eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
950 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
157 ویدیو
332 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم 🔷❓ تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟ 🔷✅شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟ ⁉️پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟ ☀️یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند... 🗯 راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند: 💥1-حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار و خبرنگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است. ❄️نقل شده است که همین فرد مانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد. 💥2-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها): بخش دیگری را هم از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند. 💥3-جنایتکاران سپاه دشمن: خیلی از جنایتکاران قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند. ⚡️ همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت. خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش. 💥4- یاران زنده مانده (علیه السلام): فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد. ❄️ امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد. ⚡️گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده. 🍀غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد. سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب! 🍂🍁🍂🍁.🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 📚 به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی تاریخ دان و محقق تاریخ اسلام و تشییع http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
| ❇️ اگر امام حسین(علیه‌السلام) کربلا نمی‌رفت چه می‌شد؟ ✅ گزیده بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره نهضت امام حسین(علیه‌السلام) (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
❓❓سوال : آیا پراکندگی و گریز یاران حسین(ع) در شب بعد از سخنان امام(ع) صحت دارد؟👇 ✅یکی از تحریفات تاریخ عاشورا که در برخی کتب مثل «معالی السبطین» و «جواهر الکلام فی سوانح الایام» و «نورالعین» و «اسرار الشهاده»، «مهیج الاحزان» و «مخزن البکاء» و «روضه الشهداء» بیان شده است، پراکندگی یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا است. آن‌گونه که در کتاب «معالی السبطین» آمده است اینکه؛ [حضرت سکینه(س) دختر امام حسین(ع) گفته که شنیده است، پدرش در شب عاشورا به اصحاب می‌ فرماید : 《ای قومِ من! شما برای این به اینجا آمدید که می‌دانستید من به سوی قومی می‌روم که با من با دل و زبان بیعت کرده‌اند؛ اما اینک کار دگرگون شده است. شیطان آنها را گمراه کرده و آنها خدا را فراموش کرده‌اند و اکنون جز کشتن من قصد و غرضی ندارند. من نمی‌خواهم کسی ناخواسته همراه من کشته شود. هرکس از شما که نمی‌خواهد با من همراه باشد، می‌تواند برگردد. هنوز وقت نگذشته و راه باز است و سیاهی شب همه‌‌جا گسترده است و شما می‌توانید برگردید..》 و هنوز حرف پدر تمام نشده بود که اصحابش پراکنده شدند. ۱۰ نفر، ۱۰ نفر یا ۲۰ نفر، ۲۰ نفر شروع به رفتن کردند و از آنها جز ۷۱ نفر نماند. به پدرم نگاه کردم. دیدم که سرش را پایین انداخته است. گریه راه نفسم را گرفت و ترسیدم که پدرم صدای گریه مرا بشنود. هر طور بود، جلوی گریه‌ام را گرفتم و دستم را به سوی آسمان بلند کردم و گفتم، خدایا همان‌طور که آنها ما را واگذاشتند، تو نیز آنها را واگذار و دعایشان را مستجاب نکن و شفاعت جدم را روز قیامت نصیب آنان نگردان.] دکتر صحتی پژوهشگر در عرصه عاشورا معتقد است که این مطلب را برای اولین بار محمدتقی سپهر نویسنده کتاب «ناسخ التواریخ» از کتاب «مروج الذهب» مسعودی آورده است و آنرا وی ابتدا انجام داده و از آنجا به دیگر کتب راه یافته است. و نه‌ فقط در این باب، در بی‌اعتباری «ناسخ التواریخ» شکی نیست، بلکه کتاب‌های «نورالعین»، «اسرار الشهاده»، «مهیج الاحزان» و «مخزن البکاء» که ناقلان خبر پراکنده‌شدن یاران امام (ع) در شب عاشورا به آنان استناد می‌کنند، نيز به‌کلی بی‌اعتبارند. در حالی که بسیاری از مورخین مثل طبری و شیخ مفید که در فوق اشاره شد، گویای این هستند که هیچ یک از یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا حضرت(ع) رو تنها نگذاشتند و تا پای جان وفادار بودند. حتی برادران و پسران و برادرزادگان امام(ع) و یاران و اصحاب اعلام وفاداری کردند و باز امام(ع) سخنان خود را تکرار و بر رفتن آنان اصرار کرد؛ اما این‌بار نیز یاران ایشان چون مسلم بن عوسجه، سعد بن عبدالله حنفی، زهیر بن قین و دیگران از سر وفاداری سخن گفتند. اظهارات یاران امام(ع) برای سبقت در جانبازی و عرض وفاداری شاید کنایه‌ای هم به نقض عهدکنندگان کوفه باشد. بسیاری از این یاران، کوفی نبودند و برخی نیز که از اهالی عراق بودند، هرگز نامه‌ای برای امام(ع) ننوشتند؛ اما مسئولیت خویش را به‌درستی تشخیص دادند و در این کوران غربت، امام(ع) را تنها نگذاشتند. این یاری‌کردن با یاری‌رساندن در پیروزی و هنگام تقسیم غنایم بسیار تفاوت دارد. یارانی بودند که از ابتدا تصور می‌کردند امام(ع) پیروز خواهد شد و نصیبی به آنان خواهد رسید؛ اما وقتی کار بالا گرفت و جز شهادت راهی باقی نماند، آنان نیز نماندند. بسیاری یاوری‌ها و یاوران نیز چنین‌‌اند؛ فقط در صورت پیروزی یاورند و در سختی و شکست، جمع دوستان را رها می‌کنند؛ در مقابل، چنین رهبری، چنین یارانی نیز دارد. یارانی که امام (ع) از وفاداری آنان می‌گوید و آنان را بهترین و وفادارترین یاران می‌خواند؛ بنابراین فرار یاران امام(ع) در شب عاشورا افسانه‌ای بیش نیست. 📚منابع : ۱)معالی السبطین، ج۱، ص۲۰۸ ۲)تحریف‌شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین(ع) صحتی سردرودی، ص۱۶۹ حسین (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
❇️ کتاب ‌ فوق به قلم عبدالمجید مبلغی؛ سیر تطور هویت یابی شیعیان تا پایان مکتب شیعی بغداد منتشر شد 🔵سیر تطور هویت یابی شیعیان تا پایان مکتب شیعی بغداد تألیف عبدالمجید مبلغی به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد. ⬛️نویسنده در این کتاب کوشیده است تا درکی از نسبت اندیشه / عمل شیعی با مناسبات پیرامونی به دست دهد و بدین ترتیب نحوه گسترش و ارتقا مراتب اندیشه و عمل را در شیعه ذیل امکانات روش شناسی گفتمان به بحث گذارد. ⭕️کتاب شامل پنج فصل اصلی است: فصل نخست به مبحث مطالعه گفتمان اختصاص یافته است و اینکه چگونه می‌توان با بهره گیری از روش شناسی گفتمان مبحثی تاریخی همچون شیعه را پژوهید و در ارتباط با آن به مطالعه تاریخی دست زد. 🔴در فصل دوم کتاب به گفتمان نخست شیعه پرداخته شده است. این گفتمان که گفتمان شیعه سیاسی است در محدوده زمانی از امام علی (ع) تا واقعه عاشورا را پوشش می‌دهد. ✳️در فصل سوم کتاب نویسنده بر موضوع گفتمان شیعه اجتماعی تمرکز کرده است. این گفتمان محدوده زمانی از کربلا تا دوران صادقین (ع) را پوشش می‌دهد. ✳️در فصل چهارم کتاب شیعه اعتقادی و گفتمان اعتقادی شیعه را به بحث گذاشته است. این گفتمان نیز از دوران صادقین تا آغاز غیبت صغری را شامل می‌شود. فصل پنجم کتاب به گفتمان شیعه هویتی اختصاص یافته است. گفتمانی که به دوران آغاز غیبت تأسیس حوزه نجف پس از حمله سلاجقه به بغداد باز می‌گردد. حسین (ع) # محرم http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
🔹شب عاشورا شب اتمام حجت امام حسین(ع) با یاران و شب غَربال آنها!👇 ✅امام حسین(ع) در شب عاشورا یاران را درون خیمه ای بزرگ جمع نمود تا آنهایی که آمده اند برای پست و مقام، برای مال و غنیمت و برای دنیا، آنها را مرخّص کند وغربال نماید و دانه درشت ها را برچیند. پس در خطاب به یارانش فرمود : 《اَلا و انّی لا اظُنُّ یَومَاً لَنا مِن هولاء، الا و انّی قَد اَذَنتُ لَکُم فَانطَلَقُوا جَمیعَاً فی حِلِّ لَیسَ عَلیکُم مِنّی ذَمامُ!》 ♦️آگاه باشيد که يک روز بیشتر از عمر ما نمانده است. من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود را از گردن شما برداشتم بر شما حرجی نيست و شما را به اختیار خودتان گذاشتم. 《تَفَرَّقُوا في سَوادِ هذا اللَيلِ، وَ ذَروُني و هؤلاء القومَ، فانَّهُم لا يُريدُون غَيری!》 ♦️اينک ظلمت شب را غنيمت دانسته و هر يک به طرفی برويد. و مرا بگذاريد با اين گروه ستمکاری که آنان همه به جهت کشتن من جمع شدند، چرا که آنان غير از مرا نمی خواهند. کلام امام تمام شد و حضرت(ع) مشاهده کرد که کسی حضرت(ع) را تنها نگذاشت و حتی همگی تا پای جان ایستاده اند، و یک به یک وفاداری خود را به حضرت(ع) اعلام می کنند. اولین آنها حضرت عباس(ع) و بعد از ایشان امثال زهیر و حبیب و مسلم بن عوسجه و.. پس امام(ع) خطاب به آنان فرمود : 《فانّي لا أَعلَمُ أصحابَنا أَوفي و لا خيراً مِن أصحابي، و لا أهلِ بيتِ أبّرُ و أوصَلُ مِن أهلِ بَيتي؛ فَجَزاکُم اللهُ خَيراً》 ♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد. حضرت(ع) بعد از این جریان با خواهرش زینب کبری(س) دیدار کرد تا دل نگرانی ایشان را تسکین بخشد. حضرت زینب(س) فرمود : 《برادر! آیا یاران خود را خوب آزموده اى؟ و به پایدارى آنها پى برده اى؟ مبادا هنگام دشوارى دست از تو بردارند و تو را تنها بگذارند؟ امام (ع) در پاسخ فرمود : 《آرى به خدا سوگند آنها را آزموده ام. آنها را مردانى دلاور و غرنّده و سینه سپر یافتم، به كشته شدن در پیش روى من، بیش از علاقه طفل به پستان مادر، مشتاقند.》 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ص ۴۴۲ ۲)الدمعه الساكیه بهبهانی، ص۳۲۵ (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📌 عبیدالله بن زیاد 🔰ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن مادر او تصریح شده است. 🔰در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده ، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، ، زیاد را برادر خویش می‌خواند. 🔰ابن زیاد، بسیار خشن، بی‌رحم و بی پروا بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند. 🔰معاویه پس از مرگ زیاد، عبیدالله را به حکومت خراسان منصوب کرد و در سال ۵۵، ۵۶ یا ۵۷ق او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد. 🔰با آغاز قیام علیه السلام و اعزام نماینده او بن عقیل به کوفه، عبیدالله که خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت منصوب گشت. 🔰یکی از بزرگترین جنایات عبیدالله بن زیاد، به رساندن امام حسین علیه‌السّلام و یاران ایشان و به اسارت گرفتن حرم رسول خداست. او در سال ۶۵ق نیز قیام توابین را سرکوب کرد. 🔰مختار در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در واقعه دست داشتند، ابراهیم بن را با سپاه به مقابله فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد ( ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید. 🔰 مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و علیه السلام فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر آوردند كه طعام میل می‏فرمود. 🔰امام فرمود: وقتی كه مرا در كوفه به مجلس ابن زیاد آوردند او طعام می‏خورد و سر بریده پدرم در كنار او بود. 💠 گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سر ابن زیاد را به وقت طعام خوردن پیش من آورند، خدا را حمد می‏كنم كه دعای مرا اجابت فرمود. 💠 سپس امام فرمود: سر ابن زیاد را بدور اندازند و در ابن نما آمده كه امام سجده شكر كرد و گفت: 💠 «الحمد لله الذی اَدركَ لی ثاری من عدوّی و جزی اللّه المختار خیراً»؛ خدا را شكر می كنم كه انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزای خیر عنایت كند. 📚 مفید، الاختصاص، ۱۳۷۹ق، ص۷۳. 📚 زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳. 📚 طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳. (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
✅پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمربن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى (دشتى پهناور ميان ری و همدان كه بعدها به قزوين ملحق گرديد) منصوب و به سركوبى شورش ديلميان  مأمور کرد. عمر بن سعد طبق دستور با ۴ هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين(ع) به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام(ع) به كربلا بفرستد. وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين(ع) برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد. ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز دوم يا سوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد. در این روز سپاه امام(ع) توسط لشگر هزار نفری حرّبن یزید ریاحی در کربلا متوقف شده بود. عمربن سعد از طرفی نمی خواست حکومت ری را از دست بدهد و از طرفی هم نمی خواست دستش به امام حسین(ع) آغشته شود. پس چاره را در مذاکره ی با امام(ع) دید و اینکه از امام(ع) برای یزید بیعت بگیرد و حداقل از این طریق به دو مقصودش برسد‌. پس ابن سعد پیکی به سوی امام(ع) فرستاد. فرستاده ی عمربن سعد نزد امام(ع) آمد. ونامه ابن سعد را به امام(ع) تقدیم نمود و عرض کرد : چرا به دیار ما آمده اى؟ حضرت(ع) فرمود: 《از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار، مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم تا با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم.》 وقتى فرستاده عمرسعد بازگشت و او را از جریان امر با خبرساخت، ابن سعد گفت : امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند. آنگاه این خواسته ی امام را به اطّلاع ابن زیاد رساند ولى او در پاسخ نوشت : از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت..! چون نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت : تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست! عمربن سعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(ع) فرستاد. امام حسین(ع) فرمود : 《من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى!》 🔶تا اینکه روز هشتم محرم فرا رسید! امام حسین(ع) قاصدى نزد عمربن سعد روانه ساخت که مى خواهم شب هنگام، در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتى داشته باشیم. چون شب فرا رسید، ابن سعد با بیست نفر از یارانش و امام حسین(ع) نیز با بیست تن از یاران خود در محلّ موعود حضور یافتند. امام(ع) به یاران خود دستور داد تا دور شوند ،تنها عبّاس(ع) برادرش و على اکبر(ع) فرزندش را نزد خود نگاه داشت. همین طور ابن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیّه دستور داد، دور شوند. ابتدا امام(ع) آغاز سخن کرد و فرمود : 《وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد! اَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی اِلَیْهِ مَعادُکَ؟ اَتُقاتِلُنِی وَ اَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هوُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَاِنَّهُ اَقْرَبُ لَکَ اِلَى اللّهِ تَعالى!》 واى بر تو، اى پسر سعد! آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. ابن سعد گفت : اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود : 《اَنَا اَبْنیها لَکَ》 من آن را براى تو مى سازم! ابن سعد گفت : من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام(ع) فرمود : 《اَنَا اُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجاز》 من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم! ابن سعد گفت : من از جان خانواده ام بیمناکم. امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، فرمود : 《مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ اِنِّی لاَرْجُوا اَلاّ تَاْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ اِلاّ یَسیراً》 تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خداسوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى! ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت: «وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَهٌ عَنِ الْبُرِّ»؛ جو عراق مرا کافى است! سپس فردای آن روز یعنی روز تاسوعا شمر بن ذی الجوشن وارد شد. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📢 روشنگری.... سر شهیدان را در روز اول صفر از دروازه "توما" به آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند. هنگامی که امام (ع) در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 📌 امام (ع) به او فرمود: آیا خوانده ای؟ گفت آری. امام فرمود: پس این( ) آیه را شنیده ای: 💠 بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. امام سجاد(ع) فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از آل محمد علیهم السلام، از و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📌روزشمار وقایع بعداز ... ۱۱ محرم حرکت به سوی ۱۱ محرم توسط بنی اسد(از اهل غاضریه) ۱۲ محرم ورود کاروان اسیران  به کوفه. ۱۹ محرم حرکت کاروان اسیران از کوفه به . ۱ صفر ورود اهل بیت(ع) و سر مطهّر امام (ع) به شام. ۲۰ صفر حسینی ۲۰ صفر ورود اهل بیت امام(ع) به http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
✅محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود نقل می کند که وقتی حضرت رسول اکرم(ص) در سرزمین ابطح بود و برای آن حضرت(ص) خیمه ای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان نماز گفت و حضرت(ص) مشغول وضو شد، و اصحاب به سمت حضرت(ص) هجوم می آوردند و دست خود را دراز می کردند و به قطراتی که از دست مبارک ایشان سرازیر می شد، تبرّک می جستند.(۱) ❓سوال اینجاست که؛ از زمان رحلت حضرت رسول اکرم(ص)[سال ۱۱ ه قمری] تا واقعه کربلا [سال ۶۱ ه قمری] دقیقا پنجاه سال طول کشیده است. در طی این نیم قرن، چه شد که آن امت پیغمبر(ص) و کسانی که قطرات آب وضوی پیغمبر(ص) رو برای تبرّک می بردند، همانها یا اولاد آنها، قطرات خون امام حسین(ع) که جگر گوشه همین پیغمبر(ص) بود را برای تقرّب زمین ریختند؟!! 📜پس به مناسبت این موضوع، عوامل و انگیزه های قاتلین امام حسین(ع) را بازگو کنیم و اینکه قاتلین امام حسین(ع) پنج دسته بودند. 📚منبع : صحیح بخاری، ج۶، ص۵۶۷ " (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
✅بعد از کشته شدن عثمان، امام علی(ع) با توجه به اقبال عمومی و اتمام حجت، ناچار خلافت را پذیرفت‌. معاویه در تقابل با امام(ع) جنگ جمل را را غیر مستقیم و جنگ صفین را مستقیما به راه انداخت. با وقوع جنگ جمل، و کشته شدن صحابی پیامبر(ص) از جمله طلحه و زبیر و شروع جنگ صفین، معاویه توانست از خستگی و راحت طلبی سپاه امام(ع)، ضعف بنیه اعتقادی و سست عهدی کوفیان، و از طرفی طولانی شدن مدت جنگ صفین، همه دست به دست هم داد تا خدعه ی حکمیت تحقق یافته و صلح بر امام علی(ع) تحمیل گردد. پس از تحمیل حکمیت نگاه مردم کوفه به امام(ع) تغییر کرد، معاویه از این فرصت نیز بهره جسته و با معرفی کردن علی(ع) به عنوان قاتل عثمان که قبلتر فقط زمزمه اش بود، سبب پیدایش دو تفکّر دین علی(ع) و دین عثمان شد. تا جایی که به علی(ع) خلیفه آشوب طلب و فتنه گر نام نهادند و ایشان را متهم به قتل عثمان و سایر صحابه و هتّاک به عایشه معرفی کردند. معاویه در عموم، علی(ع) را قاتل عثمان معرفی کرد و این ادعا پیروانی پیدا کرد و عثمان همچون قدیسی مظلوم خون پیروان خود را به جوشش و غلیان در می آورد. و مردم هم با معاویه یک صدا شده بودند که علی(ع) باید خون عثمان را گردن بگیرد. این غائله ادامه داشت تا جایی که در کربلا بیشتر بروز کرد. طبری می نویسد : هنگامی که نافع بن هلال در کربلا از یاران امام حسین(ع) پا به میدان نهاد، در حالی که رجز می خواند، می گفت : 《انا عَلی دین عَلیِّ(ع)》 و در مقابل او شخصی از سپاه ابن زیاد به نام مزاحم بن حدیث رجز می خواند و می گفت : 《اَنا عَلَی دینِ عُثمانَ》 بنی امیه که خود را داغدار عثمان معرفی کرده بودند، حال با حضور حسین(ع) در صحرای کربلا موقعیت خوبی را برای انتقام می دانستند. و آنان در ذهن مردم این گونه فضاسازی کرده بودند که علی قاتل عثمان است و باید از حسین(ع) انتقام عثمان را بگیریم. پیش تر یزید در نامه ی خود به ولید نوشته بود : 《انَّ اللهَ تَعالی مُنتَقِمُ لِلمَظلُومِ عُثمانَ بنَ عَفَّانِ مِن آلِ اَبی تُرابِ بِآلِ سُفیانِ》 خداوند انتقام عثمان مظلوم را به وسیله آل سفیان، از آل ابی تراب خواهد ستاند. در روز هفتم محرم، بر اساس فرمانى که عبیدالله فرستاد، قرار شد تا میان سپاه امام حسین(ع) و آب فرات فاصله انداخته شود. یعنى آنها حق استفاده از آب را نداشته باشند. نامه ابن زیاد به عمر بن سعد این بود : 《حُلْ بَینَ حُسَینِ(ع) و أصحابِه و بینَ المَاءِ فَلایَذُوقُوا مِنهُ قَطرَةً، کَما صُنِع بِالتَّقِىِّ الزَّکىِّ المَظلُوُم》 حسین(ع) و یارانش را از آب فاصله بیانداز! نباید یك جرعه آب بنوشد، هم چنان كه این كار را نسبت به عثمان بن عفان پرهیزكار انجام دادند. و در نقل شیخ مفید آمده است : 《و حُلْ بَینَ المَاءِ و بَینَه کَما حیلَ بَینَ عُثمانَ و بَین المَاءِ یَومَ الدارِ》 همان طور که اجازه استفاده از آب به عثمان داده نشد، اجازه استفاده از آب را به حسین(ع) و یارانش نده. نقل است که وقتی اسرای کربلا بعد از شام وارد مدینه شدند و بنی هاشم شیون و ناله سر دادند و به عزاداری پرداختند. والی مدینه عمرو بن سعید با دیدن آن صحنه خندید و شعری را در دشمنی با اهل بیت (ع) خواند و بعد از آن گفت : 《هذه واعیه بِواعیه عَثمانَ بن عَفَّان》 این شیون ها در مقابل شیونهایی که برای عثمان بن عفان بود. 📚منابع : ۱)المغازی واقدی، ج۱، ‌ص۵۳ ۲)تاریخ طبرى، ج۷، ص۳۰۱ ۳)الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۹۹ ۴)اعلام الوری طبرسی، ص۲۳۵ ۵)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۵ ۶)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۷ ۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۴۵ http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
✅وقتی تمام یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 🔺چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  «اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ» 🔺ما به خاطر کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم. 📚منبع : ينابيع المودّة،ج۳،ص۸۰ http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📜معرفی قاتلان اصلی حضرت سید الشهدا(ع) 1-یزید بن معاویه 2-عبیدالله بن زیاد 3-عمربن سعد 4-شمربن ذی الجوشن 5-شبث بن ربعی 6-حصین بن نمیر 7-خولی بن یزید 8-سنان بن انس 9- حرمله بن کاهل (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
مقاله.pdf
616.6K
مقاله : مواضع امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا نویسنده: حجت الاسلام محسن رنجبر؛ یكى از مباحثى كه در عصر امامت امام سجاد(عليه السلام) مطرح است، موضع گيرى هاى سياسى حضرت در برابر حوادث و اعمال حاكمان اموى است. اين نوشتار در دو بخش به بررسى اين مواضع مى پردازد: بخش نخست، به مواضع سياسى حضرت در برابر حوادثى چون: واقعه حرّه، قيام توّابين، قيام مختار و ... و بخش دوّم، به مواضع سياسى حضرت، در قبال اعمال خلفا و حكام اموى... (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
معنای حرکت حضرت زینب(س) در اربعین چه بود؟ : 🔹حرکت زینب کبری نشان داد، نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت آلودى که قصد دارند مقاطع و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند. 🔹حادثه‌ى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، زینب کبری (سلام الله علیها) نگذاشت. 🔹دو حرکت عمّه‌ى ما - کبری (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى‌ها و آن بیانات که مایه‌ى افشاى حقایق شد؛ یک دیگر، آمدن به کربلا در بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. 🔹این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. 🔸تا ملّتها زنده‌اند، تا زبانهاى حقگو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند؛ همچنانکه نتوانسته‌اند. ۹۳/۱۰/۱۷ (س) @tarikh_j
❇️ادامه خلاصه مقاله:👇محتوای نامه ها نیز بیانگر بی اعتقادی اشراف به حرکت است مضمون نامه که نشان از اعتقادات تشیع مذهبی است که با اظهار خرسندی از مرگ معاویه و سپاس خدا آغاز کرده و معاویه را دشمن ستمگر دانسته اند. ج) برخورد امام با دو گروه شیعیان و اشراف امام در منزلگاه حاجر نامه ای به سلیمان و شیعیان نوشت و نامی از اشراف نبرد و در شب به نامه اشراف که مکری بیش نبوده اشاره کرد. در برابر سپاه سعد آنان را خطاب قرار داد که مگر شما نبودید که به من نامه نوشتید و نامی از سلیمان و دیگران نمی آورد. نماد ها و شعار های مذهبی عثمانی در کشته شدن عثمان در برابر زن و فرزندان او در برابر کشته شدن امام حسین در برابر زنان و کودکان انتقام کشته شدگان بعد از خاندان بیت منع آب که بارزترین نمود تفکر عثمانی در کربلاست که چون عثمان تشنه کشته شد و امام علی را مسئول اینکار می دانستند. ظهور اندیشه های سیاسی عثمانی و علوی در مناظرات و گفتگو ها نشان از این دو نوع تفکر شیعی و عثمانی است. به طور مثال زهیر با استفاده از عبارت حزب آشکار ساخته است که دو حزب سیاسی و فکری مخالف در برابر یکدیگر قرار گرفته اند. امام از زهیر به عنوان نام می برد. امیه این اندیشه را میان مردم ایجاد کرده بودند که هر حرکت و قیامی بر ضد حاکم وقت محکوم و خروج از دین است و این از اندیشه های سیاسی عثمانی بود. با مقایسه میان اشعار و رجزهای و معلوم میشود این همان ادبیات سیاسی و مذهبی در کربلاست که از یک تفکر نشأت میگیرد. ادبیات سیاسی عثمانی حاکم بر سپاه عمر سعد که به توهین و دشنام به امام می پرداختند ای حسین این آب را می بینی که چون سینه آسمان آبی است به خدا از آن ننوشی تا از حمیم جهنم بنوشی. یا اینکه وقتی امام چوب و علف هایی را که پشت خیمه ها بود آتش زد تا از یک طرف مورد حمله واقع شود یکی به امام خطاب کرد به آتش دنیا بیش از روز قیامت تعجیل کردی بنابراین وقتی افرادی با این بینش و طرز تفکر در کربلا حاضر شدند چگونه باید پذیرفت که این افراد از شیعیان بودند که دل در گرو داشتند. تنها به حرف کوفی بودن نمی توان آنها را شیعه دانست بلکه تفکر عثمانی در آنها رخنه کرده بود و این از نوع مواضع ایشان کاملا مشهود است. تلخیص:صدیقه آقاسی_ سطح سه تاریخ اسلام ع http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
پس از واقعه مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از امام حسین علیه السلام مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین علیه السلام مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد». و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.  تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶ -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
کتاب سفرنامه نوشته محمدرضا جهرمی است. این کتاب روایت سفر به کربلا و تجربیات نویسنده از این سفر آسمانی است. این کتاب برای کسانی که هرگز به این سفر نرفته‌اند هم خواندنی و جذاب است. درباره کتاب سفرنامه کربلا در این کتاب آداب زیارت و مذهبی کربلا با توضیف و تفسیر زیبا گردآوری شده است تا اگر کسی سعادت پیدا نکرده بود به این سفر ارزشمند برود با خواندن این کتاب به تصویری واضح و جذاب دست پیدا کند. این کتاب با زبان روایی جذاب خواننده را با خود به سفری لذت‌بخش می‌برد. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
بخشی از کتاب سفرنامه کربلا از خیابان‌های کاظمین که رد می‌شدیم چندتا نکته نظرم را جلب کرد: وضعیت ماشین‌ها و خیابان‌ها و آپارتمان‌ها کاظمین از نجف و کربلا تمیزتر و شیک بود و مشخص بود که در حومه پایتخت کسی هستیم که اصلا بنا بر آبادی و عمران مناطق شیعه نشین نداشته است! و یا پلاک ماشین‌های کاظمین تقریبا صد در صد بغدادی بود و وقتی علتش را جویا شدم فهمیدم که استانداری و مسائل مربوط به تردد کاظمین کاملا تحت نظر بغداد صورت می‌گیرد و مردم علی الخصوص متمکنین هم از این بابت ناراضی‌اند و احساس استقلال ندارند! و یا خانم چادری کم پیدا می‌شد و معمولا خانم‌ها محجب اما جلف و اندامی پوشیده بودند و با تحقیقی که کردم کاشف به عمل اومد که اصلا در مدارس اینگونه تیپی را تجویز میکنند... و موارد دیگر که قصد اطاله ندارم... چون دیر رسیدیم و به نماز جماعت ظهر حرم مطهر نمیرسیدیم در هتل نماز خواندیم... ساعت ۳ عصر قرار گذاشتیم و همه با هم به حرم رفتیم. بارون نم نم شروع شده بود و صدای رعد و برق میومد... با عبارت 《یا من یسبح الرعد بحمده》شروع کردم و زمزمه مولا مولا یابن الزهرا یا جوادالائمه...به راه انداختم... وقتی از ماشین هتل پباده شدیم، بارون داشت تند تند شروع می‌شد... تا رسیدیم به دم در حرم، نیمه خیس شده بودیم... به طاق یکی از حجره های پناه آوردیم... نمیدونم کسی حواسش بود یا نه اما دو تا کبوتر خوشکل هم به گوشه بالایی طاق اون حجره پناه آورده بودند... بارون شدت گرفت و صحنه بی نظیر بارش رحمت الهی از زیباترین صحنه های عمرما. تنظیم:سرکار خانم فاطمه غفاری -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
در حال برگزاری☝️ ✅ نشست بررسی بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا در اربعین ❇️باحضور استاد محترم حجت الاسلام والمسلمین دکتر اکبر روستائی 🗓 زمان:امروز شنبه 1400/7/3 ساعت ۱۰الی ۱۲ : http://online.jz.ac.ir/rbhyyb897yoy/ -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
📢 کاروان کربلا.... سر شهیدان را از دروازه "توما" به آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند. هنگامی که امام (ع) در کنار در جامع بودند، نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 📌 امام (ع) به او فرمود: آیا خوانده ای؟ پیرمرد گفت آری. امام فرمود: پس آیه( ) را شنیده ای که خداوند فرمود: بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. امام سجاد(ع) فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از آل محمد علیهم السلام، از و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ 👇👇 🌻 @ahlebait110 -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
نگرانم که در این بُحبُحه یِ آزادی نکند از گرهِ عشقِ تو آزاد شوم -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
. «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است: من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن می‌گفت. یونس به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد: فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیه‌السلام) می‌افتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟ حضرت فرمودند: بگو: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان می‌رسد، چه از نزدیک و چه از دور.» 📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵ ♡حسین جان! دنیای بی‌تو یعنی جهنم، امتحانم نکن با دوری...♡ -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
⚫️ یا سلام الله علیها ؟ ✍یادداشتی از دکتر ، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام، پیرامون استفاده از کلمه برای حضرت زینب(س):👇🏿 🔹سالروز شهادت جانگداز بزرگ بانوی اسلام، وجود مقدس کبری (س) بر امام عصر ارواحنا فداه و نایب آن حضرت رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی و همه شیعیان جهان تسلیت باد. 🔹 روح مطهر حضرت زینب کبری (س) در نیمه سال ۶۲ به ملکوت اعلی و ساحت مقدس الهی پیوست. آن وجود مقدس که تمام صحنه‌های سخت جانسوز کربلا را تحمل کرده بود و بعد از واقعه جانگداز کربلا مأموریت و مسئولیت پیام رسانی قیام امام حسین علیه‌السلام را بر عهده گرفته بود، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از حادثه کربلا و سفر سخت و جانکاه و تبعات آن به شهادت رسید. 🔹اینجانب عرض می‌کنم که باید آن وجود مقدس را دانست. چرا که آن حضرت فاجعه دردناک و آن واقعه جانسوز از هر جهت می‌باشند. آن حضرت وظیفه خود را در انتقال پیام قیام حضرت سیدالشهدا (ع) به خوبی ایفا فرمود و به حق گفته شده است که: کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j