معركة قرقيسيا، طوفان بزرگ(پایان)
در اين نبرد اقوام مختلفي شركت دارند:
1. تركها: آنها در جزيرة (منطقة «بين النّهرين») نيرو پياده كردهاند؛
2. روميها: يهوديان و دولتهاي غربي كه وارد «فلسطين» شدهاند؛
3. سفياني: كه اين روزها بر ديار «شام» مسلّط است و براي توسعهطلبي از آن خارج ميشود؛
4. عبدالله: ظاهراً او همپيمان مغرب زمين ميباشد؛
5. قيس: كه مركز فرماندهياش «مصر» است؛
6. فرزند و نوة عبّاس: كه از «عراق» ميآيد.
▫️جابر جعفي هم طيّ حديثي طولاني از امام محمّدباقر(ع) چنين روايت كرده است:
🔹«از دين برگشتگاني از جانب تركها حمله كرده و سپاهي از روم آنها را دنبال ميكند. برادران تركها، پياده كردن نيروهايشان را در جزيره ادامه ميدهند. روميان از دين برگشته هم در «رمله» نيرو پياده ميكنند.»
▫️امام در اين باره فرمودند:
🔹«جابر! از آن سال درگيريهاي زيادي در مغرب زمين رخ خواهد داد. ابتداي مغرب زمين كه شام است،
به فرمان سه پرچم (سياه) اصهب، ابقع و سفياني با هم درگير ميشوند. در ابتدا سفياني با ابقع ميجنگد و او همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك ميكند.
پس از آن تا عراق، تنها جنگ و كشتار به پا ميكند. سپاهيانش را
به «قرقيسيا» ميرساند و در آنجا هم به جنگيدن ميپردازد.
در اين جنگ صدهزار نفر از جبّاران و ستمگران كشته ميشوند.
پس از آن سفياني سپاهي را به سوي «كوفه» گسيل ميدارد.»
▫️از تبعات «معركة قرقيسيا»، بروز قحطي و جدال مردم براي به دست آوردن آذوقه و انبار كردن آن است. بر اساس روايات رسيده پيروز ميدان قرقيسيا سفياني است.
▫️عدم ثبات سياسي حكومت «عراق»، خودكامگي سفياني را تشديد ميكند و او را براي حركت به سوي عراق برميانگيزد.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
🔹«وقتي صيحه در ماه رمضان شنيده شد، در ماه شوّال جنگي (معركة قرقيسيا) برپا ميشود. قبايل به مسافرت براي تهية خوراكيها ميپردازند و در ماه ذيقعده با هم ميجنگند. در ماه ذيحجّه هم حجّاج غارت ميشوند و خون به پا ميشود.»
▫️سفياني از روز 21 يا 22 ذيقعده، ابتدا در «بغداد» و سپس در كوفه و ساير شهرهاي عراق دست به كشتار ميزند. لشكريان او روز عيد قربان به كوفه وارد ميشوند.
▫️امام صادق(ع) ضمن حديثي طولاني فرمودند:
🔹«تمام عراق را هراس جدّي فرا ميگيرد و قرار از اين ديار رخت برميبندد. پس از آنكه سپاه سفياني وارد بغداد ميشود، سه روز همه چيز و همه كس را مباح اعلام ميكند و به سرعت، بسياري ميميرند.
شصت هزار نفر (و بنا بر قولي هفتادهزار نفر) از اهالي آن شهر را ميكشد و اطراف آن را خراب ميكند.
هجده شب پس از اين فعّاليتها در آنجا ميماند و اموال [مردم] را [ميان سپاه خويش] تقسيم ميكند، در آن روز سالمترين نقطة «بغداد»، «كرخ» است.»
▫️در «معركة قرقيسيا»، بخش بزرگي از نيروها و تجهيزات دشمنان اسلام و اهل بيت(ع) نابود ميشود. اين واقعه براي مستضعفان نويد بزرگي است؛
▫️زيرا بدون آنكه هزينهاي متحمّل شوند، شاهد درگيري و اشتغال دشمنان خدا با هم ميشوند. اين واقعه، بخش بزرگي از مزاحمتها را كه ممكن است در مسير امام مانع ايجاد كنند و باعث خسارت شوند، حذف ميكند.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
امام رضا(ع) و ايران(۱)
موضوع مهاجرت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) از منظرهاي مختلف مورد بررسي محقّقان قرار گرفته است.
▫️ با اين همه اين مهاجرت در صورت ظاهر، حسب مكر و حيلة مأمون خليفة «عبّاسي» اتّفاق افتاد؛ ليكن حسب تقدير كلّي الهي چونان ساير پيشامدهاي رفته بر حضرات معصومان(ع)، بخشي از طرح كلّي الهي را نمايان ميسازد كه تنها با مرور زمان، وجوه مختلف و حكمتهاي پنهان در پس پردة آن ظاهر و آشكار ميشود.
▫️اين واقعه، ابتدا صورت دعوت داشت؛ امّا به سرعت تبديل به اجبار و احضار و تهديدي از سوي مأمون شد؛ از اين رو در بدو امر، امام تنها و بدون خانواده و وابستگان، به همراه مأموران مأمون دل از «مدينه» كند و تن به سفر داد.
▫️مسير بسيار طولاني امام ـ مدينه تا «مرو» ـ از بخشهاي مهمّي از اراضي «ايران» نيز ميگذشت، از همان ابتدا به سان دانههاي زايندهاي در دل زمين و ضمير ايرانيان نشست تا در آينده و در فرصت مقتضي به برگ و بار بنشيند.
▫️خطّ سير و سفر كاروان امام با گذار از «خرّمشهر»، «اهواز»، «اراك»، «ري»، «نيشابور» و به نقل از برخي مورّخان «اصفهان» و «قم»، زمينههاي شكلگيري بزرگترين كانونهاي فكري و عملي شيعيان را فراهم آورد.
▫️آنچه در اين سفر مهم رخ داد، ديدار و استقبال مردم تمامي شهرها و روستاها بود. آنان با كمال شوق و اشتياق به سوي امام ميشتافتند، از جام محبّت و معرفتش سيراب ميشدند، خاطرهاش را در دل نگه داشته و خود را حارس و نگهبان آموختهها ميساختند.
▫️بيترديد در اين مسير، دلهاي مستعدّ بسياري صيد نگاه و توجّه امام شدند و در اثر كيمياي او، مس وجودشان تبديل به طلاي ناب عشق به ولايت و امامت اهل بيت(ع) شد.
▫️رجاء بن ابي الضحّاك كه از سوي مأمون مأموريّت انتقال امام به «مرو» را عهدهدار بود، ميگويد:
مردم در مسير حركت امام اجتماع كرده و سؤالاتي را مطرح مينمودند و او از قول پدرانش به آن سؤالات پاسخ ميگفت.
▫️امام(ع) به هر شهر و ولايتي كه ميرسيد، مردم آن منطقه را به حقّانيت امامت و ولايت خود آشنا ميكرد. در مواردي امام توقّفهايي بين راه داشتند كه اسناد ما مدّت برخي از اين توقّفها را تا ده روز نوشتهاند و در اين مدّت، نماز جماعت و برنامههاي آموزش معارف، پاسخ به سؤالات مذهبي، رفع اشكالات فكري و احياناً مذهبي انجام ميشد.
▫️به استناد برخي منابع، امام(ع) به اصرار مردم براي مدّت دو ماه در «نيشابور» اقامت داشتند.
با مراجعه به روايات، سه خطّ سير عمدة زير در جغرافياي سفر امام رضا(ع) به «مرو» بيان شده است:
🔹الف) مدينه، بصره، اهواز، فارس، يزد، نيشابور، طوس، سرخس و مرو؛
🔹ب) مدينه، نجف، بغداد، قم، ري، سمنان، آهوان، نيشابور، سرخس و مرو؛
🔹ج) مدينه، مكّه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، يزد، طبس، نيشابور، طوس، سرخس و مرو.
▫️خطّ سير نخست از مؤيّدات روايي قويتري برخوردار است، ضمن آنكه وجود قدمگاهها در طول اين خطّ سير، آن را پشتيباني و تأييد ميكند.
▫️كاروان امام به گواهي تاريخ «يزد» چند روزي در اين شهر توقّف كرد. همچنين اقامت امام رضا(ع) در «نيشابور» مدّتي به درازا كشيد.
▫️ورود امام به نيشابور، شورانگيزترين قطعه از سفر طولاني امام رضا(ع) به «مرو» است. مردم استقبال بيسابقه و با شكوهي از امام به عمل آوردند. چند روزي توقّف امام در اين شهر، به درازا كشيد.
▫️در اين ميان، دو تن از حافظان «قرآن» به پيش دويدند. از امام خواستند تا رخ عيان كند و حديثي بگويد. پردة هودج بالا رفت.
▫️ امام با تمام چهره عيان شد. صورتي داشت نوراني و درخشان كه آثار رنج و ملالت در آن هويدا بود. گردني داشت افراشته و نوشتهاند او را دو گيسوي بافته و زيبا بود.
ادامه دارد.
📚#سیاحت درشرق/#قوم نشان شده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۲)
در شرايط آن روزگار، به غير از بحث سياسي امامت و ولايت در جنبة اعتقادي، مسئلة توحيد مطرح بود. امام تصميم گرفت كه حديث را در عرصة توحيد عرضه كند. دستور داد مردم آرام باشند تا ايشان حديث خود را بگويد. مردم آرام شدند. كاغذها و قلم و دوات را بيرون آوردند تا سخن امام را بشنوند و ضبط كنند.
▫️امام سخن مورد نظر را به پدرش نسبت داد كه از او شنيده و پدرش نيز از پدر خود، به همين ترتيب تا به اميرالمؤمنين(ع) برادر و ابن عمّ رسول خدا(ص) رسيد و فرمودند كه او نيز اين حديث را از پيامبر و پيامبر از جبرئيل و او از خداوند آن را نقل كرده است.
🔹«سَمِعْتُ رَبِّ العِزَّة سُبْحانَهُ وَ تَعالي:
«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنِي فَمَنْ قالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مِنْ دَخَلَ حِصْنِي أمِنْ مِنْ عَذابِي صَدَقَ اللهُ سُبْحانَهُ وَ صَدَقَ جِبْرِئيلَ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ وَ الائِمَّة؛
🔹كلمة لا اله الّا الله حِصن و قلعة من است و آن كس كه به آن اعتراف كند، وارد قلعه و پناه من است و هر كس كه وارد پناه من شود، از عذاب من در امان است. خداي سبحان راست گفت. (فرشتة وحي او) جبرئيل راست گفت. پيامبر خدا و ائمه راست گفتند.»
▫️امام حديث را فرمود و خاموش شد، مجدّداً سر برآورد و در دنبالة آن فرمودند:
«بِشَرْطِها وَ شُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»
امام رضا(ع) طيّ اين سفر كه به شهادتشان نيز انجاميد، تكليف مهم و الهي خودشان را به تمامي به انجام رساندند.
▫️براي امام رضا(ع) مسجّل بود كه موضوع پيشنهاد ولايتعهدي، حيلهاي است كه مأمون در كار وارد ساخته تا خود را از مخمصهاي بزرگ برهاند.
▫️پس از سالهاي سخت رفته بر امام كاظم(ع) و ساير حضرات معصومان(ع)، فضايي و شرايطي بر جغرافياي جهان اسلام حاكم شده بود كه علويان شورشهايي را عليه خلافت وقت ترتيب داده بودند و گفتوگو از ولايت و «امامت» امام رضا(ع) از خاندان اهل بيت(ع)، اساس مشروعيّت نظام خلافت را به چالش كشيده بود.
▫️چنانكه مأمون در برابر اعتراض «عبّاسيان» به مسئلة ولايتعهدي
امام رضا(ع) چنين گفت:
🔹«اين مرد كارهاي خود را از ما پنهان كرده، مردم را به امامت خود ميخواند. ما او را بدين جهت وليعهد قرار داديم كه مردم را به خدمت ما بخواند و به ملك و خلافت ما اعتراف كند. در ضمن شيفتگانش بدانند كه او چنانكه ادّعا ميكند، نيست و اين امر (خلافت) شايستة ماست نه او ... .
🔹اين امر بر امام پوشيده نبود؛ چنانكه در پاسخ ريان، يكي از يارانش فرمودند:
🔹«... خدا ميداند چقدر از اين كار بدم ميآمد؛ ولي چون مرا مجبور كردند كه ميان كشته شدن يا ولايتعهدي، يكي را برگزينم ... در واقع اين ضرروت بود كه مرا به پذيرش آن كشانيد و من تحت فشار بودم.»
▫️در واقع، مأمون قصد داشت براي اثبات و تثبيت امامت و خلافت غاصبانة خودش و خاندانش از حضور امام و ولايتعهدي امام سوءاستفاده كند و در مقابل، امام رضا(ع)، نه تنها اين فرصت را از مأمون صلب كرد؛
▫️از همان آغازين روز حركت تا شهادت، به اثبات امامت حقّة اهل بيت(ع) و ردّ و انكار خلافت و امامت ائمة كفر هم مشغول آمد. چنانچه اين فرصت ـ حتّي به بهاي شهادت آن امام ـ از بين ميرفت ديگر مجال بازگرداندن اين آب معين (ولايت و امامت اهل بيت(ع)) به مسير اصلياش ممكن نبود؛
▫️ چنانكه پيش از اين، امام صادق(ع)از بيم «عبّاسيان»، ناگزير به معرّفي پنج وصي براي خودشان شدند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۳)
منازعات داخلي بين امين و مأمون ـ به اذن الله ـ و درگير شدن علويان با دستگاه خلافت، طيّ 15 سال آغازين امامت امام رضا(ع) مجال اعلام امامت و ولايت حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) را فراهم آورد؛ امّا بايد اذعان داشت كه طرّاحي تقدير الهي و آسماني چنان مقدّر و مقرّر كرد كه اين اعلام و اعلان فراگير در گسترة «ايران» شيعي اتّفاق بيفتد.
▫️به اين ترتيب، احياي سنّت رسول خدا(ص)، احقاق حقّ ولايت و امامت، بيان معارف و احكام براي شيعيان و بالأخره نشان دادن مظلوميّت اهل بيت(ع) و جور و ستم حاكمان و غاصبان خلافت اتّفاق افتاد.
▫️به حقيقت، در انتهاي اين مسير، رسوايي و شكست، نصيب مأمون و پيروزي و ماندگاري سيره و سنّت اهل بيت(ع)، نصيب امام رضا(ع) شد؛ چنانكه امروز، حرم و مضجع شريف آن حضرت دليل محكمي است بر اين ادّعا.
▫️حضرت رضا(ع)، تنها در «نيشابور» به صراحت از مقام امام، منصب امامت و جايگاه حقّة حضرات ائمة معصومان(ع) سخن نگفت؛
▫️ بلكه در طيّ سفر و در برابر مأمون و در جلسات و نشستهاي مختلفي كه تشكيل ميشد، به صورت مبسوط دربارة ويژگيهاي امام، مقام امامت، قدر و منزلت امام و جريان امامت حقّه در ذريّة حضرت ابراهيم(ع) و فرزندان پيامبر آخرالزّمان(ص)، حضرات دوازده امام(ع) سخن گفته و وجوه گوناگون آن را برشمردند.
▫️چنانكه مأمون، فضل بن سهل ذوالرّياستين را به حضور امام رضا(ع) فرستاد و پيام داد:
«دوست دارم براي من از حلال و حرام و واجبات و مستحبّات، مجموعهاي تهيه نماييد؛ زيرا شما حجّت باري تعالي بر مردم و معدن آگاهي و علميد.»
▫️حضرت دستور داد دوات و كاغذ آوردند و به فضل فرمودند: «بنويس».
كلام امام(ع) با نام حضرت باري تعالي آغاز گرديد. سپس شهادت كلمة توحيد و صفات حضرتش بيان شد.
▫️آنگاه از شهادت به نبوّت حضرت محمّد بن عبدالله(ص)و مقام خاتميّت پيامبر گرامي(ص) نام برد و بعد از آن لزوم تصديق به تمام محتواي «قرآن» شريف از محكم و متشابه، خاص و عام، وعده و وعيد و ناسخ و منسوخ را خاطرنشان ساختند،
▫️ آنگاه از امر امامت و اهمّيت آن سخن گفته و اسم مبارك عليّ بن ابي طالب، اميرالمؤمنين(ع) و حسن و حسين(ع) را صريحاً ذكر و از ديگر امامان تا آن روز به اجمال ياد نمودند و در پايانِ نامه به قسمتهايي از احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي اشاره كرده، حتّي پارهاي از احكام اختصاصي بانوان را در آن مجموعه بيان كردند.
▫️در نمونهاي ديگر، عبدالعزيز بن مسلم ميگويد:
ما با حضرت رضا(ع) در «مرو» بوديم. اوايل ورودمان در يكي از روزهاي جمعه به مسجد جامع رفتيم. كساني كه در مسجد بودند، خواستند در امر امامت گفتوگو شود و اظهار داشتند كه مردم دربارة امر امامت اختلاف نظر بسيار دارند.
▫️بعداً كه حضور امام شرفياب شدم، جريان امر و بحث مردم را در امر امامت به عرض رساندم. حضرت تبسّمي كرده، فرمودند:
🔹«اي عبدالعزيز! مردم اطّلاعي ندارند، از دين خود به نيرنگ گمراه شدهاند. خداوند تبارك و تعالي پيامبر خود را قبض روح نكرد؛ مگر بعد از اينكه دين را براي او كامل گردانيد و قرآن را كه بيان همه چيز در آن است، بر او نازل فرمود. حلال و حرام، حدود و احكام و جميع نيازمنديها را به طور تمام و كمال در آن بيان فرمود و گفت:
🔹«ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيءٍ؛ در كتاب به هيچ وجه كوتاهي نكردهايم.»
پس از آن شرح مبسوطي دربارة ويژگيهاي امام و مقام آن بيان فرمودند.
قبول ولايتعهدي در اثر پافشاري و حتّي تهديد مأمون اتّفاق افتاد؛ امّا
امام رضا(ع) از فرصت پيش آمده براي نشر معارف و مباحثه و مذاكره با علماي اسلام و مذاهب مختلف بهره جسته و با پاسخگويي به سؤالات، بسياري از شبهات را زدودند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 امام رضا(ع) و ايران(۴)
در واقع، امام رضا(ع) طيّ اين سفر:
🔹1. بنياد بناي امامت و ولايت اهل بيت نبيّ اكرم(ص) را در «ايران» بيش از پيش استوار ساختند؛
🔹2. از نتايج سفر و حضور امام(ع) اين بود كه زمينههاي شكلگيري كانونهاي بزرگ علمي و معرفتي فراهم آمدند؛ كانونهايي كه ابتدا در «طوس» و سپس در «قم» و با مهاجرت علويان در ساير بلاد شكل گرفتند؛
🔹3. سيره و روش اهل بيت(ع) را به نحو شايسته از طريق تربيت نخبگان عملاً جاري و منتشر ساختند؛
🔹4. ايران را مبدّل به «شيعه خانة اهل بيت(ع)»، ايرانيان را به عنوان مدافعان و حاميان اهل بيت(ع) و بالأخره اين سرزمين را زمينهساز قيام جهاني امام مهدي(عج) ساختند تا در آخرالزّمان مهيّاي مجاهدت و همراهي با امام عصر(عج) شود؛
🔹5. نظام اعتقادي مبتني بر شاكلة ترسيم شده از سوي وحي و كلام پيامبر اكرم(ص) را تصحيح و بازسازي نمودند.
▫️امام با گفتوگوي مبسوط و مكرّر از «امامت و امام»، وجه بسيار مهمّ سياسي و حكومتي دين مبين اسلام را بارز ساختند و استوار ماندن اين نظام مهمّ سياسي بر بنياد نظري «ولايت و امامت» حضرات معصومان(ع) منصوب از سوي حق را تنها راه رهايي و طيّ مسير حقيقي همة آنچه كه پيامبر اكرم(ص) بنيان گذاشته بود، معرّفي نمودند.
▫️ شاخصي كه در تمام طول خلافت «امويان» و «عبّاسيان» مورد ترديد و انكار واقع شده بود؛ در حالي كه خلفاي غاصب و از جمله مأمون سعي در حذف يا منحصر كردن اهل بيت(ع) در بيان احكام فرعي اسلام و امور عبادي و غيرعبادي بريده از سياست و حكمراني داشتند.
▫️سخنان مفصّل و جامع امام رضا(ع) در «مسجد جامع مرو»، دربارة ويژگي امام، امامت و فضل و رتبة امام، فارق از همة برداشتها، سوءبرداشتها و سوءنيّتهاي عارض شده بر اين مهم بود.
▫️ايشان همچنين همة وجوه مهمّ سياسي، اجتماعي و مقام اجرايي امام براي اعمال ولايت و برپايي حق و انتظام جامعة مسلمانان بر پاية امامت را بيان داشتند. حضرت در اثناي كلام فرمودند:
🔹«امامت، مقام انبيا، وارث اوصيا است، امامت نمايندگي خداوند عزّوجلّ و جانشيني پيامبر و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين(ع) است. امامت زمام دين و باعث نظم مسلمانان و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است.
🔹امامت پاية بالندة اسلام و شاخه و نتيجة والاي آن است، توسط امام است كه نماز و زكات و روزه و حج و جهاد به كمال خود ميرسد و فَيء و صدقات وفور مييابد و حدود و احكام جاري ميگردد و مرزها حفظ و حراست ميشود.
🔹احكام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام ميكند و حدود را جاري مينمايد و از دين خدا دفاع نموده با حكمت و موعظة نيكو و دليل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا ميخواند...»
▫️شايد بتوان گفت در اثر دسيسة «بني اميّه» و پس از آن «بنيعبّاس»، مسلمانان دربارة منصب امامت، شخص امام و صفات و ويژگيهاي امامان معصوم و منصوب از سوي حق و پيامبر اكرم(ص)، دچار پراكندگي، اختلاف و تشتّت رأي شده بودند.
▫️اين حيراني و آشفتگي از سويي باعث دوام و بقاي خلفاي جور شده و از ديگر سو امامان شيعه و شيعيان را روز به روز در انزوا و مهجوريّت محصور ساخته و باعث جور و ستم روز افزون بر آنان شده بود.
▫️نبايد از نظر دور داشت كه در سرزمينهاي عربي، تعصّب قبيلهاي و كينههاي جاهلي كه ديگر بار در ساية خلافت «بني اميّه» و «بني عبّاس» تجديد حيات يافته بود، در كنار سلطة دراز مدّت خلفا مانع از آن بود كه حضرات معصومان(ع) بتوانند در آن جغرافيا به پايگاه شايستهاي براي شيعيان و به دنبال آن نضج و رشد فرهنگ و تفكّر ولايي امامان شيعه(ع)، دسترسي پيدا كنند.
ادامه دارد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
امام رضا(ع) و ايران(قسمت پایانی)
«ايران» مهمترين سرزميني بود كه از استعداد لازم براي تبديل شدن به قطب و مركز تمركز و فعّاليت شيعيان برخوردار بود؛ چنانكه ميتوان به موارد زير در اين باره اشاره كرد:
▫️1. وجود نوعي عقلانيّت در ميان ساكنان اين سرزمين (پيراسته از تعصّب)؛
2. طبع ملايم و نزديك به تعادل در ميان آنها؛
3. روحية قوي ولايتپذيري؛
4. و دوري از مركز خلافت اموي و عبّاسي، چهار عامل اصلي و مهم به شمار ميروند كه در خود و با خود، زمينههاي تبديل شدن «ايران» به بزرگترين پايگاه شيعي را داشتند.
پيش از اين ذكر شده بود كه ايرانيان در هنگام آشنايي با اسلام و
اهل بيت(ع)، تماميّت خصال جوانمردي و فتوّت و پهلواني را كه از قبل در ميان خود جاري و ساري ميديدند، در سيما و سيره و سنّت اهل بيت(ع) و حقيقت دينداري مسلمانان مشاهده كرده بودند.
▫️از اينجاست كه گفته شد، ورود امام رضا(ع) به ايران و گفتوگوي مكرّر و دقيق ايشان در فرصتهاي مختلف از منصب امامت و ويژگيهاي امامان معصوم(ع)، ناظر بر همين رويكرد ويژة حضرت دربارة استحكامبخشي به جامعة شيعيان و تقويت بنية اعتقادي آنان و حمايت از اين سازمان و تشكيلات شيعي در ايران بوده است.
▫️اين پايگاه در كوتاه مدّت، مأمن شيعيان مهاجر از بلاد عربي و در دراز مدّت، باعث شكلگيري قطب و مركزي ميشد كه اسلام ناب ولايي و علوي را پرورش داده و سيره و سنّت اهل بيت(ع) را حافظ و نگهبان ميگرديد؛
▫️ چنانكه مراكز حوزوي و علمي اين ديار به تمامي از طريق تربيت فقها، علما و فضلا عهدهدار ثبت و اشاعة كلام، فقه و حديث شيعي شدند.
▫️ترديدي نبايد كرد كه جملة امامان معصوم(ع) در دوردست نگاه خود، آخرالزّمان و ظهور وصيّ آخرين از سلالة پاك پيامبر اكرم(ص) را ملاحظه كرده و از قرنها قبل، درصدد ايجاد زمينههاي لازم براي آن واقعة عظيم بودند.
▫️اگرچه تا پيش از اين امر، ايرانيان بسياري مذهب شيعه را پذيرفته و در دامان ولايت اهل بيت(ع) به سر ميبردند؛ ليكن جغرافياي تشيّع به دليل حضور امامان معصوم(ع)، خارج از ايران و در «حجاز» و «عراق» تعريف ميشد.
▫️ اين دو منطقه ديگر ظرفيّت اين معنا و حفاظت از جغرافياي فرهنگي مكتب اهل بيت(ع) را نداشتند. اين نهال ميبايست در سرزمين ديگري به برگ و بار مينشست. جغرافيايي دور از مراكز مهمّ حضور «امويان» و «عبّاسيان» عنود و كينهجو كه جاهليّت و عصبيّت جاهلي در آنها نهادينه شده بود.
▫️با مهاجرت بزرگ امام رضا(ع) و پس از آن امامزادگان از اهل بيت(ع)، «كانون جغرافيايي» ويژهاي براي تمركز و توطّن شيعيان و مكتب اهل بيت(ع) فراهم آمد؛
▫️زيرا به دليل وجود پتانسيل و امكانات ويژة سياسي، اجتماعي و اقتصادي، اين امكان را فراهم ميآورد كه پس از چند قرن، شيعيان نيز صاحب قدرت بزرگ سياسي، اجتماعي شوند؛
▫️چنانكه با فروپاشي «عبّاسيان» و با تأسيس دولت پادشاهي شيعي «صفويّه» اين قدرت بزرگ به وجود آمد و شيعيان سرانجام به يك نظام مادّي و فرهنگي يكپارچه تبديل شدند.
▫️نبايد از نظر دور داشت كه جملگي اين وقايع، حلقههاي زنجيري بودهاند كه در سير اكمالي خود به حلقههايي نيز ميپيوندند كه در پايان، «ايران» و ايرانيان را به عنوان «زمينهسازان قيام جهاني امام مهدي(عج)» و همراهان ايشان معرفي خواهند نمود.
▫️از اينجاست كه عرض ميكنم، حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع)، شيعهخانة اهل بيت(ع) را تأسيس و آن را در مسيري و ريلي قرار دادند كه در آخرالزّمان و به وقت ظهور كبرا به تمامي در خدمت حضرت امام عصر(عج) درآيد.
▫️اين سخن بدان معني است كه راز ورود ايران به اسلام و به تبع آن راز ماندگارياش، به مأموريّت ويژهاي برميگردد كه خداي حكيم براي آن رقم زده است.
▫️راز ماندگاري ايران به مأموريّت آخرالزّماني ايران و ايرانيان در همراهي با امام مبين و حجّت حق، حضرت صاحب الزّمان(عج) و دفاع از كيان فكري و فرهنگي شيعيان در برابر تندباد تحريف و هجمههاي دجّالان آخرالزّمان برميگردد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda