🔘 قبيلة رنگ خدا (صبغة الله)
در «دعاي شريف ندبه»، امام معصوم(ع) پس از حمد و ثناي خداوند، خالق يكتا را به پاس رقم زدن طايفة «صبغة الله» و دارندگان رنگ خدايي، سپاس ميگويد و استقرار خاصّان و محبّان در صف برگزيدگان را سپاس گفته و ميفرمايد:
🔹«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِك...؛
پروردگارا! تو را ستايش ميكنم براي هرچه كه جاري شد از حكم و قضايت دربارة اوليائت؛
آنانكه تنها براي خويش و دينت [ابلاغ دين] خالص گردانيدي؛
زیرا که برگزيدي براي آنان، نعمتهاي باارزش زوالناپذير و ماندگار كه نزد خود توست؛
پس از آنكه، زهد و كنارهگيري از مقامات، لذّتها، زيور و زينتهاي دنيايي را [شرط] پذيرش قرار دادي؛
و آنان نيز، بر آن شرط متعهّد شدند؛ در حالي كه ميدانستي به عهد خود وفا خواهند كرد؛
پس آنان را مقبول و مقرّب درگاه خود قرار دادي؛
و به آنان، علوّ ذكر و ياد بلندمرتبه و روشن را بخشیدی؛
فرشتگان را بر آنها فرو فرستادي؛
با وحيات اكرامشان فرمودي؛
و دانشت و علمت را به آنها عطا فرمودي؛
آنان را واسطه و وسيلة دخول به بهشت رضوان و رحمت خودت قرار دادي.
▫️جريان جاري صبغة الله از ميان اوليای در عهد خداوند رحمان و متعهّد به زهد از دنيا، در زمرة مقرّبان درآمدند تا با «نعمت بيزوال»، «فرشتگان نازل شونده»، «كتاب آسماني» و «دانش وحياني» بيهيچ خوف و ترديد، به سوي بندگان خداوند حركت كرده و دستگير و بلد آنان براي رساندنشان به بهشت و چشمة رحمت و لطف پروردگار شوند.
▫️اذن خداوندي، زهد از دنيا، توانايي، دانايي و مقام قرب اليالله، دارايي و دادههايي بودند كه اولياء را در هدايت و دستگيري مستضعفان طالب قرب، ياري كردند. از همين رو، آنان واجد شرب مدام، وصل مدام و دريافت نعمت بيزوال قرب اليالله، نزد مليكٍ مقتدر بودند.
▫️آنچه از دريا، به دريا ميرود
از همانجا كامد، آنجا ميرود
📚#سیاحتدرشرق/#قبیلهرحمت
@tarikh_farda
🔘شجرة طیّبه
در صبحدم آفرينش، آنگاه كه حضرت آدم7 چشم گشود، گمان برد خداوند در گنجخانهاش خلقي افضل و اشرفتر از او نيافريده است. به او امر شد تا به ساق عرش نگاه كند. چون نظر كرد، ديد با قلم تكوين نگاشتهاند:
🔹«لا إله إلّا الله، محمّد رسولالله، و عليّبن أبيطالب، أميرالمؤمنان و زوجه فاطمة سيّدة نساء العالمين و الحسن و الحسين سيّداً شباب اهل الجنّة.»
آدم(ع) عرض كرد: «اينان كيانند؟» پاسخ آمد: «اينها از فرزندان تواند و از تو و جميع خلق بهترند و اگر اينها نبودند، نه تو را خلق ميكردم و نه بهشت و جهنّم و آسمان و زمين را.»
🔹آنگاه فرمود:
«مبادا بر مقام اينها غبطه خوري! لیكن، آدم در دل تمنّاي مقام آنها را نمود و شيطان از اين راه بر او و همسرش حوّا مسلّط شد و او را وسوسه كرد كه از شجرة ممنوعه كه از خوردنش منع شده بودند، بخوردند.»
▫️وقتي آدم و حوّا(ع) تمنّاي مقام بالاي اهل بيت: را كردند، شيطان زمينه را براي اغواي آنها مناسب ديد و برای آنها قسم ياد كرد كه من خيرخواه شما هستم و گفت: آيا نميخواهيد شما را به درختي راهنمايي كنم كه اگر از آن بخوريد جاويدان ميشويد و ملك ابدي مييابيد؟
🔹«فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى؛
پس شيطان او را به وسوسه انداخت و گفت: اي آدم؛ ميخواهي تو را به درخت جاويد و فرمانروايي بيزوال رهنمون شوم؟»
▫️گويا، اين درخت در بهشت، تمثّل و صورت برزخي شجرة طيّبة ولايت محمّد و آل محمّد(ع) بوده است كه تمام نعمتهاي جسماني و روحاني از آن است و از آن ميرويد. خداوند متعال، به اين سبب آدم و حوّا8 را از درخت ممنوعه نهي كرد كه آن دو در مقام اهل بيت: نبودند و طلب مقام آنها براي آن دو، به منزلة خروج از حدّ و مرتبة خود بود و اثر وضعي اين خروج از حدّ، تسلّط شيطان و سقوط از مقامشان بود.
▫️البتّه مراد از حسد در مورد حضرت آدم(ع) غبطه خوردن است، نه آن حسدي كه رذيلة اخلاقي است. بنابراين نهي از خوردن درخت ممنوعه، نهي ارشادي بود و خدا به آدم و حوّا(ع) هشدار داد كه تمنّاي مقام محمّد و آل محمّد(ع) ، باعث رسوايي، ابتلاء به مشقّت و خروج از بهشت و بسته شدن چشمان برزخي است؛
▫️بنابراین حضرت آدم(ع) وقتي به دنيا هبوط كرد، از آرزوي خود توبه كرد و پيامبر و اهل بيتش را واسطة بين خود و خدا قرار داد و به اين ترتیب، بر تقدّم و شرف آنها اعتراف نمود و خدا توبهاش را پذيرفت.
📚#سیاحتدرشرق/#قبیلهرحمت
@tarikh_farda
🔘راندة بهشت حضور
پس از اين مقدّمة روشن و هدايتگر، امام معصوم(ع) در «دعاي ندبه»، به ترسيم جريان صبغةالله، با ذكر مصاديق و همة آنچه كه از سوي جريان لعنةالله بر آنها رفته، طالب هدايت و نورانيّت را مدد ميدهد تا نقاط عطف مهمّ رفته را بشناسد.
▫️به عبارت ديگر، «دعاي ندبه»، رشتة نوراني صبغةالله را معرّفي ميكند؛ از ابتدای خلقت حضرت آدم(ع) تا انتهاي آن، كه به سرنوشت عالم ميانجامد؛ نقطه عطفهاي مهمّي در طول تاريخ، تا خوانندة دعا، به اجمال، متوجّه و متذكّر «نقشه كلّي الهي» شود. از اينروست كه گفته میشود که «دعاي ندبه» وظيفة معرّفي و توصيف اين جريان الهي را عهدهدار شده است.
پس از حمد و ثناي الهي كه مرسوم همة ادعيه و زيارات مأثوره است، ميخوانيم:
🔹«... بار پروردگارا! سپاس از آن توست دربارة آنچه كه از قضا و قدرت در مورد دوستانت جاري گشت. آنهايي كه وجودشان را براي حضرتت و دينت خالص گردانيدي (صبغة الله) زيرا كه برگزيدي براي آنها، چيزهاي باارزشي كه نزد توست، از نعمتهاي پايدار...
فَبَعْض أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَن أَخْرَجَتْهُ مِنهَا؛
پس بعضي از آنها را در بهشت خود جاي دادي تا زماني كه او را از آن بيرون آوردي.»
▫️اوّلين و مهمترين نقطه عطف تاريخ تولّد، حيات و سير انسان در گسترة هستي، از پنجرة شناخت اديان ابراهيمي و توحيدي، بيرون راندن آدم و حوّا8، از بهشت، پس از نزديك شدنشان به ميوة ممنوعه است.
▫️كتاب و دين توحيدي، گام به گام، فرزند آدمي را از پيچها و گذرگاههاي مهمّ تاريخي عبور ميدهد.
🔘راز ميوة ممنوعه
قرآن، كتاب تاريخ نيست؛ كتاب هدايت و ذكر است. چنانكه فرمود:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ؛
بيهيچ شكّ و ترديد، اين كتاب (قرآن) هدايتگر براي متّقين (مؤمنان) است.»
▫️كلام «قرآن ناطق»، يعني كلام حضرات معصومان: نيز چونان كلام قرآن صامت»، هدايتگر و ذاكر است. ذكر، بر قلب مهيّاي مؤمن، چون آب باران، سرزندگي، شادابي و تنومندي را باعث شده و رشد و كمال را ثمر ميدهد.
▫️اشارة ادعية رسيده، همچون «دعاي ندبه» به سرگذشت و تاريخ پيشين نيز، براي متذكّر ساختن انسان و يادآوري اوست. يادآوري نقاط عطفي كه بر بشر رفته و باعث هدايت يا ضلالت شده است.
▫️تذكّر اين كلام، انسان امروز را متذكّر نقطه عطفها، سنّتهاي ثابت و احتمال لغزشها ميشود تا مبادا ديگر بار و ديگر بار انساني دچار لغزش شده و در گودال ضلالت فرو بلغطد. اين كلام منسوب به نبيّاكرم(ص) است كه فرمودند:
🔹«لا يَلْدغُ المؤمنِ مِنْ حُجُرٍ واحد مَرَّتينْ؛
مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نمىشود.»
«دعا»، در يك جملة كوتاه، به اسكان حضرت آدم(ع) و همسرش حوّا(ع) در بهشت و خروج آنها از بهشت محلّ سكونتشان اشاره ميكند.
▫️حكايت اين اسكان و خروج، حكايت اسكان انسان در صحن و سراي اهل ايمان و خروج بعد از غفلت و نافرماني از اوامر و نواهي حضرت خداوندي از بهشت مؤمنانه است؛ همان كه در طول تاريخ چند هزار سالة حضور انسان در عرصة زمين تكرار شده است.
▫️خلقت حضرت آدم(ع) با عهد آغاز و خروجش از بهشت نيز با گسست عهد اتّفاق افتاد. اين اوّلين تذكّر «دعاي ندبه» به جملة مؤمنان است و بيان آنچه در اوّلين مرحله و نقطه عطف از «نقشة كلّي الهي» براي سير و سفر انسان در زمين تا آخرين منزل موعود رخ نمود، پردهبرداري از سنّتي مهم است كه اگر درك نشود، ماجراي رانده شدن از «بهشت حضور» در درگاه و آستان حضرت خداوندي، هزاران بار ديگر اتّفاق خواهد افتاد.
📚#سیاحتدرشرق/#قبیلهرحمت
@tarikh_farda
🔘راندة بهشت حضور
(شرحی بر دعای ندبه)
پس از اين مقدّمة روشن و هدايتگر، امام معصوم(ع) در «دعاي ندبه»، به ترسيم جريان صبغةالله، با ذكر مصاديق و همة آنچه كه از سوي جريان لعنةالله بر آنها رفته، طالب هدايت و نورانيّت را مدد ميدهد تا نقاط عطف مهمّ رفته را بشناسد.
▫️به عبارت ديگر، «دعاي ندبه»، رشتة نوراني صبغةالله را معرّفي ميكند؛ از ابتدای خلقت حضرت آدم(ع) تا انتهاي آن، كه به سرنوشت عالم ميانجامد؛ نقطه عطفهاي مهمّي در طول تاريخ، تا خوانندة دعا، به اجمال، متوجّه و متذكّر «نقشه كلّي الهي» شود. از اينروست كه گفته میشود که «دعاي ندبه» وظيفة معرّفي و توصيف اين جريان الهي را عهدهدار شده است.
پس از حمد و ثناي الهي كه مرسوم همة ادعيه و زيارات مأثوره است، ميخوانيم:
🔹«... بار پروردگارا! سپاس از آن توست دربارة آنچه كه از قضا و قدرت در مورد دوستانت جاري گشت. آنهايي كه وجودشان را براي حضرتت و دينت خالص گردانيدي (صبغة الله) زيرا كه برگزيدي براي آنها، چيزهاي باارزشي كه نزد توست، از نعمتهاي پايدار...
فَبَعْض أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَن أَخْرَجَتْهُ مِنهَا؛
پس بعضي از آنها را در بهشت خود جاي دادي تا زماني كه او را از آن بيرون آوردي.»
▫️اوّلين و مهمترين نقطه عطف تاريخ تولّد، حيات و سير انسان در گسترة هستي، از پنجرة شناخت اديان ابراهيمي و توحيدي، بيرون راندن آدم و حوّا8، از بهشت، پس از نزديك شدنشان به ميوة ممنوعه است.
▫️كتاب و دين توحيدي، گام به گام، فرزند آدمي را از پيچها و گذرگاههاي مهمّ تاريخي عبور ميدهد.
🔘راز ميوة ممنوعه
قرآن، كتاب تاريخ نيست؛ كتاب هدايت و ذكر است. چنانكه فرمود:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ؛
بيهيچ شكّ و ترديد، اين كتاب (قرآن) هدايتگر براي متّقين (مؤمنان) است.»
▫️كلام «قرآن ناطق»، يعني كلام حضرات معصومان: نيز چونان كلام قرآن صامت»، هدايتگر و ذاكر است. ذكر، بر قلب مهيّاي مؤمن، چون آب باران، سرزندگي، شادابي و تنومندي را باعث شده و رشد و كمال را ثمر ميدهد.
▫️اشارة ادعية رسيده، همچون «دعاي ندبه» به سرگذشت و تاريخ پيشين نيز، براي متذكّر ساختن انسان و يادآوري اوست. يادآوري نقاط عطفي كه بر بشر رفته و باعث هدايت يا ضلالت شده است.
▫️تذكّر اين كلام، انسان امروز را متذكّر نقطه عطفها، سنّتهاي ثابت و احتمال لغزشها ميشود تا مبادا ديگر بار و ديگر بار انساني دچار لغزش شده و در گودال ضلالت فرو بلغطد. اين كلام منسوب به نبيّاكرم(ص) است كه فرمودند:
🔹«لا يَلْدغُ المؤمنِ مِنْ حُجُرٍ واحد مَرَّتينْ؛
مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نمىشود.»
«دعا»، در يك جملة كوتاه، به اسكان حضرت آدم(ع) و همسرش حوّا(ع) در بهشت و خروج آنها از بهشت محلّ سكونتشان اشاره ميكند.
▫️حكايت اين اسكان و خروج، حكايت اسكان انسان در صحن و سراي اهل ايمان و خروج بعد از غفلت و نافرماني از اوامر و نواهي حضرت خداوندي از بهشت مؤمنانه است؛ همان كه در طول تاريخ چند هزار سالة حضور انسان در عرصة زمين تكرار شده است.
▫️خلقت حضرت آدم(ع) با عهد آغاز و خروجش از بهشت نيز با گسست عهد اتّفاق افتاد. اين اوّلين تذكّر «دعاي ندبه» به جملة مؤمنان است و بيان آنچه در اوّلين مرحله و نقطه عطف از «نقشة كلّي الهي» براي سير و سفر انسان در زمين تا آخرين منزل موعود رخ نمود، پردهبرداري از سنّتي مهم است كه اگر درك نشود، ماجراي رانده شدن از «بهشت حضور» در درگاه و آستان حضرت خداوندي، هزاران بار ديگر اتّفاق خواهد افتاد.
📚#سیاحتدرشرق/#قبیلهرحمت
@tarikh_farda
🔘نخستین عهد(۱)
سؤالکنندهای (بکیر بن أعین) نزد حضرت اباعبدالله، امام صادق(ع) آمده و چند سؤال مطرح کرد تا از حیرانی خارج شود:
▫️- چرا خداوند متعال «حجرالأسود» را در رکن فعلی [کعبه] قرار داده و نه در رکن دیگری؟
▫️- به چه منظور [حجرالأسود] را استلام کرده و میبوسند؟
▫️- چرا از بهشت اخراج شده؟ و سرانجام اینکه، به چه منظور عهد و میثاق بندگان را خداوند در حجر قرار داده است؟
🔹امام(ع) در پاسخ بکیر فرمودند:
«مسئلهای سخت و مشکل پرسیدی و در جستوجوی پاسخش هستی. پس دلمشغول مباش و گوش فرا ده؛ انشاءالله به تو خیر میرسانم»
🔹و ادامه دادند:
«حجرالأسود سنگ گرانبهایی بود که خداوند تبارک و تعالی آن را از بهشت بیرون آورده و نزد آدم(ع) قرار داد و از آنجا که عهد و پیمان همة خلائق در آن قرار داده شده بود، در این رکن قرار داده شد و شرح ماجرا چنین است که:
🔹آن زمان كه [در عالم ذرّ] از پشت آدم(ع)، همة فرزندان و ذرّیهاش را [در هیئت ذرّهای] خارج کردند تا از آنان پیمان و عهد گرفته شود، [مکان فعلی حجر در رکن کعبه] همان محلّی است که از خلائق عهد و پیمان گرفته شده است. همچنین در همین مکان [حضرت جبرئیل(ع)] در هیئت پرندهای فرود آمده و [در هنگامة قیام حضرت مهدی(ع)] اوّلین کسی است که با قائم آلمحمّد(ع) بیعت میکنند و حضرت به همین مقام تکیه خواهد داد و آن تکیهگاه نیز حجّت و برهان است بر حضرت قائم(ع) ؛ چنانکه شاهد است برای هرکسی که با آن جناب، در آن مکان وفا به عهد کرده و نیز شاهد است برای کسی که میثاق و عهدی را که خداوند از بندگان خود اخذ کرده دربارة آن حضرت اداء کند.
🔹امّا اینکه حجرالأسود را بوسيده و استلام میكنند؛ علّتش آن است كه مردم به اين وسيله، عهد خود را تجديد نموده و بيعت خود را نو میکنند. همان عهدی که [در روزگار گذشته]، در عالم ذرّ از آنها گرفته شده است. بدین سبب، مردم در هر سال، نزد حجر آمده و عهد و میثاق خود را با آن تجدید میکنند. آیا توجّه نمیکنی وقتی به حجر رسیدی، میگویی: «امانتم را ادا کرده و میثاقم راتازه نمودم تا برایم شهادت دهی که به عهدم وفا کردم.»
🔹به خدا سوگند! غیر از شیعیان ما احدی آن عهد را وفا نمیکند و اساساً هیچکس غیر از ایشان آن عهد و میثاق را نگه نداشته است و هرگاه شیعیان نزدش [حجرالأسود] میآیند، ایشان را شناخته و تصدیقشان میکند و دیگران که به حضورش می رسند، انکارش کرده و از آنچه میگویند، تکذیبشان مینماید و علّتش آن است که غیر از شما، شیعیان کسی آن امانت و عهد [نخستین] را حفظ و نگهداری نکرده است و در نتیجه، [حجر] به نفع شما و علیه دیگران و به ضرر دیگران شهادت میدهد؛ یعنی شهادت میدهد که شما به آن عهد و میثاق وفا کردید و غیر شما آن را نقض و انکار کرده و دربارة آن کفر ورزیدند و شهادت حجر در روز قیامت، حجّت بالغة خداوند متعال علیه آنان است.
🔹در روز قیامت، حجر در حالی حاضر میشود که زبانی گویا و دو چشم دارد و این هیئت او [در قیامت] همان صورت اوّلیة اوست. لذا تمام خلایق او را با آن صورت [که در عالم ذرّ نیز دیده بودند] شناخته و انکارش نمیکنند. باری هر کسی با آن در دنیا، به عهدش وفا نمود و پیمان و میثاق را با استلام حجر تجدید کرد و بدین وسیله نشان داد که آن عهد را حفظ کرده و امانت را به آن تحویل داده، البتّه حجر به نفعش گواهی می دهد و هر کسی که آن را انکار نموده و میثاق را فراموش کرده است، قطعاً حجر در حقّش، شهادت به کفر و انکار میدهد.»
🔹امام فرمودند: «آیا میدانی حجرالاسود در اصل چه بوده است؟»
سائل (بکیر بن اعین) عرضه داشت: خیر!
حضرت فرمودند:
«حجر، فرشتهای عظیمالشّأن و از بزرگان ملائک بود. آن زمان که خداوند از [همة] فرشتگان اخذ پیمان کرد، او اوّلین نفر از فرشتگان بود که اقرار نمود و ایمان آورد، بدین سبب خداوند متعال او را بر جمیع مخلوقاتش، امین و میثاق سایر خلائق را به رسم امانت در او قرار داد و از تمام مخلوقات اقرار گرفت که در هر سال، در نزد او [حجر] عهد و میثاقی را که خداوند از آنها اخذ کرده است، تجدید نمایند.
🔹سپس خداوند تعالی، حجر را در «بهشت» با آدم(ع) قرین و همراه قرار داد تا وی را متذکّر میثاق مزبور نموده و همچنین هر سال، جناب آدم(ع) نزد او به عهد و میثاق گرفته شده اقرار و بدین وسیله، آن را تجدید نماید. آن زمان که آدم عصیان نمود و از بهشت بیرون رانده شد،
📚 #سیاحتدرشرق #عالم_ذرعهدامام_وعهدباامام
🔘نخستین عهد(۲)
🔹خداوند متعال، عهدی را که از آدم(ع) و فرزندانش برای [رسالت] محمّد(ع) و وصیّاش(ع) اخذ کرده بود، از یادش برد و وی را به نسیان انداخت و او را متحیّر و مبهوت قرار داد تا هنگامی که حضرت حق، جلّ و علا توبهاش را پذیرفت و آن فرشته، حجر را به صورت درّی سفید از بهشت به سوی آدم، [که در زمین حیران و سرگردان بود] پرتاب کرد. در آن زمان، آدم(ع) در سرزمین «هند» بود. وقتی آن درّ را دید با آن انس گرفت؛ امّا او را نشناخت. خداوند آن سنگ را به نطق درآورد.
حجر به آدم گفت: آیا مرا میشناسی؟
آدم(ع) گفت: خیر.
🔹حجر گفت: مرا میشناسی! منتهی شیطان بر تو غالب آمد و پروردگارت را از یادت برد.
حجر به همان صورت اوّلی و اصلی که در بهشت بود، [ملک] درآمد و به آدم(ع) گفت: کجا رفت آن عهد و میثاق که حقتعالی از تو گرفت؟
🔹میثاق به یاد آدم آمد. از جای پرید و به سوی حجر رفت، گریست و او را بوسید، خضوع و خشوع کرد و دیگربار عهد و میثاق گذشته را با او تجدید کرد.
🔹دوباره خداوند متعال، آن فرشته را به سنگ درّی سفید و شفّاف و نورانی تبدیل کرد. آدم(ع) در مقام تجلیل و تعظیم برآمده و آن را به دوش گرفت [و به راه افتاد] هرگاه خسته میشد، جبرئیل(ع) آن را از آدم(ع) می گرفت و با خود حمل می کرد. به همین منوال میرفتند تا به «مکّه» رسیدند، پیوسته آدم(ع) با حجر مأنوس بود و در «مکّه» در کنارش به سر می برد و هر روز و شب، اقرار به میثاق و عهد [ماضی] میکرد و آن را تجدید مینمود.
🔹آن زمان که حقتعالی، جبرئیل را به زمین فرستاد و «کعبه» را بنا نمود، جبرئیل بین رکن و باب بیت فرود آمد و این همان مکانی بود که حقتعالی [از خلائق] اخذ میثاق نموده بود و فرشته [حجر] عهد و میثاق را در خود فرو برده بود. بدین سبب خداوند، حجر را در آن رکن قرار داد و نه سایر رکنها.
🔹سپس خداوند متعال، آدم را از محلّ بیت به طرف «صفا» و حوّا را به جانب «مروه» راند و با قدرتش حجر را در جای خود [در همان رکن] قرار داد.
وقتی که آدم(ع) از [موقعیّت] صفا چشمش به حجر افتاد که در رکن نصب شده، الله اکبر و لا اله الّا الله گفت و خداوند را تمجید و تعظیم کرد. بدین سبب سنّت شد که [حجّاج] در هنگام رو به رو شدن با رکنی که حجر در آن قرار گرفته، از صفا تکبیر بگویند؛
🔹زیرا وقتی خداوند از فرشتگان دربارة ربوبیّت خود و نبوّت حضرت محمّد(ص) و وصیّ بودن حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اقرار خواست، پشت ملائکه لرزید و اوّلین کسی که سرعت نمود و به آن [پیمانها] اقرار آورد، همان فرشته [حجر] بود و از او محبّتر نسبت به محمّد و آلمحمّد(ص) هیچ فرشتهای نبود؛ از اینرو، خداوند او را از بین آنها اختیار کرد و میثاق را در او نهاد و او روز قیامت در حالی حاضر خواهد شد که زبانی گویا و چشمی بینا دارد و برای تمام آنان که با او در آن مکان، تجدید عهد کرده و امانت را حفظ نمودهاند، شهادت خواهد داد.»
▫️این روایت شیرین را مقدّمهای برای گفتوگو از موضوع مغفول، امّا بسیار مهمّ «عهد امام و عهد با امام» قرار دادم. «عهد» همان میثاق، پیمان، قول و وعده است که شخصی دربارة شخص دیگر، آن را اقرار و اعلام مینماید و خود را دربرابر مفادّ آن، متعهّد میشناسد.
📚 #سیاحتدرشرق #عالم_ذرعهدامام_وعهدباامام
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
🔷 با تبریک میلاد خجسته مولی الموحدّین، علیّ بن ابیطالب(ع) محضر عموم شیعیان، محبّان و منتظران ظهور موفور السرور امام عصر(عج)،
🔹 یکبار دیگر پادشاهی از پادشاهان «عربستان» در آستانه مرگ قرار گرفت؛
🔹 یکبار دیگر فتنهای در «شام» اتّفاق افتاد و جماعتی از ترکان به سوی شام هجوم آوردند؛
🔹 یکبار دیگر جماعتی با ذوقزدگی شروع به مصداقسازی اخبار آخرالزّمانی کردند و موجی به راه انداختند!
🔹 خدا میداند طیّ یکهزار و اندی سال، بیش از آنکه دشمنان کینجو باعث به تعویق افتادن واقعه شریف ظهور و وقوع بداء شده باشند، شیعیان باعث و بانی بودهاند.
🔹 عجله و شتاب، هیجانزدگی، مصداقسازی و کشف آنچه خداوند متعال آن را زیر چندین و چند پرده پنهان ساخته و بیرون افکندن رازهای آل محمّد(ص) از سوی شیعیان، مهمترین باعث و بانی تأخیر در واقعه و تداوم ظلم و ستم و بیچارگی مستضعفان عالم بوده است.
🔹 در همین دوره از حیات خودمان، این سومین باری است که پادشاهی از پادشاهان عربستان پایش به گور میرسد؛ ملک فهد، ملک عبدالله و اینک ملک سلمان و چندمین باری است که سرو کلّه سیّد یمانی، خراسانی، سفیانی و شعیب بن صالح پیدا شده و عکس و فیلمش موجی بزرگ به راه میاندازد.
🔹 همین دو سه هفته گذشته، در وقت شهادت سردار عالی مقام شهید قاسم سلیمانی، جماعتی ایشان را مصداق نفس زکیّه معرفی کردند! همهساله در ماه جمادی و رجب و با بارش اوّلین باران، جماعتی دفتر جفر و رمل و اسطرلاب گشوده، خلق عالم را مهیّای صیحه آسمانی میکنند.
🔹 به پشتیبانی قریب به سی سال مطالعه و پژوهش و آشنایی با اخبار آخرالزّمانی و حوادث رفته در قرون ماضی، عرض میکنم: لا تستعجلوا... عجله نکنید! سبقت نگیرید و بیش از این، تیغ دشمنان غربی و عبری و عربی را بر گردن مستضعفان، تیز و برّان نسازید.
🔹 با سخنان خام و آکنده از ظنّ و گمان شما، کینجویان یهودی منتظر، برای ممانعت از واقعة شریف و حفظ جان کثیف خود، بیش از پیش، فراروی واقعه، سد میسازند و مؤمنان را که باید برای یاری امام(ع) مهیّا شوند، در عسر و حرج قرار داده، به دست سلّاخان بیرحم هندی و چینی و عربی میسپارند.
🔹 به فرمایش ائمّه هدی(ع) ما فقط منتظر و مهیّا میمانیم. ما توبه میکنیم و استغاثه میورزیم. ما در خود و دیگران آمادگی لازم را فراهم میآوریم تا هر زمان که واقعه، به اذنالله رخ داد، در خواب نمانیم. ما از خاندان وحی سبقت نمیگیریم و خلجان و هیجان به جان مستضعفان پمپاژ نمیسازیم.
🔹 با عمل خام و ناپخته ما چنان ماجرا پیش میرود که در وقت اصلی و حقیقی و بروز نشانههای قطعی و حتمی، مؤمنان به شکّ و تردید افتاده و از یاری و یاوری حضرت بازمیمانند و چه بسا به خاطر مصداقسازیها و نشانهگذاریهای نادرست از سر انکار و عناد با حضرت و یاری دهندگان حقیقیاش وارد میشوند.
🔹 در پایان:
🔹 ابوبصیر میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: این امر (فرج) را سررسیدی نیست که بدان انجام پذیرد و بدنهای ما را آسوده سازد؟
حضرت فرمودند: «چرا؛ ولی چون شما فاش ساختید، پس خداوند آن را به تأخیر انداخت.»(1)
🔹 عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمودند:
«خداوند جز این نمیخواهد که زمانی را که تعیینکنندگان وقت معیّن میکنند، خلاف آن را ظاهر سازد.»(2)
والسّلام، اللهمّ عجّل لولیّک الفرج
📚 پینوشتها:
1. «الغيبة للنعماني»، ترجمه غفارى، باب 16، ص 409.
2. همان، ص 411.
#سیاحتدرشرق
✍️ #اسماعیل_شفیعی_سروستانی
@tarikh_farda
🔘 نهيب دردمندانه امام علي(ع)
❇️امام علی(ع) در خطبه ۱۰۷ «نهج البلاغه» پيشبيني فرمودند:
▫️«اسلام را چون پوستيني وارونه خواهند پوشيد.»
امروز، بيش از هر زمان و روشنتر از هر دوران، نهيب دردمندانه امام علي(ع)
به گوش ميرسد. گوييا همين امروز از گنجخانة سينه پر درد او، اين عبارات زبانه ميكشد كه با عتاب ميفرمودند:
▫️«...چگونه است كه شما را پيكرهايي بيجان و جانهايي بيپيكر؛
عابداني بيصلاح، تاجراني بيسود، بيداراني خواب، حاضراني غايب، ناظراني كور، شنوندگاني كر و گويندگاني لال ميبينم...؛
اين راهها شما را به كجا ميبرد؟؛
تاريكيها تا چه وقت شما را سرگشته و حيران مينمايد؟؛
دروغها چگونه شما را ميفريبند؟؛
اين بلا از كجا به سر شما ميآيد و به كجا بازگردانده ميشويد؟»
❇️🔘ورود اسلام به ایران
پس از ظهور اسلام، امپراتوري ايران، در كوتاهترين زمان در برابرآن، سر تعظيم فرود آورد و به رغم همه سوابق و لواحق نظامي و تجربههاي ميداني در برابر سپاهي كه از غرب هجوم آورده بود، سپر افكند.
▫️«ايران» و ايرانيان با پذيرش شكست و تسليم خود خواسته، وارد گردونة تقدير كلّي الهي شدند. به نوشتة استاد مرحوم سيّد جعفر شهيدي، عواملي كه سبب شد در مدّتي كمتر از ده سال، اين امپراتوري بزرگ با چنين نيروي نامنظّم و ساز و برگ ابتدايي نابود شود، به شرح زير است:
۱. ناخشنودي مردم از حكومت «ساساني» در پايان كار اين خاندان؛
۲. فشار سخت طبقة حاكم و دستگاههاي وابسته بدان بر مردم؛
۳. ديرينگي (پوسيدگي و كهنگي) و بيروح گرديدن «آيين زرتشتي» از دورة قباد به بعد؛
۴. نشر مبادي اسلام در «ايران» و سادگي و بيپيرايگي اين دين؛
۵. اصل عدالت و مساوات در اسلام كه مردم اين مساوات را ميديدند و بشارت آن را به اين و آن ميدادند.(۱)
▫️شايان ذكر است كه به قول استاد شهيدي، ديرينگي و بيروح شدن «آيين زرتشتي»، به منزلة تهي شدن همة ذخاير اين آيين و ناتوان بودنش براي پاسخگويي به نيازها و مقتضيّات فرهنگي و تمدّني سالهاي پاياني عصر «ساساني» بود.
▫️به نوشتة دِياكُونْفْ، سلطنت ساسانيان كه همانند مجسّمهاي بر روي پايههاي گلي استوار بود، در برابر حمله و هجوم اعراب نتوانست تاب مقاومت بياورد.(۲)
گرچه دربارة سپر افكندن ايرانيان و پذيرش شكست نظامي، آثار زيادي نگاشته و تحليلهاي فراواني ارائه شده؛ ليكن فرا رسيدن #پايان_تاريخ و عهد ايران عصر«ساساني» و گشوده شدن دفتر بخت و عهد «پيامبر آخرالزّمان»، حضرت محمّد مصطفي(ص) را در زمره مهمترين عامل و باعث اين شكست و هزيمت ميتوان ذكر كرد. همين شكست، فروپاشي تمدّني ايران باستان را هم در پي داشت.
▫️شایان ذکر است که حضرت مولي الموحّدين، علي(ع)، از حضور مستقيم در جنگ ميداني با ايرانيان پرهيز کردند و لشكريان را متذكّر ضرورت مراعات همة شئون و آداب در وقت رويارويي با ايرانيان شدند.
▫️در جاي جاي ماجراي ورود اسلام به ايران و اسلام آوردن ايرانيان، صرفنظر از صورت حوادث، نكات لطيف و قابل تأمّلي نهفته است كه تنها با شناسايي حوادث و وقايع آيندة جهان و عصر ظهور، قابل بررسي و تحليل است. روايات ويژة آخرالزّماني، نورافكني بر لايههاي تاريك تاريخ فرداي ما و جهانيان ميافكند.
▫️ذكر اين نكتة لطيف شنيدني است كه ايرانيان، در آخرين سال قبل از #ظهور، در ناحية «اصطخر» با #سفياني به مقابله برميخيزند. شكست ايران ساساني پاياني براي يك شروع بود. مقدّمهاي براي يك فتح الفتوح عظيم كه دروازة عالم را بر #امام_عصر(عج) ميگشايد.
📖پینوشتها:
۱.شهيدي، سيّد جعفر، تاريخ تحليلي اسلام، صص ۱۰۶-۱۰۷
۲. دياكونوف، ميخائيل ميخائيلوويچ، تاريخ ايران باستان، ص ۳۵۹
📚#سیاحتدرشرق#قومنشانشده
@tarikh_farda
❇️🔘نشخوار سالخوردگی
معلّمان حقیقی (انبیاء و اولیاء) همة همّتشان مصروف پاسخگویی به طلب جان آدمی است و ایجاد زمینهها و امکاناتی در جهان خارجی (متّکی و مبتنی بر نظام عادلانه) تا در هماهنگی و هارمونی چشمنوازی، جان و جسم فرزندان آدمی، سیر و سفری زیبا به سوی آیندهای الهی را تجربه کند و به هیچروی در موقعیت انفعالی، زمینهساز ابتذال یا انتحار قرار نگیرد.
▫️همه تعلیمات آسمانی ادیان توحیدی در سه ساحت عقیدتی، اخلاقی و عملی، شامل اشارات فکری و اعتقادی به سوی آن مطلوب و فرهنگ، فرهنگی و ادبی برای رفتن و سرانجام دستوری برای بالا رفتن از نردبان نورانیاند.
▫️همه این معانی را در آموزههای #موعود_گرایانه مورد توجّه عموم ادیان توحیدی ملاحظه میکنید. به عبارتی منجیگرایی و مهدویت، جان جمله آموزههای دینی، منظور از آن آموزهها و رهنمون به سوی آن عالم پاک است؛ عالمی که در آن، جسم و جان در هماهنگی تام، به آرامشی اثیری و بالنده میرسد.
▫️تصویر ارائه شده از «فردا»، در آموزههای مهدوی، همواره «روشن»، «هماهنگ» و «همافق» با جان و فطرت آدمی، انگیزهدهنده و شورآفرین است تا هر انسان باورمند به آن آموزهها، همة قوای جسمانی و روحانی را در کاری وارد کند که او را به سوی آن جاده سوق میدهد و بر آن میدارد تا در جادهاش، سیر و سلوک کند.
▫️حقیقت آموزههای مهدوی مندرج در تعالیم وحیانی و کلام حضرات معصومان(ع) ذیل سه وجه یادشده، قابل شناسایی و دیدار است:
• پاسخ دهنده به طلب جان آدمی؛
• هدایت همة قوای ظاهری و باطنی به سوی آرمان ارائه شده؛
• و سرانجام سیر و سلوک تا دستیابی به حقیقت مطلوب و مطلوب حقیقی است.
▫️ویژگی آرمانی و متعالی این آموزه سبب میشود که خستگی، وازدگی و انفعال بر لایههای درونی جان انسان راه پیدا نکند.
آموزههای حاصل از علم خودبنیاد جدید که فرزند بلافاصل تاریخ و تفکّر اومانیستی غربی است، از این ویژگیها تهی است. علّت این امر هم معطوف به «رویکرد این جهانی» و #سکولار_غرب به عالم و آدم و ادبار به معاداندیشی ویژة تفکّر دینی است.
▫️باقیماندههای آثار و آداب حوزة فرهنگ دینی، آنان را به سوی آسمان و لهیب شهوت جهان مدرن غربی، آنان را به سوی زمین میخواند. در موقعیّتی نه این و نه آنی، که از آن، با عنوان «#غربزدگی» یاد میشود. تفصیل این وضع فرصتی دراز می طلبد.
وضع و موقعیت نوجوانان و جوانان، در این میانه از همه آشفتهتر و قابل تأمّلتر است.
▫️پوشیده نیست که نقل ماجراهای سالهای گذشته، «نشخوار سالخوردگان» است. این گروه اجتماعی، همة حواسّ خود را معطوف به گذشته و به نقل خاطرات رفته مشغول میسازند و گاه از آنهمه گذشتة با افتخار و بیافتخار، ایدهای و آرمانی برای نوجوانان و جوانان میسازند.
▫️این در حالی است که این گروه پرانرژی و تنومند در جسم، رویکردی به آینده و چشمی به فردا دارد و در جان، آرمانی میطلبد و مهیّاست همة جوانیاش را پای آن هزینه کند.در جامعة امروزین ایران اسلامی، عموم متصدّیان امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، نشخوارکنندة خاطرات عصر گذشتهاند و از همه مهمتر آنکه،
▫️مربوط به «عصری سپری شده»اند و جوانان قادر به برقراری نسبت با آنهمه نیستند و خود را در آن شریک نمیشناسند و از سوی آنان انگیزه و انرژیای دریافت نمیکنند که بتوانند با بال آن به سوی فردا پرواز کنند.
▫️این سخن به این معنی نیست که میبایست همه تجربههای پدران و آموزههای گذشتگان ترک شود.
آموزهها و حقایق وحیانی، پشتیبان و تکیهگاهی برای سیر و سفر در آینده است و گذشتههای پرافتخار و تجربة کهنسالان در زندگی، به مثابه آینهای عبرتآموز برای سیر و سلوک.
▫️«#گفتمان_مهدوی»، واجد پتانسیل و انرژی نهفته بسیاری است که با پشتیبانی بسیاری از آیات، احادیث و روایات رسیده از حضرات معصومان(ع) میتواند عموم گروهها و طبقات اجتماعی و به ویژه جوانان را از آبشخور خود سیراب کرده و پرتوان به سوی فردای تعریف شده، یعنی «#عصرظهور» کبرای حضرت ولیّعصر(ع) هدایت کند. حصن حصینی که آنان را از همة دامهای چیده شده ابلیس و جنودش مصونیت میبخشد.
📚#سیاحتدرشرق/#مجلهموعود -شماره۲۰۰
@tarikh_farda
❇️🔘اوّلین شهید ایرانی
▫️ايرانيانی که در سيماي مسلمانان، نشانههايي از دريافتها و پيشينة قومي و اخلاقي نياكان خود را كه متّكي و مبتني بر جوانمردي بود، مشاهده كرده بودند, با روي باز به استقبال سپاه اسلام شتافتند؛ اگرچه اعراب و به ويژه وابستگان به دستگاه خلافت اموي در سدة اوّل هجري قمري, بر آنان جفا روا ميداشتند.
▫️#باذانبن ساسان امیر ایرانی یمن، اوّلین کسی است که اسلام آورد و با گروهي از ايرانيان كه به آنان، ابناء و احرار ميگفتند، هستة جديد و اوّلية ايرانيان مسلمان ساكن يمن را ايجاد كرد.
▫️اين فرزندان آزاده نقش مهمّي در تاريخ گذشتة يمن و جهان اسلام ايفا كردند و چنانكه خواهد آمد، نقش مهمتري را نيز در #آخرالزمان و در آستانة #ظهورحضرتمهدي(عج) ايفا خواهند كرد.
▫️باذان تا آخرين روزهاي حيات به عنوان امير مسلمان يمن در خدمت بود و پس از وي، به حكم پيامبر اكرم(ص)، فرزندش، شَهْر بن باذان حاكم يمن شد.
▫️پس از بازگشت پيامبر اكرم(ص) از حجّـ[ الوداع، مردي از بزرگان يمن به نام اسود بن كعب بن عوف ادّعاي پيامبري كرد. اسود از طايفة «بني عنس» و معروف به اسود عنس بود.
▫️اسود جماعتي را گرد خود آورد، به شهر «نجران» حمله برد و سراسر منطقة ساحلي و بخشهاي دروني «جزيره» تا «حضرموت» و حدود «طائف» را به تصرّف در آورد.
▫️#شهربنباذان پسر باذان بن ساسان وجانشینش و امیر مسلمان یمن براي جنگ با وي به پا خواست و با 700 سوار تا نزديكي «صنعا» پيش رفت.
▫️شهر بن باذان در جنگ به شهادت رسيد و عنوان «اوّلين شهيد ايراني» را به نام خود ثبت كرد. سرانجام اسود عنسي در خواب كشته شد و شورش گستاخانهاش بينتيجه ماند.
▫️گسترش اسلام در «يمن» و گرايش شيعي ساكنان اين منطقه، مرهون مأموريّتها و حضور اميرمؤمنان(ع) در يمن است.
▫️حضرت علي(ع)، چند مأموريت از طرف رسول خدا(ص) در يمن داشتند.
▫️جمعآوري خراج و سامان دادن به اوضاع يمن، موضوع مأموريّت امام علي(ع) در يمن بود. طيّ اين سفرها، ايرانيان مقيم يمن، يعني الابناء و بني الاحراراز نزديك با امام علي(ع) ديدار كردند.
▫️اين واقعه مربوط به سال دهم هجري قمري است و باعث شد تا ايرانيان از جانب خود نمايندهاي به نام فيروز را جهت ابراز وفاداري و ايمان به «مدينه» نزد پيامبر اكرم(ص) گسيل دارند.(۱)
📖فتوحات اسلامي پس از رحلت پيامبر(ص).
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘علم خود بنیاد در عصر جاهلیّت دوم
پوشيده نيست كه، علم زائل كنندة تاريكيها و ناشناختهها و رهنما به سوي حق است. معرّف حجّت حق و فارق ميان حقّ و باطل است. همان كه كتاب الله و آل الله،
حامل و مبشّر و مبلّغ آن بودند.
٭ از همين جهت شفا نيز در خود دارد؛ ليكن در عصر جاهليّت دوم، بزرگترين حجاب مخفي و ضايع كنندة #كتابالله و #آلالله، بزرگترين منكر حجّت حق، صورت علم به خودش گرفت و شهره به علم و آگاهي شد؛ بلكه در كسوت حجّت، فارق معكوس هم شده؛ يعني حق را باطل و باطل را حق معرفي ميكند؛ معروف را منكر و منكر را معروف مينمايد.
٭ اين امري بديهي است كه، آنچه كه قادر به شناختِ حجّت و معرفي حجّت نباشد، علم نيست. علم نور است، از اينجاست كه راه از چاه مينمايد. آنچه كه از عهدة رهگشايي به سوي فارق و حجّت حق برنيايد، قرين به جهل و رهنماي جهالت و از قبيلة آن است.
٭ جاهل در عصر جاهليّت اوّل، حجّت حق را نميشناخت، امّا به محض ديدار و استماع كلام او ايمان آورد و بتها و بتپرستي را رها كرد.
٭ ليكن، جاهلان عصر آخرين و جاهليّت دوم، به محاجّه و ستيز و انكار با حجّت حق روبهرو ميشوند. از همين رو، امام صادق(ع) از قول پدرانشان نقل فرمودند:
٭ «رسول خدا(ص) فرمودند: «هر كس قائم از فرزندان مرا انكار نمايد، به مرگ جاهلی مرده است».»(۱)
٭ اعلام تجربة جاهليّت دوم و به عبارتي جاهليّت مدرن در سالهاي قبل از ظهور، از سوي پيامبر گرامي(ص) و ائمة معصومان(ع)، اعلام بطلان پندار «اصل ترقّي» يا تكامل و تطوّر است، كه توسط مبلّغان و مبشّران تاريخ و تفكّر غربي مطرح و پذيرفته شد.
٭ با روشنايي گرفتن فانوسِ علمِ خودبنياد، در عصر جديد، كساني چون فرانسيس بيكن پنداشتند، اين فانوس چنان روشنايي ميافشاند كه جهالت و تحجّر قرنهاي گذشته و همة فرهنگها و تمدّنهاي تجربه شدة قبلي را اثبات ميكند؛ بلكه با تسهيل و تسطيح مسير، آيندهاي نوراني و مملوّ از علم و بصيرت و بينايي را فراروي بشر قرار خواهد داد.
٭ بيان مشخّصات و معرفي مصاديق جاهليّت اوّل، قبل از بعثت رسول اكرم(ص)،
در خود و با خود، معني و تفسير علم الهي و حيات طيّبة عالمانه و خالي و عاري از جهالت را داشت.
٭ اين نحوة نگرش به هستي، نحوة بودن، نحوة تعامل و سير در عرصة زمين است كه بيان ميدارد، آدمي پاي در عرصة علم و دانايي گذاشته يا در جهالت دست و پاي ميزند.
٭ بعثت رسول اكرم(ص) و ابلاغ رسالت و انزال كتاب آسماني، براي عرب جاهلي، دروازة خروج از جاهليّت اوّل و بسط و گسترش علم و دانايي حقيقي بود؛ همان كه كيفيّت همه چيز را ديگرگون ساخت.
گويي كه تولّد انساني جديد و جماعتي جديد را در عرصة هستي سبب شد و باعث شد تا بشر پاي در آستانة انسانيّت الهي بگذارد و تودة بيخبر و آلوده به جهالت، امكان ورود به عرصة امّت اسلامي را بيابد.
٭ از اينجا مسلمان و امّت اسلامي متولّد شد. هم آنان كه در پرتو قرآن، سيره و سنّت آن معلّم آسماني، حامل قرآن، نماد علم و حيات عالمانه در عرصة زمين شدند.
٭ ترديدي نيست كه صورت تاريخي و حيات مادّي و تمدّني، همة اعتبار، اصالت و جايگاه خود را نه از رنگ و لعاب و تنوّع و تكثّر اشيا، از امري اخذ ميكند كه به حقيقت، صاحب اصالت و جاه است.
٭ معني دهنده و اعتبار بخشنده به همة صورتهاي مادّي و معاملات و مناسبات مردم، قبل از هر امر، جان معنوي و فرهنگي آن صورتهاست. همان هويّتي كه با بعثت نبيّ اكرم(ص) از كتاب الله و آل الله حاصل آمده
بود.
📖پینوشتها:
۱. بحارالأنوار، ج 51، ص 73.
📚#سیاحتدرشرق/#جاهلیتمدرن
@tarikh_farda
🔘امّا، از اضطرار و اضطراب
آمارها و گزارشها حكايت از آن دارد كه جهان و ساكنان زمين اكنون با مهلكترين بلايا، مثل طوفان، زلزله، خشكسالي، بيماريهاي مسري
صعب العلاج و ... درگير هستند. چند سال پيش خبرگزاري «آلمان» از قول رئيس گروه تحقيقات زمينشناسي اعلام كرده بود:
▫️زمين در حال نزديك شدن به فجايعي است كه نوع بشر، هرگز در طول تاريخ زندگي خود بر روي اين كره آن را تجربه نكرده است.
▫️به استناد نظر كارشناسان، ميزان وقوع بلاياي طبيعي و تلفات انساني و خسارات مالي ناشي از آنها، در تمام جهان در حال افزايش است؛ چنانكه شمار فجايع طبيعي در دهة 1990 م. در مقايسه با سه دهة قبل چهار برابر افزايش يافته است. به طور كلّي در سه دهة گذشته، ميزان وقوع بلايا 3 برابر و زيانهاي مالي ناشي از آن 8 برابر شده است.
▫️بيشك اين همه آفت، حاصل عمل خود انسان و ظلم و شرارتهايش است.
حسب اخبار آخرالزّماني همة ملل و نحل، بلايا فراگير ميشوند تا آنجا كه هيچ كس در امان نخواهد ماند. در «كتاب مقدّس» آمده است:
▫️بر زمين، تنگي و حيرت از براي امّتها روي خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش و دلهاي مردم را ضعيف خواهد كرد، از خوف و انتظار وقايعي كه بر ربع مسكون ظاهر ميشود.
▫️در چنين وقتي به قول رسول اكرم6، شايستگان امّت نيز در امان نخواهند ماند.
مگر جز اين است كه حسب اخبار، آنفولانزاي خوكي طيّ سه سال آينده، قريب به ده ميليون از مردم «ايران» را مبتلا خواهد ساخت. بيماري دهشتناكي كه زمينههاي بسته شدن راه حج را هموار كرده است؛
▫️چنانكه عموم ساكنان جهان در تشخيص حق و باطل درمانده و حيران گشتهاند.
حيراني و درماندگي، بيماريهاي فراگير، بلاياي طبيعي، تباهيهاي اخلاقي از بيرون و درون، ساكنان زمين را محاصره كرده است.
▫️عقلها براي رهايي و جستن راه نجات درماندهاند و اين يعني اضطرار.
فصل؛ فصلِ درك اضطراب است و روي كردن به آسمان و خواندن خداوند با آية «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»
▫️بيشك با درك اين اضطرار و دعاي مضطرّ، در شبهايي چون شب برات و نيمة شعبان كه شبِ قدرِ ماست، درياي رحمت خداوند رئوف به جوشش ميآيد و آن موعود منجي مقدّس را از پس پردة غيبت ظاهر خواهد ساخت. بايد بپذيريم كه جملگي، ظالم هستيم. هر كس به سهم خود و به قدر قدرت و توانايي خود. اين همان ظلم فراگير است كه ما را مبتلا به همة آفتها ساخته است. خداوند ميفرمايد:
▫️«انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتّي يغيروا ما بالنفسهم؛
حال هيچ قومي تغيير نميكند؛ الّا آنكه حال خود را تغيير دهد».
اين تغيير در نفس بايد اتّفاق بيافتد. در نفس قومي و جمعي، قوم و جمع بايد صورت و سيرت خود را متوجّه اين اضطرار كند و عهد خود را تغيير دهد و روي به عهد با امام آورد.
📚#سیاحتدرشرق/#از اینجا تا دولت کریمه
@tarikh_farda
🔘ما آنها را به عنوان شيعه پسنديدهايم!
واضح است كه در زمان غلبة ناملايمات و سيطرة دشمنان ولايت و امامت، وظيفة معتقدان به ظهور امام منتظَر و تحقّق وعدة الهي در عرصة زمين به مراتب سختتر از هر زمان است. امام زين العابدين(ع)فرمودند:
▫️«كسي كه در زمان غيبت قائم(عج) بر ولايت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهيد از شهيدان بدر و اُحد را اعطا ميفرمايد.»(۱)
▫️ملاحظه ميشود كه از يك سو تأكيد بر پاداش و اجر ويژهاي است كه خداوند به ثابت قدمان در امر ولايت و امامت ميدهد و از ديگر سو ضرورت شناخت امامت؛ چه استوار ماندن بر آن باور آن هم در زمان هجوم هزاران ناملايمات، بدون اتّكا به شناختي ژرف ممكن نيست.
▫️شايد همين عدم درك و شناخت استوار است كه بسياري را به جاي تمسّك به حبل المتين ولايت به درّة هولناك نهيليسم و نيست انگاري كشيده است و بسياري ديگر را كه تاب صبوري در دوران فراق را نياوردهاند، به دم غنيمتداني و خوشباشي كشانده است.
▫️امروزه ميتوان انسانهاي منتشر در كرة خاك را به اين سه گروه تقسيم كرد:
ـ آنان كه در بنبست دهشتناك انفعال به نيست انگاري موحشي درغلتيدهاند و جهان در برابر ديدگانشان تيره و تار است. محصول آن هم جز جنون و انتحار نيست؛ به طوري كه نمونههاي بسياري را ميتوان برشمرد؛
▫️ـ گروه دوم نيز بختي بلندتر از گروه اوّل ندارند؛ چه آنان هم فرزند انفعالند؛ انفعالي توأم با بيمايگي و بياصلي، همآنان كه به جاي جنون و انتحار،
▫️دم غنيمتداني، خوش باشي، هرزگي و ابتذال را پيشه كردهاند؛ به ويژه در غرب كه با نااميد شدن از علم و تكنولوژي كه به روزگاري آنان را نويد نيل به مدينة فاضله ميداده، ره به هيچ كجا ندارند؛
▫️ـ سوم، گروهي كه دل به دياري ديگر سپرده و خود را از مهلكة نهيليسم و ابتذال دور كرده با تمسّك به ولايت ائمّة اطهار: و جانماية اعتقاد ديني، خود را از فلكزدگي حاكم بر عصر، خلاصي بخشيدهاند، با خطّي ديگر كه غرب را ياراي خواندنش نيست، خطّ مردان و زنان مكتب امامت و ولايت.
▫️امام زين العابدين(ع) دربارة بلاهايي كه مردمان را در بر خواهد گرفت، هشدار داده و فرمودند:
«فتنههايي چون امواج تاريك شب بر آنها هجوم ميآورد كه كسي از آنها رهايي نمييابد؛ جز افرادي كه خداوند از آنها پيمان گرفته است. آنها مشعلهاي هدايت و سرچشمههاي دانش و فضيلتند كه خداوند آنها را از هر فتنة تاريك نجات ميدهد».(۲)
▫️امام كاظم(ع) فرمودند:
«خوشا به حال شيعيان ما كه در دوران غيبت قائم ما، به دوستي ما چنگ ميزنند و در ولايت ما ثابت و استوار ميمانند و از دشمنان ما برائت و بيزاري ميجويند. آنان از ما هستند و ما نيز از آنها هستيم. آنها ما را به امامت پذيرفتهاند و ما آنها را به عنوان شيعه پسنديدهايم. خوشا به حال آنها! به خدا سوگند كه
آنها در روز قيامت با ما و در رديف ما هستند.»(۳)
📖پی نوشت ها:
۱.سليمان، كامل، يوم الخلاص، ج 1، ص 373.
۲. بحارالأنوار، ج 51، ص 135.
۳.صافي گلپايگاني، لطفالله، منتخب الاثر، ص 219؛ يوم الخلاص، ج 1، ص 389.
📚#سیاحتدرشرق/#ازاینجاتادولتکریمه
@tarikh_farda
كانون تشيّع و نابودي اشرار بنياسرائيل(۱)
سرانجام پس از طيّ فراز و فرودهاي بسياري كه ذيل عنايات آسماني و مجاهدت اهل بيت(ع) اتّفاق افتاد، بزرگترين كانون تشيّع در جغرافياي خاكي «ايران» به وجود آمد.
▫️ترديدي نبايد داشت كه اين واقعه از تيررس نگاه ابليس، آنكه قسم به عزّت خداوند ياد كرده بود تا همة همّتش را در كار اغواي خلق عالم وارد كرده و از خداوند انتقام كشد، دور نميماند؛ چنانكه از نگاه مترصّد «بني اسرائيل» نيز دور و پوشيده نماند.
▫️بني اسرائيل كه با حرص و حسد تمام، «بني اسماعيل» را رقيب سرسخت آخرالزّماني خود در تملّك و تصاحب «ملكِ عظيم» وعده داده شده به بنياسماعيل ميشناخت،
▫️ميديد كه به رغم شيطنتها، دسيسهها و مانعتراشيها كه باعث منزوي و بالأخره به شهادت رساندن جملة بزرگان اهل بيت(ع) پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) شده بود،
▫️ بني اسماعيل كانوني پر قدرت، هوشمند و با ظرفيّت بزرگ براي سيادت و آقايي گشته است؛
▫️كانوني كه نه تنها قادر به جلب و جذب جملة بني اسماعيل و محبّانش است، از توان حمايتي ويژهاي نيز براي دفاع از كيان فكري و فرهنگي تشيّع در مقابل دشمن ديرينهاش، يعني بني اسرائيل برخوردار است.
▫️مطالعة طرحها، عمليّات اجتماعي، سياسي و دستورالعملهاي ارائه شده توسط حضرات معصومان(ع) با نگاه محدود منطقهاي و نقطهاي و بدون ملاحظة ارتباط آنها با «طرح عظيم خداوندي» براي سرانجام خلقت، ظالمانهترين نوع نگرش به اين بزرگمردان مجتبي و مصطفاي خداوند است؛
▫️ چنانكه نميتوان نقش اين طرح عظيم را در حكمت ارسال رُسل و كتب ناديده گرفت.
▫️پيامبر خاتم(ص)، حامل دين جهاني و كتاب نهايي، عهدهدار اجراي طرح نهايي خداوند است كه از طريق سلسلة اوصيايش گام به گام به اجرا در ميآيد
▫️ و مأموريّت هر يك تعريف شده، ابلاغ شده و معيّن و در همسويي با آن طرح نهايي قابل شناسايي است.
▫️ در غير اين صورت، آن حجج الهي را در چنبرة برداشتهاي عوامانه و مبتلا به امور خرد و جزيي محلّهاي و منطقهاي و غافل و بيخبر از نقشه و تقدير كلّي آسماني معرفي ميكنيم.
▫️اين چنين نبوده كه آنان، به رغم دارا بودن سهم ويژهاي از توانايي و قدرت در «علم و عمل»، «تأثيرات آسماني» و «مقامات نوري» كه آنان را حائز عاليترين سهم از «صفات خداوندي» ميساخت،
▫️در برابر عملههاي شيطان از خاندان «بني اميّه» و «بني عبّاس» منفعل و ناتوان از اجراي مرحله به مرحلة طرح خداوند در تأسيس «مُلك عظيم خداوند» در آخرالزّمان شده باشند.
▫️دستيابي به آخرين مرحله، در گرو طيّ همة مراحل و مراتب، آزمون خلق روزگار، آزمودگي شيعيان و آمادگي همة شرايط ملكي و ملكوتي مورد نياز بود؛
▫️ ضمن آنكه حسب حكمت و تدبير آسماني، قرار نبود اين واقعة شريف از طريق اعجاز صِرف اتّفاق بيفتد كه اگر چنين بود، در همان سالهاي اوّلية بعثت و در عصر پيامبر اكرم(ص) واقع ميشد.
▫️به همان سان كه هيچ يك از حضرات معصومان(ع) به رغم دارا بودن قدرت و علم براي جلوگيري از توطئة بنياميّه و بنيعبّاس در به شهادت رساندن معصومان(ع)، متوسّل به اين قدرت ماورايي كه حائز تمام عيار آن بودند، نشدند.
▫️ قرار بود كه مردم، با اختيار، علم و آمادگي و از مجراي سنّتهاي لايتغيّر هستي، راه پر فراز و نشيب را تا دستيابي به آخرين مراتب، تجربه كنند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘كانون تشيّع و نابودي اشرار بنياسرائيل(۲)
جعفر بن سماعه از امام صادق(ع) روايتي نقل ميكند كه امام(ع) فرمودند:
▫️«جبرئيل براي پيامبر اكرم(ص) از آسمان صحيفهاي آورد كه خداي تعالي كتابي به مانند آن از آسمان نياورده و نخواهد آورد. آن رساله، مختوم به مهرهايي طلايي بود و به او گفت:
🔹 «اي محمّد! اين وصيّت تو براي نجيب از خاندانت ميباشد. گفت: اي جبرئيل! نجيب از خاندان من كيست؟ فرمود: عليّ بن ابي طالب.
🔹بدو فرمان بده كه چون از دنيا رفتي، يك مهر از آن بردارد و بدان عمل كند و چون رسول خدا درگذشت، علي يك مهر از آن برداشت و بدانچه در آن بود، عمل كرد و از آن فراز نرفت.
🔹پس از آن صحيفه را به حسن بن علي تسليم نمود و او نيز يك مهر از آن برداشت و بدانچه در آن بود، عمل كرد و از آن فراز نرفت؛ سپس آن را به حسين بن علي تسليم نمود.
🔹او نيز يك مهر از آن برداشت و ديد در آن نوشته است: «جمعي را براي شهادت با خود ببر كه با تو شهيد خواهند شد و خود را به خداي تعالي بفروش» و او نيز بدان عمل كرد و از آن فراز نرفت.
🔹سپس آن را به مردي پس از خود داد. او نيز يك مهر از آن برداشت و ديد نوشته است: «سر به زيرانداز و خاموش باش و در منزلت بنشين و به عبادت پروردگارت بپرداز تا مرگت فرا رسد.» سپس آن را به مردي پس از خود داد. او نيز مهري از آن برداشت و ديد در آن نوشته است:
🔹«براي مردم حديث بگو و فتوا بده و علم پدرانت را منتشر كن.» پس او نيز بدان عمل كرد و از آن فراز نرفت.
🔹سپس آن صحيفه را به مردي پس از خود داد و او نيز مهري برداشت و ديد در آن نوشته است: «به مردم حديث كن و فتوا بده و پدرت را تصديق كن و از هيچ كس، جز خداوند نترس كه تو در حرز و ضمانت خداي تعالي هستي» و مأمور به تسليم آن شد و به وصيّ پس از خود داد و او نيز آن را به وصيّ پس از خود داد و اين تا روز قيام مهدي و قيامت ادامه دارد.»
▫️سكوت امام صادق(ع) دربارة محتواي ساير مُهرهايي كه به وظايف ساير امامان پس از خودشان مربوط ميشد، پذيرفتني و معقول است.
▫️ علم خداوند دربارة اعمال كلّية آفريدهها از ابتدا تا فصل قيامت كبرا قطعي است و دستورالعملهاي محوّل شده، از يك سو، ناظر بر اين عمل است و تدبيري حكيمانه براي گذار دادن ائمة معصومان(ع) از فراز و فرودهايي كه در پيش رو داشتند و از ديگر سو، ناظر بر تدبير حكيمانهاش براي گذار دادن هستي به سوي مقصد غايي و نهايي.
▫️اين همه خود بيان ميكند كه هستي يلهورها در دست ابليس و جنودش نيست و سرانجام روزگار، تحت تقدير و مشيّت الهي به سوي آيندهاي روشن و الهي پيش ميرود.
▫️ميدانداري حضرت حسين بن علي(ع) در صحراي «كربلا» و خانهنشيني حضرت سيّد السّاجدين(ع) همان اندازه از تأييدات آسماني و تدبيرگري الهي حمايت ميشود كه مهاجرت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) مورد حمايت است.
▫️اين روايت كه حكايت از اجراي مو به موي فرامين خداوند و انجام مأموريّت محوّل شده توسط حضرات امامان معصوم(ع) ميكند، مؤيّد اين واقعيّت شگفت است كه آنان، هر يك به سهم خود، ركني از اركان آن بناي نهايي را بر كشيدند.
▫️بنايي كه در آخرين مرحله و به دست با كفايت آخرين وصيّ رسول رحمت، حضرت صاحب الزّمان(عج) صورت عيني خواهد يافت. اين بنا چيزي جز تحقّق «مُلك عظيم خداوندي» و وراثت زمين به مستضعفان، قبل از قيامت كبرا نيست.
▫️شهادت امام حسين(ع) و يارانش، بيان احكام و احاديث به وسيلة امام باقر و امام صادق(ع) همان اندازه در مسير تقدير كلّي الهي براي نيل به آخرين منزل، يعني تأسيس «دولت كريمة مهدوي» است كه تأسيس «كانون مهمّي براي شيعيان آل محمّد(ص) در ايران».
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
ايران يك اردوگاه است!
جملة مراحل و منازل طی شده انسان، كارواني را سامان ميدهد كه راه درازي را طي كرده و قرار است در آخرين منزل فرود آمده، ذيل پرچم خاتم الوصيّين(ع) «مُلك عظيم خداوندي» را تأسيس و «دولت كريمهاش» را برپا كند.
▫️از اين زمان، «ايران» به عنوان يك اردوگاه و يك آمادگاه ميشود.
چنانكه شيعيان اين معنا را درك ميكردند، به دو نكتة مهم پي ميبردند:
▫️اوّل «راز ماندگاري ايران» و ديگر «مقصد نهايي» خودشان.
راز ماندگاري ايران در مأموريّت محوّله به دوش اين سرزمين و ساكنانش تبيين ميشود و مقصد نهايي آنان در زمينهسازي و همراهي براي آماده شدن شرايط و تحقّق امر ظهور كبراي امام در وقت معلوم.
▫️اين سخن بدان معني نيز هست كه عدم درك اين دو امر يا كاهلي و سستي در برابر آن، فرصتهاي بسياري را از كف شيعيان اهل بيت و امامشان(ع) ربوده و خسارات زيادي را بر آنان تحميل نموده است.
▫️همة بنبستها و بحرانهاي عارض شده بر حيات بشر در طول تاريخ، از بين رفتن بسياري از سرمايهها، وقوع تمامي نزاعها و درگيريهاي ملّي و منطقهاي به جز آنچه حضرات معصومان(ع) در آن حضور يافتند، نتيجة محتوم عدم درك مقصد نهايي و غايي تعريف شدة الهي دربارة آيندة بشر است.
▫️«ايران» به عنوان «شيعه خانة اهل بيت(ع)» انتخاب شده بود و به دليل همة توانايي و استعدادي كه در وجه مادّي و فرهنگي در اين ديار بود، مجال، تحمّل و كشش بار مسئوليّتي را كه بر دوشش نهاده ميشد، داشت.
▫️ضمن آنكه اعراب طيّ سالهاي حضور و حيات نبيّ اكرم(ص) و پس از آن ثابت كرده بودند كه از آمادگي لازم براي قبول اين امانت برخوردار نيستند؛ چنانكه در اوّلين فرصت، امامت و خلافت حقّة الهي را به ظالمترين مردان عرب از خاندان «اموي» تسليم كردند.
▫️اسلام در «حجاز» متولّد شد؛ ليكن ضرورتاً براي رسيدن به مراحل نهايي از رشد و بالندگي، ميبايست از ظرف كوچك حجاز خارج و در دامان سرزميني قرار ميگرفت كه از همة توانايي و ظرفيّت لازم براي پرورش و همراهياش برخوردار باشد.
▫️موارد زير تنها بخشي از استعدادها و قابليّت «ايران» و ساكنان ايران بود كه لياقت تبديل شدن به «كانون بزرگ تشيّع» و همراهي در بزرگترين مأموريّت خاتم الأوصياء از نسل ابراهيم و اسماعيل(ع) را فراهم ميآورد:
1. پاكي از پيرايههاي بتپرستي؛
2. روحية متعالي فتوّت و جوانمردي؛
3. هوشمندي، زيركي و خردورزي مردمان؛
4. شجاعت و دلاوري نهادينه شدة ساكنان؛
5. امكانات مالي و ثروت خدادادي بالقوّه؛
6. موقعيّت ويژة ژئوپوليتيك و ژئواستراتژيك در جغرافياي جهان؛
7. آزمودگي و تجربه براي گذار از بنبستها و بحرانها (نظامي، سياسي و اقتصادي)؛
8. و از همه مهمتر، ولايتپذيري و پايمردياي كه در سختيها، دربارة اهل بيت(ع) نشان داده بودند؛
9. سابقة بلند فرهنگي و تمدّني؛
10. اعتدال خُلقي و خَلقي.
▫️بياغراق، ايرانيان آينهاي بودند كه در خود، صورت و سيرت اهل بيتِ
نبيّ اكرم(ص) را منعكس ميساختند.
▫️خالي از لطف نيست كه بدانيم، مطابق نقشة جغرافيايي ترسيم شده دربارة كشورهاي پيراموني و احاطه كنندة «مسجد الحرام» و خانة «كعبه»، در ميان عموم كشورهاي شرق اسلامي، «ايران» تنها كشوري است كه در طول همة قرون گذشته ـ پس از بعثت نبيّ اكرم(ص) ـ رو به كعبه و پشت مقام حضرت ابراهيم(ع) نماز گزارده است.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 نقش ايران و ايرانيان در سرانجام تاريخ(۱)
اينك مجال آن است تا از این موضوع گفتوگو شود.
▫️ابتدا متذكّر اين معنا ميشوم كه وقتي از «ايران» سخن ميگوييم، به هيچ وجه رويكرد شركآلود ناسيوناليستي و نژادگرايانة مرسوم در ميان «بنياسرائيل» را لحاظ نكردهايم.
▫️تقابل بني اسرائيل و كينه و حسد بنيادين آن قوم، متوجّه و متذكّر
«بني اسماعيل»، «حكومت جهاني» و «مُلك عظيم» وعده داده شده به بني اسماعيل و بالأخره «شيعهخانه و شيعيان اهل بيت(ع)» است
▫️كه ضمن داشتن نسبت خوني با «بني اسماعيل»، جان بر كف مهيّا و براي ياري بني اسماعيل در به سرانجام رساندن طرح آسماني تأسيس «مُلك عظيم خداوندي» نشان شدهاند. امام محمّد باقر(ع) در اين باره فرمودند:
🔹«أصْحابُ القائِم(ع) ثَلاثَ مِاَئَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلَاً اولادِ الْعَجَمْ؛
اصحاب حضرت مهدي(ع) سيصد و سيزده نفر و از فرزندان عجمند.»
🔹در سند «مستدرك» حاكم آمده است:
«قالُوا: العَجَمُ يا رَسُولَ اللهِ(ص)؟ قالَ(ص): لَوْ كانَ الايمانَ مُعَلَّقَاً بِالثُّرَيّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنَ الْعَجَمْ؛
🔹گفتند، عجم اي رسول الله؟ پيامبر فرمودند: «اگر ايمان در آسمان آويزان باشد، مرداني از فارس بدان ميرسند.»
🔹و در روايت ديگري به صراحت مصداق «عجم» را معرفي ميفرمايند:
كُنّا جُلُوسَاً عِنْدَ النَّبِي(ص)، اِذْ نَزَلَتْ سُورةُ الجُمْعةِ ... قالَ وَفينا سَلْمانُ الفارسيُّ ...؛
🔹نزد رسول الله نشسته بوديم كه سورة جمعه نازل شد و هنگامي كه اين آيه (و آخرين منهم لما يلحقوا بهم) نازل شد، پرسيدند: آنها چه كساني هستند؟ در حالي كه سلمان نزد ما بود؛ رسول الله دستش را بر سلمان گذارد و فرمودند:
🔹«اگر ايمان در ثريّا باشد، مرداني از اين قوم به آن خواهند رسيد.»
▫️آية مبارك 198 ـ 203 سورة شعراء و كلام نوراني امام جعفر صادق(ع) كه در تفسير آن بيان فرمودهاند، پرده از همان راز بزرگي برميدارد كه اين اثر خود را مكلّف به تبيين آن نموده است:
🔹«وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلي بَعْضٍ اِلّا الاعَجَمَيْنِ فَقَرَاه عليهم، ما كانُوا بِهِ مُؤمِنِينَ؛
اگر ما آن را (قرآن را) بر بعضي از عجم (= غير عرب)ها نازل ميكرديم و او آن را بر ايشان ميخواند، به آن ايمان نميآوردند!»
▫️در «تفسير» عليّ بن ابراهيم آمده است:
امام صادق(ع) فرمودند: «اگر قرآن بر عجم نازل ميشد، اعراب به آن ايمان نميآوردند و اين قرآن بر اعراب نازل گشت و عجمها ايمان آوردند.»
▫️ترديدي نيست كه جمع كثيري از ياران خاصّ امام از «كوفه»، «بصره» و «يمن» برميخيزند؛
▫️امّا اين موضوع دور از ذهن نيست كه بسياري از ساكنان اين سرزمينها، از اولاد و نوادگان ايرانيهايي هستند كه از قرنها و حتّي از صدر اسلام به عنوان موالي به اين ديار كوچ كردند و در واقع از نسل و نسب ايراني، شناسايي ميشوند.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 نقش ايران و ايرانيان در سرانجام تاريخ(۲)
خداوند كريم در سورة اسراء ميفرمايند:
«وَقَضَيْنَا إِلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا
٭ فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً
٭ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا
٭ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا
٭ عَسَي رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا؛
🔹«و در كتاب آسماني[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعاً به سركشي بسيار بزرگي برخواهيد خاست.
🔹پس آنگاه كه وعدة [تحقّق] نخستين آن دو فرا رسد، بندگاني از خود را كه سخت نيرومندند، بر شما ميگماريم تا ميان خانهها[يتان براي قتل و غارت شما] به جستوجو درآيند و اين تهديد تحقّق يافتني است.
🔹پس [از چندي] دوباره شما را بر آنان چيره ميكنيم و شما را با اموال و پسران ياري ميدهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر ميگردانيم.
🔹اگر نيكي كنيد به خود نيكي كردهايد و اگر بدي كنيد به خود [بد نمودهايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اوّل داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يك سره [آن را] نابود كنند.
🔹اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند و[لي] اگر [به گناه] بازگرديد، [ما نيز به كيفر شما] بازميگرديم و دوزخ را براي كافران زندان قرار داديم.»
▫️اين آيات شريف، خطاب به «بنياسرائيل»، پرده از عملكرد و سرنوشت آنان در «فلسطين» و مرداني كه براي سركوب فتنهگران انتخاب شدهاند، برميدارد.
▫️در تفسير «نورالثّقلين» از «روضة كافي» دربارة اين آيات از قول
امام صادق(ع) آمده است:
▫️«آنان (سركوبكنندگان فتنهگري بني اسرائيل) كساني هستند كه خداوند تبارك و تعالي قبل از ظهور قائم آنها را برميانگيزند و آنان دشمنان آل پيامبر(ص) را فرا نميخوانند؛ مگر اينكه او را به قتل ميرسانند.»
▫️در همين باره در «بحارالأنوار» آمده است:
🔹حضرت امام صادق(ع) آية شريفه را قرائت كردند، عرض كرديم فدايت شويم اينها (سركوب كنندگان بني اسرائيل) چه كسانياند؟
🔹 حضرت سه مرتبه فرمودند: «به خدا قسم آنان اهل «قم» هستند، به خدا قسم آنان اهل قم هستند، به خدا قسم آنان اهل قم هستند.»
🔹احاديث غيبي فراواني بشارت دهندة آمدن جماعتي از مشرق زمين، از سرزمين «فارس»اند كه قبل از ظهور امام مهدي(عج) در آخرالزّمان براي سركوبي فتنهگران «بنياسرائيل» به پا خاسته، آنها را سركوب كرده و زمينهها را براي حكومت جهاني امام مهدي(عج) فراهم ميآورند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘معركة قرقيسيا، طوفان بزرگ(۱)
قبل از ورود به بحث «زمينهسازان ظهور» ناگزير از بحثي مختصر دربارة موضوع «قرقيسيا» و يكي از نشانههاي حتمي ظهور با عنوان «خروج سفياني» هستيم.
▫️قرقيسيا، شهري در منطقة شمالي «سوريه»، در ميان «فرات» و سرچشمة نهري كه «خابور» (يا هابور) در آن است، قرار دارد.
▫️اين منطقه حدود يكصد كيلومتر با مرزهاي «عراق» و دويست كيلومتر با مرزهاي «تركيه» فاصله دارد و در نزديكي شهر «ديرالزّور» است.
▫️سفياني را مردي بدمنظر و ترشرو با سري بزرگ و صورتي آبلهرو توصيف كردهاند كه وقتي به او نگاه كنند، گمان ميبرند كه يك چشم دارد. نام او را عثمان و پدرش را عنبسه گفتهاند و از نسل ابوسفيان و معاويه است.
▫️روايات حاكي از آنند كه سفياني فرهنگ و آموزش غربي دارد و چه بسا كه در غرب نشو و نما كرده باشد. در «الغيبه» آمده است:
▫️سفياني در حالي كه رهبري گروهي را به عهده دارد، مانند شخص نصراني صليب بر گردن دارد و از سرزمين روميان روي ميآورد.
▫️شايان ذكر است، در عصر ما عموم اعضاي «شواليههاي مالتا» كه از زيرمجموعههاي لژها و سازمانهاي مخفي ماسونياند، گردنبندي از صليب به گردن ميآويزند.
▫️اشخاصي چون ملكة انگلستان، جرج دبليو بوش، ملك فهد، ملك عبدالله اردني و برخي ديگر از سران دولتهاي عربي و غربي از اعضاي «شواليههاي مالتا» هستند.
▫️جابر در كتاب «الغيبه نعماني» در ضمن بحث از سفياني ميگويد:
سپاهيان سفياني از «قرقيسيا» ميگذرند و در آنجا به جنگ ميپردازند. صدهزار نفر از ستمپيشگان سركش در آنجا كشته ميشوند.
▫️«روضة كافي» از قول ميسر مينويسد كه اباجعفر(ع) فرمودند:
«اي ميسر از محلّ شما تا قرقيسيا چقدر فاصله است؟»
چنان كه اشاره شد، قرقيسيا نزديك رود «فرات» است. سپس امام فرمودند:
🔹«در آنجا جنگي روي خواهد داد كه از زمان خلقت آسمانها و زمين، چنين جنگي اتّفاق نيفتاده است و تا زماني كه آسمان و زمين پابرجا هستند نيز چنين جنگي رخ نخواهد داد. آنجا محلّ خوراك و سفرة پرندگان (گوشتخوار) شود و درندگان زمين و پرندگان آسمان از آنجا سير شوند. قيس در آنجا به هلاكت ميرسد و هيچ خونخواهي نخواهد داشت.»
▫️چنانچه مبدأ وقايع آخرين سال، قبل از ظهور كبراي امام عصر(عج) را ماه رجب فرض كنيم، «معركة قرقيسيا» در ماه شوّال همان سال حادث ميشود.
▫️نشانة حتمي «ندا» يا «صيحة آسماني» نيز پيش از اين، در بيست و سوم ماه رمضان حادث ميشود و بيگمان تا اين زمان و با وجود نشانههاي حتمي ياد شده، عموم مسلمانان و شيعيان از «واقعة شريف ظهور» و حوادث مرتبط با آن مطّلع شدهاند.
▫️باعث اين جنگ بيسابقه را كشف گنجي از طلا و نقره (و شايد هم منبع بزرگ نفتي) گفتهاند. آن گونه كه روايات بيان ميكنند، آب «فرات» كوهي از طلا و نقره را نمايان ميكند كه بر سر آن از هر نه نفر، هفت نفر كشته ميشوند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
معركة قرقيسيا، طوفان بزرگ(پایان)
در اين نبرد اقوام مختلفي شركت دارند:
1. تركها: آنها در جزيرة (منطقة «بين النّهرين») نيرو پياده كردهاند؛
2. روميها: يهوديان و دولتهاي غربي كه وارد «فلسطين» شدهاند؛
3. سفياني: كه اين روزها بر ديار «شام» مسلّط است و براي توسعهطلبي از آن خارج ميشود؛
4. عبدالله: ظاهراً او همپيمان مغرب زمين ميباشد؛
5. قيس: كه مركز فرماندهياش «مصر» است؛
6. فرزند و نوة عبّاس: كه از «عراق» ميآيد.
▫️جابر جعفي هم طيّ حديثي طولاني از امام محمّدباقر(ع) چنين روايت كرده است:
🔹«از دين برگشتگاني از جانب تركها حمله كرده و سپاهي از روم آنها را دنبال ميكند. برادران تركها، پياده كردن نيروهايشان را در جزيره ادامه ميدهند. روميان از دين برگشته هم در «رمله» نيرو پياده ميكنند.»
▫️امام در اين باره فرمودند:
🔹«جابر! از آن سال درگيريهاي زيادي در مغرب زمين رخ خواهد داد. ابتداي مغرب زمين كه شام است،
به فرمان سه پرچم (سياه) اصهب، ابقع و سفياني با هم درگير ميشوند. در ابتدا سفياني با ابقع ميجنگد و او همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك ميكند.
پس از آن تا عراق، تنها جنگ و كشتار به پا ميكند. سپاهيانش را
به «قرقيسيا» ميرساند و در آنجا هم به جنگيدن ميپردازد.
در اين جنگ صدهزار نفر از جبّاران و ستمگران كشته ميشوند.
پس از آن سفياني سپاهي را به سوي «كوفه» گسيل ميدارد.»
▫️از تبعات «معركة قرقيسيا»، بروز قحطي و جدال مردم براي به دست آوردن آذوقه و انبار كردن آن است. بر اساس روايات رسيده پيروز ميدان قرقيسيا سفياني است.
▫️عدم ثبات سياسي حكومت «عراق»، خودكامگي سفياني را تشديد ميكند و او را براي حركت به سوي عراق برميانگيزد.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
🔹«وقتي صيحه در ماه رمضان شنيده شد، در ماه شوّال جنگي (معركة قرقيسيا) برپا ميشود. قبايل به مسافرت براي تهية خوراكيها ميپردازند و در ماه ذيقعده با هم ميجنگند. در ماه ذيحجّه هم حجّاج غارت ميشوند و خون به پا ميشود.»
▫️سفياني از روز 21 يا 22 ذيقعده، ابتدا در «بغداد» و سپس در كوفه و ساير شهرهاي عراق دست به كشتار ميزند. لشكريان او روز عيد قربان به كوفه وارد ميشوند.
▫️امام صادق(ع) ضمن حديثي طولاني فرمودند:
🔹«تمام عراق را هراس جدّي فرا ميگيرد و قرار از اين ديار رخت برميبندد. پس از آنكه سپاه سفياني وارد بغداد ميشود، سه روز همه چيز و همه كس را مباح اعلام ميكند و به سرعت، بسياري ميميرند.
شصت هزار نفر (و بنا بر قولي هفتادهزار نفر) از اهالي آن شهر را ميكشد و اطراف آن را خراب ميكند.
هجده شب پس از اين فعّاليتها در آنجا ميماند و اموال [مردم] را [ميان سپاه خويش] تقسيم ميكند، در آن روز سالمترين نقطة «بغداد»، «كرخ» است.»
▫️در «معركة قرقيسيا»، بخش بزرگي از نيروها و تجهيزات دشمنان اسلام و اهل بيت(ع) نابود ميشود. اين واقعه براي مستضعفان نويد بزرگي است؛
▫️زيرا بدون آنكه هزينهاي متحمّل شوند، شاهد درگيري و اشتغال دشمنان خدا با هم ميشوند. اين واقعه، بخش بزرگي از مزاحمتها را كه ممكن است در مسير امام مانع ايجاد كنند و باعث خسارت شوند، حذف ميكند.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۲)
در شرايط آن روزگار، به غير از بحث سياسي امامت و ولايت در جنبة اعتقادي، مسئلة توحيد مطرح بود. امام تصميم گرفت كه حديث را در عرصة توحيد عرضه كند. دستور داد مردم آرام باشند تا ايشان حديث خود را بگويد. مردم آرام شدند. كاغذها و قلم و دوات را بيرون آوردند تا سخن امام را بشنوند و ضبط كنند.
▫️امام سخن مورد نظر را به پدرش نسبت داد كه از او شنيده و پدرش نيز از پدر خود، به همين ترتيب تا به اميرالمؤمنين(ع) برادر و ابن عمّ رسول خدا(ص) رسيد و فرمودند كه او نيز اين حديث را از پيامبر و پيامبر از جبرئيل و او از خداوند آن را نقل كرده است.
🔹«سَمِعْتُ رَبِّ العِزَّة سُبْحانَهُ وَ تَعالي:
«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنِي فَمَنْ قالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مِنْ دَخَلَ حِصْنِي أمِنْ مِنْ عَذابِي صَدَقَ اللهُ سُبْحانَهُ وَ صَدَقَ جِبْرِئيلَ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ وَ الائِمَّة؛
🔹كلمة لا اله الّا الله حِصن و قلعة من است و آن كس كه به آن اعتراف كند، وارد قلعه و پناه من است و هر كس كه وارد پناه من شود، از عذاب من در امان است. خداي سبحان راست گفت. (فرشتة وحي او) جبرئيل راست گفت. پيامبر خدا و ائمه راست گفتند.»
▫️امام حديث را فرمود و خاموش شد، مجدّداً سر برآورد و در دنبالة آن فرمودند:
«بِشَرْطِها وَ شُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»
امام رضا(ع) طيّ اين سفر كه به شهادتشان نيز انجاميد، تكليف مهم و الهي خودشان را به تمامي به انجام رساندند.
▫️براي امام رضا(ع) مسجّل بود كه موضوع پيشنهاد ولايتعهدي، حيلهاي است كه مأمون در كار وارد ساخته تا خود را از مخمصهاي بزرگ برهاند.
▫️پس از سالهاي سخت رفته بر امام كاظم(ع) و ساير حضرات معصومان(ع)، فضايي و شرايطي بر جغرافياي جهان اسلام حاكم شده بود كه علويان شورشهايي را عليه خلافت وقت ترتيب داده بودند و گفتوگو از ولايت و «امامت» امام رضا(ع) از خاندان اهل بيت(ع)، اساس مشروعيّت نظام خلافت را به چالش كشيده بود.
▫️چنانكه مأمون در برابر اعتراض «عبّاسيان» به مسئلة ولايتعهدي
امام رضا(ع) چنين گفت:
🔹«اين مرد كارهاي خود را از ما پنهان كرده، مردم را به امامت خود ميخواند. ما او را بدين جهت وليعهد قرار داديم كه مردم را به خدمت ما بخواند و به ملك و خلافت ما اعتراف كند. در ضمن شيفتگانش بدانند كه او چنانكه ادّعا ميكند، نيست و اين امر (خلافت) شايستة ماست نه او ... .
🔹اين امر بر امام پوشيده نبود؛ چنانكه در پاسخ ريان، يكي از يارانش فرمودند:
🔹«... خدا ميداند چقدر از اين كار بدم ميآمد؛ ولي چون مرا مجبور كردند كه ميان كشته شدن يا ولايتعهدي، يكي را برگزينم ... در واقع اين ضرروت بود كه مرا به پذيرش آن كشانيد و من تحت فشار بودم.»
▫️در واقع، مأمون قصد داشت براي اثبات و تثبيت امامت و خلافت غاصبانة خودش و خاندانش از حضور امام و ولايتعهدي امام سوءاستفاده كند و در مقابل، امام رضا(ع)، نه تنها اين فرصت را از مأمون صلب كرد؛
▫️از همان آغازين روز حركت تا شهادت، به اثبات امامت حقّة اهل بيت(ع) و ردّ و انكار خلافت و امامت ائمة كفر هم مشغول آمد. چنانچه اين فرصت ـ حتّي به بهاي شهادت آن امام ـ از بين ميرفت ديگر مجال بازگرداندن اين آب معين (ولايت و امامت اهل بيت(ع)) به مسير اصلياش ممكن نبود؛
▫️ چنانكه پيش از اين، امام صادق(ع)از بيم «عبّاسيان»، ناگزير به معرّفي پنج وصي براي خودشان شدند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۳)
منازعات داخلي بين امين و مأمون ـ به اذن الله ـ و درگير شدن علويان با دستگاه خلافت، طيّ 15 سال آغازين امامت امام رضا(ع) مجال اعلام امامت و ولايت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) را فراهم آورد؛ امّا بايد اذعان داشت كه طرّاحي تقدير الهي و آسماني چنان مقدّر و مقرّر كرد كه اين اعلام و اعلان فراگير در گسترة «ايران» شيعي اتّفاق بيفتد.
▫️به اين ترتيب، احياي سنّت رسول خدا(ص)، احقاق حقّ ولايت و امامت، بيان معارف و احكام براي شيعيان و بالأخره نشان دادن مظلوميّت اهل بيت(ع) و جور و ستم حاكمان و غاصبان خلافت اتّفاق افتاد.
▫️به حقيقت، در انتهاي اين مسير، رسوايي و شكست، نصيب مأمون و پيروزي و ماندگاري سيره و سنّت اهل بيت(ع)، نصيب امام رضا(ع) شد؛ چنانكه امروز، حرم و مضجع شريف آن حضرت دليل محكمي است بر اين ادّعا.
▫️حضرت رضا(ع)، تنها در «نيشابور» به صراحت از مقام امام، منصب امامت و جايگاه حقّة حضرات ائمة معصومان(ع) سخن نگفت؛
▫️ بلكه در طيّ سفر و در برابر مأمون و در جلسات و نشستهاي مختلفي كه تشكيل ميشد، به صورت مبسوط دربارة ويژگيهاي امام، مقام امامت، قدر و منزلت امام و جريان امامت حقّه در ذريّة حضرت ابراهيم(ع) و فرزندان پيامبر آخرالزّمان(ص)، حضرات دوازده امام(ع) سخن گفته و وجوه گوناگون آن را برشمردند.
▫️چنانكه مأمون، فضل بن سهل ذوالرّياستين را به حضور امام رضا(ع) فرستاد و پيام داد:
«دوست دارم براي من از حلال و حرام و واجبات و مستحبّات، مجموعهاي تهيه نماييد؛ زيرا شما حجّت باري تعالي بر مردم و معدن آگاهي و علميد.»
▫️حضرت دستور داد دوات و كاغذ آوردند و به فضل فرمودند: «بنويس».
كلام امام(ع) با نام حضرت باري تعالي آغاز گرديد. سپس شهادت كلمة توحيد و صفات حضرتش بيان شد.
▫️آنگاه از شهادت به نبوّت حضرت محمّد بن عبدالله(ص)و مقام خاتميّت پيامبر گرامي(ص) نام برد و بعد از آن لزوم تصديق به تمام محتواي «قرآن» شريف از محكم و متشابه، خاص و عام، وعده و وعيد و ناسخ و منسوخ را خاطرنشان ساختند،
▫️ آنگاه از امر امامت و اهمّيت آن سخن گفته و اسم مبارك عليّ بن ابي طالب، اميرالمؤمنين(ع) و حسن و حسين(ع) را صريحاً ذكر و از ديگر امامان تا آن روز به اجمال ياد نمودند و در پايانِ نامه به قسمتهايي از احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي اشاره كرده، حتّي پارهاي از احكام اختصاصي بانوان را در آن مجموعه بيان كردند.
▫️در نمونهاي ديگر، عبدالعزيز بن مسلم ميگويد:
ما با حضرت رضا(ع) در «مرو» بوديم. اوايل ورودمان در يكي از روزهاي جمعه به مسجد جامع رفتيم. كساني كه در مسجد بودند، خواستند در امر امامت گفتوگو شود و اظهار داشتند كه مردم دربارة امر امامت اختلاف نظر بسيار دارند.
▫️بعداً كه حضور امام شرفياب شدم، جريان امر و بحث مردم را در امر امامت به عرض رساندم. حضرت تبسّمي كرده، فرمودند:
🔹«اي عبدالعزيز! مردم اطّلاعي ندارند، از دين خود به نيرنگ گمراه شدهاند. خداوند تبارك و تعالي پيامبر خود را قبض روح نكرد؛ مگر بعد از اينكه دين را براي او كامل گردانيد و قرآن را كه بيان همه چيز در آن است، بر او نازل فرمود. حلال و حرام، حدود و احكام و جميع نيازمنديها را به طور تمام و كمال در آن بيان فرمود و گفت:
🔹«ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيءٍ؛ در كتاب به هيچ وجه كوتاهي نكردهايم.»
پس از آن شرح مبسوطي دربارة ويژگيهاي امام و مقام آن بيان فرمودند.
