شد، بیان می‌کنند. امام(ع) فرمودند: «بحقّ محمّد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین الاتبت علی.» ▫️اشاره به این معنا لازم است كه، «اسماء الله» به یك اعتبار، دارای دو مقامند: اوّل مقام اطلاق و دوم مقام تعیّن. ▫️جملة اسماء، مانند اسم رازق، غفور، رحمان، رحیم و ... در اتّصال و نسبت به حضرت حق، در مقام اطلاق هستند. وقتی خداوند را به اسم رازق می‌خوانیم، رازق مطلق خداست؛ ▫️چنان‌كه غفور مطلق و رحیم مطلق خداوند است. در این مقام، اسم حدّ ندارد. محدود به هیچ امری نیست. در مقابل، وقتی اشخاص را بخشنده و مهربان و رحیم و رازق خطاب می‌كنیم، مثل وقتی كه مادری به فرزند خودش شیر می‌دهد و پدری خورد و خوراك فرزندانش را عهده‌دار می‌شوند، ▫️ آنها نیز رازقند؛ امّا، رازق متعیّن و محدود و نه رازق مطلق. مادر و پدر، رازق متعیّن هستند و مأمور به ارتزاق فرزندان، به اذن‌الله. ▫️وقتی كسی از روی شفقت و رحمت، مجروحی را به بیمارستان می‌رساند، این شخص «رحیم» متعیّن است. مظهر اسم «الرّحیم» است، مظهر اسم حق در تعیّن است و نه آنكه رحیم مطلق و بی‌حد باشد. «رحیم علی الاطلاق» خداوند است. 📚/ @tarikh_farda
🔘اسماء الحسنای خداوند متعال(۲) حضرات معصومان:، اسمای حسنای خداوند هستند. آنها در مرتبة تعیّن، اسمای حضرت حقّند؛ لیكن، مرتبة آنها فوق مرتبة کلّیة مظاهر الهی است. مظاهر هر اسم، فراوانند. در هزاران رتبه و البتّه همگی در مقام تعیّنند. ▫️حضرات معصومان:، صاحب عالی‌ترین مرتبه و كامل‌ترین آنها در مظهریّت اسماء و صفات حضرت حقّند. همة موجودات اگرچه اسماء حقّند، امّا تعیّن آنها جزئیّه است. تنها در حضرات معصومان:، این تعیّن کلّیه می‌شود. ▫️ حضرت امیرالمؤمنین(ع)، رزاق است در تعیّن كلّی، رحیم و رحمان و غفورند در تعیّن كلّی، به عبارت دیگر، ایشان صاحب تعیّن كلّی صفات الهی هستند. ▫️دربارة سایر اسماء هم این موضوع صادق است. اسماء «مؤمن» و «شهید»، اسماء خداوندند. «إِنَّ اللهَ كانَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ شَهيداً؛ همانا به حقیقت، خداوند گواه و شاهد بر هر چیزی است.» ▫️مؤمن و شهید علی‌الاطلاق خداوند است؛ امّا در مقام تعیّن، همواره مردانی و زنانی در طریق خداوند، مظهر اسم مؤمن و شهید می‌شوند؛ لیكن این اسم در «تعیّن» است و چون مظاهر، دارای مراتب بی‌شمارند، صاحب بالاترین مرتبه، سیّد و آقای بقیة مراتب است؛ چنان‌كه امام حسین(ع) سیّدالشهداء است. ▫️مظهر تام و كامل اسم «الشهید» و «المؤمن»، حضرات معصومان: هستند. آنها، متّصل به حضرت حقّند كه واجب الوجود است. اگر كسی در مرتبة اطلاق، اسمی را به امام و پیامبری نسبت بدهد، مشرك می‌شود. آدم(ع) اوّلین خلیفه بود؛ امّا آخرین آنها نبود. ضمن آنكه او، به‌رغم مقدّم بودن در آفرینش مادّی و خاكی (نسبت به جملة فرزندانش تا قیامت كبرا)، در خلقت نوری مؤخّر از دیگران بود. سال‌ها پیش از او، چنان‌كه ذكر آن رفت، آفرینش نوری و روحی حضرات معصومان: (پیامبر و اهل بیت:) اتّفاق افتاده بود. ▫️پس از خلقت جسمی و مادّی حضرت آدم(ع)، قرار شد جملة خلایق در ظرف زمان ملكی و زمینی و به ترتیب از صلب آدم(ع) خارج و در زمین جاری شوند. ▫️در حقیقت، تقدّم در خلقت نه از آنِ آدم(ع)، بلكه از آنِ حقیقت روحانی و نورانی محمّد و آل‌محمّد(ص) بود؛ هم آنان كه در صبحگاه آفرینش، حضرت آدم(ع)، نام و اشباح آنان را بر آستانة عرش نظاره كرده بود. 🔹رسول خدا(ص) فرمودند: «... پس از خلقت، حقّ تبارك و تعالی حضرت آدم را آفرید و ما را به رسم ودیعه در پشتش قرار داد و به منظور بزرگداشت و اكرام، به فرشتگان امر نمود كه به آدم سجده كنند و این سجده درواقع عبادت حقّ عزّوجلّ و اكرام آدم بود و چون ما در پشت و صلب او بودیم، طاعت ما بود، پس با این وصف چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم؛ در حالی‌كه جملگی آنان در مقابل آدم سجده نمودند؟» ▫️حضرت حق، در حقیقت، محمّد و آل‌محمّد(ص) را به عنوان صادر اوّل در خلقت نوری و روحی، حائز تام و كامل اسماء و صفات خود ساخته بود. فرشتگان، در سیمای آدم(ع)، نور مظهر كل و تامّ همة اسمای حضرت حق را مشاهده كردند و به او سجده نمودند. به همین جهت، جملة خلایق، اعمّ از مخلوقات ارضی یا سماوی، مانند فرشتگان، در نسبت و مقایسه با این مظاهر كل و اسمای حسنا، ناقصند و لاجرم محتاج به آنهایند. ▫️منظور از خلافت بر زمین، مطابق آنچه در آیة «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة» آمده است، خلافت كامل و ویژة انسان كامل است. ▫️خلافت، شأنی از شئون حضرت خداوندی است؛ زیرا او خالق، مالک، رازق و صاحب اختیار همة موجودات است و ایشان، این شأن را به خلیفه و جانشین خود در عرصة زمین، یعنی انسان واگذار كرده است و او را به عنوان نایب و قائم مقام برگزیده است؛ امّا اصل خلافت نیز مانند سایر شئون و صفات، دارای مراتبی است. هر انسان به مقدار ظرفیّت وجودی‌اش و به مقدار علمی كه به «اسمای الهی» پیدا می‌کند و بر اثر آن، بر دیگر موجودات برتری می‌یابد و خلافت پیدا می‌کند. خداوند، پس از تعلیم اسماء به آدم(ع) خلافت بر زمین را به او سپرده تا به اذن او، كار خدای سبحان را در همة شئون به انجام رساند. 📚/ @tarikh_farda
🔘پایة اوّلیة خلقت در دیدگاه ولایی چنان‌که شرح آن آمد، در نظام نظری دینی و ولایی، «خلقت نوری» یا همان «عالم مجرّدات»، مقدّم بر «عالم مادّی» است. ▫️این امر که در زمرة یکی از شگفتی‌های مغفول مانده در حوزة معارف الهی و ولایی است، کلید رمزگشایی می‌باشد که طالب حقیقت را مواجه با منظومه‌ای متفاوت در عالم خلقت و به تبع آن، تعریفی متفاوت از عالم و آدم می‌کند كه متأسّفانه به دلیل غلبة علم سكولار از منظر ساكنان شرق اسلامی و حتّی اندیشمندان حوزة معارف اسلامی نیز مغفول مانده است. ▫️ورود به این پهنه، بدون چراغ هدایت حضرات معصومان: غیرممكن است. از این‌رو، ناگزیر باید به مدد كلام هم آنان، كه خودشان به عنوان اوّلین مخلوقات این عالمند، راه پیمود. امام محمّدباقر(ع)، به جابربن یزید جعفی فرمودند: 🔹«خداوند بود و هیچ چیز غیر از او نبود [حتّی قبل از خلق عالم امر یا همان عالم مجردات] و هیچ پیدا و ناپیدایی وجود نداشت. 🔹سپس اوّلین خلقتی را كه آغاز كرد این بود كه محمّد(ص) را خلق كرد و ما اهل بیت را همراه وی از نور و عظمت او آفرید.» در همین باره، امام صادق(ع) از قول امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: 🔹«خداوند نور محمّد(ص) را خلق نمود، چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و همراه او دوازده حجاب آفرید و مراد از حجاب‌ها، ائمه: هستند.» ▫️اسما و صفات الهی همواره و از روز اوّل تا به آخر، مظاهری داشته و دارند؛ چنان‌كه اساساً هیچ اسمی نمی‌تواند فاقد مظهری خارجی باشد. به همین ترتیب، از حضرت حق، جلّ وعلا كه جملة اسماء و صفات، به نحو مطلق در ایشان محقّق است، «اوّلین مظهر» در نسبت با حضرت حق، واجد كامل‌ترین صفات متعالی نسبت به ماسوی الله است. ▫️مظهر اوّل، وجود نوری و روحی اوّلین مخلوق، اگرچه نسبت به حضرت حق، واجد مرتبة دانی است، امّا نسبت به سایر مظاهر، مرتبه‌اش اكمل و افضل و اتمّ است. ▫️این «صادر نخستین»، از حیث وجودی، بر جملة ممکنات پس از خود اولویّت و شرافت دارد. بنابراین، پایة اوّلیة هستی بر روحانیّت یا نورانیّت رسول‌الله(ص) یا همان عقل اوّل، به تعبیر حكما، مستقرّ شده است. ▫️عرفا و فلاسفة مسلمان، روح پیامبر(ص) را واسطة حق و خلق می‌شناسند. روح حضرتش به اذن‌الله، مبدأ خلق سایر موجودات است و نسبت به جملة خلایق، مقصد و مأوایی است كه همگی به سوی او برمی‌گردند. این قول نبیّ اكرم(ص) كه فرمودند: 🔹 «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللهُ نُورِی» نیز ناظر بر همین معناست. خالق یكتا، قبل از هر موجودی، اوّلین مخلوق خود را كه منشأ خلق سایر موجودات و عالم بود، یعنی روح و نور محمّد مصطفی9 را خلق كرد. 📚/ @tarikh_farda
🔘معرفت به نورانیّت با تأکید بر اصالت «منظومة ولایی در خقلت هستی» در هستی‌شناسی و جهان‌شناسی مؤمنانه، حضرت معصومان، دارای دو مرتبة خلقت، یعنی خلقت ظاهری و خلقت نوری‌اند و آنچه که در شناخت مقام و شأن آن برگزیدگان (اهل بیت:) مورد نظر و تأیید است، ▫️پیش از آنکه خلقت ظاهری باشد، خلقت نوری است؛ اگرنه آنان در خلقت ظاهری با سایر مردم یکسانند و باید مراحل خاصّ پیدایش و تحوّلات و تغییرات معمولی را بگذرانند تا قدم به عالم دنیا بگذارند. موضوع تقدّم وجودی پیامبر اکرم(ص) بر جمیع ممکنات، عقیده‌ای است که اهل سنّت نیز با مراجعه به روایات رسیده از سوی رسول مکرّم(ص)، بر آن باور دارند و در این باره با شیعیان متّفق‌القولند. ▫️محمّدبن صدقه روایت می‌كند: ابوذر از سلمان فارسی پرسید: معرفت امیرالمؤمنین(ع) به نورانیّت چیست؟ سلمان گفت: ای جُندب (نام ابوذر است) بیا برویم از خود حضرت بپرسیم كه معرفت او به نورانیّت یعنی چه؟ ... حضرت در جواب آنان فرمودند: ▫️«برای چه به اینجا آمده‌اید؟ گفتم: یا امیرالمؤمنین! آمده‌ایم نزد تو كه از معرفت تو به نورانیّت سؤال كنیم. فرمود: 🔹 «مرحبا بر شما دو نفر دوست كه با هم عهد كرده‌اید برای دین خدا، شما تقصیر یا كوتاهی نكرده‌اید، به جان خودم قسم! بر هر مرد مؤمن و زن مؤمنه‌ای واجب است كه از معرفت من به نورانیّت سؤال كند. 🔹ای سلمان و ای جندب! كامل نمی‌شود ایمان احدی تا وقتی كه بشناسد كنه معرفت مرا به نورانیّت. وقتی كه شناخت كنه معرفت مرا به نورانیّت، خدا دل او را آزمایش می‌كند برای ایمان و سینة او را شرح می‌دهد برای اسلام و عارف و بینا می‌شود و كسی كه كوتاهی یا تقصیر كند از شناخت من به نورانیّت، آن كس اهل شك و ریب است. 🔹ای سلمان و ای جندب! شناخت من به نورانیّت، شناخت خداست و شناختن خدای عزّوجلّ شناخت من است به نورانیّت ... .» ▫️حدیث شریف نورانیّت بلند است و در مجالی دیگر، به طور كامل ذكر خواهد شد. ▫️به بیان امیرالمؤمنین(ع) این وجه از معرفت حضرات معصومان: واجب است؛ بلكه این معرفت، شرط تجربة كمال ایمان و عرفانی است كه معرفت خداوند (یعنی توحید) را در پی خواهد داشت. ▫️موضوع، «معرفت به نورانیّت»، موضوع خلقت انوار محمّد و آل‌محمّد(ص) است، پیش از آنكه خداوند، مخلوقی دیگر را خلق كند. وقتی كه نه آسمانی بوده و نه زمینی و نه پیغمبری و نه ملكی و نه عرشی و نه جنّی و نه انسی و نه مخلوق دیگری در عالم ممکنات. ▫️معرفت به نورانیّت، موضوع «تقدّم ظهور وجودی ایشان»، قبل از خلق تمام موجودات در عالم امکان است. ▫️برخلاف دید سکولار و مادّی که انسان و جمیع موجودات را منحصر و ساکن در ساحت مادّی می‌پندارد و نگاهی ماتریالیستی به عالم دارد؛ در حوزة تفکّر ولایی دینی؛ موجودات عالم به حسب وجود، دارای مراتبی‌اند: 1. وجود عقلی، آن وجودی است كه نه مادّه دارد و نه شكل و عقل محض است (مجرّد از مادّه)؛ 2. وجود مثالی، آن وجودی است كه اصطلاحاً به آن، وجود مثالی و برزخی هم می‌گویند كه مادّه ندارد؛ امّا شكل و هیئت دارد؛ 3. وجود مُلكی، همان وجود طبیعی و مادّی است كه هم شكل دارد و هم مادّه. 📚/ @tarikh_farda
🔘اوّلین مخلوق در بیان روایات 🔹نور محمّد و علی(ع) تردیدی نیست که آنچه حضرات معصومان: به اجمال و در بیانی توصیفی دربارة مراتب خلقت نوری هستی بیان می‌فرمایند، خارج از ظرف زمان و مکان فانی و کمّی، در ساحتی ماورایی و آسمانی (در عوالم مجرّد و نوری) واقع شده که درک و تجربة آن برای هیچ‌کس جز آن حضرات ممکن نیست و لاجرم می‌بایست تعبّدی بدان باور آورد و برپایه و مبانی آن، به تبیین وتعریف هستی‌شناسی و جهان‌شناسی ولایی پرداخت. ▫️امام صادق(ع) فرمودند: 🔹«خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: «ای محمّد! من تو و علی را به صورت نوری، یعنی روحی بدون پیکر آفریدم، پیش از آنکه آسمان و زمین و عرش و دریایم را بیافرینم. پس تو همواره یکتایی و تمجید مرا می‌گفتی. سپس دو روح شما را گرد آوردم و یکی ساختم و آن یک روح، مرا تمجید و تقدیس و تهلیل می‌گفت. آنگاه آن را به دو قسمت کردم و باز هریک از آن قسمت را به دو قسمت نمودم تا چهار روح شد؛ محمّد یکی، علی یکی، حسن و حسین دو تا. سپس خدا فاطمه(ع) را از نوری که در ابتدا، روحی بدون پیکر بود، آفرید. آن‌گاه با دست خود، ما را مسح کرد و نورش را به ما رسانید.» ▫️جابربن عبدالله نقل کرده است که به پیامبر اکرم(ص) گفتم: اوّل چیزی که خداوند آفرید چه بود؟ فرمودند: 🔹«نور پیامبرت که از آن، تمام خیرها و خوبی‌ها را آفرید؛ بعد آن، نور را در مقام قرب خود هرچه خواست نگه‌داشت، سپس به چند قسمت تقسیم نمود؛ 🔹از یک قسمت قلم و از قسمت دیگر لوح و از قسمت دیگر بهشت را آفرید و قسمت چهارم را در مقام خوف نگه داشت تا زمانی که می‌خواست. 🔹سپس آن را به چهار قسمت تقسیم نمود و ملائکه را از یک قسمت و خورشید را از قسمت دیگر و ماه و ستارگان را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام رجاء قرار داد تا هنگامی‌که می‌خواست. 🔹آنگاه آن را در چهار قسمت کرد؛ عقل را از یک قسمت، علم و حلم را از قسمت دیگر و عصمت و توفیق را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام حیا قرار داد تا موقعی که می‌خواست. 🔹سپس با دیدة هیبت بر او نگریست، آن نور به صورت قطرات درآمد و یکصد و بیست و چهار هزار قطره شد که از هر قطره‌ای روح پیامبر و رسولی را آفرید. 🔹سپس ارواح انبیاء تنفّسی کردند و از تنّفس آنها ارواح اولیاء و شهداء و صالحان را آفرید.» ▫️حاصل کلام آنکه، به استناد روایات حضرات معصومان:، شروع خلقت عالم هستی از خلقت نوری و روح حضرت محمّد(ص) است و خداوند ایشان را از نور وجود خود آفرید، ▫️سپس از نور وجود حضرت رسول اکرم(ص) و نور حضرت علی(ع) را آفرید و از آن دو نور طیّب، نور حضرت فاطمه(ع) را خلق کرد . ▫️و از این سه نور پاک، انوار حسن و حسین(ع) را آفرید و از نور امام حسین(ع)، انوار نه امام دیگر را به ترتیب آفرید، پیش از اینکه مخلوق دیگری را آفریده باشد، نه آسمان و زمینی و نه خورشید و ماهی و نه آب و هوایی و نه چیز دیگری. 📚/ @tarikh_farda
🔘دایره دیانت حضرت امام جواد (ع)، از این هستی‌شناسی مؤمنانة ولایی به مثابه دیانتی یاد می‌کنند که هرکس از دایرة آن خارج شود، دینش را باطل کرده است. ▫️محمّدبن سنان می‌گوید: نزد امام محمّدتقی بودم و اختلاف شیعه را مطرح کردم. حضرت فرمودند: 🔹«ای محمّد! همانا خدای تبارک و تعالی همواره به یگانگی خود یکتا بود (یگانه‌ای غیر او نبود). سپس محمّد و علی و فاطمه را آفرید. آنها هزار دوران بماندند. 🔹سپس چیزهای دیگر را آفرید و ایشان را بر آفرینش آنها گواه گرفت و اطاعت ایشان را در میان مخلق جاری ساخت (بر آنها واجب کرد) و کارهای مخلوق را به ایشان واگذاشت. 🔹 پس ایشان هرچه را خواهند، حلال کنند و هرچه را خواهند، حرام سازند؛ ولی هرگز جز آنچه خدای تبارک و تعالی خواهد، نخواهند.» ▫️سپس فرمودند: 🔹«ای محمّد! این است آن دیانتی که هر که از آن جلو رود (غلو کند، از دایرة اسلام) بیرون رفته و هر که عقب بماند (و وارد دایره نشود) نابود گشته دینش را باطل کرده و هر که به آن بچسبد، به حق رسیده است. 🔹ای محمّد! همواره ملازم این دیانت باش.» ▫️با این درجه از معرفت، نزد اهل ولایت، همة ظرف زمان و مکان در هم شکسته شده و او درمی‌یابد که حضرت «ولیّ‌الله»، امام معصوم، در هیئت نوری و روحی، همه‌جا، با همه‌کس و در همة عوالم حاضر و ناظر بوده است و خواهد بود. «شاهدی»، و حجّتی که درک بزرگی صفات و کمالاتش آدمی را مهیّای درک و شناخت مراتب عالی توحیدی (معرفة‌الله) می‌سازد. ▫️مفضّل می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم؛ آنگاه که در اظلّه (عالم ارواح و عالم مثال یا عالم ذر) بودید، به چه کیفیت بودید؟ فرمودند: 🔹«نزد پروردگار خود بودیم. کسی جز ما نزد او نبود. در سایة سبزی بودیم و خدا را تسبیح و تقدیس و تهلیل و تمجید می‌گفتیم و هیچ فرشتة مقرّب و جانداری غیر ما نبود تا آنکه خدا آفرینش چیزها را اراده کرد. 🔹پس آنچه خواست، چنان‌که خواست، از ملائکه و غیر آنها آفرید و سپس علم آن را به ما رسانید.» ▫️تقدّم امام در خلقت نوری و روحی و حضور و شهود ایشان در همة عوالم است که امام را به عنوان «شاهد» بر جمیع آفریده‌ها معرّفی می‌کند. ▫️چنان‌که همین منزلت این مجال را فراهم می‌آورد تا امام مهیّای پاسخ‌گویی دربارة همة امور جزئی و کلّی و رافع تمام سؤالات و ابهامات باشد. ▫️امام صادق(ع) فرمودند: 🔹«همانا خدا بود و هیچ پدیده‌ای نبود. سپس پدیده و مکان را آفرید و نورالانوار را آفرید که همة نورها از او نور گرفت و از نور خود که همة نورها از آن نور یافت، 🔹در آن (نورالانوار) جاری ساخت و آن نوری است که محمّد و علی را از آن آفرید. 🔹 پس محمّد و علی دو نور نخستین بودند، زیرا پیش از آنها چیزی پدید نیامده بود و آن دو همواره پاک و پاکیزه در صلب‌های پاک جاری بودند تا آنکه در پاک‌ترین آنها، یعنی عبدالله و ابوطالب از یکدیگر جدا گشتند.» 📚/ @tarikh_farda
🔘عهد عالم ذر(۱) عهد و میثاق خداوند در عالم ذر از مؤمن و كافر و حتّی تمامی انبیا، دربارة ربوبیّت خود و رسالت انبیای اولوالعزم (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد(ع) و پیروی پیامبر اكرم(ص) و استقرار در ولایت ائمّة معصومان: بود. خداوند در «قرآن کریم» بارها از این میثاق عالم ذر و عهد ولایت سخن می‌گوید: 🔹«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُم ...؛ و (به خاطر بیاور) زمانی را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریّة آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می‌دهیم. (مبادا) روز رستاخیز بگویید: ما از این غافل بودیم.» ▫️امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: 🔹«خداوند در عالم میثاق از همة بندگانش عهد گرفت و فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیَّكُمْ وَ عَلِیٌّ إِمَامَكُمْ وَ الْأَئِمَّةُ الْهَادُونَ أَئِمَّتَكُمْ فَقالُوا بَلی؛ خداوند به همة بندگان، اعمّ از مؤمن و كافر فرمود: آیا من پروردگار شما، محمّد نبی شما، علی(ع) امام شما و ائمّة معصومان، هادی و رهبر و پیشوای شما نیستند؟ همة انسان‌ها پاسخ دادند: بله.» ▫️خداوند این شهادت را گرفت تا در روز قیامت نگویند: «إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِین ...» مرحوم علّامه طباطبایی، دربارة «عالم ذر» می‌نویسد: «عالم ذر»، روح این عالم است كه آن را «عالم غیب» نیز می‌گویند. ▫️دربارة «عالم ذر» و كیفیّت این گفت و شنود و اخذ میثاق، مفسّران نقطه نظرهای مختلفی را بیان كرده‌اند. جمعی بر این باورند كه منظور از «ذر» ذرّات نخستین وجود انسان (نطفه) است و برخی دیگر «ذر» را نه به معنی «ذرّه» بلكه به معنای «ذریّه» یعنی فرزندان گرفته‌اند. ▫️علّامه طباطبایی(ره) می‌گوید: موجودات دارای دو نوع وجودند. یك وجود جمعی در نزد خدا كه در قرآن، به عنوان ملكوت از آن یاد شده است و دیگری وجود پراكنده كه با گذشت زمان، به تدریج ظاهر می‌شوند. ▫️به این ترتیب، عالم انسانیّت دنیوی، مسبوق به عالم انسانیّت دیگری است كه در آنجا، هیچ موجودی از پروردگار پوشیده نیست و با شهود باطنی، او را مشاهده كرده به واحدیّت او اعتراف می‌كند و سؤال و جواب در عالم «ذر» مربوط به آنجا می‌شود. ▫️به هر صورت، در موقعیّت ویژه‌ای، خداوند، پیش از خلقت و حضور انسان‌ها در عالم ملكی، به صورت شهودی، آنان را مخاطب خویش ساخته و از آنان دربارة ربوبیّت خود و ولایت و امامت حضرات معصومان: پیمان گرفته است. به عبارت دیگر، همگی انسان‌ها در آن موقعیّت و پس از كسب آگاهی و معرفت، در آزمونی سخت قرار گرفته و خود را نمودار ساخته‌اند. ▫️حضرت آدم(ع) چنان‌كه قبلاً بیان شد، در خلقت ملكی، مقدّم بر سایر انسان‌ها و از جمله، انبیا و اولیا و حضرات چهارده معصوم بوده؛ امّا در خلقت روحی و نوری، متأخّر بوده است. از این‌رو، پیش از آنكه در اثر فریب ابلیس از بهشت رانده شود، چندین مرتبه با اشباح و چهره‌های نوری اهل بیت: دیدار کرده بود: 🔹1. یكبار با اشباح اهل بیت: بر ساق عرش مواجه شد، حضرت آدم(ع) دید كه پنج تن، به صورت انواری به دور عرش خداوندی طواف می‌كنند، فرمود: «پروردگارا! اینان كیستند؟» خداوند فرمود: «اینان برگزیدگان و خاصّان منند.»؛ 🔹2. بعد از استقرار آدم(ع)در «بهشت»، اسامی محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین: و ائمّة پس از ایشان را به صورت نوشته شده با نور بر ساق عرش دید؛ 🔹3. در ماجرای تعلیم اسماء «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ...» چنان‌كه ذكر آن رفت ، حضرت آدم(ع)، اسمای اهل بیت: را دریافت كرده بود. آنگاه حضرت آدم(ع) آن اسماء را به فرشتگان عرضه داشت. 🔹4. در واقعة عهد الست یا همان عهد میثاق نیز حضرت آدم7 در كنار سایر انسان‌ها (در مقام ذر) كه تا قیامت پای به عرصة زمین می‌گذارند، دربارة ربوبیّت خداوند و نبوّت و امامت انبیا و اولیا و معصومان: عهد منعقد كرده بود. 📚/ @tarikh_farda
🔘عهد عالم ذر(۲) ابن‌مسكان می‌گوید: از امام صادق(ع) دربارة آیة میثاق پرسیدم كه آیا این جریان به صورت مشاهده بود؟ 🔹امام فرمودند: «آری. پس معرفت در جان آنها ثابت ماند؛ ولی موطن پیمان را فراموش كردند و به زودی، آن را به یاد می‌آورند و اگر آن واقعه نبود، كسی نمی‌دانست آفریدگار و روزی دهنده‌اش كیست.» ▫️نفس آدمی، به خاطر اشتغالات فراوان در عالم مادّی و زمین، قادر به یادآوری این واقعه نیست؛ امّا، آنچه دیده و بر آن پیمان بسته است، به صورت آگاهی فطری در جانش نهفته دارد. [در تفسیر] امام عسكری(ع) دربارة آیة: 🔹«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛ خداوند همة اسماء را به آدم تعلیم داد.» فرمودند: 🔹(یعنی) اسمای انبیای خداوند و اسمای محمّد9 و علی و فاطمه و حسن و حسین: و طیّبین و پاكان از خاندان حسین7 را و نیز اسماء بهترین شیعیان و دشمنان گردن‌كش اهل بیت را. «ثمّ عرضَهم؛ سپس آنها را عرضه كرد.» ▫️یعنی اشباح محمّد و علی و ائمّه را «علی الملائكة؛ بر ملائك»، در حالی‌كه آن اشباح، انواری در سایه بودند. در «عیون اخبارالرّضا(ع)» آمده است كه پس از سجدة ملائك، وقتی آدم(ع) را وارد بهشت كردند، در دل با خود گفت: 🔹«آیا خداوند بشری گرامی‌تر از من خلق كرده است؟ ندا رسید كه سر خود را بلند كن و به ساق عرش بنگر، تا چه می‌بینی؟» ▫️آدم سر خود را به سوی عرش بلند كرد و به ساق عرش نگریست و در آن دید كه نوشته شده است: «لااله الّاالله؛ محمّد رسول‌الله و علیّ‌بن ابی‌طالب، امیرالمؤمنین و همسرش، فاطمه سیّدة زنان عالمیان و حسن و حسین دو سیّد جوانان اهل بهشتند.» 🔹آدم پرسید: «پروردگارا! اینان چه كسانی‌اند؟» خدای عزّوجلّ فرمود: «ای آدم! اینان ذریّه‌های تو‌اند و از تو بهترند و از همة خلایق من بهترند و اگر اینها نبودند، من تو را و بهشت و دوزخ را و آسمان و زمین را خلق نمی‌كردم. پس زنهار! مبادا به چشم حسد بر اینان بنگری، كه از جوار من بیرون خواهی شد.» 🔹پس آدم به چشم حسد بر آنان نظر افكند و آرزوی مقام و منزلت آنان را كرد و خداوند شیطان را بر او مسلّط ساخت تا سرانجام از آن درخت كه نهی شده بود، بخورد و بر حوّا هم مسلّطش كرد. او هم به مقام فاطمه به چشم حسد نگریست تا آنكه از آن درخت بخورد؛ هم‌چنان‌كه آدم خورد و در نتیجه خدای تعالی هر دو را از بهشت بیرون كرده و به زمین فرستاد تا در جوار زمین باشند.» ▫️خالق هستی، از همان ابتدا، طرح نهایی عالم و حكمت خلقت را با خلقت نورانی كامل‌ترین آفریده‌اش، یعنی محمّد و آل‌محمّد(ص) به اجمال اعلام كرده بود. ▫️حال می‌بایست این طرح کلّی و اجمالی، مرحله به مرحله در عالم ملکی محقّق شده و به ظهور برسد و بی‌گمان از صبحگاه آفرینش تا حصول به نتیجة غایی كه همان «تأسیس ملك عظیم خداوند» به وسیلة محمّد و آل‌محمّد(ص) است؛ این ذوات مقدّس، آن هم نه در عالم روحانی و نورانی، بلكه در صورت جامع «ملكی و ملكوتی‌اش» فاصله‌ای شگرف بود. 📚/ @tarikh_farda
🔘آیه میثاق ابن‌مسكان می‌گوید: از امام صادق(ع) دربارة آیة میثاق پرسیدم كه آیا این جریان به صورت مشاهده بود؟ 🔹امام فرمودند: «آری. پس معرفت در جان آنها ثابت ماند؛ ولی موطن پیمان را فراموش كردند و به زودی، آن را به یاد می‌آورند و اگر آن واقعه نبود، كسی نمی‌دانست آفریدگار و روزی دهنده‌اش كیست.» ▫️نفس آدمی، به خاطر اشتغالات فراوان در عالم مادّی و زمین، قادر به یادآوری این واقعه نیست؛ امّا، آنچه دیده و بر آن پیمان بسته است، به صورت آگاهی فطری در جانش نهفته دارد. ▫️[در تفسیر] امام عسكری(ع) دربارة آیة: 🔹«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛ خداوند همة اسماء را به آدم تعلیم داد.» فرمودند: 🔹(یعنی) اسمای انبیای خداوند و اسمای محمّد(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین: و طیّبین و پاكان از خاندان حسین(ع) را و نیز اسماء بهترین شیعیان و دشمنان گردن‌كش اهل بیت را. «ثمّ عرضَهم؛ سپس آنها را عرضه كرد.» ▫️یعنی اشباح محمّد و علی و ائمّه را «علی الملائكة؛ بر ملائك»، در حالی‌كه آن اشباح، انواری در سایه بودند. در «عیون اخبارالرّضا(ع)» آمده است كه پس از سجدة ملائك، وقتی آدم7 را وارد بهشت كردند، در دل با خود گفت: 🔹«آیا خداوند بشری گرامی‌تر از من خلق كرده است؟» ندا رسید كه سر خود را بلند كن و به ساق عرش بنگر، تا چه می‌بینی؟» آدم سر خود را به سوی عرش بلند كرد و به ساق عرش نگریست و در آن دید كه نوشته شده است: «لااله الّاالله؛ محمّد رسول‌الله و علیّ‌بن ابی‌طالب، امیرالمؤمنین و همسرش، فاطمه سیّدة زنان عالمیان و حسن و حسین دو سیّد جوانان اهل بهشتند.» 🔹آدم پرسید: «پروردگارا! اینان چه كسانی‌اند؟» خدای عزّوجلّ فرمود: «ای آدم! اینان ذریّه‌های تو‌اند و از تو بهترند و از همة خلایق من بهترند و اگر اینها نبودند، من تو را و بهشت و دوزخ را و آسمان و زمین را خلق نمی‌كردم. پس زنهار! مبادا به چشم حسد بر اینان بنگری، كه از جوار من بیرون خواهی شد.» 🔹پس آدم به چشم حسد بر آنان نظر افكند و آرزوی مقام و منزلت آنان را كرد و خداوند شیطان را بر او مسلّط ساخت تا سرانجام از آن درخت كه نهی شده بود، بخورد و بر حوّا هم مسلّطش كرد. او هم به مقام فاطمه به چشم حسد نگریست تا آنكه از آن درخت بخورد؛ هم‌چنان‌كه آدم خورد و در نتیجه خدای تعالی هر دو را از بهشت بیرون كرده و به زمین فرستاد تا در جوار زمین باشند.» ▫️خالق هستی، از همان ابتدا، طرح نهایی عالم و حكمت خلقت را با خلقت نورانی كامل‌ترین آفریده‌اش، یعنی محمّد و آل‌محمّد(ص) به اجمال اعلام كرده بود. 📚/ @tarikh_farda
🔘ولایت ولیّ‌الله (ع)بخش پایانی حال می‌بایست این طرح کلّی و اجمالی، مرحله به مرحله در عالم ملکی محقّق شده و به ظهور برسد و بی‌گمان از صبحگاه آفرینش تا حصول به نتیجة غایی كه همان «تأسیس ملك عظیم خداوند» به وسیلة محمّد و آل‌محمّد(ص)است؛ ▫️این ذوات مقدّس، آن هم نه در عالم روحانی و نورانی، بلكه در صورت جامع «ملكی و ملكوتی‌اش» فاصله‌ای شگرف بود. ▫️آدم و حوّا(ع)، ذیل مكر الهی، مرحله به مرحله از مراتب غیبی و ملكوتی نزول داده شدند و پس از استقرار موقّت در بهشتی فی‌ما بین عالم مادّی و برزخی، روانة زمین شدند. ▫️هبوط در زمین، هبوط به اسفل درجات و شروعی برای سیر اكمالی و اختیاری بود تا روزی كه همة قوا و استعدادهای جهان و انسان، به گونه‌ای مهیّا شود كه در واقعیّتی شگفت، مجال تأسیس این «مُلك عظیم» توسط كامل‌ترین موجودات مقرّب خداوند فراهم آید. ▫️آدم(ع) از تقرّب به این شجره و طمع به «مُلک عظیم خداوندی» منع شده بود؛ زیرا در وی، توانایی، دانایی، صلاحیّت و قدرت ولایی لازم برای چنین امر مهمّی نبود. وی چون طفلی نورس می‌بایست مراحل اوّلیّة رشد را به تجربه می‌نشست و چون عبدی خود را به زیر سایة آن ذوات مقدّس می‌كشید؛ هم آنان كه با عظمت روحی می‌توانستند او را به مراتبی از كمال برسانند و از غلتیدن در نگون بختی‌اش جلوگیری كنند. ▫️آدم(ع) وارد گردونة تقدیر كلّی الهی شده بود و می‌بایست در آن، خاضعانه پیش می‌رفت. نه آدم7، بلكه هزاران نسل از بشر، با هزاران پیامبر و وحی نیز اگر جمع می‌شدند، قدر و اندازة آن را نمی‌یافتند تا بار عظیم مسئولیّت تأسیس «ملك عظیم خداوندی» را حمل كنند. شاید این عبارت زیبای امام معصوم(ع) كه فرمودند: 🔹«دولتنا آخر الدّول؛ دولت ما آخرین دولت است» ناظر بر همین مطلب باشد. آنان تولّد و بودنشان در گرو آل‌محمّد(ص) بود و طفیلی او، پای به عالم وجود گذارده بودند، پس چگونه می‌توانستند میوة درختی را تناول كنند كه قدرت ‌هاضمه‌اش را حاصل نیاورده بودند. ▫️میوة شجرة غرس شده، در نسبت با آن درخت و حاصل بالندگی آن و شاخه‌ها و ساقه‌هایی بود كه از اندام همان درخت بركشیده می‌شدند. در عهد حضرت آدم(ع)وقت نزدیك شدن به آن درخت نرسیده بود تا چه رسید به چیدن میوة آن. ▫️خطاب «لاتقرب هذه الشجرة؛ به این درخت نزدیك نشو!»، كنایه از ناتوانی و نقص در آدم(ع) است، در مقایسه با محمّد و آل‌محمّد(ص) كه اشرف، افضل و مقدّم بر جملة آفریده‌ها بودند و مقدّر شده بود كه میوة این درخت ممنوعه (مُلك عظیم) توسط آنها چیده شود. آدم(ع)، مأمور به پیشبرد نظام توحیدی عالم و چیدن آجرهای آن «ملك عظیم اهل بیت:» در مراحل اوّلیه و حسب توانایی و مأموریّتش بود و پس از آن واگذاری امر خلافت به دیگری، در رتبة دیگری. ▫️ظهور ربوبیّت تامّ حضرت حقّ، منحصراً درخور و شایستة مردی بود كه در خلقت نوری، در مقام اوّل و صادر اوّل، خود باعث و منشأ خلق سایر موجودات در جملة عوالم بود؛ در حالی‌كه حضرت آدم(ع)، حائز مظهریّت تام و كلّیه نبود. 📚/ @tarikh_farda