eitaa logo
تاریخ فردا
270 دنبال‌کننده
671 عکس
333 ویدیو
35 فایل
تاریخ فردا هر تاریخی با «عهدی» پدید می‌آید و تاریخ فردا، تاریخ انعقاد عهد جمعی و قلبی است با ساحت قدسی حضرت ولی‌الله‌الاعظم، مهدی موعود(عج). فراروی شما پنجره‌ای است رو به تاریخ فردا، از مسیر قلم «استاد اسماعیل شفیعی سروستانی» www.mouood.org
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘معركة قرقيسيا، طوفان بزرگ(پایان) در اين نبرد اقوام مختلفي شركت دارند: 1. ترك‌ها: آنها در جزيرة (منطقة «بين النّهرين») نيرو پياده كرده‌اند؛ 2. رومي‌ها: يهوديان و دولت‌هاي غربي كه وارد «فلسطين» شده‌اند؛ 3. سفياني: كه اين روزها بر ديار «شام» مسلّط است و براي توسعه‌طلبي از آن خارج مي‌شود؛ 4. عبدالله: ظاهراً او هم‌پيمان مغرب زمين مي‌باشد؛ 5. قيس: كه مركز فرماندهي‌اش «مصر» است؛ 6. فرزند و نوة عبّاس: كه از «عراق» مي‌آيد. ▫️جابر جعفي هم طيّ حديثي طولاني از امام محمّدباقر(ع) چنين روايت كرده است: 🔹«از دين برگشتگاني از جانب ترك‌ها حمله كرده و سپاهي از روم آنها را دنبال مي‌كند. برادران ترك‌ها، پياده كردن نيروهايشان را در جزيره ادامه مي‌دهند. روميان از دين برگشته هم در «رمله» نيرو پياده مي‌كنند.» ▫️امام در اين باره فرمودند: 🔹«جابر! از آن سال درگيري‌هاي زيادي در مغرب زمين رخ خواهد داد. ابتداي مغرب زمين كه شام است، به فرمان سه پرچم (سياه) اصهب، ابقع و سفياني با هم درگير مي‌شوند. در ابتدا سفياني با ابقع مي‌جنگد و او همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك مي‌كند. پس از آن تا عراق، تنها جنگ و كشتار به پا مي‌كند. سپاهيانش را به «قرقيسيا» مي‌رساند و در آنجا هم به جنگيدن مي‌پردازد. در اين جنگ صدهزار نفر از جبّاران و ستمگران كشته مي‌شوند. پس از آن سفياني سپاهي را به سوي «كوفه» گسيل مي‌دارد.» ▫️از تبعات «معركة قرقيسيا»، بروز قحطي و جدال مردم براي به دست آوردن آذوقه و انبار كردن آن است. بر اساس روايات رسيده پيروز ميدان قرقيسيا سفياني است. ▫️عدم ثبات سياسي حكومت «عراق»، خودكامگي سفياني را تشديد مي‌كند و او را براي حركت به سوي عراق برمي‌انگيزد. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: 🔹«وقتي صيحه در ماه رمضان شنيده شد، در ماه شوّال جنگي (معركة قرقيسيا) برپا مي‌شود. قبايل به مسافرت براي تهية خوراكي‌ها مي‌پردازند و در ماه ذي‌قعده با هم مي‌جنگند. در ماه ذي‌حجّه هم حجّاج غارت مي‌شوند و خون به پا مي‌شود.» ▫️سفياني از روز 21 يا 22 ذي‌قعده، ابتدا در «بغداد» و سپس در كوفه و ساير شهرهاي عراق دست به كشتار مي‌زند. لشكريان او روز عيد قربان به كوفه وارد مي‌شوند. ▫️امام صادق(ع) ضمن حديثي طولاني فرمودند: 🔹«تمام عراق را هراس جدّي فرا مي‌گيرد و قرار از اين ديار رخت برمي‌بندد. پس از آنكه سپاه سفياني وارد بغداد مي‌شود، سه روز همه چيز و همه كس را مباح اعلام مي‌كند و به سرعت، بسياري مي‌ميرند. شصت هزار نفر (و بنا بر قولي هفتادهزار نفر) از اهالي آن شهر را مي‌كشد و اطراف آن را خراب مي‌كند. هجده شب پس از اين فعّاليت‌ها در آنجا مي‌ماند و اموال [مردم] را [ميان سپاه خويش] تقسيم مي‌كند، در آن روز سالم‌ترين نقطة «بغداد»، «كرخ» است.» ▫️در «معركة قرقيسيا»، بخش بزرگي از نيروها و تجهيزات دشمنان اسلام و اهل بيت(ع) نابود مي‌شود. اين واقعه براي مستضعفان نويد بزرگي است؛ ▫️زيرا بدون آنكه هزينه‌اي متحمّل شوند، شاهد درگيري و اشتغال دشمنان خدا با هم مي‌شوند. اين واقعه، بخش بزرگي از مزاحمت‌ها را كه ممكن است در مسير امام مانع ايجاد كنند و باعث خسارت شوند، حذف مي‌كند. 📚/ @tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۱) موضوع مهاجرت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) از منظرهاي مختلف مورد بررسي محقّقان قرار گرفته است. ▫️ با اين همه اين مهاجرت در صورت ظاهر، حسب مكر و حيلة مأمون خليفة «عبّاسي» اتّفاق افتاد؛ ليكن حسب تقدير كلّي الهي چونان ساير پيشامدهاي رفته بر حضرات معصومان(ع)، بخشي از طرح كلّي الهي را نمايان مي‌سازد كه تنها با مرور زمان، وجوه مختلف و حكمت‌هاي پنهان در پس پردة آن ظاهر و آشكار مي‌شود. ▫️اين واقعه، ابتدا صورت دعوت داشت؛ امّا به سرعت تبديل به اجبار و احضار و تهديدي از سوي مأمون شد؛ از اين رو در بدو امر، امام تنها و بدون خانواده و وابستگان، به همراه مأموران مأمون دل از «مدينه» كند و تن به سفر داد. ▫️مسير بسيار طولاني امام ـ مدينه تا «مرو» ـ از بخش‌هاي مهمّي از اراضي «ايران» نيز مي‌گذشت، از همان ابتدا به سان دانه‌هاي زاينده‌اي در دل زمين و ضمير ايرانيان نشست تا در آينده و در فرصت مقتضي به برگ و بار بنشيند. ▫️خطّ سير و سفر كاروان امام با گذار از «خرّمشهر»، «اهواز»، «اراك»، «ري»، «نيشابور» و به نقل از برخي مورّخان «اصفهان» و «قم»، زمينه‌هاي شكل‌گيري بزرگ‌ترين كانون‌هاي فكري و عملي شيعيان را فراهم آورد. ▫️آنچه در اين سفر مهم رخ داد، ديدار و استقبال مردم تمامي شهرها و روستاها بود. آنان با كمال شوق و اشتياق به سوي امام مي‌شتافتند، از جام محبّت و معرفتش سيراب مي‌شدند، خاطره‌اش را در دل نگه داشته و خود را حارس و نگهبان آموخته‌ها مي‌ساختند. ▫️بي‌ترديد در اين مسير، دل‌هاي مستعدّ بسياري صيد نگاه و توجّه امام شدند و در اثر كيمياي او، مس وجودشان تبديل به طلاي ناب عشق به ولايت و امامت اهل بيت(ع) شد. ▫️رجاء بن ابي الضحّاك كه از سوي مأمون مأموريّت انتقال امام به «مرو» را عهده‌دار بود، مي‌گويد: مردم در مسير حركت امام اجتماع كرده و سؤالاتي را مطرح مي‌نمودند و او از قول پدرانش به آن سؤالات پاسخ مي‌گفت. ▫️امام(ع) به هر شهر و ولايتي كه مي‌رسيد، مردم آن منطقه را به حقّانيت امامت و ولايت خود آشنا مي‌كرد. در مواردي امام توقّف‌هايي بين راه داشتند كه اسناد ما مدّت برخي از اين توقّف‌ها را تا ده روز نوشته‌اند و در اين مدّت، نماز جماعت و برنامه‌هاي آموزش معارف، پاسخ به سؤالات مذهبي، رفع اشكالات فكري و احياناً مذهبي انجام مي‌شد. ▫️به استناد برخي منابع، امام(ع) به اصرار مردم براي مدّت دو ماه در «نيشابور» اقامت داشتند. با مراجعه به روايات، سه خطّ سير عمدة زير در جغرافياي سفر امام رضا(ع) به «مرو» بيان شده است: 🔹الف) مدينه، بصره، اهواز، فارس، يزد، نيشابور، طوس، سرخس و مرو؛ 🔹ب) مدينه، نجف، بغداد، قم، ري، سمنان، آهوان، نيشابور، سرخس و مرو؛ 🔹ج) مدينه، مكّه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، يزد، طبس، نيشابور، طوس، سرخس و مرو. ▫️خطّ سير نخست از مؤيّدات روايي قوي‌تري برخوردار است، ضمن آنكه وجود قدمگاه‌ها در طول اين خطّ سير، آن را پشتيباني و تأييد مي‌كند. ▫️كاروان امام به گواهي تاريخ «يزد» چند روزي در اين شهر توقّف كرد. همچنين اقامت امام رضا(ع) در «نيشابور» مدّتي به درازا كشيد. ▫️ورود امام به نيشابور، شورانگيزترين قطعه از سفر طولاني امام رضا(ع) به «مرو» است. مردم استقبال بي‌سابقه و با شكوهي از امام به عمل آوردند. چند روزي توقّف امام در اين شهر، به درازا كشيد. ▫️در اين ميان، دو تن از حافظان «قرآن» به پيش دويدند. از امام خواستند تا رخ عيان كند و حديثي بگويد. پردة هودج بالا رفت. ▫️ امام با تمام چهره عيان شد. صورتي داشت نوراني و درخشان كه آثار رنج و ملالت در آن هويدا بود. گردني داشت افراشته و نوشته‌اند او را دو گيسوي بافته و زيبا بود. ادامه دارد. 📚/ @tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران۲۱) در شرايط آن روزگار، به غير از بحث سياسي امامت و ولايت در جنبة اعتقادي، مسئلة توحيد مطرح بود. امام تصميم گرفت كه حديث را در عرصة توحيد عرضه كند. دستور داد مردم آرام باشند تا ايشان حديث خود را بگويد. مردم آرام شدند. كاغذها و قلم و دوات را بيرون آوردند تا سخن امام را بشنوند و ضبط كنند. ▫️امام سخن مورد نظر را به پدرش نسبت داد كه از او شنيده و پدرش نيز از پدر خود، به همين ترتيب تا به اميرالمؤمنين(ع) برادر و ابن عمّ رسول خدا(ص) رسيد و فرمودند كه او نيز اين حديث را از پيامبر و پيامبر از جبرئيل و او از خداوند آن را نقل كرده است. 🔹«سَمِعْتُ رَبِّ العِزَّة سُبْحانَهُ وَ تَعالي: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنِي فَمَنْ قالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مِنْ دَخَلَ حِصْنِي أمِنْ مِنْ عَذابِي صَدَقَ اللهُ سُبْحانَهُ وَ صَدَقَ جِبْرِئيلَ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ وَ الائِمَّة؛ 🔹كلمة لا اله الّا الله حِصن و قلعة من است و آن كس كه به آن اعتراف كند، وارد قلعه و پناه من است و هر كس كه وارد پناه من شود، از عذاب من در امان است. خداي سبحان راست گفت. (فرشتة وحي او) جبرئيل راست گفت. پيامبر خدا و ائمه راست گفتند.» ▫️امام حديث را فرمود و خاموش شد، مجدّداً سر برآورد و در دنبالة آن فرمودند: «بِشَرْطِها وَ شُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» امام رضا(ع) طيّ اين سفر كه به شهادتشان نيز انجاميد، تكليف مهم و الهي خودشان را به تمامي به انجام رساندند. ▫️براي امام رضا(ع) مسجّل بود كه موضوع پيشنهاد ولايتعهدي، حيله‌اي است كه مأمون در كار وارد ساخته تا خود را از مخمصه‌اي بزرگ برهاند. ▫️پس از سال‌هاي سخت رفته بر امام كاظم(ع) و ساير حضرات معصومان(ع)، فضايي و شرايطي بر جغرافياي جهان اسلام حاكم شده بود كه علويان شورش‌هايي را عليه خلافت وقت ترتيب داده بودند و گفت‌وگو از ولايت و «امامت» امام رضا(ع) از خاندان اهل بيت(ع)، اساس مشروعيّت نظام خلافت را به چالش كشيده بود. ▫️چنان‌كه مأمون در برابر اعتراض «عبّاسيان» به مسئلة ولايتعهدي امام رضا(ع) چنين گفت: 🔹«اين مرد كارهاي خود را از ما پنهان كرده، مردم را به امامت خود مي‌خواند. ما او را بدين جهت وليعهد قرار داديم كه مردم را به خدمت ما بخواند و به ملك و خلافت ما اعتراف كند. در ضمن شيفتگانش بدانند كه او چنان‌كه ادّعا مي‌كند، نيست و اين امر (خلافت) شايستة ماست نه او ... . 🔹اين امر بر امام پوشيده نبود؛ چنان‌كه در پاسخ ريان، يكي از يارانش فرمودند: 🔹«... خدا مي‌داند چقدر از اين كار بدم مي‌آمد؛ ولي چون مرا مجبور كردند كه ميان كشته شدن يا ولايتعهدي، يكي را برگزينم ... در واقع اين ضرروت بود كه مرا به پذيرش آن كشانيد و من تحت فشار بودم.» ▫️در واقع، مأمون قصد داشت براي اثبات و تثبيت امامت و خلافت غاصبانة خودش و خاندانش از حضور امام و ولايتعهدي امام سوءاستفاده كند و در مقابل، امام رضا(ع)، نه تنها اين فرصت را از مأمون صلب كرد؛ ▫️از همان آغازين روز حركت تا شهادت، به اثبات امامت حقّة اهل بيت(ع) و ردّ و انكار خلافت و امامت ائمة كفر هم مشغول آمد. چنان‌چه اين فرصت ـ حتّي به بهاي شهادت آن امام ـ از بين مي‌رفت ديگر مجال بازگرداندن اين آب معين (ولايت و امامت اهل بيت(ع)) به مسير اصلي‌اش ممكن نبود؛ ▫️ چنان‌كه پيش از اين، امام صادق(ع)از بيم «عبّاسيان»، ناگزير به معرّفي پنج وصي براي خودشان شدند. ادامه دارد. 📚/ @tarikh_farda
🔘 امامرضا( ع) وایران(۳) منازعات داخلي بين امين و مأمون ـ به اذن الله ـ و درگير شدن علويان با دستگاه خلافت، طيّ 15 سال آغازين امامت امام رضا(ع) مجال اعلام امامت و ولايت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) را فراهم آورد؛ امّا بايد اذعان داشت كه طرّاحي تقدير الهي و آسماني چنان مقدّر و مقرّر كرد كه اين اعلام و اعلان فراگير در گسترة «ايران» شيعي اتّفاق بيفتد. ▫️به اين ترتيب، احياي سنّت رسول خدا(ص)، احقاق حقّ ولايت و امامت، بيان معارف و احكام براي شيعيان و بالأخره نشان دادن مظلوميّت اهل بيت(ع) و جور و ستم حاكمان و غاصبان خلافت اتّفاق افتاد. ▫️به حقيقت، در انتهاي اين مسير، رسوايي و شكست، نصيب مأمون و پيروزي و ماندگاري سيره و سنّت اهل بيت(ع)، نصيب امام رضا(ع) شد؛ چنان‌كه امروز، حرم و مضجع شريف آن حضرت دليل محكمي است بر اين ادّعا. ▫️حضرت رضا(ع)، تنها در «نيشابور» به صراحت از مقام امام، منصب امامت و جايگاه حقّة حضرات ائمة معصومان(ع) سخن نگفت؛ ▫️ بلكه در طيّ سفر و در برابر مأمون و در جلسات و نشست‌هاي مختلفي كه تشكيل مي‌شد، به صورت مبسوط دربارة ويژگي‌هاي امام، مقام امامت، قدر و منزلت امام و جريان امامت حقّه در ذريّة حضرت ابراهيم(ع) و فرزندان پيامبر آخرالزّمان(ص)، حضرات دوازده امام(ع) سخن گفته و وجوه گوناگون آن را برشمردند. ▫️چنان‌كه مأمون، فضل بن سهل ذوالرّياستين را به حضور امام رضا(ع) فرستاد و پيام داد: «دوست دارم براي من از حلال و حرام و واجبات و مستحبّات، مجموعه‌اي تهيه نماييد؛ زيرا شما حجّت باري تعالي بر مردم و معدن آگاهي و علميد.» ▫️حضرت دستور داد دوات و كاغذ آوردند و به فضل فرمودند: «بنويس». كلام امام(ع) با نام حضرت باري تعالي آغاز گرديد. سپس شهادت كلمة توحيد و صفات حضرتش بيان شد. ▫️آنگاه از شهادت به نبوّت حضرت محمّد بن عبدالله(ص)و مقام خاتميّت پيامبر گرامي(ص) نام برد و بعد از آن لزوم تصديق به تمام محتواي «قرآن» شريف از محكم و متشابه، خاص و عام، وعده و وعيد و ناسخ و منسوخ را خاطرنشان ساختند، ▫️ آنگاه از امر امامت و اهمّيت آن سخن گفته و اسم مبارك عليّ بن ابي طالب، اميرالمؤمنين(ع) و حسن و حسين(ع) را صريحاً ذكر و از ديگر امامان تا آن روز به اجمال ياد نمودند و در پايانِ نامه به قسمت‌هايي از احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي اشاره كرده، حتّي پاره‌اي از احكام اختصاصي بانوان را در آن مجموعه بيان كردند. ▫️در نمونه‌اي ديگر، عبدالعزيز بن مسلم مي‌گويد: ما با حضرت رضا(ع) در «مرو» بوديم. اوايل ورودمان در يكي از روزهاي جمعه به مسجد جامع رفتيم. كساني كه در مسجد بودند، خواستند در امر امامت گفت‌وگو شود و اظهار داشتند كه مردم دربارة امر امامت اختلاف نظر بسيار دارند. ▫️بعداً كه حضور امام شرفياب شدم، جريان امر و بحث مردم را در امر امامت به عرض رساندم. حضرت تبسّمي كرده، فرمودند: 🔹«اي عبدالعزيز! مردم اطّلاعي ندارند، از دين خود به نيرنگ گمراه شده‌اند. خداوند تبارك و تعالي پيامبر خود را قبض روح نكرد؛ مگر بعد از اينكه دين را براي او كامل گردانيد و قرآن را كه بيان همه چيز در آن است، بر او نازل فرمود. حلال و حرام، حدود و احكام و جميع نيازمندي‌ها را به طور تمام و كمال در آن بيان فرمود و گفت: 🔹«ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيءٍ؛ در كتاب به هيچ وجه كوتاهي نكرده‌ايم.» پس از آن شرح مبسوطي دربارة ويژگي‌هاي امام و مقام آن بيان فرمودند. قبول ولايتعهدي در اثر پافشاري و حتّي تهديد مأمون اتّفاق افتاد؛ امّا امام رضا(ع) از فرصت پيش آمده براي نشر معارف و مباحثه و مذاكره با علماي اسلام و مذاهب مختلف بهره جسته و با پاسخ‌گويي به سؤالات، بسياري از شبهات را زدودند. ادامه دارد. 📚/ @tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران۴۱) در واقع، امام رضا(ع) طيّ اين سفر: 🔹1. بنياد بناي امامت و ولايت اهل بيت نبيّ اكرم(ص) را در «ايران» بيش از پيش استوار ساختند؛ 🔹2. از نتايج سفر و حضور امام(ع) اين بود كه زمينه‌هاي شكل‌گيري كانون‌هاي بزرگ علمي و معرفتي فراهم آمدند؛ كانون‌هايي كه ابتدا در «طوس» و سپس در «قم» و با مهاجرت علويان در ساير بلاد شكل گرفتند؛ 🔹3. سيره و روش اهل بيت(ع) را به نحو شايسته از طريق تربيت نخبگان عملاً جاري و منتشر ساختند؛ 🔹4. ايران را مبدّل به «شيعه خانة اهل بيت(ع)»، ايرانيان را به عنوان مدافعان و حاميان اهل بيت(ع) و بالأخره اين سرزمين را زمينه‌ساز قيام جهاني امام مهدي(عج) ساختند تا در آخرالزّمان مهيّاي مجاهدت و همراهي با امام عصر(عج) شود؛ 🔹5. نظام اعتقادي مبتني بر شاكلة ترسيم شده از سوي وحي و كلام پيامبر اكرم(ص) را تصحيح و بازسازي نمودند. ▫️امام با گفت‌وگوي مبسوط و مكرّر از «امامت و امام»، وجه بسيار مهمّ سياسي و حكومتي دين مبين اسلام را بارز ساختند و استوار ماندن اين نظام مهمّ سياسي بر بنياد نظري «ولايت و امامت» حضرات معصومان(ع) منصوب از سوي حق را تنها راه رهايي و طيّ مسير حقيقي همة آنچه كه پيامبر اكرم(ص) بنيان گذاشته بود، معرّفي نمودند. ▫️ شاخصي كه در تمام طول خلافت «امويان» و «عبّاسيان» مورد ترديد و انكار واقع شده بود؛ در حالي كه خلفاي غاصب و از جمله مأمون سعي در حذف يا منحصر كردن اهل بيت(ع) در بيان احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي بريده از سياست و حكمراني داشتند. ▫️سخنان مفصّل و جامع امام رضا(ع) در «مسجد جامع مرو»، دربارة ويژگي امام، امامت و فضل و رتبة امام، فارق از همة برداشت‌ها، سوءبرداشت‌ها و سوءنيّت‌هاي عارض شده بر اين مهم بود. ▫️ايشان همچنين همة وجوه مهمّ سياسي، اجتماعي و مقام اجرايي امام براي اعمال ولايت و برپايي حق و انتظام جامعة مسلمانان بر پاية امامت را بيان داشتند. حضرت در اثناي كلام فرمودند: 🔹«امامت، مقام انبيا، وارث اوصيا است، امامت نمايندگي خداوند عزّوجلّ و جانشيني پيامبر و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين(ع) است. امامت زمام دين و باعث نظم مسلمانان و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است. 🔹امامت پاية بالندة اسلام و شاخه و نتيجة والاي آن است، توسط امام است كه نماز و زكات و روزه و حج و جهاد به كمال خود مي‌رسد و فَيء و صدقات وفور مي‌يابد و حدود و احكام جاري مي‌گردد و مرزها حفظ و حراست مي‌شود. 🔹احكام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مي‌كند و حدود را جاري مي‌نمايد و از دين خدا دفاع نموده با حكمت و موعظة نيكو و دليل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا مي‌خواند...» ▫️شايد بتوان گفت در اثر دسيسة «بني اميّه» و پس از آن «بني‌عبّاس»، مسلمانان دربارة منصب امامت، شخص امام و صفات و ويژگي‌هاي امامان معصوم و منصوب از سوي حق و پيامبر اكرم(ص)، دچار پراكندگي، اختلاف و تشتّت رأي شده بودند. ▫️اين حيراني و آشفتگي از سويي باعث دوام و بقاي خلفاي جور شده و از ديگر سو امامان شيعه و شيعيان را روز به روز در انزوا و مهجوريّت محصور ساخته و باعث جور و ستم روز افزون بر آنان شده بود. ▫️نبايد از نظر دور داشت كه در سرزمين‌هاي عربي، تعصّب قبيله‌اي و كينه‌هاي جاهلي كه ديگر بار در ساية خلافت «بني اميّه» و «بني عبّاس» تجديد حيات يافته بود، در كنار سلطة دراز مدّت خلفا مانع از آن بود كه حضرات معصومان(ع) بتوانند در آن جغرافيا به پايگاه شايسته‌اي براي شيعيان و به دنبال آن نضج و رشد فرهنگ و تفكّر ولايي امامان شيعه(ع)، دسترسي پيدا كنند. ادامه دارد. 📚/ @tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(قسمت پایانی) «ايران» مهم‌ترين سرزميني بود كه از استعداد لازم براي تبديل شدن به قطب و مركز تمركز و فعّاليت شيعيان برخوردار بود؛ چنان‌كه مي‌توان به موارد زير در اين باره اشاره كرد: ▫️1. وجود نوعي عقلانيّت در ميان ساكنان اين سرزمين (پيراسته از تعصّب)؛ 2. طبع ملايم و نزديك به تعادل در ميان آنها؛ 3. روحية قوي ولايت‌پذيري؛ 4. و دوري از مركز خلافت اموي و عبّاسي، چهار عامل اصلي و مهم به شمار مي‌روند كه در خود و با خود، زمينه‌هاي تبديل شدن «ايران» به بزرگ‌ترين پايگاه شيعي را داشتند. پيش از اين ذكر شده بود كه ايرانيان در هنگام آشنايي با اسلام و اهل بيت(ع)، تماميّت خصال جوانمردي و فتوّت و پهلواني را كه از قبل در ميان خود جاري و ساري مي‌ديدند، در سيما و سيره و سنّت اهل بيت(ع) و حقيقت دين‌داري مسلمانان مشاهده كرده بودند. ▫️از اينجاست كه گفته شد، ورود امام رضا(ع) به ايران و گفت‌وگوي مكرّر و دقيق ايشان در فرصت‌هاي مختلف از منصب امامت و ويژگي‌هاي امامان معصوم(ع)، ناظر بر همين رويكرد ويژة حضرت دربارة استحكام‌بخشي به جامعة شيعيان و تقويت بنية اعتقادي آنان و حمايت از اين سازمان و تشكيلات شيعي در ايران بوده است. ▫️اين پايگاه در كوتاه مدّت، مأمن شيعيان مهاجر از بلاد عربي و در دراز مدّت، باعث شكل‌گيري قطب و مركزي مي‌شد كه اسلام ناب ولايي و علوي را پرورش داده و سيره و سنّت اهل بيت(ع) را حافظ و نگهبان مي‌گرديد؛ ▫️ چنان‌كه مراكز حوزوي و علمي اين ديار به تمامي از طريق تربيت فقها، علما و فضلا عهده‌دار ثبت و اشاعة كلام، فقه و حديث شيعي شدند. ▫️ترديدي نبايد كرد كه جملة امامان معصوم(ع) در دوردست نگاه خود، آخرالزّمان و ظهور وصيّ آخرين از سلالة پاك پيامبر اكرم(ص) را ملاحظه كرده و از قرن‌ها قبل، درصدد ايجاد زمينه‌هاي لازم براي آن واقعة عظيم بودند. ▫️اگرچه تا پيش از اين امر، ايرانيان بسياري مذهب شيعه را پذيرفته و در دامان ولايت اهل بيت(ع) به سر مي‌بردند؛ ليكن جغرافياي تشيّع به دليل حضور امامان معصوم(ع)، خارج از ايران و در «حجاز» و «عراق» تعريف مي‌شد. ▫️ اين دو منطقه ديگر ظرفيّت اين معنا و حفاظت از جغرافياي فرهنگي مكتب اهل بيت(ع) را نداشتند. اين نهال مي‌بايست در سرزمين ديگري به برگ و بار مي‌نشست. جغرافيايي دور از مراكز مهمّ حضور «امويان» و «عبّاسيان» عنود و كينه‌جو كه جاهليّت و عصبيّت جاهلي در آنها نهادينه شده بود. ▫️با مهاجرت بزرگ امام رضا(ع) و پس از آن امام‌زادگان از اهل بيت(ع)، «كانون جغرافيايي» ويژه‌اي براي تمركز و توطّن شيعيان و مكتب اهل بيت(ع) فراهم آمد؛ ▫️زيرا به دليل وجود پتانسيل و امكانات ويژة سياسي، اجتماعي و اقتصادي، اين امكان را فراهم مي‌آورد كه پس از چند قرن، شيعيان نيز صاحب قدرت بزرگ سياسي، اجتماعي شوند؛ ▫️چنان‌كه با فروپاشي «عبّاسيان» و با تأسيس دولت پادشاهي شيعي «صفويّه» اين قدرت بزرگ به وجود آمد و شيعيان سرانجام به يك نظام مادّي و فرهنگي يك‌پارچه تبديل شدند. ▫️نبايد از نظر دور داشت كه جملگي اين وقايع، حلقه‌هاي زنجيري بوده‌اند كه در سير اكمالي خود به حلقه‌هايي نيز مي‌پيوندند كه در پايان، «ايران» و ايرانيان را به عنوان «زمينه‌سازان قيام جهاني امام مهدي(عج)» و همراهان ايشان معرفي خواهند نمود. ▫️از اينجاست كه عرض مي‌كنم، حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع)، شيعه‌خانة اهل بيت(ع) را تأسيس و آن را در مسيري و ريلي قرار دادند كه در آخرالزّمان و به وقت ظهور كبرا به تمامي در خدمت حضرت امام عصر(عج) درآيد. ▫️اين سخن بدان معني است كه راز ورود ايران به اسلام و به تبع آن راز ماندگاري‌اش، به مأموريّت ويژه‌اي برمي‌گردد كه خداي حكيم براي آن رقم زده است. ▫️راز ماندگاري ايران به مأموريّت آخرالزّماني ايران و ايرانيان در همراهي با امام مبين و حجّت حق، حضرت صاحب الزّمان(عج) و دفاع از كيان فكري و فرهنگي شيعيان در برابر تندباد تحريف و هجمه‌هاي دجّالان آخرالزّمان برمي‌گردد. 📚/ @tarikh_farda
🔘انگیزه دعوت کنندگان به حق اگرچه از زمان شروع غيبت كبرا در نيمة دوم قرن سوم هجري قمري تا امروز، يعني قرن پانزدهم، طيّ سال‌ها و قرون متمادي، خيزش‌هاي اجتماعي كوچك و بزرگ زيادي در جهان اسلام و «ايران» رخ داده است؛ امّا هيچ يك از آنها در خود و با خود، مشخّصات چهارگانة ياد شده را ندارند. ▫️همين قراين و شواهد حاكي از آنند كه واقعه، در صورت يك جنبش بزرگ سياسي، اجتماعي و نظامي حادث مي‌شود. اين دعوت در قالب طرح و برنامه‌اي فرهنگي و تبليغي نيست؛ ▫️بلكه با پيش‌زمينه‌هاي فرهنگي، ميدان بزرگي براي قيام‌كنندگان فراهم آمده تا شرايط سياسي، اجتماعي جديدي را رقم زده و حتّي براي رسيدن به اهداف يا دفاع از آن، دست به اسلحه برده و ميدان‌داري كنند. ▫️انگيزة قيام‌كنندگان «دعوت به حق» است و همين انگيزه، واقعه را تبديل به نهضتي زمينه‌ساز براي ورود به عصر ظهور و همراهي با حضرت صاحب الزّمان(عج) مي‌كند. ▫️دعوت جهاني امام مهدي(عج) دعوتي صرفاً فرهنگي نيست؛ بلكه نهضتي است جهاني، سياسي و نظامي كه منجر به ديگرگوني جهان در وجوه مختلف و در بُعد جهاني مي‌شود. ▫️نكتة جالب توجّه و روشنگر اينكه، روايات دربارة «مكان واقعه»، شخص پيشرو و صورت عمليات صراحت دارند. حضور عمومي مردم و همراهي آنها با رهبري كه به سوي حق فرا مي‌خواند، در سير تكويني به «اتمام حجّت» ساكنان زمين مي‌انجامد. ▫️اين اتمام حجّت مشروط به آگاه شدن ساكنان بخش بزرگي از جهان از اين واقعه و انگيزه و مرام قيام‌كنندگان است. از اينجاست كه دريافته مي‌شود، واقعه الزاماً در ابعاد بزرگ سياسي، اجتماعي، اقتصادي و بالأخره نظامي، بسياري از معادلات را در هم شكسته و در گذر ايّام، باعث انتشار وسيع اخبار و ميدان تأثيراتش در ابعاد جهاني مي‌شود. ▫️بي‌ترديد، نهضت بزرگ سال 1357 ه .ش. «ايران» به رهبري مردي از جمع عالمان آل محمّد(ص) كه از «قم» برخاست و مردم را به حق دعوت فرمود و با رويكردي سياسي، اجتماعي بناي تأسيس نظام حكومتي را استوار كرد و در پي احقاق حقّ مردم و نهضت وارد ميدان مبارزة نظامي شد. بارزترين مصداق پيش‌بيني حضرات معصومان(ع) دربارة واقعه‌اي در اين ابعاد، قبل از ظهور امام عصر(عج) است. ▫️مطالعه دربارة مجموعة نشانه‌هاي ياد شده در روايات، به عنوان «نشانه‌هاي ظهور»، «ملاحم و فتن» و بررسي و تطبيق شرايط امروز جهان و آنچه بر مردم ساكن جهان مي‌گذرد، حكايت از اين دارد كه در هيچ دوره‌اي از ادوار گذشته بر بشر تا اين اندازه ميان نشانه‌هاي ياد شده و مصاديق موجود، هماهنگي و تطبيق وجود نداشته است. ▫️چيزي قريب به يك هزار و اندي نشانة غيرحتمي براي واقعة عظيم ظهور از سوي معصومان(ع) بيان شده كه پهنه‌هاي مختلف حيات فردي و اجتماعي انسان‌ها را در وجوه مختلف فرهنگي و مادّي در برمي‌گيرد؛ چنان‌كه در كتاب «غرب و آخرالزّمان» و سخنراني‌هايي كه به همين مناسبت داشته‌ام، ذكر شده است. ▫️حجم بزرگي از نشانه‌ها را در همين عصر و موقعيّت مي‌توان مشاهده كرد و دربارة آنها به مصداق‌شناسي پرداخت. جالب آنكه در هيچ عصر و زماني به اندازة عصر ما، در سراسر جهان از واقعة ظهور و منجي‌گرايي و وقايع سخت سال‌هاي پيش از ظهور، سخن به ميان نيامده است. ▫️در جايي اشاره كرده‌ام كه ميان ما و ساكنان «ايالات متّحدة آمريكا» از حيث گفت‌وگو در موضوع «آخرالزّمان و منجي‌گرايي» قريب به شصت سال فاصلة جدّي وجود دارد. حجم، كميّت و كيفيّت آثار ارائه شده و اقدامات معمول داشته شده در اين باره، صدها برابر اقدامات انجام شده و آثاري است كه طيّ دوازده قرن گذشته در همين باره توليد شده‌اند. ▫️متذكّر اين معنا مي‌شوم كه به هيچ روي نمي‌شود در اسناد روايات بيان شده، خدشه وارد ساخت. صحّت منابع قابل ترديد نيست؛ امّا دربارة مباحث مهمّ آخرالزّماني، رخدادها و عينيّت يافتن وقايع، خود پشتيبان محكمي براي صحّت اسناد و سخن ارائه شده دربارة آنهاست. 📚/ @tarikh_farda
🔘كانون تشيّع و زمينه‌سازان مستندات روايي، آغاز نهضت جهانی امام مهدی(عج) را معطوف به حركت مصلحانه مردي از «قم» مي‌كنند. 🔹1. رسول اكرم(ص) مي‌فرمايند: «يَخْرُجُ النّاسَ مِنَ الْمَشْرِقَ فَيُوطئونُ لِلْمَهْدِيِّ سُلطانَهُ؛ مردمي از شرق قيام مي‌كنند و زمينه را براي حركت جهاني مهدي فراهم مي‌سازند.» 🔹2. از امام محمّدباقر(ع) نيز روايتي نقل شده كه مي‌فرمايند: «گويا مي‌بينم مردمي در شرق قيام كرده، حق را طلب مي‌كنند؛ ولي به آنها نمي‌دهند. دوباره حق را مي‌طلبند، به آنان داده نمي‌شود. وقتي اوضاع را چنين ديدند، شمشيرهاي خود را بر شانه‌ها مي‌گذارند. پس آنگاه حاضر مي‌شوند كه حقّ آنها را بدهند؛ امّا آنها ديگر قبول نمي‌كنند تا اينكه قيام مي‌كنند و آن را جز به صاحب شما تحويل نمي‌دهند. كشته‌هاي آنان شهيد به شمار مي‌روند. آگاه باشيد! اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي صاحب اين امر نگاه مي‌دارم.» 🔹3. امام صادق(ع) نيز مي‌فرمايند: «به زودي «كوفه» از مؤمنان خالي مي‌شود و علم از آن مي‌گريزد و پنهان مي‌شود، آن گونه كه مار در سوراخش پنهان مي‌شود. سپس علم در شهري به نام «قم» ظاهر مي‌شود و شهر قم كانون علم و فضل مي‌شود و چنان دنيا را با حقايق آشنا مي‌سازد كه در روي زمين مستضعفي در دين باقي نماند؛ حتّي زنان در پرده و چنين زماني نزديك ظهور قائم آل محمّد(ص) است. سپس خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حجّت خدا قرار مي‌دهد كه اگر چنين شود، زمين اهل خودش را فرو مي‌بلعد و حجّتي باقي نمي‌ماند. آنگاه علم از قم به تمام دنيا مي‌رسد و مشرق و مغرب عالم را فرا مي‌گيرد و حجّت خدا بر خلق تمام مي‌شود؛ زيرا در تمامي روي كرة زمين، كسي باقي نمي‌ماند كه دين و علم به او ابلاغ نشده باشد، آنگاه امام زمان(عج) ظاهر مي‌شود.» 🔹4. امام موسي كاظم(ع) مي‌فرمايند: «مردي از اهل «قم» به پا مي‌خيزد، مردم را به حق فرا مي‌خواند. گروهي مثل پاره‌هاي آهن گرد او جمع مي‌شوند. باد تند حوادث آنها را نمي‌لغزاند و از جنگ خسته نمي‌شوند و نمي‌ترسند و به خدا دل مي‌سپارند و پايان خير از آن متّقين است.» ▫️بررسي محتواي روايات كه جملگي با ادبيات مشترك، پرده از واقعيّتي شگرف و واقعه‌اي در آينده خبر مي‌دهند، نشان مي‌دهد كه بر چهار موضوع محوري و مرتبط تكيه شده است: 1. خيزش مردي از شرق (قم)؛ 2. نهضتي بزرگ و اجتماعي؛ 3. نقش آفريني در زمينه‌سازي ظهور؛ 4. دعوت به سوي حق. 📚/ @tarikh_farda
🔘چرا «قم» نامیده شده است؟ عفّان بصري از امام صادق(ع) نقل مي‌كندامام به من فرمودند: 🔹 «آيا مي‌داني چرا اين شهر را «قم» مي‌نامند؟» عرض كردم: خدا و رسولش آگاه‌ترند. فرمودند: «زيرا اهل قم اطراف قائم آل محمّد گرد آمده و با او قيام نمايند و در كنار او ثابت قدم مانده و او را ياري كنند.» ▫️در وقت ياد كردن از اين خطّه، روايات گاه اشاره به «طالقان» دارند و گاه «قم»، «فارس» يا اهالي مشرق. روايتي از امام صادق(ع) در اين باره نقل شده است كه ايشان فرمودند: 🔹«خداي متعال را گنج‌هايي است در طالقان كه نه طلاست و نه نقره و درفشي كه از آغاز تاكنون باز نشده و به اهتزاز درنيامده است. اين خطّه داراي مرداني است كه نسبت به ذات مقدّس خداوند ترديدي در آن قلب‌ها ايجاد نمي‌شود ... آنان زاهدان شب و شيران روزند. در اطاعت از امام و رهبرشان مطيع‌تر از كنيزان نسبت به مولاي خويشند ... شعار آنان خون‌خواهي سالار شهيدان، امام حسين(ع) است ... به واسطة اين رادمردان، خداوند امام بر حق(ع) را پيروز مي‌گرداند.» ▫️چنان‌چه جان و حقيقت اسلام را ولايت بدانيم و از آن ـ به اتّكاي روايات ـ به عنوان ستون خيمة دين‌داري ياد كنيم، بهرة ايرانيان از «ولايت‌مداري» و پايمرديشان در طريق امامت و ولايت، آنان را به مرتبه‌اي مي‌رساند كه گاه از آنان به عنوان خويشاوند اهل بيت(ع) و گاه صاحب بالاترين نصيب از اسلام ياد شده است. ▫️پيامبر اكرم(ص) در اين باره فرمودند: 🔹«أعْظَمُ النّاسِ نَصْيبَاً فِي الإسْلامِ أهْلُ الفارْسِ؛ در بين مردم، مردم فارس، بيشترين سهم را از اسلام دارند.» ▫️و در جايي ديگر فرمودند: «ايرانيان خويشاوندان ما اهل بيتند.» در روايت شيرين و دل‌نشيني، امام صادق(ع) نيز فرمودند: 🔹«أهْلُ خُراسانَ أعْلامِنا وَ أهْلُ قُمْ أنْصارِنا وَ أهْلُ كوفَةَ اَوتادُنا؛ مردم «خراسان»، بزرگان ما و مردم «قم»، ياران ما و مردم «كوفه»، حاميان استوار ما هستند.» ▫️در روايت بلندي كه عبدالله بن مسعود از قول پيامبر اكرم(ص) نقل كرده، ارتباط ميان قيام زمينه‌سازان و پيوستن آن قيام با نهضت مقدّس حضرت مهدي(عج) را آشكار مي‌كند. 🔹«... به زودي بعد از من، اهل بيتم در شهرها پراكنده و آواره شوند.» اين پراكندگي، در زمان حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) و مهاجرت امام‌زادگان به «ايران» به نقطة اوج و كمال خودش رسيد. سپس ادامه دادند: 🔹«تا آنكه درفش‌هاي سياه از مشرق زمين به اهتزاز درآيند كه حق را طلب مي‌كنند؛ امّا حقوقشان را ادا نكنند، آنان دست از حق‌طلبي نكشند؛ امّا اجابت نشوند و ديگر بار درخواست كنند به آنان اعتنا نگردد. پس از آن دست به مبارزه زنند و به پيروزي رسند. هرگاه كسي از شما يا فرزندان شما آن زمان را درك كرد، پس به پيشوايي بپيوندد كه از اهل بيت من است؛ اگرچه با دشواري، روي برف با دست و پا برود.» ▫️در اين بخش به پيروزي نهضت مشرق زمينيان و پيوند خوردنشان به پيشوايي از اهل بيت(ع) يعني حضرت مهدي(ع) اشاره شده است و پس از آن فرمودند: 🔹«آنها درفش‌هاي هدايتند و آن را به دست مردي از اهل بيت من مي‌سپارند كه نام او هم‌نام من و نام پدرش نام پدر من است. او حاكم زمين مي‌گردد و آن را پر از عدل و داد مي‌كند. آن گونه كه از جور و ستم پر شده است.» 📚/ @tarikh_farda
🔘نبرد قرقیسیا برخي پژوهشگران به دليل غفلت از موقعيّت زماني و مكاني بيان شده دربارة «قرقيسيا»، گمان برده‌اند كه اين معركه همان «جنگ آرمگدون» است كه «بنيادگرايان انجيلي» (مسيحيان صهيونيست) از آن به عنوان آخرين جنگ سرنوشت‌ساز ميان دو نيروي خير و شر ياد مي‌كنند. ▫️چنان‌كه از عنوان «آرمگدون» برمي‌آيد، آرمگدون يا «هرمجدون» در زبان عبري به معني «تپّة شريفان» نام ناحية مرتفعي است در «فلسطين» اشغالي (مجدو) واقع در جنوب «حيفا» در كرانة باختري «رود اردن». موقعيّتي استراتژيك كه از گذشته محلّ وقوع جنگ‌هاي بسياري بوده است. ▫️به زعم بنيادگرايان، در آخرالزّمان، مسيح و ضدّ مسيح، دو نيروي خير و شر (تمامي حاميان «بني‌اسرائيل» در يك جبهه و جملة مخالفان اين قوم و از جمله اعراب و مسلمانان در جبهة دوم) در مقابل هم صف‌آرايي مي‌كنند و در جنگي سخت و اتمي با هم مصاف مي‌كنند تا پس از فرود حضرت عيسي(ع) و جنودش و نابودي مخالفان و مسلمانان، امكان برقراري صلحي هزار ساله با مركزيّت «بيت المقدّس» براي مسيح و همراهانش فراهم شود. ▫️اين واقعه پس از تخريب «مسجد الاقصي» و ساخته شدن «هيكل سليمان» (معبد يهوديان در بيت المقدّس) اتّفاق خواهد افتاد و يهوديان سروران زمين خواهند شد. ▫️«آرمگدون» پروژه‌اي است كه «بني‌اسرائيل» با دسيسه و دلّالگي شيطان لعين براي سلطه‌جويي بر جهان، طرّاحي كرده و بر آن است تا «مُلك عظيم» (وعده داده شده به «بني‌اسماعيل») را با حيله و زور از آن خود سازد و تعريف او از اين ملك عظيم هم چيزي جز حكومت جهاني اشرار يهود بر زمين نيست. ▫️از اينجاست كه عرض مي‌كنم هيچ گونه پشتوانة وحياني و غيبي و از جمله كلام پيامبران عظيم الشّأن و حضرات معصومان(ع) آن را حمايت نمي‌كند؛ در حالي كه هر دو موضوع مهمّ «ملك عظيم خداوندي وعده داده شده به بني‌اسماعيل» و «واقعة قرقيسيا» از طريق پشتوانة غيبي حمايت مي‌شوند. ▫️از سوي حضرات معصومان(ع)، اخبار و روايات بسياري دربارة معركة قرقيسيا رسيده كه به برخي از آنها اشاره شد. ضمن آنكه در عصر ما شواهد وقوع قرقيسيا نيز بروز كرده است. ▫️دلايل فراواني وجود دارد كه گواهي مي‌دهد ميان «آرمگدون» مجعول و واقعة «قرقيسيا» نسبتي نيست؛ از جمله: 1. منطقة جغرافيايي اعلام شده براي اين دو واقعه يكسان نيست؛ 2. علّت و انگيزة وقوع آرمگدون و قرقيسيا واحد و همگون نيست؛ 3. شخص موعود منتظر معرفي شده در واقعة آرمگدون و قرقيسيا واحد نيستند؛ 4. دشمنان فرض شده براي حضرت موعود در دو واقعه، متفاوت و مقابل هم هستند؛ 5. به همان اندازه كه قرقيسيا از مباني روشن و اخبار غيبي حضرات معصومان(ع) حمايت مي‌شود، آرمگدون از پشتيباني خرافات و جعليّات حمايت مي‌شود. ▫️به باور انجيلي‌ها، بازگشت دوبارة مسيح ميسّر نمي‌شود؛ مگر آنكه پيش از آن، جنگ‌ها، بلاها و تباهي در زمين فراگير شود. بايد توجّه داشت كه اين واقعه مورد قبول عموم فرق مسيحي نيز نيست و تنها گروهي از «بنيادگرايان انجيلي»، معروف به «مسيحيان صهيونيست»، از آن گفت‌وگو و بر آن تأكيد دارند. 📚/ @tarikh_farda
🔘 نقش سفیانی قبلاً نيز اشاره شد كه در «واقعة قرقيسيا» نقش اصلي را سفياني بازي مي‌كند. او پس از اين معركه، مغرور، مست و بي‌رحمانه به سوي «كوفه» پيش مي‌تازد. ▫️«بغداد» را ويران و از كشته‌ها پشته مي‌سازد. در روايتي رسول اكرم(ص) مي‌فرمايند: 🔹«كَأَنّي بِالسّفيانيِّ قَدْ طَرَحَ رَحَلُهُ فِي رَحْبِكُم...؛ گويا سفياني را مي‌بينم كه در كوچه و بازار شما رحل اقامت افكنده، منادي‌اش بانگ برمي‌دارد: هر كس سر يكي از كوفيان (شيعيان) را بياورد، هزار درهم جايزه دارد، آنگاه همسايه سر همسايه‌اش و برادر سر برادرش را بريده و براي اخذ پاداش نزد او مي‌برد و مي‌گويد: ▫️ اين هم از آنهاست (يعني از شيعيان است) و هزار درهم دريافت مي‌كند. در آن ايّام حكومت شما به دست حرام‌زادگان مي‌افتد؛ گويي آن مرد آبله‌رو (سفياني) را مي‌بينم كه به عنوان يكي از شما و قائل به عقيدة شما (يعني به عنوان عرب و مسلمان) وارد صحنه شده، او شما را خوب مي‌شناسد؛ ولي شما او را نمي‌شناسيد. ▫️پس شما را محاصره و يك به يك دستگير كرده و مي‌كشد. او جز زنازاده نيست. احدي را نمي‌بينيد؛ جز اينكه گردن مي‌زند يا به دار مي‌آويزد. آن‌قدر كه از شدّت ترس، انسان به اشياي گرانبهايي كه در وسط راه مي‌بيند، دست نمي‌زند.» ▫️سفياني نمايندة «بني‌اسرائيل» و مورد حمايت آنهاست. از اين رو دشمن و حريف نزد او ترسيم و نشان شده است. هدف او شيعيان و «بني‌اسماعيل»اند كه نابودي و قتل عامّشان در دستور كار سفياني وارد شده است؛ ▫️امّا از آنجا كه او جنايتكاري حرفه‌اي است، براي دست‌يابي به مقصودش، هر جنايتي را مرتكب مي‌شود؛ البتّه به دست او، تقدير مقدّر بسياري از مردم نيز رقم مي‌خورد. او از كشتار ساكنان «بغداد» شروع كرده و پس از هجده روز خود را به «كوفه» مي‌رساند. ▫️آنچه او بر سر بغداد مي‌آورد، دردناك و اسفبار است. سفياني سپاهي به كوفه مي‌فرستد كه شمارشان هفتادهزار نفر است. آنها اهالي اين شهر را به قتل مي‌رسانند و به صليب مي‌كشند و برخي را به اسارت مي‌گيرند؛ ▫️در حالي كه آنان بر اين حالند، پرچم‌هاي سياه از جانب «خراسان» نزديك مي‌شوند. آنها منزلگاه‌ها را شتابان درمي‌نوردند و تعدادي از ياران حضرت قائم(عج) با آنها هستند. سپس مردي از موالي اهل كوفه در «ضعفا» شورش مي‌كند، فرماندة سپاه سفياني در منطقه‌اي ميان «حيره» و كوفه او را به قتل مي‌رساند. ▫️گفت‌وگو از «پرچم‌هاي خراساني» يا همان «پرچم‌هاي سياه پر خطر» است. در اين باره هر پژوهشگري بسته به ذوق و مقصودش از روايات نقل شده در منابع مختلف بهره جسته و امر را بر همگان مشتبه ساخته است. ▫️تشخيص صحّت سلسلة اسناد و وثاقت راويان، سخت و در عهدة اساتيد خبره و اهل فن است و نگارنده سعي در استفاده و انتخاب رواياتي دارد كه دست كم در منابع معتبر و دست اوّل آمده است. باقي را اميد به بخشايش خداوند و چشم‌پوشي اهل بيت(ع) داريم. ▫️پس از كشتارهاي فراواني كه سپاه سفياني در بغداد، كوفه و «نجف» مرتكب مي‌شود و پس از انتشار خبر اين قتل عام و شهادت علما، صالحان، مؤمنان و حتّي تخريب قبور آنان و به اسارت رفتن زنان و تاراج اموال، سيّد خراساني از «ايران» قيام مي‌كند، مؤمنان را بسيج داده و براي نجات اهل «عراق» ياري مي‌طلبد. 📚/ @tarikh_farda
🔘ادّعانامة مستضعفان از روز آغازين خلقت حضرت آدم(ع) و پس از آن، ذريّة ايشان، دو جريان، دو زنجيره، يكي نوراني و ديگري ظلماني، در گسترة زمين به راه افتاد.جمعي در جويبار و جريان نوراني و شيرين، طعم و صبغة الهي گرفته و از ظلمت رستند و جمعي در جويبار و جرياني ظلماني، صبغة شيطاني گرفته و در گريز از ظلمت، به قبيلة نور پيوستند. ▫️جماعت اوّل، «الله»، جلّ و علا و دومي، «طاغوت» را وليّ خويش شناختند: «خداوند وليّ و سرور كساني است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكي‌ها به سوي روشنايي به در مي‌برد و كساني كه كفر ورزيده‌اند، وليّ و سرورشان طاغوت است. كه آنان را از روشنايي به سوي تاريكي‌ها، به در مي‌برد. آنان اهل آتشند كه خود در آن جاويدانند.» ▫️دو جريان هدايت و ضلالت در طول تاريخ، چونان چشمه‌اي از آب شيرين و شورند كه از ابتداي خلقت تا وقت نفخ صور مردگان پيش مي‌روند. اين دو، هرگز با هم نمي‌آميزند و هر يك، حسب سنخيّت و تجانس، افراد و جريانات هم‌سو را جذب مي‌كند. ▫️ساكنان قبيلة نور و نيكي، از سرچشمة جويبار شيرين، سيراب گشته و ميراث‌دار تعاليم و دريافت انبيای الهي و آيات نازلة آسماني شدند و در مقابل، ساكنان قبيلة ظلمت و شرارت، از جويبار تلخ و شور گمراهي و ضلالت نوشيده و ميراث‌دار ابليس لعين و طاغوت شدند. ▫️امام معصوم، صادق آل محمّد:، ادّعانامة ويژة مستضعفان را در قالب «دعاي شريف ندبه» تنظيم و در پيشگاه حضرت قاضي القضات، حكيم متعال، به محضر نهاد بيدار انسان‌هاي خردورز ارائه مي‌كنند. در اين «ادّعانامة شريف»، مصدر و محلّ جوشش آب شيرين، اهل ولايت، واجد «صبغة الله» و مصدر جريان ظلماني، واجد «لعنة الله» اعلام و سير و سفر دراز اين دو جريان تا نفخ صور و پرپايي قيامت كبري بيان و معرّفي شده است. ▫️بنابر آنچه در روايات و تفاسير آمده است، منظور از «صبغة الله» در آية مباركة: «صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون؛ اين رنگ خداست و رنگ چه كسي از رنگ خدا بهتر است؟ ما پرستندگان او هستيم.» ▫️اسلام و ميثاقي است كه خداوند در عهد الست دربارة ولايت علي(ع) از مردم گرفته است. امام صادق(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «مراد از رنگ خدايي، اسلام است.» آن حضرت در روايت ديگري فرمودند: «مراد [عهد بر] ولايت امام علي(ع) است كه خداوند در عالم ميثاق، كه از آن تعبير به عالم ذر مي‌كنند، از مردم گرفت.» ▫️حضرات معصومان:، هماره پيروان خود را از شرّ هواهاي نفساني و وسوسه‌هاي رنگين شيطاني برحذر داشته‌اند. دين الهي، در تفاسير به صورت حبل الله، فطرة الله و صبغة الله خوانده شده است و مراد از صبغه، مي‌تواند پاكي و بي‌رنگي فطرت آدمي باشد كه به تدريج، در اثر القائات و اعتقادات رنگارنگ، رنگ و صبغة ديگر مي‌گيرد. 📚/ @tarikh_farda