قبول ولايتعهدي در اثر پافشاري و حتّي تهديد مأمون اتّفاق افتاد؛ امّا
امام رضا(ع) از فرصت پيش آمده براي نشر معارف و مباحثه و مذاكره با علماي اسلام و مذاهب مختلف بهره جسته و با پاسخگويي به سؤالات، بسياري از شبهات را زدودند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۴)
در واقع، امام رضا(ع) طيّ اين سفر:
🔹1. بنياد بناي امامت و ولايت اهل بيت نبيّ اكرم(ص) را در «ايران» بيش از پيش استوار ساختند؛
🔹2. از نتايج سفر و حضور امام(ع) اين بود كه زمينههاي شكلگيري كانونهاي بزرگ علمي و معرفتي فراهم آمدند؛ كانونهايي كه ابتدا در «طوس» و سپس در «قم» و با مهاجرت علويان در ساير بلاد شكل گرفتند؛
🔹3. سيره و روش اهل بيت(ع) را به نحو شايسته از طريق تربيت نخبگان عملاً جاري و منتشر ساختند؛
🔹4. ايران را مبدّل به «شيعه خانة اهل بيت(ع)»، ايرانيان را به عنوان مدافعان و حاميان اهل بيت(ع) و بالأخره اين سرزمين را زمينهساز قيام جهاني امام مهدي(عج) ساختند تا در آخرالزّمان مهيّاي مجاهدت و همراهي با امام عصر(عج) شود؛
🔹5. نظام اعتقادي مبتني بر شاكلة ترسيم شده از سوي وحي و كلام پيامبر اكرم(ص) را تصحيح و بازسازي نمودند.
▫️امام با گفتوگوي مبسوط و مكرّر از «امامت و امام»، وجه بسيار مهمّ سياسي و حكومتي دين مبين اسلام را بارز ساختند و استوار ماندن اين نظام مهمّ سياسي بر بنياد نظري «ولايت و امامت» حضرات معصومان(ع) منصوب از سوي حق را تنها راه رهايي و طيّ مسير حقيقي همة آنچه كه پيامبر اكرم(ص) بنيان گذاشته بود، معرّفي نمودند.
▫️ شاخصي كه در تمام طول خلافت «امويان» و «عبّاسيان» مورد ترديد و انكار واقع شده بود؛ در حالي كه خلفاي غاصب و از جمله مأمون سعي در حذف يا منحصر كردن اهل بيت(ع) در بيان احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي بريده از سياست و حكمراني داشتند.
▫️سخنان مفصّل و جامع امام رضا(ع) در «مسجد جامع مرو»، دربارة ويژگي امام، امامت و فضل و رتبة امام، فارق از همة برداشتها، سوءبرداشتها و سوءنيّتهاي عارض شده بر اين مهم بود.
▫️ايشان همچنين همة وجوه مهمّ سياسي، اجتماعي و مقام اجرايي امام براي اعمال ولايت و برپايي حق و انتظام جامعة مسلمانان بر پاية امامت را بيان داشتند. حضرت در اثناي كلام فرمودند:
🔹«امامت، مقام انبيا، وارث اوصيا است، امامت نمايندگي خداوند عزّوجلّ و جانشيني پيامبر و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين(ع) است. امامت زمام دين و باعث نظم مسلمانان و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است.
🔹امامت پاية بالندة اسلام و شاخه و نتيجة والاي آن است، توسط امام است كه نماز و زكات و روزه و حج و جهاد به كمال خود ميرسد و فَيء و صدقات وفور مييابد و حدود و احكام جاري ميگردد و مرزها حفظ و حراست ميشود.
🔹احكام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام ميكند و حدود را جاري مينمايد و از دين خدا دفاع نموده با حكمت و موعظة نيكو و دليل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا ميخواند...»
▫️شايد بتوان گفت در اثر دسيسة «بني اميّه» و پس از آن «بنيعبّاس»، مسلمانان دربارة منصب امامت، شخص امام و صفات و ويژگيهاي امامان معصوم و منصوب از سوي حق و پيامبر اكرم(ص)، دچار پراكندگي، اختلاف و تشتّت رأي شده بودند.
▫️اين حيراني و آشفتگي از سويي باعث دوام و بقاي خلفاي جور شده و از ديگر سو امامان شيعه و شيعيان را روز به روز در انزوا و مهجوريّت محصور ساخته و باعث جور و ستم روز افزون بر آنان شده بود.
▫️نبايد از نظر دور داشت كه در سرزمينهاي عربي، تعصّب قبيلهاي و كينههاي جاهلي كه ديگر بار در ساية خلافت «بني اميّه» و «بني عبّاس» تجديد حيات يافته بود، در كنار سلطة دراز مدّت خلفا مانع از آن بود كه حضرات معصومان(ع) بتوانند در آن جغرافيا به پايگاه شايستهاي براي شيعيان و به دنبال آن نضج و رشد فرهنگ و تفكّر ولايي امامان شيعه(ع)، دسترسي پيدا كنند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
امام رضا(ع) و ايران(قسمت پایانی)
«ايران» مهمترين سرزميني بود كه از استعداد لازم براي تبديل شدن به قطب و مركز تمركز و فعّاليت شيعيان برخوردار بود؛ چنانكه ميتوان به موارد زير در اين باره اشاره كرد:
▫️1. وجود نوعي عقلانيّت در ميان ساكنان اين سرزمين (پيراسته از تعصّب)؛
2. طبع ملايم و نزديك به تعادل در ميان آنها؛
3. روحية قوي ولايتپذيري؛
4. و دوري از مركز خلافت اموي و عبّاسي، چهار عامل اصلي و مهم به شمار ميروند كه در خود و با خود، زمينههاي تبديل شدن «ايران» به بزرگترين پايگاه شيعي را داشتند.
پيش از اين ذكر شده بود كه ايرانيان در هنگام آشنايي با اسلام و
اهل بيت(ع)، تماميّت خصال جوانمردي و فتوّت و پهلواني را كه از قبل در ميان خود جاري و ساري ميديدند، در سيما و سيره و سنّت اهل بيت(ع) و حقيقت دينداري مسلمانان مشاهده كرده بودند.
▫️از اينجاست كه گفته شد، ورود امام رضا(ع) به ايران و گفتوگوي مكرّر و دقيق ايشان در فرصتهاي مختلف از منصب امامت و ويژگيهاي امامان معصوم(ع)، ناظر بر همين رويكرد ويژة حضرت دربارة استحكامبخشي به جامعة شيعيان و تقويت بنية اعتقادي آنان و حمايت از اين سازمان و تشكيلات شيعي در ايران بوده است.
▫️اين پايگاه در كوتاه مدّت، مأمن شيعيان مهاجر از بلاد عربي و در دراز مدّت، باعث شكلگيري قطب و مركزي ميشد كه اسلام ناب ولايي و علوي را پرورش داده و سيره و سنّت اهل بيت(ع) را حافظ و نگهبان ميگرديد؛
▫️ چنانكه مراكز حوزوي و علمي اين ديار به تمامي از طريق تربيت فقها، علما و فضلا عهدهدار ثبت و اشاعة كلام، فقه و حديث شيعي شدند.
▫️ترديدي نبايد كرد كه جملة امامان معصوم(ع) در دوردست نگاه خود، آخرالزّمان و ظهور وصيّ آخرين از سلالة پاك پيامبر اكرم(ص) را ملاحظه كرده و از قرنها قبل، درصدد ايجاد زمينههاي لازم براي آن واقعة عظيم بودند.
▫️اگرچه تا پيش از اين امر، ايرانيان بسياري مذهب شيعه را پذيرفته و در دامان ولايت اهل بيت(ع) به سر ميبردند؛ ليكن جغرافياي تشيّع به دليل حضور امامان معصوم(ع)، خارج از ايران و در «حجاز» و «عراق» تعريف ميشد.
▫️ اين دو منطقه ديگر ظرفيّت اين معنا و حفاظت از جغرافياي فرهنگي مكتب اهل بيت(ع) را نداشتند. اين نهال ميبايست در سرزمين ديگري به برگ و بار مينشست. جغرافيايي دور از مراكز مهمّ حضور «امويان» و «عبّاسيان» عنود و كينهجو كه جاهليّت و عصبيّت جاهلي در آنها نهادينه شده بود.
▫️با مهاجرت بزرگ امام رضا(ع) و پس از آن امامزادگان از اهل بيت(ع)، «كانون جغرافيايي» ويژهاي براي تمركز و توطّن شيعيان و مكتب اهل بيت(ع) فراهم آمد؛
▫️زيرا به دليل وجود پتانسيل و امكانات ويژة سياسي، اجتماعي و اقتصادي، اين امكان را فراهم ميآورد كه پس از چند قرن، شيعيان نيز صاحب قدرت بزرگ سياسي، اجتماعي شوند؛
▫️چنانكه با فروپاشي «عبّاسيان» و با تأسيس دولت پادشاهي شيعي «صفويّه» اين قدرت بزرگ به وجود آمد و شيعيان سرانجام به يك نظام مادّي و فرهنگي يكپارچه تبديل شدند.
▫️نبايد از نظر دور داشت كه جملگي اين وقايع، حلقههاي زنجيري بودهاند كه در سير اكمالي خود به حلقههايي نيز ميپيوندند كه در پايان، «ايران» و ايرانيان را به عنوان «زمينهسازان قيام جهاني امام مهدي(عج)» و همراهان ايشان معرفي خواهند نمود.
▫️از اينجاست كه عرض ميكنم، حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع)، شيعهخانة اهل بيت(ع) را تأسيس و آن را در مسيري و ريلي قرار دادند كه در آخرالزّمان و به وقت ظهور كبرا به تمامي در خدمت حضرت امام عصر(عج) درآيد.
▫️اين سخن بدان معني است كه راز ورود ايران به اسلام و به تبع آن راز ماندگارياش، به مأموريّت ويژهاي برميگردد كه خداي حكيم براي آن رقم زده است.
▫️راز ماندگاري ايران به مأموريّت آخرالزّماني ايران و ايرانيان در همراهي با امام مبين و حجّت حق، حضرت صاحب الزّمان(عج) و دفاع از كيان فكري و فرهنگي شيعيان در برابر تندباد تحريف و هجمههاي دجّالان آخرالزّمان برميگردد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘كانون تشيّع و زمينهسازان ظهور
مستندات روايي، آغاز نهضت جهانی امام مهدی(عج) را معطوف به حركت مصلحانه مردي از «قم» ميكنند.
🔹1. رسول اكرم(ص) ميفرمايند:
«يَخْرُجُ النّاسَ مِنَ الْمَشْرِقَ فَيُوطئونُ لِلْمَهْدِيِّ سُلطانَهُ؛
مردمي از شرق قيام ميكنند و زمينه را براي حركت جهاني مهدي فراهم ميسازند.»
🔹2. از امام محمّدباقر(ع) نيز روايتي نقل شده كه ميفرمايند:
«گويا ميبينم مردمي در شرق قيام كرده، حق را طلب ميكنند؛ ولي به آنها نميدهند. دوباره حق را ميطلبند، به آنان داده نميشود. وقتي اوضاع را چنين ديدند، شمشيرهاي خود را بر شانهها ميگذارند. پس آنگاه حاضر ميشوند كه حقّ آنها را بدهند؛ امّا آنها ديگر قبول نميكنند تا اينكه قيام ميكنند و آن را جز به صاحب شما تحويل نميدهند. كشتههاي آنان شهيد به شمار ميروند. آگاه باشيد! اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي صاحب اين امر نگاه ميدارم.»
🔹3. امام صادق(ع) نيز ميفرمايند:
«به زودي «كوفه» از مؤمنان خالي ميشود و علم از آن ميگريزد و پنهان ميشود، آن گونه كه مار در سوراخش پنهان ميشود. سپس علم در شهري به نام «قم» ظاهر ميشود و شهر قم كانون علم و فضل ميشود و چنان دنيا را با حقايق آشنا ميسازد كه در روي زمين مستضعفي در دين باقي نماند؛ حتّي زنان در پرده و چنين زماني نزديك ظهور قائم آل محمّد(ص) است. سپس خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حجّت خدا قرار ميدهد كه اگر چنين شود، زمين اهل خودش را فرو ميبلعد و حجّتي باقي نميماند. آنگاه علم از قم به تمام دنيا ميرسد و مشرق و مغرب عالم را فرا ميگيرد و حجّت خدا بر خلق تمام ميشود؛ زيرا در تمامي روي كرة زمين، كسي باقي نميماند كه دين و علم به او ابلاغ نشده باشد، آنگاه امام زمان(عج) ظاهر ميشود.»
🔹4. امام موسي كاظم(ع) ميفرمايند:
«مردي از اهل «قم» به پا ميخيزد، مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي مثل پارههاي آهن گرد او جمع ميشوند. باد تند حوادث آنها را نميلغزاند و از جنگ خسته نميشوند و نميترسند و به خدا دل ميسپارند و پايان خير از آن متّقين است.»
▫️بررسي محتواي روايات كه جملگي با ادبيات مشترك، پرده از واقعيّتي شگرف و واقعهاي در آينده خبر ميدهند، نشان ميدهد كه بر چهار موضوع محوري و مرتبط تكيه شده است:
1. خيزش مردي از شرق (قم)؛
2. نهضتي بزرگ و اجتماعي؛
3. نقش آفريني در زمينهسازي ظهور؛
4. دعوت به سوي حق.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda