🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
🌀اختلافات حاج محمد عرب با وکیلی (شهردار قم)- بخش چهارم 🎙حاج محمد عرب: 🔹️وکیلی در محیط کار با #کارم
🌀اختلافات حاج محمد عرب با وکیلی (شهردار قم)- بخش آخر
🎙حاج محمد عرب:
🔸️در روز ۲۶ اسفند ۱۳۸۳ تصمیم گرفتیم که ایشان [وکیلی] را #استیضاح کنیم. از ده روز قبل هم سؤالات را به ایشان دادیم ولی ایشان در روز تعیین شده نیامد و به تهران رفت. دوباره ایشان را #احضار کردیم ولی نیامد.
🔸️شورا هم با اکثریت آراء (شش رأی
موافق و یک رأی ممتنع) ایشان را استیضاح و از وی به خاطر کارهایش #شکایت کرد. در نتیجه قصد کنار گذاشتن وی را در جلساتی مطرح کردیم و تصمیم نهایی عزل وی را گرفتیم. البته #نمایندگان قم در مجلس (آقایان میرمحمدی، بنایی و آشتیانی) نسبت به تصمیم من #واکنش نشان داده و از شورا خواستند تا وی را بر کنار ننماییم.
🔹️آنها از ما به #دادگستری قم و حتی به آقای #هاشمی_شاهرودی شکایت بردند. حاج آقا #رئیسی، معاون اول قوه قضائیه، مأمور رسیدگی به اختلافات ما شد. او خیلی جدی و دلسوزانه پیگیر حل این مشکل بود؛ حتی دو روز در قم #مستقر شد و با همه ی گروه ها جداگانه جلسه گذاشت.
🔸️بعد از آن آقایان میرمحمدی و بنایی از کمیسیون اصل #نود مجلس و همچنین از یکی از شعب دادگستری نامه و حکمی برای ابقای وی تهیه کرده و آوردند ولی من و دیگر اعضا زیر بار نرفتیم و خیلی محکم روی رأیمان #ایستادیم.
🔹️آقای #رئیسی جلسه ای در تهران برای رسیدگی مجدد گذاشته و من و آقای تفتی در جلسه حاضر شدیم و با آقایان وکیلی، آشتیانی، میر محمدی و بنایی دور یک میز نشستیم.
🔸️آقای رئیسی خواست تا انجام انتخابات #ریاست_جمهوری، آقای وکیلی بر سمت خود باقی بمانند. من خیلی #عصبانی شدم صندلی را عقب کشیده بلند شدم گفتم: اگر قرار این است ما میرویم. #خداحافظ! هر کاری میخواهید انجام دهید.
🔹️ آقای رئیسی با ناراحتی گفت: حاج آقا عرب! از شما #بعید است چرا ناراحت میشوید؟ گفتم چون ما حرف ها را زدیم و برای اثبات حقمان اینجا آمدیم. ایشان مرا آرام کرد و نشاند و در نهایت نظر ما را تأیید کرد تا آقای وکیلی از شهرداری #کنار گذاشته شود.
📚منبع: کتاب شیخالمعاونین ما کجاست؟ (خاطرات محمد عرب)؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
🎙روایت آیتالله #محمد_خامنهای از دستگیری معاون ساواک قم بخش اول 🔸️يكى از اتاقهای منزل ما كه حضرت
🎙روایت آیتالله #محمد_خامنهای از دستگیری معاون ساواک قم
بخش دوم
🔹️از سوى ديگر شاهدان عينى و شاكيان حرفهاى خودشان را زدند و دادگاه به مرحله مشاوره رسيد. يكى از دوستان ما كه در حال حاضر در #دادگسترى قم مشغول انجام وظيفه است و در دادگاه سروان محمدى مشاور عالى بود، در طى جلسه مشاوره #مؤكداً به بنده سفارش كرد كه از صدور حكم اعدام براى سروان محمدى #خوددارى كنم.
🔸️چرا كه چند #بچه دارد و زندگىاش با مشكلاتى توأم است و در مقاطع مختلف هم به مستمندان كمک كرده است. بعد از من خواست كه يک درجه به او #تخفيف بدهم. بنده هم پس از بررسى دقيق پرونده، مجوزى براى اعدام او نيافتم.
🔹️يک هفته بعد از پيروزى انقلاب كه يكى از ساختمانهاى متعلق به #حرم حضرت معصومه را به عنوان ستاد انقلاب در نظر گرفته بوديم، #سروان_محمدى نزد من آمد و درخواست كرد كه برايش نامهاى كه در ارتباط با جاى بخصوصى بود، بنويسم.
🔸️اين ماجرا مربوط به وقتى بود كه جريان #دادگاه او تمام شده و از اعدام تبرئه شده بود. من گفتم: «آقا #رضا! سريعاً اينجا را ترک كن و به دنبال كار و زندگيت برو! اينجا براى چه آمدى؟ اگر بچهها تو را بگيرند، #بعيد نيست كه اعدام انقلابيت كنند!»
🔹️با عجز و التماس گفت: «شما همه كاره هستى. بدون شما هيچ كس كارى نمىكند.» از جهاتى راست مىگفت؛ چون در آن مقطع ما در شهر #قم همزمان وظيفه شهربانى و #فرماندارى و حاكم شرع و ... را انجام مىداديم.
🔸️خلاصه سريع او را از آن محوطه دور كرديم. چند وقت پيش به من اطلاع دادند كه او مشغول #رانندگى يا شاگردى است و ظاهراً در همان حال گفته بود اگر به چنگ آقاى #خلخالى افتاده بودم، تا الآن هفت كفن پوسانده بودم.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom